دعای مشلول برای زمانی که ناامید شده اید
پارسینه: دعای مشلول دعایی است که از امام علی علیه السلام نقل شده است و بهترین دعا برای رهایی از ناامیدیها و رسیدن به حاجات است.
در کتاب مفاتیح الجنان دعاها و اعمال زیادی آمده است که هرکدام از سندیت لازم برخوردار هستند، ولی بعضی از این دعاها خیلی معروف هستند دعای مشلول یکی از همین دعاهای مشهور در مفاتیح میباشد که بسیار دعای مهمی است برای آشنایی بیشتر با این دعا در ادامه این بخش از نمناک ما را همراهی بفرمایید.
چنانچه حس ناامیدی به سراغتان آمد و از هر راهی ناامید شدید و حاجت مهمی دارید با خواندن دعای پرفضیلت مشلول که از امام علی علیه السلام نقل شده است شاهد به اجابت رسیدن دعا و حاجت خود باشید.
درباره علت نامگذاری دعای مشلول و رازی که در آن نهفته است باید بگوییم امام حسین علیه السلام میفرماید:در یک شب تاریک با پدر خود مشغول طواف خانه خدا بودیم و اطراف خانه خدا در خلوت و سکوت بود و همه زائرین به خواب رفته بودند که ناگهان صدای سوزناک نالهای به گوش ما رسید. یک نفر به سوی درگاه خدا رو آورده و با سوز و گداز جانسوزی اشک میریزد.
دعای مشلول
پدرم رو به من فرمودند:ای حسین! آیا صدای نالههای گناهکاری که به سمت درگاه خداوند پناه آورده است و با دلی شکسته اشک ندامت میریزد را میشنوی؟ برو به سراغش و پیدایش کن و سپس با خود نزد من بیاور.
امام حسین علیه السلام میفرماید: اطراف خانه خدا را در آن شب تیره و تار گشتم و آن شخص را در بین رکن و مقام در حالی که نماز میخواند یافتم.
سلامی عرض کردم و گفتم:ای بنده نادم! پدرم امیرالمومنین تو را خواسته است. با عجله نمازش را به اتمام رساند. او را در نزد پدرم حاضر کردم. امیرالمومنین جوانی زیبا با جامهای تمیز به تن دید و فرمود:
- تو کیستیای جوان؟
- جوان جواب داد:من یک عرب هستم
حضرت سوال کرد:به چه دلیل با آهی جانگداز و دردمند اشک میریختی؟
جوان پاسخ داد: یا امیرالمومنین!ای حضرت به علت نافرمانی از پدرم گرفتار نفرین او در زندگی ام شده ام زندگی ام ویران شده است نفرین پدرم سلامتی ام را از من گرفته است.
حضرت فرمود: داستان تو چیست؟
من جوانی بودم که همیشه بی بند و باری در زندگی ام نمایان بود و آلوده به گناه و معصیت بودم هیچ ترسی از خدا و حکمتش نداشتم. پدر پیر و مهربانی داشتم که همیشه با مهربانی مرا پند و اندرز میداد، اما من هیچ زمان به نصیحت هایش گوش فرا ندادم.
هر زمان که اقدام به نصیحت من میکرد با حرفهای ناپسند آزرده خاطرش میکردم و بعضی اوقات او را کتک میزدم. روزی از روزها در یک محلی مقداری پول بود که تصمیم گرفتم بروم و آن پول را از آنجا بردارم و خرج خود کنم، اما پدرم مانع این کار من شد، اما من دستش را گرفتم و او را به شدت به زمین کوبیدم پدرم دستهای خود را روی زانوهایش قرار داد تا برخیزد، اما به قدری درد و کوفتگی داشت که نتوانست از جایش بلند شود.
همه پولها را برداشته و به کار خود ادامه دادم در همان حین صدای قسم خوردنش به گوشم رسید و به خدا سوگند میخورد که به خانه خدا رفته و من را نفرین میکند.
خودم شاهد بودم که چندین روز روزه گرفت و نمازهای فراوانی به جا آورد و پس از آن باروبندیل سفر را مهیا کرد و به سمت خانه خدا به راه افتاد و خود را تا به اینجا رساند. پس از اینکه طواف کعبه را انجام داد دست خود را بر پرده کعبه رساند و با یک دل شکسته و آهی سوزناک مرا ناله و نفرین کرد.
به خداوندی خدا قسم! هنوز نفرینش تمام نشده بود که دچار بدبختی و درماندگی شدم و سلامتی ام از بین رفت؛ و در همان حال که جوان تعریف میکرد پیراهن خود را کنار کشید و به ما نشان داد که یک طرف بدنش فلج شده است.
وی به سخنان خود ادامه داد و گفت:بعد از این اتفاق از کارها و رفتارهای خود بشدت نادم هستم پیش پدرم برای عذرخواهی حاضر شدم، اما او قبول نکرد و به سمت خانه خود حرکت کرد.
به مدت سه سال با همین وضعیت به زندگی خود ادامه دادند تا اینکه سال سوم موسم درخواست حج کردم تا به خانه خدا رفته و در محلی که مرا نفرین کرده است دعای خیر برایم بکند. پدرم لطف کرد و پذیرفت.
به سمت مکه به راه افتادیم تا اینکه در یک شب تاریک به بیابان سیاه رسیدیم به ناگاه از کنار جاده پرندهای پرواز کرد و به خاطر صدای بال و پر او و رمیدن شتر، پدرم از روی شتر به زمین افتاد.
همین که پدرم روی سنگها افتاد در همان لحظه جان به جان آفرین تسلیم گفت: پیکر او را در همانجا دفن کرده و آمدم. خودم به این موضوع واقف هستم که تمام درماندگی و بدبختی من به علت نارضایتی و نفرین پدرم است.
حضرت امیرالمومنین بعد از اینکه داستان دردناک و غم انگیز جوان را شنید فرمود:حالا دیگر یاری گر تو فرا رسیده است ست من آن دعای پرفضیلتای را که رسول خدا صلی الله علیه و آله به من تعلیم داده است را به تو میآموزم و بدان هر آنکه این دعا را که اسم اعظم الهی در آن جای دارد بخواند تمام دعا هایش از طرف خداوند به اجابت میرسد و فقر، درد، بیچارگی، مرض و غم از زندگی او ریشه کن شده و معصیت هایش بخشیده میشود.
سپس حضرت فرمود: این دعا را در دهمین شب ذی حجه بخوان و سحرگاه به نزد من بازگرد تا تو را ملاقاتی کنم.
امام حسین میفرماید: جوان نسخه خود را از پدرم گرفت و راهی شد. سپس در روز دهم ماه ذی حجه با خوشحالی هرچه تمام به نزد ما بازگشت و ما مشاهده کردیم سلامتی او به دست آمده است.
جوان ادامه داد:قسم به خدا اسم اعظم الهی درون این دعا است. به خداوندی خدا سوگند حاجتم برآورده و دعاهایم مستجاب شدند.
حضرت علی علیه السلام از جوان درخواست کرد که برایشان توضیح دهد که چگونه شفا یافته است.
جوان تعریف کرد: در شب دهم که جملگی در خواب بودند و سکوت و سیاهی شب همه جا را فرا گرفته بود آن دعا را در دست خود گرفته ام و به درگاه پروردگار ناله کردم و اشک ریختم. همین که چشم هایم برای بار دوم به خواب رفت آواز خوشی در گوشم پیچیدای جوان! کافی هست.
تو خدا را به اسم اعظمش سوگند دادی و حاجت روا شدی. پس از چند لحظه چشمانم به خواب رفت و رسول خدا به خوابم آمدند و دست مبارکشان را بر اندامم کشیدند و فرمودند:تو به خاطر اسم اعظم الهی به سلامت زندگی کن و بعد من از خواب بیدار شدم و خود را در کمال ناباوری سالم دیدم.
