نگاه یک اقتصاددان/ آیا واردات از چین این قدر بد است؟
حامد قدوسی در وبسایت خود نوشت:
من متخصص اقتصاد بینالملل نیستم لذا در مورد سیاست بهینه تجاری نظری ندارم و تحلیلم بر اساس مبانی سازماندهی صنعتی است. این روزها دیدهام که سایتهای مختلف لیست واردات از چین را - که ظاهرا خبرگزاری ایسنا منتشر کرده است - بازنشر کرده و به انتقاد از این واردات پرداختهاند. مثلا بخشی از فهرستی که انتقادات را برانگیخته است را در ادامه مطلب آوردهام. اگر این ارقام مربوط به یک سال گذشته باشد واقعا چیز عجیبی در آنها مشاهده نمیشود چون حجم واردات بسیاری از آنها حتی به یک میلیارد تومان هم نمیرسد که کمتر از فروش یک واحد کوچک صنعتی است که ما ممکن است دهها عدد از آنرا در کشور داشته باشیم.
من ماجرا را این طور میبینیم که در هر رشته صنعتی تعدادی بنگاه داخلی داریم که بهرهوری آنها متفاوت است ولی به علت محدودیت دسترسی به منابع - مثل منابع مالی خارج از بنگاه یا مجوزهای لازم - بنگاههای با بهرهوری بالا نمیتوانند بیش از یک حدی رشد کنند و در بازار مسلط شوند. لذا همزیستی بنگاههای کارا و ناکارا را با هم داریم. در چنین شرایطی قیمت بازار محصول را هزینه تمامشده آخرین بنگاه داخلی تعیین خواهد کرد و بنگاههای کاراتر سود (رانت) دریافت خواهند کرد. حالا اگر واردات را باز کنیم هزینه تمام شده کالای وارداتی زیر قیمتتمام شده تعدادی از بنگاههای ناکارای داخلی قرار میگیرد ولی نه لزوما زیر قیمت تمام شده همه بنگاهها. به این ترتیب میتوانیم هم واردات داشته باشیم و هم تولید داخلی. طبعا این واردات باعث ورشکستگی تعدادی از بنگاههای داخلی میشود ولی حداقل آماری که من اینجا میبینم در مقایسه با تولید کل یک صنعت در کشوری در مقیاس ایران خیلی کوچک است.
علاوه بر آن اگر بنگاههای داخلی کارا باشند ولی موقعیت انحصاری یا رقابت چندگانه داشته باشند ممکن است قیمتهای غیررقابتی برای محصولات خود تعیین کنند. اگر تابع تقاضا کمکشش باشد (یعنی به قیمت خیلی حساسیت نشان ندهد) چنین بازاری میزان تولید را کم و قیمت را بسیار بالا تعیین میکند. واردات باعث میشود تا یک رقیب جدید با ظرفیت نزدیک به بینهایت و قیمت حاشیهای ثابت به بازی اضافه شود و میشود نشان داد که اضافه کردن چنین رقیبی میتواند به ناگهان نتیجه کلی بازی انحصاری را به شدت تغییر داده و بنگاههای داخلی را مجبور به عرضه در حجم بالا (و لذا کاهش قیمت بازار) کند.
گزارش میگوید که عمده کالاهای وارد شده کالای کشاورزی است و این را عجیب میداند. اتفاقا اثر رفاهی واردات محصولات کشاورزی نسبت به بقیه محصولات صنعتی میتواند بیشتر باشد. تولید کشاورزی تحت شوکهای مداوم (بارش٬ دما٬ آفت٬ تخصیص زمین و الخ) است و لذا عرضه آن تصادفی است. واردات کمک میکند تا تابع عرضه نوسانات کمتری داشته باشد و قیمت در بازار ثبات بیشتری داشته باشد.
مساله واردات همیشه یک تیغ دولبه است که یک طرفش رفاه ذینفعان صنعت تحت رقابت و طرف دیگرش رفاه مصرفکنندگان است که در اثر واردات کالای ارزانتر مصرف میکنند. لذا خوب است که از قضاوت مبتنی بر یک طرف ماجرا پرهیز کرد.
ببینیم دوستانی که از نزدیکتر با ماجرا سر و کار دارند چه میگویند و چه جزییاتی را به داستان اضافه میکنند.
1- رب گوجه فرنگي به ارزش 14.5 ميليارد ريال
2- تيغه برف پاككن به ارزش 15.3 ميليارد ريال
3- مجسمههاي كوچك وساير اشياي تزئيني ازچوب غيرازصنايع دستي به ارزش 15 ميليارد ريال
4- بطري، تنگ و همانند از مواد پلاستيکي به ارزش 14.3 ميليارد ريال
5- مسواك به ارزش 13.3 ميليارد ريال
6- دفاترثبت، دفاترحسابداري، دستههاي يادداشت و دستههاي کاغذ يادآوري به ارزش 10.6 ميليارد ريال
7- شلوار راحتي به ارزش 10.3 ميليارد ريال
8- شبرنگ به ارزش 10.2 ميليارد ريال
9- ميخ و پونز به ارزش 9.5 ميليارد ريال
10- دگمه به ارزش 8.1 ميليارد ريال
11- سير به ارزش به ارزش 7.9 ميليارد ريال
12- دستكش معاينه به ارزش 7.3 ميليارد ريال
13- پرتقال به ارزش 7.2 ميليارد ريال
14- شال و دستمال گردن، چادر و روسري به ارزش 6.3 ميليارد ريال
15- مداد پاك كن به ارزش 6 ميليارد ريال
16- سير خشك شده به ارزش 4.7 ميليارد ريال
17- پولك و دگمه به ارزش 4.6 ميليارد ريال
18- بادام زميني به ارزش 3 ميليارد ريال
19- چنگك كشاورزي به ارزش 2.8 ميليارد ريال
20- بند شلوار به ارزش 1.7 ميليارد ريال
21- لوبيا به ارزش 300 ميليون ريال
22- نخود فرنگي به ارزش 330 ميليون ريال
23- فلفل خرد نشده به ارزش 212 ميليون ريال
24- تيغ سلماني به ارزش 48 ميليون ريال
یعنی تقریبا نتیجه گرفتی واردات از چین لازم است و مسئله مدیریت در کشاورزی و مدیریت در نوع کاشت و نظارت در توزیع محصول و حتی نوع ومقدار مصرف سموم اثر ندارد و دادن یارانه به کشاورز وکارگر باغبانی و خیلی چیزهای دیگر بی اثر است.