وسواس، خورهای که مغزتان را نابود میکند
پارسینه: اختلال وسواس فکری- علمی (OCD)، یک بیماری جدی و ناتوان کننده است که ۱/۶ درصد از افراد جامعه را در دورهای از زندگی مبتلا کرده و باعث اختلال در کیفیت زندگی در چندین حوزه، از جمله زندگی اجتماعی، کارکرد شغلی و روابط فردی میشود.
وسواس معمولا در کودکی یا اوایل بزرگسالی آغاز میشود و غالبا با سیر مزمن خود تاثیر منفی شدیدی بر کارکرد روانی، اجتماعی و شغلی افراد مبتلا بر جای میگذارد. نشانه اصلی این بیماری، وجود مشغولیتهای فکری و عملی مکرر است.
وسواسهای فکری عبارتند از: افکار، تصاویر ذهنی پایدار و تکانههای ناخواسته و مزاحمی که معمولا از جانب فرد مبتلا به صورت بی معنی، ناپذیرفتنی و مقاومت ناپذیر تلقی شده و نهایتا منجر به پریشانی آشکار میشوند. وسواس فکری همراه با احساسهای ناراحتی، اضطراب و خنثی سازی بروز پیدا میکند. خنثی سازی اغلب شکل رفتار اجباری همانند شستن یا وارسی کردن به خود میگیرد.
وسواسهای عملی نیز شامل رفتارها یا پاسخهای ذهنی تکراری، قالبی و هدفمندانهای هستند که بیمار از نظر ذهنی، برای عمل کردن به آنها احساس اجبار کرده و غالبا در برابر آنها مقاومت میکند. وسواسهای عملی اغلب به وسیله وسواسهای عملی به وسیله وسواسهای فکری تحریک و ایجاد میشوند و، چون میتوانند اضطراب یا آشفتگی ناشی از وسواس را به صورت سریع، اما گذرا کاهش دهند، تقویت میشوند.
شیوا ابراهیمی، روانشناس در این خصوص گفت: وسواس شامل افکار و رفتار و تصاویر آزار دهنده فکری و عملی است؛ افرادی که در معرض ابتلا به بیماری وسواس هستند هرچند بر افکار و اعمال نامناسب خود واقف هستند، اما قادر به کنار گذاشتن کردارها و رفتارهای خودشان نیستند. در نهایت این افکار و اعمال وسواسی باعث ایجاد اضطراب فرد میشود که زندگی عادی و روزانه او را تحت تاثیر قرار میدهد.
وی افزود: بیشتر اختلالات روانپزشکی و روان شناختی ریشه در مسایل زیستی و ژنتیکی دارند، اما آنچه که سبب افزایش اختلال وسواس در فرد میشود، ریشه در عوامل محیطی دارد بنابراین برای جلوگیری و پیشگیری از بروز شدید این مساله باید عوامل محیطی را کنترل کنیم، زیرا هر انسانی قادر به مدیریت و کنترل رفتارهای خود است.
آرش میراب زاده روانپزشک، استاد دانشگاه و معاون آموزشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی نیز وسواس فکری-عملی را یک اختلال اضطرابی دانست و در این خصوص گفت: هرچه این نوع وسواس شدت پیدا کند، سختتر میتوان با آن مقابله کرد و فرد بیمار بیشتر از آن رنج خواهد برد.
وی به علایم و نشانههای این بیماری اشاره کرد و افزود: داشتن افکار منفی یکی از مهمترین عوامل بروز وسواس فکری-عملی است؛ فرد توان مقابله با این نوع افکار را ندارد و گاهی اوقات به انجام کارهای هیجانی و تکراری میپردازد.
میراب زاده اظهارداشت: بهتر است مبتلایان به اختلال یا وسواس فکری-عملی هر چه سریعتر به روان پزشک مراجعه کرده و با روشهای «دارو درمانی» و «روان درمانی» این اختلال وسوسه برانگیز را از خود دور کنند؛ این افراد تنها با مصرف دارو بهبود مییابند و مراجعه آنها به روان شناسان یا مشاوران درمانی کار اشتباهی است.
در طی سالهای اخیر پژوهشهای متعددی در رابطه با کارآمدی رویکرد شناختی- رفتاری در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواس صورت گرفته است. اگرچه نتایج این پژوهشها نشان میدهد که این روش درمانی منجر به کاهش چشمگیر علایم وسواس فکری- عملی میشوند. با این وجود شواهد قابل توجهی نیز در مورد عدم پاسخ مناسب برخی از بیماران مانند انصراف از درمان یا عود دوباره بیماری به چشم میخورد.
الهه تاجیک، دانش آموخته دانشکده علوم انسانی دانشگاه علم و فرهنگ طی پژوهشی با مقایسه اثر بخشی درمان شناختی- رفتاری (مبتنی بر فرد) و شناختی-رفتاری (مبتنی بر زوج) در بهبود علایم اختلال وسواس فکری- عملی با راهنمایی دکترعلی اکبر سلیمانی به این نتیجه رسیده است که هر دو درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر فرد و زوج منجر به کاهش علایم معنادار اختلال وسواسی- اجباری و افسردگی و همچنین بالا رفتن معنادار سازگاری زناشویی میشوند. با این وجود، اثر بخشی درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر زوج در جهت بهبود علایم OCD، افسردگی و سازگاری زناشویی در مقایسه با درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر فرد به صورت معناداری بالاتر است.