راز دعای مشلول
و آن دعای پرفضیلت این دعاست:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا حَیُّ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ یَا هُوَ یَا مَنْ لا یَعْلَمُ مَا هُوَ وَ لا کَیْفَ هُوَ وَ لا أَیْنَ هُوَ وَ لا حَیْثُ هُوَ إِلا هُوَ یَا ذَا الْمُلْکِ وَ الْمَلَکُوتِ یَا ذَا الْعِزَّةِ وَ الْجَبَرُوتِ یَا مَلِکُ یَا قُدُّوسُ یَا سَلامُ یَا مُؤْمِنُ یَا مُهَیْمِنُ یَا عَزِیزُ یَا جَبَّارُ یَا مُتَکَبِّرُ یَا خَالِقُ یَا بَارِئُ یَا مُصَوِّرُ یَا مُفِیدُ یَا مُدَبِّرُ یَا شَدِیدُ یَا مُبْدِئُ یَا مُعِیدُ یَا مُبِیدُ یَا وَدُودُ یَا مَحْمُودُ یَا مَعْبُودُ
خدایا! از تو خواستارم به نامت، به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگی است،ای دارای بزرگی و بزرگواری،ای زندهای همیشه پاینده،ای زنده، معبودی جز تو نیست،ای او،ای آنکه کسی نمیداند او چیست و نمیداند او چگونه است و نمیداند کجاست، و نمیداند در کدام سو است،ای دارای فرمانروایی و ملکوت،ای صاحب عزّت و جبروت،ای فرمانروا،ای منزّه از هرعیب،ای سلام،ای ایمنیبخش،ای پرشکوه،ای عزّتمند،ای دارنده قره،ای بزرگمنش،ای آفریننده،ای پدیدآوردنده،ای صورتگر،ای سودبخشای تدبیر کننده،ای محکمکار،ای آغازگر،ای نابود کننده ستمگران،ای دوست نیکان،ای ستوده،ای پرستیده.
یَا بَعِیدُ یَا قَرِیبُ یَا مُجِیبُ یَا رَقِیبُ یَا حَسِیبُ یَا بَدِیعُ یَا رَفِیعُ یَا مَنِیعُ یَا سَمِیعُ یَا عَلِیمُ یَا حَلِیمُ یَا کَرِیمُ یَا حَکِیمُ یَا قَدیِمُ یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا دَیَّانُ یَا مُسْتَعَانُ یَا جَلِیلُ یَا جَمِیلُ یَا وَکِیلُ یَا کَفِیلُ یَا مُقِیلُ یَا مُنِیلُ یَا نَبِیلُ یَا دَلِیلُ یَا هَادِی یَا بَادِی یَا أَوَّلُ یَا آخِرُ یَا ظَاهِرُ یَا بَاطِنُ یَا قَائِمُ یَا دَائِمُ یَا عَالِمُ یَا حَاکِمُ یَا قَاضِی یَا عَادِلُ یَا فَاصِلُ یَا وَاصِلُ یَا طَاهِرُ یَا مُطَهِّرُ یَا قَادِرُ یَا مُقْتَدِرُ یَا کَبِیرُ یَا مُتَکَبِّرُ یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ یَا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوا أَحَدٌ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ صَاحِبَةٌ وَ لا کَانَ مَعَهُ وَزِیرٌ.ای دور از هر چیز،ای نزدیک به هرچیز،ای اجابت کننده،ای دیدبان،ای حسابرس،ای نورآفرین،ای بلندمرتبه،ای ارجمند،ای شنوا،ای دانا، ای بردبار،ای بزرگوار،ای فرزانه،ای دیرینه،ای والا،ای بزرگ،ای پرمهر،ای عطابخش،ای جزادهنده،ای یاری کننده،ای با جلالت،ای زیبا،ای کارگزار،ای کفایت کننده،ای بخشنده لغزش،ای رساننده نعمت،ای شریف،ای رهنما،ای هدایتگر،ای آغازگر،ای اوّل،ای آخر،ای آشکار،ای پنهان،ای استوار،ای پایدار،ای آگاه،ای حکمران،ای داور،ای دادگر،ای جدا کننده،ای پیونددهنده،ای پاک،ای پاک کننده،ای توانا،ای نیرومند،ای بزرگ،ای بزگمنش،ای یگانه،ای یکتا،ای مقصود دل نیازمندان،ای آنکه نزاده و زاده نشده، و همتایی ندارد و همسری برایش نباشد و وزیری با او نبوده
وَ لا اتَّخَذَ مَعَهُ مُشِیرا وَ لا احْتَاجَ إِلَی ظَهِیرٍ وَ لا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ فَتَعَالَیْتَ عَمَّا یَقُولُ الظَّالِمُونَ عُلُوّا کَبِیرا یَا عَلِیُّ یَا شَامِخُ یَا بَاذِخُ یَا فَتَّاحُ یَا نَفَّاحُ یَا مُرْتَاحُ یَا مُفَرِّجُ یَا نَاصِرُ یَا مُنْتَصِرُ یَا مُدْرِکُ یَا مُهْلِکُ یَا مُنْتَقِمُ یَا بَاعِثُ یَا وَارِثُ یَا طَالِبُ یَا غَالِبُ یَا مَنْ لا یَفُوتُهُ هَارِبٌ یَا تَوَّابُ یَا أَوَّابُ یَا وَهَّابُ یَا مُسَبِّبَ الْأَسْبَابِ یَا مُفَتِّحَ الْأَبْوَابِ یَا مَنْ حَیْثُمَا دُعِیَ أَجَابَ یَا طَهُورُ یَا شَکُورُ یَا عَفَوُّ یَا غَفُورُ یَا نُورَ النُّورِ یَا مُدَبِّرَ الْأُمُورِ.
و برای خود مشاوری نگرفته و به پشتیبانی نیازمند نگشته و با او جز او معبودی نبوده است، نیست معبودی جز تو، تو برتر از آنی که ستمکاران گویند بسیار برتری،ای والا بلندمرتبه،ای عطابخش،ای گشایشگر، ای بخشایشگر،ای فرخبخش دلها،ای غمزدا،ای یاری رسان،ای یاری ستان،ای دریابنده،ای نابود کننده،ای انتقام گیرنده، ای برانگیزنده،ای وارث،ای خواهان،ای چیره،ای که گریزندهای از دستش نگریزد،ای بسیار توبهپذیر،ای بسیار پذیرای بندگان،ای بسیار بخشنده،ای فراهم آورنده سببها،ای گشاینده درها،ای آنکه هرگاه و هرجا خوانده شود اجابت نماید،ای پاک کننده،ای قدردان صالحانای با گذشت،ای آمرزنده،ای روشنایی نور،ای مدبّر امور.
یَا لَطِیفُ یَا خَبِیرُ یَا مُجِیرُ یَا مُنِیرُ یَا بَصِیرُ یَا ظَهِیرُ یَا کَبِیرُ یَا وِتْرُ یَا فَرْدُ یَا أَبَدُ یَا سَنَدُ یَا صَمَدُ یَا کَافِی یَا شَافِی یَا وَافِی یَا مُعَافِی یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا مُتَکَرِّمُ یَا مُتَفَرِّدُ یَا مَنْ عَلا فَقَهَرَ یَا مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَ یَا مَنْ بَطَنَ فَخَبَرَ یَا مَنْ عُبِدَ فَشَکَرَ یَا مَنْ عُصِیَ فَغَفَرَ یَا مَنْ لا تَحْوِیهِ [یَحْوِیهِ]الْفِکَرُ وَ لا یُدْرِکُهُ بَصَرٌ وَ لا یَخْفَی عَلَیْهِ أَثَرٌ یَا رَازِقَ الْبَشَرِ یَا مُقَدِّرَ کُلِّ قَدَرٍ.ای مهربان،ای آگاه،ای پناهدهنده،ای روشنیبخش،ای مددرسانای بزرگ،ای یکتا،ای یگانهای پاینده،ای تکیهگاه،ای بینیاز،ای کفایت کننده،ای شفابخش،ای وفا کننده،ای عافیتبخش،ای نیکوکار،ای زیباییبخش،ای نعمت افزا،ای فزونبخشای گرامی،ای بیهمتا،ای آنکه بلندی گرفت و چیره گشت،ای آنکه در فرمانرواییاش توانا شد،ای آنکه پنهان و آگاه گشت،ای آنکه پرستیده شد و پذیرفت،ای آنکه نافرمانی شد و آمرزید،ای آنکه اندیشه نگنجایدش، و دیدهای او را در نیابد، و اثری بر او پوشیده نماند،ای روزیدهنده بشر،ای اندازهگیر هر اندازه.
