همه چیز درباره آلبرت انیشتین
پارسینه: آلبرت انیشتین یکی از برجستهترین فیزیکدانان سده بیستم است که باعث شد، دوران طلایی فیزیک جهان شکل بگیرد. این نابغه آلمانی با توسعه فرمول مشهور ارتباط جرم و انرژی نام خود را در تاریخ علم ثبت کرد.
نقشی که آلبرت انیشتین در بازآفرینی درک انسان از فیزیک مـدرن ایفا کرد، بسیار استثنایی است. دوران او دوره تغییرات بزرگ فیزیک بود.
هم عصری او بـا چهرههای برجسته فـیزیک هـمچون نیلز بوهر، ورنر کارل هایزنبرگ، ماکس کارل ارنست لودویگ پلانک و بسیاری دیگر که سیمای آنها را میتوان در تصویر مشهور به جای مانده از کنفرانس سالوی دید، باعث شد تا دوران طلایی فیزیک جهان در حالی شکل بگیرد که این دوران نه تـنها باعث تغییرات جدی در فیزیک شد که بنیانهای اندیشهای را نیز به تغییر واداشت.
جهان جدیدی که انیشتین و همکارانش به مردم معرفی کردند نیازمند شناخت جدیدی بود و همین عاملی شد کـه در دیـدگاههای فیزیکی و فلسفه توضیح دهنده علم تغییرات بنیادی ایجاد شود، اگرچه فقط دستاوردهای انیشتین نبود که به طور غیر مستقیم مورد استفاده قرار گرفت تا فلسفه علم را تغییر دهـد کـه خود او نیز در این میان نقشی مهم را ایفا کرد.
زندگینامه و مراحل رشد آلبرت انیشتین
آلبرت انیشتین در ۱۸۷۹ میلادی در یکی از شهرهای آلمان چشم به جهان گشود. انیشتین در گفت وگوهایش از ۲ اتفاق دوران کودکی بهعنوان نقاط مهم زندگی یاد میکند. اتفاق نخست در پنج سالگی و با یک قطبنما رخ داد. او مجذوب نیرویی نامرئی شد که سوزن قطبنما را به حرکت درمیآورد و تا پایان عمر برای کشف این نیرو تلاش کرد. اتفاق بعدی، مطالعه کتابی درباره هندسه بود که در ۱۲ سالگی او رخ داد.
او کتاب را با تمام جزئیات مطالعه کرد و در خاطراتش از عنوان «کتاب کوچک مقدس هندسه» برای آن استفاده کرده است. آلبرت در همان سنین نوجوانی درک میکرد که نور در صورت حرکت بهصورت موجی، باید تأثیری ثابت و بدون حرکت داشته باشد. در صورتی که نور ثابت تا آن زمان کشف نشده بود.
او توانست در دانشکده پلیتکنیک فدرال سوئیس پذیرفته شود. شرط پذیرفته شدن او بدون داشتن مدرک دیپلم دبیرستان، قبولی در امتحانات ورودی بود. آلبرت در امتحانات ریاضی و فیزیک نمره ممتاز را کسب کرد، اما در زبان فرانسه، شیمی و زیستشناسی بسیار ضعیف بود. در نهایت به خاطر نمرات عالی در ریاضی و فیزیک، او به شرط ادامه تحصیلات علوم پایه، در دانشکده پلیتکنیک پذیرفته شد.
انیشتین در ۱۹۰۰ میلادی از دانشگاه فارغالتحصیل و با یکی از بزرگترین بحرانهای زندگیاش روبهرو شد. او همیشه به خاطر مطالعات فوق برنامه از شرکت در کلاسهای دانشگاه طفره میرفت. به همین دلیل، اساتید آلبرت و به خصوص هاینریش وبر، علاقه چندانی به او نداشتند. بروز این مشکلات، باعث شد، انیشتین نتواند توصیهنامهای از اساتید دریافت کند و در نهایت موفق به یافتن هیچ شغل دانشگاهی نشد.
۱۹۰۵، معجزه طلایی زندگی انیشتین
بسیاری از مورخان، ۱۹۰۵ میلادی را سال معجزه انیشتین میدانند. او در این سال چهار مقاله علمی در مجله Annalen der Physik منتشر کرد که پایههای فیزیک مدرن را شکل دادند. به طوری که چهار مقاله انیشتین در ۲۶ سالگی، پایهها فیزیک مدرن را بنا کردند. مقالات انیشتین در ۱۹۰۵میلادی، ابتدا توسط جامعه علمی فیزیک پذیرفته نشد. البته یکی از تأثیرگذارترین فیزیکدانان آن زمان و مؤلف نظریه کوانتوم یعنی ماکس پلانک، از انیشتین حمایت کرد و لب به تحسین نظریههای او گشود.