وسواسهای فکری عبارتند از: افکار، تصاویر ذهنی پایدار و تکانههای ناخواسته و مزاحمی که معمولا از جانب فرد مبتلا به صورت بی معنی، ناپذیرفتنی و مقاومت ناپذیر تلقی شده و نهایتا منجر به پریشانی آشکار میشوند. وسواس فکری همراه با احساسهای ناراحتی، اضطراب و خنثی سازی بروز پیدا میکند. خنثی سازی اغلب شکل رفتار اجباری همانند شستن یا وارسی کردن به خود میگیرد.
وسواسهای عملی نیز شامل رفتارها یا پاسخهای ذهنی تکراری، قالبی و هدفمندانهای هستند که بیمار از نظر ذهنی، برای عمل کردن به آنها احساس اجبار کرده و غالبا در برابر آنها مقاومت میکند. وسواسهای عملی اغلب به وسیله وسواسهای عملی به وسیله وسواسهای فکری تحریک و ایجاد میشوند و، چون میتوانند اضطراب یا آشفتگی ناشی از وسواس را به صورت سریع، اما گذرا کاهش دهند، تقویت میشوند.
شیوا ابراهیمی، روانشناس در این خصوص گفت: وسواس شامل افکار و رفتار و تصاویر آزار دهنده فکری و عملی است؛ افرادی که در معرض ابتلا به بیماری وسواس هستند هرچند بر افکار و اعمال نامناسب خود واقف هستند، اما قادر به کنار گذاشتن کردارها و رفتارهای خودشان نیستند. در نهایت این افکار و اعمال وسواسی باعث ایجاد اضطراب فرد میشود که زندگی عادی و روزانه او را تحت تاثیر قرار میدهد.
وی افزود: بیشتر اختلالات روانپزشکی و روان شناختی ریشه در مسایل زیستی و ژنتیکی دارند، اما آنچه که سبب افزایش اختلال وسواس در فرد میشود، ریشه در عوامل محیطی دارد بنابراین برای جلوگیری و پیشگیری از بروز شدید این مساله باید عوامل محیطی را کنترل کنیم، زیرا هر انسانی قادر به مدیریت و کنترل رفتارهای خود است.
آرش میراب زاده روانپزشک، استاد دانشگاه و معاون آموزشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی نیز وسواس فکری-عملی را یک اختلال اضطرابی دانست و در این خصوص گفت: هرچه این نوع وسواس شدت پیدا کند، سختتر میتوان با آن مقابله کرد و فرد بیمار بیشتر از آن رنج خواهد برد.
وی به علایم و نشانههای این بیماری اشاره کرد و افزود: داشتن افکار منفی یکی از مهمترین عوامل بروز وسواس فکری-عملی است؛ فرد توان مقابله با این نوع افکار را ندارد و گاهی اوقات به انجام کارهای هیجانی و تکراری میپردازد.
میراب زاده اظهارداشت: بهتر است مبتلایان به اختلال یا وسواس فکری-عملی هر چه سریعتر به روان پزشک مراجعه کرده و با روشهای «دارو درمانی» و «روان درمانی» این اختلال وسوسه برانگیز را از خود دور کنند؛ این افراد تنها با مصرف دارو بهبود مییابند و مراجعه آنها به روان شناسان یا مشاوران درمانی کار اشتباهی است.
در طی سالهای اخیر پژوهشهای متعددی در رابطه با کارآمدی رویکرد شناختی- رفتاری در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواس صورت گرفته است. اگرچه نتایج این پژوهشها نشان میدهد که این روش درمانی منجر به کاهش چشمگیر علایم وسواس فکری- عملی میشوند. با این وجود شواهد قابل توجهی نیز در مورد عدم پاسخ مناسب برخی از بیماران مانند انصراف از درمان یا عود دوباره بیماری به چشم میخورد.
الهه تاجیک، دانش آموخته دانشکده علوم انسانی دانشگاه علم و فرهنگ طی پژوهشی با مقایسه اثر بخشی درمان شناختی- رفتاری (مبتنی بر فرد) و شناختی-رفتاری (مبتنی بر زوج) در بهبود علایم اختلال وسواس فکری- عملی با راهنمایی دکترعلی اکبر سلیمانی به این نتیجه رسیده است که هر دو درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر فرد و زوج منجر به کاهش علایم معنادار اختلال وسواسی- اجباری و افسردگی و همچنین بالا رفتن معنادار سازگاری زناشویی میشوند. با این وجود، اثر بخشی درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر زوج در جهت بهبود علایم OCD، افسردگی و سازگاری زناشویی در مقایسه با درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر فرد به صورت معناداری بالاتر است.
منبع: سیناپرس
الان همین وسواس توسط ویروس خناس کرونا به چون مردم افتاده !!!!!