یَا عَالِیَ الْمَکَانِ یَا شَدِیدَ الْأَرْکَانِ یَا مُبَدِّلَ الزَّمَانِ یَا قَابِلَ الْقُرْبَانِ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْإِحْسَانِ یَا ذَا الْعِزَّةِ وَ السُّلْطَانِ یَا رَحِیمُ یَا رَحْمَانُ یَا مَنْ هُوَ کَلَّ یَوْمٍ فِی شَأْنٍ یَا مَنْ لا یَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ یَا عَظِیمَ الشَّأْنِ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ مَکَانٍ یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ یَا مُنْجِحَ الطَّلِبَاتِ یَا قَاضِیَ الْحَاجَاتِ یَا مُنْزِلَ الْبَرَکَاتِ یَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ یَا کَاشِفَ الْکُرُبَاتِ یَا وَلِیَّ الْحَسَنَاتِ یَا رَافِعَ الدَّرَجَاتِ.ای والا جاه،ای استوار پایه،ای گرداننده روزگار،ای پذیرنده قربانی،ای منتّگذار نیکوکار،ای دارای شکوه و سلطنت،ای مهربان،ای بخشنده،ای کسیکه هر روز در کاری است،ای آنکه کاری از کار دیگر بازش ندارد،ای بلندمرتبه،ای آنکه در هر جا هست،ای شنونده نجواها،ای اجابت کننده دعاها،ای برآورنده خواستهها و نیازها،ای فرو فرستنده برکات،ای رحم کننده بر اشکها،ای درگذرنده از لغزشها،ای برطرف کننده ناراحتیها،ای سرچشمه خوبیها،ای بالابرنده درجات.
یَا مُؤْتِیَ السُّؤْلاتِ یَا مُحْیِیَ الْأَمْوَاتِ یَا جَامِعَ الشَّتَاتِ یَا مُطَّلِعا عَلَی النِّیَّاتِ یَا رَادَّ مَا قَدْ فَاتَ یَا مَنْ لا تَشْتَبِهُ عَلَیْهِ الْأَصْوَاتُ یَا مَنْ لا تُضْجِرُهُ الْمَسْأَلاتُ وَ لا تَغْشَاهُ الظُّلُمَاتُ یَا نُورَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتِ یَا سَابِغَ النِّعَمِ یَا دَافِعَ النِّقَمِ یَا بَارِئَ النَّسَمِ یَا جَامِعَ الْأُمَمِ یَا شَافِیَ السَّقَمِ یَا خَالِقَ النُّورِ وَ الظُّلَمِ یَا ذَا الْجُودِ وَ الْکَرَمِ یَا مَنْ لا یَطَأُ عَرْشَهُ قَدَمٌ یَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ یَا جَارَ الْمُسْتَجِیرِینَ.ای درهنده خواستهها،ای زنده کننده مردگان،ای گرد آورنده پراکندهها،ای آگاه از نیتّها،ای برگرداننده آنچه از دست رفته،ای کسیکه نجواها بر او مشتبه نشود،ای کسیکه درخواستها او را به ستوه نیاورد، و تاریکیها او را فرا نگیرد،ای روشنی زمین و آسمانها،ای فروریز نعمتها،ای دفع کننده بدفرجامیها،ای آفریننده آدمیان،ای گرد آورنده امّتها،ای شفابخش دردها،ای پدیدآورنده روشنی و تاریکیها،ای صاحب جود و کرم،ای آنکه به عرشش قدمی پای ننهد،ای بخشندهترین بخشندگان،ای کریمترین کریمان،ای شنواترین شنوایان،ای بیناترین بینایان،ای پناه پناهجویان.
یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ یَا ظَهْرَ اللاجِینَ یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ یَا غَایَةَ الطَّالِبِینَ یَا صَاحِبَ کُلِّ غَرِیبٍ یَا مُونِسَ کُلِّ وَحِیدٍ یَا مَلْجَأَ کُلِّ طَرِیدٍ یَا مَأْوَی کُلِّ شَرِیدٍ یَا حَافِظَ کُلِّ ضَالَّةٍ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیرِ یَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیرِ یَا فَاکَّ کُلِّ أَسِیرٍ یَا مُغْنِیَ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ یَا مَنْ لَهُ التَّدْبِیرُ وَ التَّقْدِیرُ یَا مَنِ الْعَسِیرُ عَلَیْهِ سَهْلٌ یَسِیرٌ یَا مَنْ لا یَحْتَاجُ إِلَی تَفْسِیرٍ.ای امان هراسناکان،ای تکیهگاه پناهندگانای سرپرست مؤمنان،ای فریادرس فریادکنندگان،ای مقصود دل نیازمندان،ای کس هر بیکس،ای همدم هر تنها،ای پناه هر رانده،ای مأوای هر آواره،ای نگهدار هر گمشده، ای مهرورز سالخوردگان،ای روزیدهنده کودکان خردسال،ای ترمیم کننده استخوان شکسته،ای رهاننده هر اسیرای بینیاز کننده هر بینوای تهدیست،ای پناه هر ترسان پناهجو،ای آنکه تدبیر و تقدیر از آن اوست، ای آنکه دشواریها برای او سهل و آسان است،ای آنکه نیازمند به دلیل و تفسیر نیست.
یَا مَنْ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ خَبِیرٌ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ بَصِیرٌ یَا مُرْسِلَ الرِّیَاحِ یَا فَالِقَ الْإِصْبَاحِ یَا بَاعِثَ الْأَرْوَاحِ یَا ذَا الْجُودِ وَ السَّمَاحِ یَا مَنْ بِیَدِهِ کُلُّ مِفْتَاحٍ یَا سَامِعَ کُلِّ صَوْتٍ یَا سَابِقَ کُلِّ فَوْتٍ یَا مُحْیِیَ کُلِّ نَفْسٍ بَعْدَ الْمَوْتِ یَا عُدَّتِی فِی شِدَّتِی یَا حَافِظِی فِی غُرْبَتِی یَا مُونِسِی فِی وَحْدَتِی یَا وَلِیِّی فِی نِعْمَتِی یَا کَهْفِی حِینَ تُعْیِینِی الْمَذَاهِبُ وَ تُسَلِّمُنِی الْأَقَارِبُ وَ یَخْذُلُنِی کُلُّ صَاحِبٍ یَا عِمَادَ مَنْ لا عِمَادَ لَهُ.ای آنکه بر هر کاری تواناست، ای آنکه به هر چیزی داناست،ای آن به همهچیز بیناست،ای فرستنده بادها،ای شکافنده روشنی صبحای برانگیزنده ارواح،ای صاحب جود و بخشش،ای آنکه هر کلیدی به دست اوست،ای شنونده هر نجواای پیشتر از هر آنچه گذشته،ای حیاتبخش هر جان پس از مرگ،ای توشهام در سختی،ای نگهدارم در غربت،ای همدمم در تنهایی،ای سرپرستم در نعمت،ای پناهم آنگاه که روشهای ناهنجار درماندهام سازد و نزدیکان رهایم کنند، و هر همدمی دست از یاریام بردارد،ای تکیهگاه آنکه تکیهگاهی ندارد.
یَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ یَا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ یَا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ یَا کَهْفَ مَنْ لا کَهْفَ لَهُ یَا کَنْزَ مَنْ لا کَنْزَ لَهُ یَا رُکْنَ مَنْ لا رُکْنَ لَهُ یَا غِیَاثَ مَنْ لا غِیَاثَ لَهُ یَا جَارَ مَنْ لا جَارَ لَهُ یَا جَارِیَ اللَّصِیقَ یَا رُکْنِیَ الْوَثِیقَ یَا إِلَهِی بِالتَّحْقِیقِ یَا رَبَّ الْبَیْتِ الْعَتِیقِ یَا شَفِیقُ یَا رَفِیقُ فُکَّنِی مِنْ حَلَقِ الْمَضِیقِ وَ اصْرِفْ عَنِّی کُلَّ هَمٍّ وَ غَمٍّ وَ ضِیقٍ وَ اکْفِنِی شَرَّ مَا لا أُطِیقُ وَ أَعِنِّی عَلَی مَا أُطِیقُ یَا رَادَّ یُوسُفَ عَلَی یَعْقُوبَ یَا کَاشِفَ ضُرِّ أَیُّوبَ یَا غَافِرَ ذَنْبِ دَاوُدَ یَا رَافِعَ عِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ وَ مُنْجِیَهُ مِنْ أَیْدِی الْیَهُودِ یَا مُجِیبَ نِدَاءِ یُونُسَ فِی الظُّلُمَاتِ یَا مُصْطَفِیَ مُوسَی بِالْکَلِمَاتِ.ای پشتوانه کسیکه پشتوپناهی نداردای اندوخته هر بیاندوخته،ای نگهدار آنکه نگهداری ندارد،ای پناه بیپناهان،ای گنجینه کسیکه برایش گنج نیستای تکیهگاه هر بیکس،ای فریادرس آنکه برایش فریادرسی نیست،ای همسایه بیهمسایگان،ای همسایه همراه منای تکیهگاه محکم،ای خدای من به حقیقت،ای پرورگار خانه کعبه،ای مهربانای دوست، رهایم کن از بندهای تنگناها، و هر غم و اندوه و تنگی را از من برگردان و شرّ آنچه را تاب نیاورم از من دور ساز و بر آنچه میتوانم یاریام ده،ای بازگرداننده یوسف نزد یعقوب،ای برطرف کننده رنج ایّوب،ای آمرزنده خطای داود، ای بالا برنده عیسی بن مریم و رهاییبخش او از دست یهود،ای پاسخدهنده به ندای یونس در دل تاریکیهاای برگزیننده موسی برای سخنگویی.