این حمایت و دعوت از آلبرت جوان برای سخنرانی در مجامع عام، سیل پیشنهادات برای تدریس را به طرف او روانه کرد. از دانشگاههای زوریخ و پراگ و برلین گرفته تا مؤسسه فناوری فدرال سوئیس، همگی او را دعوت به تدریس کردند. در نوامبر ۱۹۱۵میلادی، نظریه نسبیت عام به وسیله انیشتین تألیف شد.
او از این نظریه بهعنوان باارزشترین اثر خود یاد میکرد. نخستین معرفیهای عام این نظریه، در ۶ جلسه سخنرانی ۲ ساعته در دانشگاه گوتنگن انجام شد. البته نظریه اولیه ایراداتی داشت و جزئیات ریاضیاتی آن کامل نبود. یکی از تحقیقات اساسی انیشتین که نتیجه نظریه نسبیت بود، مطالعه همگرایی گرانشی نام داشت.
او معتقد بود، جاذبه خورشید میتواند نور ستارههای دیگر را خم کند. این نظریه بر پایه نظریه نسبیت عام تدوین شده بود. در می ۱۹۱۹ در زمان خورشیدگرفتگی، سِر آرتور ادینگتون از منجمان و فیزیکدانان مشهور آن زمان، پیشبینی انیشتین را تأیید کرد. این مساله بهصورت عمومی در رسانهها چاپ شد و بهعنوان نمادی از همکاری دانشمندان آلمانی و انگلیسی پس از جنگ جهانی اول شناخته شد. انیشتین در راستای تحقیقات خود در خصوص نظریه نسبیت عام، مطالعات دقیقی روی کیهان داشت و علمی جدید با نام کیهانشناسی را ابداع کرد. او اعتقاد داشت که جهان هستی در حال انبساط یا انقباض است. آلبرت برای توضیح ایدههای خود از اصطلاحات و ثابتهای کیهانی استفاده میکرد.
انیشتین فیلسوفِ فیزیکدان
تـأثیر انـیشتین بـر فـلسفه عـلم سده بیستم قابل مقایسه با تأثیر او بر فیزیک سده بیستم است و نقش او چندان کم اهمیتتر از نقش او در فیزیک نبود. فلسفه شخصی و خاص او در علم ترکیب اصیلی بود از عناصری کـه از مـنابعی مـانند مکتب نوکانتی، قراردادگرایی و تجربه گرایی منطقی استخراج کرده بود. ویژگی بارز ایـن دیـدگاه او، تـرکیب نوینی بود که از واقع گرایی و شکلی از تجربه گرایی الهام میگرفت.
از نکات مهم در ایـن بـاب ایـن است که شیوه تفکر فلسفی انیشتین ابتدا خود را در کارها و دست آوردهای فیزیکی وی نشان مـی دهـد و از طرف دیگر این تعاملات از آنجایی اهمیت دارند که بر اندیشههای دیگر فـلاسفه عـلم سده بیستم و به ویژه موریس شلیک و هانس رایشنباخ تأثیر داشته اند.
اعتقاد انیشتین را دربـاره فـلسفه علم که آن را در چـند دهـه گفته است، میتوان به کمک شواهدی از گفتههای خود او که کم و بـیش هـمین موارد را تکرار کرده است، دریـافت. انیشتین این گونه توضیح میدهد: مفاهیمی که ثابت میشود در نظم بخشی مسایل کارآمد هستند به سادگی آنچنان مرجعیت و قدرت تأثیر گذاری و اتوریتهای پیـدا مـی کنند که گاه فراموش میکنیم آنها منشأ زمینی دارند و آنها را به عنوان پدیدههایی غیر قابل جایگزینی به شمار میآوریم.
بـنابراین آنـها خود را ضروریات اندیشه یا مـفاهیم اولیـه جا میاندازند و اغلب اوقات ممکن است مسیر پیشرفت های علمی تحت تأثیر چنین اشتباهاتی سخت و صعب العبور شود. به همین دلیل بررسی و تـحلیل آنـها و نشان دادن شرایطی کـه در آن سـودمندی این مفاهیم مورد قضاوت قرار گرفته است و به آن وابسته است و نحوه رشد و توسعه آنها در بیرون از فضای آزمون وقت گذرانی و کاری بی حاصل به شمار نمیرود.