یَا مَنْ غَفَرَ لِآدَمَ خَطِیئَتَهُ وَ رَفَعَ إِدْرِیسَ مَکَانا عَلِیّا بِرَحْمَتِهِ یَا مَنْ نَجَّی نُوحا مِنَ الْغَرَقِ یَا مَنْ أَهْلَکَ عَادا الْأُولَی وَ ثَمُودَ فَمَا أَبْقَی وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغَی وَ الْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوَی یَا مَنْ دَمَّرَ عَلَی قَوْمِ لُوطٍ وَ دَمْدَمَ عَلَی قَوْمِ شُعَیْبٍ یَا مَنِ اتَّخَذَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلا یَا مَنِ اتَّخَذَ مُوسَی کَلِیما وَ اتَّخَذَ مُحَمَّدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ حَبِیبا یَا مُؤْتِیَ لُقْمَانَ الْحِکْمَةَ وَ الْوَاهِبَ لِسُلَیْمَانَ مُلْکا لا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ یَا مَنْ نَصَرَ ذَا الْقَرْنَیْنِ عَلَی الْمُلُوکِ الْجَبَابِرَةِ یَا مَنْ أَعْطَی الْخِضْرَ الْحَیَاةَ وَ رَدَّ لِیُوشَعَ بْنِ نُونٍ الشَّمْسَ بَعْدَ غُرُوبِهَا.ای آنکه خطای آدم را بخشید و ادریس را به رحمت خویش به جایگاه بلندی برکشید،ای آنکه نوح را از غرق شدن نجات بخشید،ای آنکه هلاک ساخت قوم عاد نخستین و قوم ثمود را و هیچکس از آنان را باقی نگذاشت، و پیش از آنها قوم نوح را هلاک نمود، زیرا آنها ستمکارتر و سرکشتر بودند و نابود ساخت افترازنندگان را که در زمین فرو رفتند، ای آنکه بر قوم لوط واژگون نمود، و بر قوم شعیب عذابی دردناک فرستاد،ای آنکه ابراهیم را دوست خویش ساخت،ای آنکه موسی را همسخن خود ساخت، و محمد) درود خدا بر او و همه خاندانش (را محبوب خویش برگرفت،ای بخشنده حکمت به لقمان و بخشنده فرمانروایی به سلیمان، چنان فرمانروایی که برای احدی پس او سزاوار نیست،ای آنکه ذو القرنین را بر فرمانروایان سرکش پیروز نمود،ای آنکه به خضر زندگی جاودان عطا فرمود، و خورشید را پس از غروبش برای یوشع بن نون برگرداند.
یَا مَنْ رَبَطَ عَلَی قَلْبِ أُمِّ مُوسَی وَ أَحْصَنَ فَرْجَ مَرْیَمَ ابْنَتِ عِمْرَانَ یَا مَنْ حَصَّنَ یَحْیَی بْنَ زَکَرِیَّا مِنَ الذَّنْبِ وَ سَکَّنَ عَنْ مُوسَی الْغَضَبَ یَا مَنْ بَشَّرَ زَکَرِیَّا بِیَحْیَی یَا مَنْ فَدَی إِسْمَاعِیلَ مِنَ الذَّبْحِ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ یَا مَنْ قَبِلَ قُرْبَانَ هَابِیلَ وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلَی قَابِیلَ یَا هَازِمَ الْأَحْزَابِ لِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی جَمِیعِ الْمُرْسَلِینَ وَ مَلائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ وَ أَهْلِ طَاعَتِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَسْأَلُکَ بِکُلِّ مَسْأَلَةٍ سَأَلَکَ بِهَا أَحَدٌ مِمَّنْ رَضِیتَ عَنْهُ فَحَتَمْتَ لَهُ عَلَی الْإِجَابَةِ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ.ای آنکه آرامش بخشید به قلب مادر موسی و عفت و پاکی مریم دختر عمران را حفظ نمود،ای آنکه یحیی پسر زکریّا را از گناه پاک داشت و خشم را از موسی باز نشاند،ای آنکه زکریّا را به تولّد یحیی مژده داد،ای آنکه با فرستادن ذبح عظیم، اسماعیل را از ذبح شدن نجات داد،ای آنکه قربانی هابیل را پذیرفت، و لعنت را بر قابیل قرار داد،ای گرزدهنده گروهها دشمن محمّد (درود خدا بر او و خاندانش)، بر محمّد و خاندان محمّد و بر همه فرستادگان و فرشتگان بارگاهت و بر اهل طاعتت همگان درود فرست، و از تو خواستارم هر خواهشی را که بندگان مورد خشنودیت از تو خواستهاند، و اجابت خواهش آنها حتم فرمودی،ای خدا،ای خدا،ای خدا،ای بخشنده،ای بخشنده،ای بخشنده،ای مهربان،ای مهربان،ای مهربان.
یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ أَسْأَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ أَوْ أَنْزَلْتَهُ فِی شَیْءٍ مِنْ کُتُبِکَ أَوْ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ وَ بِمَعَاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِکَ وَ بِمُنْتَهَی الرَّحْمَةِ مِنْ کِتَابِکَ وَ بِمَا لَوْ أَنَّ مَا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ وَ أَسْأَلُکَ بِأَسْمَائِکَ الْحُسْنَی الَّتِی نَعَتَّهَا فِی کِتَابِکَ فَقُلْتَ:،ای دارای شکوه و کرامت،ای دارای شکوه و کرامت،ای دارای شکوه و کرامت، به او، به او، به او، به او، به او، به او، به او، از تو خواستارم به هر نامی که خود را به آن نامیدی، یا آن را در کتابی از کتابهایت فرو فرستادی، یا آن را در علم غیبت نزد خود نگاه داشتی، و به بندگاههای بلند عرشت، و و بهنتهای رحمت از کتاب سرنوشت خویش و به آنچه در این آیه است: «اگر همه درختان روی زمین قلم باشند و دریا هم مرکب شود که از پس آن هفت دریای دیگر مدوش کنند کلمات خدا تمام نمیشود، همانا خدا عزیز است»، و تو را میخوانم به نامهای نیکویت که آنها را در کتابت وصف کرده و گفتی:
وَ لِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا وَ قُلْتَ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ وَ قُلْتَ وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ وَ قُلْتَ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ وَ أَنَا أَسْأَلُکَ یَا إِلَهِی وَ أَدْعُوکَ یَا رَبِّ وَ أَرْجُوکَ یَا سَیِّدِی وَ أَطْمَعُ فِی إِجَابَتِی یَا مَوْلایَ کَمَا وَعَدْتَنِی وَ قَدْ دَعَوْتُکَ کَمَا أَمَرْتَنِی فَافْعَلْ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ یَا کَرِیمُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ
«و برای خدا نامهای نیکوست، پس خدا را به آنها بخوانید»، و نیز گفتی: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم»، و گفتی: «هرگاه بندگانم از تو درباره من بپرسند پس به یقین من به آنان نزدیکم، دعای دعا کننده را هرگاه دعا کند پاسخ میدهم»، و گفتی: «ای بندگانم که بر خود اسراف کردید از رحمت خدا ناامید نباشید، همانا خدا همه گناهان را میآمرزد، به یقین او آمرزنده مهربان است «و من از تو درخواست میکنمای خدای من و تو را میخوانمای پروردگارم، و به تو امیدوارمای آقایم و در اجابت دعایم به تو طمع دارمای مولایم، آنطور که به من وعده اجابت دادی، تو را خواندم، و آنگونه که به من امر فرمودی، پس با من چنان رفتار کن که سزاوار تو استای کریم و سپاس خدای را پروردگار جهانیان و درود خدا بر محمّد و خاندانش همگان.