با این فرآیند است کـه آن اتـوریته و تحمیل مفاهیم شکسته میشود و اگر نتوانند از پس مشروعیت آزمایی خویش، برآیند، کنار گذاشته میشوند. اگر کارآیی آنها در مواردی نادرست باشد، تصحیح میشوند یا با موارد جدید جایگزین مـی شـوند و گاه نـیز سیستم جدیدی بنا میشود که ما به هر دلیل آن را بر اولی ترجیح میدهیم.
جنگ جهانی دوم
دهه ۱۹۴۰ میلادی دورانی بسیار غمبار برای انیشتین بود. فیزیکدانان در پایان این دهه، راهی برای استفاده از فرمول معروف انیشتین بهمنظور ساخت بمب اتم کشف کردند. آلبرت در ۱۹۲۰ میلادی کمی در این باره تحقیق کرده بود، اما سریع احتمال آن را رد کرد. به هر حال در خلال سالهای ۱۹۳۸ تا ۱۹۳۹، دانشمندانی همچون اوتو هان، فریتز استراسمن، لیز مایتنر و اوتو فریش، به این نتیجه رسیدند که شکافتن اتم اورانیوم، مقدار بسیار زیادی انرژی ساطع خواهد کرد.
این یافته جامعه جهانی فیزیک را با شوکی عجیب روبهرو کرد. در ۱۹۳۹، لئو زیلارد دانشمند فیزیک، انیشتین را مجاب کرد تا در نامهای به رییس جمهوری آمریکا یعنی فرانکلین دی. روزولت، او را مجبور به ساخت اتم کند. در نهایت این نامه با مشورت انیشتین نگاشته شد و پس از امضا توسط او به دست روزولت رسید. روزولت نیز در پاسخ به انیشتین گفت که انجمنی برای مطالعه تأثیرات اورانیوم تشکیل داده است.
تولید بمب اتم در آمریکا با نام پروژه منهتن پیگیری شد. همکاران انیشتین برای مشارکت در ساخت این بمب دعوت شدند، اما او بهعنوان فردی که فرمولش پایهگذار تمامی این فعالیتها بود، هیچگاه به جریان تولید دعوت نشد. در اسناد نظامی و محرمانه FBI آمده است که روحیه صلحطلبی و سابقه ضد جنگ آلبرت، مانع از دعوت او به جریان تولید بمب میشد. حتی برخی روسای ردهبالای امنیت آمریکا خواستار اخراج او شدند که درخواست آنها توسط وزارت امور خارجه آمریکا رد شد. فعالیتهای صلحطلبانه و حمایت از سیاهپوستان از اقدامات اساسی غیر علمی انیشتین هستند.
نخستین بمب اتم زمانی به ژاپن شلیک شد که انیشتین در تعطیلات بود. او که از نتیجه تحقیقات علمی خود پشیمان و ناراحت بود به انجمنهای بینالمللی جلوگیری از ساخت سلاحهای اتمی ملحق شد و انجمنی با نام «انجمن اورژانسی دانشمندان اتمی» تشکیل داد تا جلوی تولید بدون کنترل بمبهای اتمی را بگیرد. علاوه بر مقاومت در برابر تولید بیشتر سلاحهای اتمی، انیشتین در فعالیتهای اجتماعی دیگر همچون حمایت از آفریقاییهای آمریکا نقش داشت.
سرانجام آلبرت
اگرچه انیشتین در سالهای بعدی تلاشهای متعددی برای پیشرفت نظریه نسبیت عام داشت از بقیه جامعه فیزیک دور ماند. او مطالعات دقیقی روی کرمچالهها، فوق ابعادها، احتمال سفر در زمان و وجود سیاهچالهها و پیدایش جهان انجام داد. نکته اصلی انزوای انیشتین در سالهای پایانی عمرش، تمرکز بیش از حد بقیه جامعه جهانی فیزیک روی نظریه کوانتوم بود. آنها از اکتشافات جدید این علم در زمینه اتمها و مولکولها شگفتزده بودند و علاقهای به کار در زمینه نسبیت نداشتند.
البته انیشتین همکاریهای جزیی با دانشمندان کوانتومی همچون نیلز بور نیز داشت، اما بهطور کامل از آن حمایت نمیکرد. او در سالهای پایانی عمر خود مقاومت در برابر نظریه کوانتوم را رها کرد و تلاش کرد با اضافه کردن آن به نظریات نور و گرانش، نظریه میدانی وسیعتری توسعه دهد. انیشتین علاقه شدیدی به موسیقی داشت. او از پنج سالگی و با توصیه مادرش ویولن مینواخت و از نوجوانی به فراگیری هرچه بیشتر این هنر علاقهمند شد. موتزارت یکی از موسیقیدانان تأثیرگذار در زندگی انیشتین بود.
او قطعات مختلف این اسطوره موسیقی را مینواخت و در تمام کشورهایی که زندگی میکرد، ویولن را بهعنوان ابزاری جدانشدنی با خود به همراه داشت. انیشتین در جایی گفته بود که اگر فیزیک نمیخواند به طور قطع موسیقیدان میشد. سرانجام آلبرت انیشتین در ۱۹۵۵ میلادی دیده از جهان فروبست. نظریههای کیهانشناسی او بارها به وسیله ماهوارهها اثبات شدهاند و بسیاری از فیزیکدانان کنونی در تلاش برای اثبات «نظریهای برای همه چیز» انیشتین هستند.
هم عصری او بـا چهرههای برجسته فـیزیک هـمچون نیلز بوهر، ورنر کارل هایزنبرگ، ماکس کارل ارنست لودویگ پلانک و بسیاری دیگر که سیمای آنها را میتوان در تصویر مشهور به جای مانده از کنفرانس سالوی دید، باعث شد تا دوران طلایی فیزیک جهان در حالی شکل بگیرد که این دوران نه تـنها باعث تغییرات جدی در فیزیک شد که بنیانهای اندیشهای را نیز به تغییر واداشت.
جهان جدیدی که انیشتین و همکارانش به مردم معرفی کردند نیازمند شناخت جدیدی بود و همین عاملی شد کـه در دیـدگاههای فیزیکی و فلسفه توضیح دهنده علم تغییرات بنیادی ایجاد شود، اگرچه فقط دستاوردهای انیشتین نبود که به طور غیر مستقیم مورد استفاده قرار گرفت تا فلسفه علم را تغییر دهـد کـه خود او نیز در این میان نقشی مهم را ایفا کرد.
زندگینامه و مراحل رشد آلبرت انیشتین
آلبرت انیشتین در ۱۸۷۹ میلادی در یکی از شهرهای آلمان چشم به جهان گشود. انیشتین در گفت وگوهایش از ۲ اتفاق دوران کودکی بهعنوان نقاط مهم زندگی یاد میکند. اتفاق نخست در پنج سالگی و با یک قطبنما رخ داد. او مجذوب نیرویی نامرئی شد که سوزن قطبنما را به حرکت درمیآورد و تا پایان عمر برای کشف این نیرو تلاش کرد. اتفاق بعدی، مطالعه کتابی درباره هندسه بود که در ۱۲ سالگی او رخ داد.
او کتاب را با تمام جزئیات مطالعه کرد و در خاطراتش از عنوان «کتاب کوچک مقدس هندسه» برای آن استفاده کرده است. آلبرت در همان سنین نوجوانی درک میکرد که نور در صورت حرکت بهصورت موجی، باید تأثیری ثابت و بدون حرکت داشته باشد. در صورتی که نور ثابت تا آن زمان کشف نشده بود.
او توانست در دانشکده پلیتکنیک فدرال سوئیس پذیرفته شود. شرط پذیرفته شدن او بدون داشتن مدرک دیپلم دبیرستان، قبولی در امتحانات ورودی بود. آلبرت در امتحانات ریاضی و فیزیک نمره ممتاز را کسب کرد، اما در زبان فرانسه، شیمی و زیستشناسی بسیار ضعیف بود. در نهایت به خاطر نمرات عالی در ریاضی و فیزیک، او به شرط ادامه تحصیلات علوم پایه، در دانشکده پلیتکنیک پذیرفته شد.
انیشتین در ۱۹۰۰ میلادی از دانشگاه فارغالتحصیل و با یکی از بزرگترین بحرانهای زندگیاش روبهرو شد. او همیشه به خاطر مطالعات فوق برنامه از شرکت در کلاسهای دانشگاه طفره میرفت. به همین دلیل، اساتید آلبرت و به خصوص هاینریش وبر، علاقه چندانی به او نداشتند. بروز این مشکلات، باعث شد، انیشتین نتواند توصیهنامهای از اساتید دریافت کند و در نهایت موفق به یافتن هیچ شغل دانشگاهی نشد.