پس دعا و حاجت خود را بگو که انشا الله تعالی به آن دست یابی و در روایت «مهج الدعوات» آمده است که هرگز این دعا را هرگز بدون طهارت نخوانید.
چنانچه حس ناامیدی به سراغتان آمد و از هر راهی ناامید شدید و حاجت مهمی دارید با خواندن دعای پرفضیلت مشلول که از امام علی علیه السلام نقل شده است شاهد به اجابت رسیدن دعا و حاجت خود باشید.
درباره علت نامگذاری دعای مشلول و رازی که در آن نهفته است باید بگوییم امام حسین علیه السلام میفرماید:در یک شب تاریک با پدر خود مشغول طواف خانه خدا بودیم و اطراف خانه خدا در خلوت و سکوت بود و همه زائرین به خواب رفته بودند که ناگهان صدای سوزناک نالهای به گوش ما رسید. یک نفر به سوی درگاه خدا رو آورده و با سوز و گداز جانسوزی اشک میریزد.
دعای مشلول
پدرم رو به من فرمودند:ای حسین! آیا صدای نالههای گناهکاری که به سمت درگاه خداوند پناه آورده است و با دلی شکسته اشک ندامت میریزد را میشنوی؟ برو به سراغش و پیدایش کن و سپس با خود نزد من بیاور.
امام حسین علیه السلام میفرماید: اطراف خانه خدا را در آن شب تیره و تار گشتم و آن شخص را در بین رکن و مقام در حالی که نماز میخواند یافتم.
سلامی عرض کردم و گفتم:ای بنده نادم! پدرم امیرالمومنین تو را خواسته است. با عجله نمازش را به اتمام رساند. او را در نزد پدرم حاضر کردم. امیرالمومنین جوانی زیبا با جامهای تمیز به تن دید و فرمود:
- تو کیستیای جوان؟
- جوان جواب داد:من یک عرب هستم
حضرت سوال کرد:به چه دلیل با آهی جانگداز و دردمند اشک میریختی؟
جوان پاسخ داد: یا امیرالمومنین!ای حضرت به علت نافرمانی از پدرم گرفتار نفرین او در زندگی ام شده ام زندگی ام ویران شده است نفرین پدرم سلامتی ام را از من گرفته است.
حضرت فرمود: داستان تو چیست؟
من جوانی بودم که همیشه بی بند و باری در زندگی ام نمایان بود و آلوده به گناه و معصیت بودم هیچ ترسی از خدا و حکمتش نداشتم. پدر پیر و مهربانی داشتم که همیشه با مهربانی مرا پند و اندرز میداد، اما من هیچ زمان به نصیحت هایش گوش فرا ندادم.
هر زمان که اقدام به نصیحت من میکرد با حرفهای ناپسند آزرده خاطرش میکردم و بعضی اوقات او را کتک میزدم. روزی از روزها در یک محلی مقداری پول بود که تصمیم گرفتم بروم و آن پول را از آنجا بردارم و خرج خود کنم، اما پدرم مانع این کار من شد، اما من دستش را گرفتم و او را به شدت به زمین کوبیدم پدرم دستهای خود را روی زانوهایش قرار داد تا برخیزد، اما به قدری درد و کوفتگی داشت که نتوانست از جایش بلند شود.
همه پولها را برداشته و به کار خود ادامه دادم در همان حین صدای قسم خوردنش به گوشم رسید و به خدا سوگند میخورد که به خانه خدا رفته و من را نفرین میکند.
خودم شاهد بودم که چندین روز روزه گرفت و نمازهای فراوانی به جا آورد و پس از آن باروبندیل سفر را مهیا کرد و به سمت خانه خدا به راه افتاد و خود را تا به اینجا رساند. پس از اینکه طواف کعبه را انجام داد دست خود را بر پرده کعبه رساند و با یک دل شکسته و آهی سوزناک مرا ناله و نفرین کرد.
به خداوندی خدا قسم! هنوز نفرینش تمام نشده بود که دچار بدبختی و درماندگی شدم و سلامتی ام از بین رفت؛ و در همان حال که جوان تعریف میکرد پیراهن خود را کنار کشید و به ما نشان داد که یک طرف بدنش فلج شده است.
وی به سخنان خود ادامه داد و گفت:بعد از این اتفاق از کارها و رفتارهای خود بشدت نادم هستم پیش پدرم برای عذرخواهی حاضر شدم، اما او قبول نکرد و به سمت خانه خود حرکت کرد.
به مدت سه سال با همین وضعیت به زندگی خود ادامه دادند تا اینکه سال سوم موسم درخواست حج کردم تا به خانه خدا رفته و در محلی که مرا نفرین کرده است دعای خیر برایم بکند. پدرم لطف کرد و پذیرفت.
به سمت مکه به راه افتادیم تا اینکه در یک شب تاریک به بیابان سیاه رسیدیم به ناگاه از کنار جاده پرندهای پرواز کرد و به خاطر صدای بال و پر او و رمیدن شتر، پدرم از روی شتر به زمین افتاد.
همین که پدرم روی سنگها افتاد در همان لحظه جان به جان آفرین تسلیم گفت: پیکر او را در همانجا دفن کرده و آمدم. خودم به این موضوع واقف هستم که تمام درماندگی و بدبختی من به علت نارضایتی و نفرین پدرم است.
حضرت امیرالمومنین بعد از اینکه داستان دردناک و غم انگیز جوان را شنید فرمود:حالا دیگر یاری گر تو فرا رسیده است ست من آن دعای پرفضیلتای را که رسول خدا صلی الله علیه و آله به من تعلیم داده است را به تو میآموزم و بدان هر آنکه این دعا را که اسم اعظم الهی در آن جای دارد بخواند تمام دعا هایش از طرف خداوند به اجابت میرسد و فقر، درد، بیچارگی، مرض و غم از زندگی او ریشه کن شده و معصیت هایش بخشیده میشود.
سپس حضرت فرمود: این دعا را در دهمین شب ذی حجه بخوان و سحرگاه به نزد من بازگرد تا تو را ملاقاتی کنم.
امام حسین میفرماید: جوان نسخه خود را از پدرم گرفت و راهی شد. سپس در روز دهم ماه ذی حجه با خوشحالی هرچه تمام به نزد ما بازگشت و ما مشاهده کردیم سلامتی او به دست آمده است.
جوان ادامه داد:قسم به خدا اسم اعظم الهی درون این دعا است. به خداوندی خدا سوگند حاجتم برآورده و دعاهایم مستجاب شدند.
حضرت علی علیه السلام از جوان درخواست کرد که برایشان توضیح دهد که چگونه شفا یافته است.
جوان تعریف کرد: در شب دهم که جملگی در خواب بودند و سکوت و سیاهی شب همه جا را فرا گرفته بود آن دعا را در دست خود گرفته ام و به درگاه پروردگار ناله کردم و اشک ریختم. همین که چشم هایم برای بار دوم به خواب رفت آواز خوشی در گوشم پیچیدای جوان! کافی هست.
تو خدا را به اسم اعظمش سوگند دادی و حاجت روا شدی. پس از چند لحظه چشمانم به خواب رفت و رسول خدا به خوابم آمدند و دست مبارکشان را بر اندامم کشیدند و فرمودند:تو به خاطر اسم اعظم الهی به سلامت زندگی کن و بعد من از خواب بیدار شدم و خود را در کمال ناباوری سالم دیدم.
راز دعای مشلول
و آن دعای پرفضیلت این دعاست:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا حَیُّ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ یَا هُوَ یَا مَنْ لا یَعْلَمُ مَا هُوَ وَ لا کَیْفَ هُوَ وَ لا أَیْنَ هُوَ وَ لا حَیْثُ هُوَ إِلا هُوَ یَا ذَا الْمُلْکِ وَ الْمَلَکُوتِ یَا ذَا الْعِزَّةِ وَ الْجَبَرُوتِ یَا مَلِکُ یَا قُدُّوسُ یَا سَلامُ یَا مُؤْمِنُ یَا مُهَیْمِنُ یَا عَزِیزُ یَا جَبَّارُ یَا مُتَکَبِّرُ یَا خَالِقُ یَا بَارِئُ یَا مُصَوِّرُ یَا مُفِیدُ یَا مُدَبِّرُ یَا شَدِیدُ یَا مُبْدِئُ یَا مُعِیدُ یَا مُبِیدُ یَا وَدُودُ یَا مَحْمُودُ یَا مَعْبُودُ
خدایا! از تو خواستارم به نامت، به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگی است،ای دارای بزرگی و بزرگواری،ای زندهای همیشه پاینده،ای زنده، معبودی جز تو نیست،ای او،ای آنکه کسی نمیداند او چیست و نمیداند او چگونه است و نمیداند کجاست، و نمیداند در کدام سو است،ای دارای فرمانروایی و ملکوت،ای صاحب عزّت و جبروت،ای فرمانروا،ای منزّه از هرعیب،ای سلام،ای ایمنیبخش،ای پرشکوه،ای عزّتمند،ای دارنده قره،ای بزرگمنش،ای آفریننده،ای پدیدآوردنده،ای صورتگر،ای سودبخشای تدبیر کننده،ای محکمکار،ای آغازگر،ای نابود کننده ستمگران،ای دوست نیکان،ای ستوده،ای پرستیده.
یَا بَعِیدُ یَا قَرِیبُ یَا مُجِیبُ یَا رَقِیبُ یَا حَسِیبُ یَا بَدِیعُ یَا رَفِیعُ یَا مَنِیعُ یَا سَمِیعُ یَا عَلِیمُ یَا حَلِیمُ یَا کَرِیمُ یَا حَکِیمُ یَا قَدیِمُ یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا دَیَّانُ یَا مُسْتَعَانُ یَا جَلِیلُ یَا جَمِیلُ یَا وَکِیلُ یَا کَفِیلُ یَا مُقِیلُ یَا مُنِیلُ یَا نَبِیلُ یَا دَلِیلُ یَا هَادِی یَا بَادِی یَا أَوَّلُ یَا آخِرُ یَا ظَاهِرُ یَا بَاطِنُ یَا قَائِمُ یَا دَائِمُ یَا عَالِمُ یَا حَاکِمُ یَا قَاضِی یَا عَادِلُ یَا فَاصِلُ یَا وَاصِلُ یَا طَاهِرُ یَا مُطَهِّرُ یَا قَادِرُ یَا مُقْتَدِرُ یَا کَبِیرُ یَا مُتَکَبِّرُ یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ یَا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوا أَحَدٌ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ صَاحِبَةٌ وَ لا کَانَ مَعَهُ وَزِیرٌ.ای دور از هر چیز،ای نزدیک به هرچیز،ای اجابت کننده،ای دیدبان،ای حسابرس،ای نورآفرین،ای بلندمرتبه،ای ارجمند،ای شنوا،ای دانا، ای بردبار،ای بزرگوار،ای فرزانه،ای دیرینه،ای والا،ای بزرگ،ای پرمهر،ای عطابخش،ای جزادهنده،ای یاری کننده،ای با جلالت،ای زیبا،ای کارگزار،ای کفایت کننده،ای بخشنده لغزش،ای رساننده نعمت،ای شریف،ای رهنما،ای هدایتگر،ای آغازگر،ای اوّل،ای آخر،ای آشکار،ای پنهان،ای استوار،ای پایدار،ای آگاه،ای حکمران،ای داور،ای دادگر،ای جدا کننده،ای پیونددهنده،ای پاک،ای پاک کننده،ای توانا،ای نیرومند،ای بزرگ،ای بزگمنش،ای یگانه،ای یکتا،ای مقصود دل نیازمندان،ای آنکه نزاده و زاده نشده، و همتایی ندارد و همسری برایش نباشد و وزیری با او نبوده
وَ لا اتَّخَذَ مَعَهُ مُشِیرا وَ لا احْتَاجَ إِلَی ظَهِیرٍ وَ لا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ فَتَعَالَیْتَ عَمَّا یَقُولُ الظَّالِمُونَ عُلُوّا کَبِیرا یَا عَلِیُّ یَا شَامِخُ یَا بَاذِخُ یَا فَتَّاحُ یَا نَفَّاحُ یَا مُرْتَاحُ یَا مُفَرِّجُ یَا نَاصِرُ یَا مُنْتَصِرُ یَا مُدْرِکُ یَا مُهْلِکُ یَا مُنْتَقِمُ یَا بَاعِثُ یَا وَارِثُ یَا طَالِبُ یَا غَالِبُ یَا مَنْ لا یَفُوتُهُ هَارِبٌ یَا تَوَّابُ یَا أَوَّابُ یَا وَهَّابُ یَا مُسَبِّبَ الْأَسْبَابِ یَا مُفَتِّحَ الْأَبْوَابِ یَا مَنْ حَیْثُمَا دُعِیَ أَجَابَ یَا طَهُورُ یَا شَکُورُ یَا عَفَوُّ یَا غَفُورُ یَا نُورَ النُّورِ یَا مُدَبِّرَ الْأُمُورِ.
و برای خود مشاوری نگرفته و به پشتیبانی نیازمند نگشته و با او جز او معبودی نبوده است، نیست معبودی جز تو، تو برتر از آنی که ستمکاران گویند بسیار برتری،ای والا بلندمرتبه،ای عطابخش،ای گشایشگر، ای بخشایشگر،ای فرخبخش دلها،ای غمزدا،ای یاری رسان،ای یاری ستان،ای دریابنده،ای نابود کننده،ای انتقام گیرنده، ای برانگیزنده،ای وارث،ای خواهان،ای چیره،ای که گریزندهای از دستش نگریزد،ای بسیار توبهپذیر،ای بسیار پذیرای بندگان،ای بسیار بخشنده،ای فراهم آورنده سببها،ای گشاینده درها،ای آنکه هرگاه و هرجا خوانده شود اجابت نماید،ای پاک کننده،ای قدردان صالحانای با گذشت،ای آمرزنده،ای روشنایی نور،ای مدبّر امور.
یَا لَطِیفُ یَا خَبِیرُ یَا مُجِیرُ یَا مُنِیرُ یَا بَصِیرُ یَا ظَهِیرُ یَا کَبِیرُ یَا وِتْرُ یَا فَرْدُ یَا أَبَدُ یَا سَنَدُ یَا صَمَدُ یَا کَافِی یَا شَافِی یَا وَافِی یَا مُعَافِی یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا مُتَکَرِّمُ یَا مُتَفَرِّدُ یَا مَنْ عَلا فَقَهَرَ یَا مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَ یَا مَنْ بَطَنَ فَخَبَرَ یَا مَنْ عُبِدَ فَشَکَرَ یَا مَنْ عُصِیَ فَغَفَرَ یَا مَنْ لا تَحْوِیهِ [یَحْوِیهِ]الْفِکَرُ وَ لا یُدْرِکُهُ بَصَرٌ وَ لا یَخْفَی عَلَیْهِ أَثَرٌ یَا رَازِقَ الْبَشَرِ یَا مُقَدِّرَ کُلِّ قَدَرٍ.ای مهربان،ای آگاه،ای پناهدهنده،ای روشنیبخش،ای مددرسانای بزرگ،ای یکتا،ای یگانهای پاینده،ای تکیهگاه،ای بینیاز،ای کفایت کننده،ای شفابخش،ای وفا کننده،ای عافیتبخش،ای نیکوکار،ای زیباییبخش،ای نعمت افزا،ای فزونبخشای گرامی،ای بیهمتا،ای آنکه بلندی گرفت و چیره گشت،ای آنکه در فرمانرواییاش توانا شد،ای آنکه پنهان و آگاه گشت،ای آنکه پرستیده شد و پذیرفت،ای آنکه نافرمانی شد و آمرزید،ای آنکه اندیشه نگنجایدش، و دیدهای او را در نیابد، و اثری بر او پوشیده نماند،ای روزیدهنده بشر،ای اندازهگیر هر اندازه.
یَا عَالِیَ الْمَکَانِ یَا شَدِیدَ الْأَرْکَانِ یَا مُبَدِّلَ الزَّمَانِ یَا قَابِلَ الْقُرْبَانِ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْإِحْسَانِ یَا ذَا الْعِزَّةِ وَ السُّلْطَانِ یَا رَحِیمُ یَا رَحْمَانُ یَا مَنْ هُوَ کَلَّ یَوْمٍ فِی شَأْنٍ یَا مَنْ لا یَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ یَا عَظِیمَ الشَّأْنِ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ مَکَانٍ یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ یَا مُنْجِحَ الطَّلِبَاتِ یَا قَاضِیَ الْحَاجَاتِ یَا مُنْزِلَ الْبَرَکَاتِ یَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ یَا کَاشِفَ الْکُرُبَاتِ یَا وَلِیَّ الْحَسَنَاتِ یَا رَافِعَ الدَّرَجَاتِ.ای والا جاه،ای استوار پایه،ای گرداننده روزگار،ای پذیرنده قربانی،ای منتّگذار نیکوکار،ای دارای شکوه و سلطنت،ای مهربان،ای بخشنده،ای کسیکه هر روز در کاری است،ای آنکه کاری از کار دیگر بازش ندارد،ای بلندمرتبه،ای آنکه در هر جا هست،ای شنونده نجواها،ای اجابت کننده دعاها،ای برآورنده خواستهها و نیازها،ای فرو فرستنده برکات،ای رحم کننده بر اشکها،ای درگذرنده از لغزشها،ای برطرف کننده ناراحتیها،ای سرچشمه خوبیها،ای بالابرنده درجات.
یَا مُؤْتِیَ السُّؤْلاتِ یَا مُحْیِیَ الْأَمْوَاتِ یَا جَامِعَ الشَّتَاتِ یَا مُطَّلِعا عَلَی النِّیَّاتِ یَا رَادَّ مَا قَدْ فَاتَ یَا مَنْ لا تَشْتَبِهُ عَلَیْهِ الْأَصْوَاتُ یَا مَنْ لا تُضْجِرُهُ الْمَسْأَلاتُ وَ لا تَغْشَاهُ الظُّلُمَاتُ یَا نُورَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتِ یَا سَابِغَ النِّعَمِ یَا دَافِعَ النِّقَمِ یَا بَارِئَ النَّسَمِ یَا جَامِعَ الْأُمَمِ یَا شَافِیَ السَّقَمِ یَا خَالِقَ النُّورِ وَ الظُّلَمِ یَا ذَا الْجُودِ وَ الْکَرَمِ یَا مَنْ لا یَطَأُ عَرْشَهُ قَدَمٌ یَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ یَا جَارَ الْمُسْتَجِیرِینَ.ای درهنده خواستهها،ای زنده کننده مردگان،ای گرد آورنده پراکندهها،ای آگاه از نیتّها،ای برگرداننده آنچه از دست رفته،ای کسیکه نجواها بر او مشتبه نشود،ای کسیکه درخواستها او را به ستوه نیاورد، و تاریکیها او را فرا نگیرد،ای روشنی زمین و آسمانها،ای فروریز نعمتها،ای دفع کننده بدفرجامیها،ای آفریننده آدمیان،ای گرد آورنده امّتها،ای شفابخش دردها،ای پدیدآورنده روشنی و تاریکیها،ای صاحب جود و کرم،ای آنکه به عرشش قدمی پای ننهد،ای بخشندهترین بخشندگان،ای کریمترین کریمان،ای شنواترین شنوایان،ای بیناترین بینایان،ای پناه پناهجویان.
یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ یَا ظَهْرَ اللاجِینَ یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ یَا غَایَةَ الطَّالِبِینَ یَا صَاحِبَ کُلِّ غَرِیبٍ یَا مُونِسَ کُلِّ وَحِیدٍ یَا مَلْجَأَ کُلِّ طَرِیدٍ یَا مَأْوَی کُلِّ شَرِیدٍ یَا حَافِظَ کُلِّ ضَالَّةٍ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیرِ یَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیرِ یَا فَاکَّ کُلِّ أَسِیرٍ یَا مُغْنِیَ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ یَا مَنْ لَهُ التَّدْبِیرُ وَ التَّقْدِیرُ یَا مَنِ الْعَسِیرُ عَلَیْهِ سَهْلٌ یَسِیرٌ یَا مَنْ لا یَحْتَاجُ إِلَی تَفْسِیرٍ.ای امان هراسناکان،ای تکیهگاه پناهندگانای سرپرست مؤمنان،ای فریادرس فریادکنندگان،ای مقصود دل نیازمندان،ای کس هر بیکس،ای همدم هر تنها،ای پناه هر رانده،ای مأوای هر آواره،ای نگهدار هر گمشده، ای مهرورز سالخوردگان،ای روزیدهنده کودکان خردسال،ای ترمیم کننده استخوان شکسته،ای رهاننده هر اسیرای بینیاز کننده هر بینوای تهدیست،ای پناه هر ترسان پناهجو،ای آنکه تدبیر و تقدیر از آن اوست، ای آنکه دشواریها برای او سهل و آسان است،ای آنکه نیازمند به دلیل و تفسیر نیست.
یَا مَنْ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ خَبِیرٌ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ بَصِیرٌ یَا مُرْسِلَ الرِّیَاحِ یَا فَالِقَ الْإِصْبَاحِ یَا بَاعِثَ الْأَرْوَاحِ یَا ذَا الْجُودِ وَ السَّمَاحِ یَا مَنْ بِیَدِهِ کُلُّ مِفْتَاحٍ یَا سَامِعَ کُلِّ صَوْتٍ یَا سَابِقَ کُلِّ فَوْتٍ یَا مُحْیِیَ کُلِّ نَفْسٍ بَعْدَ الْمَوْتِ یَا عُدَّتِی فِی شِدَّتِی یَا حَافِظِی فِی غُرْبَتِی یَا مُونِسِی فِی وَحْدَتِی یَا وَلِیِّی فِی نِعْمَتِی یَا کَهْفِی حِینَ تُعْیِینِی الْمَذَاهِبُ وَ تُسَلِّمُنِی الْأَقَارِبُ وَ یَخْذُلُنِی کُلُّ صَاحِبٍ یَا عِمَادَ مَنْ لا عِمَادَ لَهُ.ای آنکه بر هر کاری تواناست، ای آنکه به هر چیزی داناست،ای آن به همهچیز بیناست،ای فرستنده بادها،ای شکافنده روشنی صبحای برانگیزنده ارواح،ای صاحب جود و بخشش،ای آنکه هر کلیدی به دست اوست،ای شنونده هر نجواای پیشتر از هر آنچه گذشته،ای حیاتبخش هر جان پس از مرگ،ای توشهام در سختی،ای نگهدارم در غربت،ای همدمم در تنهایی،ای سرپرستم در نعمت،ای پناهم آنگاه که روشهای ناهنجار درماندهام سازد و نزدیکان رهایم کنند، و هر همدمی دست از یاریام بردارد،ای تکیهگاه آنکه تکیهگاهی ندارد.
یَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ یَا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ یَا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ یَا کَهْفَ مَنْ لا کَهْفَ لَهُ یَا کَنْزَ مَنْ لا کَنْزَ لَهُ یَا رُکْنَ مَنْ لا رُکْنَ لَهُ یَا غِیَاثَ مَنْ لا غِیَاثَ لَهُ یَا جَارَ مَنْ لا جَارَ لَهُ یَا جَارِیَ اللَّصِیقَ یَا رُکْنِیَ الْوَثِیقَ یَا إِلَهِی بِالتَّحْقِیقِ یَا رَبَّ الْبَیْتِ الْعَتِیقِ یَا شَفِیقُ یَا رَفِیقُ فُکَّنِی مِنْ حَلَقِ الْمَضِیقِ وَ اصْرِفْ عَنِّی کُلَّ هَمٍّ وَ غَمٍّ وَ ضِیقٍ وَ اکْفِنِی شَرَّ مَا لا أُطِیقُ وَ أَعِنِّی عَلَی مَا أُطِیقُ یَا رَادَّ یُوسُفَ عَلَی یَعْقُوبَ یَا کَاشِفَ ضُرِّ أَیُّوبَ یَا غَافِرَ ذَنْبِ دَاوُدَ یَا رَافِعَ عِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ وَ مُنْجِیَهُ مِنْ أَیْدِی الْیَهُودِ یَا مُجِیبَ نِدَاءِ یُونُسَ فِی الظُّلُمَاتِ یَا مُصْطَفِیَ مُوسَی بِالْکَلِمَاتِ.ای پشتوانه کسیکه پشتوپناهی نداردای اندوخته هر بیاندوخته،ای نگهدار آنکه نگهداری ندارد،ای پناه بیپناهان،ای گنجینه کسیکه برایش گنج نیستای تکیهگاه هر بیکس،ای فریادرس آنکه برایش فریادرسی نیست،ای همسایه بیهمسایگان،ای همسایه همراه منای تکیهگاه محکم،ای خدای من به حقیقت،ای پرورگار خانه کعبه،ای مهربانای دوست، رهایم کن از بندهای تنگناها، و هر غم و اندوه و تنگی را از من برگردان و شرّ آنچه را تاب نیاورم از من دور ساز و بر آنچه میتوانم یاریام ده،ای بازگرداننده یوسف نزد یعقوب،ای برطرف کننده رنج ایّوب،ای آمرزنده خطای داود، ای بالا برنده عیسی بن مریم و رهاییبخش او از دست یهود،ای پاسخدهنده به ندای یونس در دل تاریکیهاای برگزیننده موسی برای سخنگویی.
یَا مَنْ غَفَرَ لِآدَمَ خَطِیئَتَهُ وَ رَفَعَ إِدْرِیسَ مَکَانا عَلِیّا بِرَحْمَتِهِ یَا مَنْ نَجَّی نُوحا مِنَ الْغَرَقِ یَا مَنْ أَهْلَکَ عَادا الْأُولَی وَ ثَمُودَ فَمَا أَبْقَی وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغَی وَ الْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوَی یَا مَنْ دَمَّرَ عَلَی قَوْمِ لُوطٍ وَ دَمْدَمَ عَلَی قَوْمِ شُعَیْبٍ یَا مَنِ اتَّخَذَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلا یَا مَنِ اتَّخَذَ مُوسَی کَلِیما وَ اتَّخَذَ مُحَمَّدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ حَبِیبا یَا مُؤْتِیَ لُقْمَانَ الْحِکْمَةَ وَ الْوَاهِبَ لِسُلَیْمَانَ مُلْکا لا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ یَا مَنْ نَصَرَ ذَا الْقَرْنَیْنِ عَلَی الْمُلُوکِ الْجَبَابِرَةِ یَا مَنْ أَعْطَی الْخِضْرَ الْحَیَاةَ وَ رَدَّ لِیُوشَعَ بْنِ نُونٍ الشَّمْسَ بَعْدَ غُرُوبِهَا.ای آنکه خطای آدم را بخشید و ادریس را به رحمت خویش به جایگاه بلندی برکشید،ای آنکه نوح را از غرق شدن نجات بخشید،ای آنکه هلاک ساخت قوم عاد نخستین و قوم ثمود را و هیچکس از آنان را باقی نگذاشت، و پیش از آنها قوم نوح را هلاک نمود، زیرا آنها ستمکارتر و سرکشتر بودند و نابود ساخت افترازنندگان را که در زمین فرو رفتند، ای آنکه بر قوم لوط واژگون نمود، و بر قوم شعیب عذابی دردناک فرستاد،ای آنکه ابراهیم را دوست خویش ساخت،ای آنکه موسی را همسخن خود ساخت، و محمد) درود خدا بر او و همه خاندانش (را محبوب خویش برگرفت،ای بخشنده حکمت به لقمان و بخشنده فرمانروایی به سلیمان، چنان فرمانروایی که برای احدی پس او سزاوار نیست،ای آنکه ذو القرنین را بر فرمانروایان سرکش پیروز نمود،ای آنکه به خضر زندگی جاودان عطا فرمود، و خورشید را پس از غروبش برای یوشع بن نون برگرداند.
یَا مَنْ رَبَطَ عَلَی قَلْبِ أُمِّ مُوسَی وَ أَحْصَنَ فَرْجَ مَرْیَمَ ابْنَتِ عِمْرَانَ یَا مَنْ حَصَّنَ یَحْیَی بْنَ زَکَرِیَّا مِنَ الذَّنْبِ وَ سَکَّنَ عَنْ مُوسَی الْغَضَبَ یَا مَنْ بَشَّرَ زَکَرِیَّا بِیَحْیَی یَا مَنْ فَدَی إِسْمَاعِیلَ مِنَ الذَّبْحِ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ یَا مَنْ قَبِلَ قُرْبَانَ هَابِیلَ وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلَی قَابِیلَ یَا هَازِمَ الْأَحْزَابِ لِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی جَمِیعِ الْمُرْسَلِینَ وَ مَلائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ وَ أَهْلِ طَاعَتِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَسْأَلُکَ بِکُلِّ مَسْأَلَةٍ سَأَلَکَ بِهَا أَحَدٌ مِمَّنْ رَضِیتَ عَنْهُ فَحَتَمْتَ لَهُ عَلَی الْإِجَابَةِ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ.ای آنکه آرامش بخشید به قلب مادر موسی و عفت و پاکی مریم دختر عمران را حفظ نمود،ای آنکه یحیی پسر زکریّا را از گناه پاک داشت و خشم را از موسی باز نشاند،ای آنکه زکریّا را به تولّد یحیی مژده داد،ای آنکه با فرستادن ذبح عظیم، اسماعیل را از ذبح شدن نجات داد،ای آنکه قربانی هابیل را پذیرفت، و لعنت را بر قابیل قرار داد،ای گرزدهنده گروهها دشمن محمّد (درود خدا بر او و خاندانش)، بر محمّد و خاندان محمّد و بر همه فرستادگان و فرشتگان بارگاهت و بر اهل طاعتت همگان درود فرست، و از تو خواستارم هر خواهشی را که بندگان مورد خشنودیت از تو خواستهاند، و اجابت خواهش آنها حتم فرمودی،ای خدا،ای خدا،ای خدا،ای بخشنده،ای بخشنده،ای بخشنده،ای مهربان،ای مهربان،ای مهربان.
یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ أَسْأَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ أَوْ أَنْزَلْتَهُ فِی شَیْءٍ مِنْ کُتُبِکَ أَوْ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ وَ بِمَعَاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِکَ وَ بِمُنْتَهَی الرَّحْمَةِ مِنْ کِتَابِکَ وَ بِمَا لَوْ أَنَّ مَا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ وَ أَسْأَلُکَ بِأَسْمَائِکَ الْحُسْنَی الَّتِی نَعَتَّهَا فِی کِتَابِکَ فَقُلْتَ:،ای دارای شکوه و کرامت،ای دارای شکوه و کرامت،ای دارای شکوه و کرامت، به او، به او، به او، به او، به او، به او، به او، از تو خواستارم به هر نامی که خود را به آن نامیدی، یا آن را در کتابی از کتابهایت فرو فرستادی، یا آن را در علم غیبت نزد خود نگاه داشتی، و به بندگاههای بلند عرشت، و و بهنتهای رحمت از کتاب سرنوشت خویش و به آنچه در این آیه است: «اگر همه درختان روی زمین قلم باشند و دریا هم مرکب شود که از پس آن هفت دریای دیگر مدوش کنند کلمات خدا تمام نمیشود، همانا خدا عزیز است»، و تو را میخوانم به نامهای نیکویت که آنها را در کتابت وصف کرده و گفتی:
وَ لِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا وَ قُلْتَ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ وَ قُلْتَ وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ وَ قُلْتَ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ وَ أَنَا أَسْأَلُکَ یَا إِلَهِی وَ أَدْعُوکَ یَا رَبِّ وَ أَرْجُوکَ یَا سَیِّدِی وَ أَطْمَعُ فِی إِجَابَتِی یَا مَوْلایَ کَمَا وَعَدْتَنِی وَ قَدْ دَعَوْتُکَ کَمَا أَمَرْتَنِی فَافْعَلْ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ یَا کَرِیمُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ
«و برای خدا نامهای نیکوست، پس خدا را به آنها بخوانید»، و نیز گفتی: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم»، و گفتی: «هرگاه بندگانم از تو درباره من بپرسند پس به یقین من به آنان نزدیکم، دعای دعا کننده را هرگاه دعا کند پاسخ میدهم»، و گفتی: «ای بندگانم که بر خود اسراف کردید از رحمت خدا ناامید نباشید، همانا خدا همه گناهان را میآمرزد، به یقین او آمرزنده مهربان است «و من از تو درخواست میکنمای خدای من و تو را میخوانمای پروردگارم، و به تو امیدوارمای آقایم و در اجابت دعایم به تو طمع دارمای مولایم، آنطور که به من وعده اجابت دادی، تو را خواندم، و آنگونه که به من امر فرمودی، پس با من چنان رفتار کن که سزاوار تو استای کریم و سپاس خدای را پروردگار جهانیان و درود خدا بر محمّد و خاندانش همگان.
پس دعا و حاجت خود را بگو که انشا الله تعالی به آن دست یابی و در روایت «مهج الدعوات» آمده است که هرگز این دعا را هرگز بدون طهارت نخوانید.
منبع:نمناک
ارسال نظر