۱۹۰۵، معجزه طلایی زندگی انیشتین
بسیاری از مورخان، ۱۹۰۵ میلادی را سال معجزه انیشتین میدانند. او در این سال چهار مقاله علمی در مجله Annalen der Physik منتشر کرد که پایههای فیزیک مدرن را شکل دادند. به طوری که چهار مقاله انیشتین در ۲۶ سالگی، پایهها فیزیک مدرن را بنا کردند. مقالات انیشتین در ۱۹۰۵میلادی، ابتدا توسط جامعه علمی فیزیک پذیرفته نشد. البته یکی از تأثیرگذارترین فیزیکدانان آن زمان و مؤلف نظریه کوانتوم یعنی ماکس پلانک، از انیشتین حمایت کرد و لب به تحسین نظریههای او گشود.
این حمایت و دعوت از آلبرت جوان برای سخنرانی در مجامع عام، سیل پیشنهادات برای تدریس را به طرف او روانه کرد. از دانشگاههای زوریخ و پراگ و برلین گرفته تا مؤسسه فناوری فدرال سوئیس، همگی او را دعوت به تدریس کردند. در نوامبر ۱۹۱۵میلادی، نظریه نسبیت عام به وسیله انیشتین تألیف شد.
او از این نظریه بهعنوان باارزشترین اثر خود یاد میکرد. نخستین معرفیهای عام این نظریه، در ۶ جلسه سخنرانی ۲ ساعته در دانشگاه گوتنگن انجام شد. البته نظریه اولیه ایراداتی داشت و جزئیات ریاضیاتی آن کامل نبود. یکی از تحقیقات اساسی انیشتین که نتیجه نظریه نسبیت بود، مطالعه همگرایی گرانشی نام داشت.
او معتقد بود، جاذبه خورشید میتواند نور ستارههای دیگر را خم کند. این نظریه بر پایه نظریه نسبیت عام تدوین شده بود. در می ۱۹۱۹ در زمان خورشیدگرفتگی، سِر آرتور ادینگتون از منجمان و فیزیکدانان مشهور آن زمان، پیشبینی انیشتین را تأیید کرد. این مساله بهصورت عمومی در رسانهها چاپ شد و بهعنوان نمادی از همکاری دانشمندان آلمانی و انگلیسی پس از جنگ جهانی اول شناخته شد. انیشتین در راستای تحقیقات خود در خصوص نظریه نسبیت عام، مطالعات دقیقی روی کیهان داشت و علمی جدید با نام کیهانشناسی را ابداع کرد. او اعتقاد داشت که جهان هستی در حال انبساط یا انقباض است. آلبرت برای توضیح ایدههای خود از اصطلاحات و ثابتهای کیهانی استفاده میکرد.
انیشتین فیلسوفِ فیزیکدان
تـأثیر انـیشتین بـر فـلسفه عـلم سده بیستم قابل مقایسه با تأثیر او بر فیزیک سده بیستم است و نقش او چندان کم اهمیتتر از نقش او در فیزیک نبود. فلسفه شخصی و خاص او در علم ترکیب اصیلی بود از عناصری کـه از مـنابعی مـانند مکتب نوکانتی، قراردادگرایی و تجربه گرایی منطقی استخراج کرده بود. ویژگی بارز ایـن دیـدگاه او، تـرکیب نوینی بود که از واقع گرایی و شکلی از تجربه گرایی الهام میگرفت.
از نکات مهم در ایـن بـاب ایـن است که شیوه تفکر فلسفی انیشتین ابتدا خود را در کارها و دست آوردهای فیزیکی وی نشان مـی دهـد و از طرف دیگر این تعاملات از آنجایی اهمیت دارند که بر اندیشههای دیگر فـلاسفه عـلم سده بیستم و به ویژه موریس شلیک و هانس رایشنباخ تأثیر داشته اند.
اعتقاد انیشتین را دربـاره فـلسفه علم که آن را در چـند دهـه گفته است، میتوان به کمک شواهدی از گفتههای خود او که کم و بـیش هـمین موارد را تکرار کرده است، دریـافت. انیشتین این گونه توضیح میدهد: مفاهیمی که ثابت میشود در نظم بخشی مسایل کارآمد هستند به سادگی آنچنان مرجعیت و قدرت تأثیر گذاری و اتوریتهای پیـدا مـی کنند که گاه فراموش میکنیم آنها منشأ زمینی دارند و آنها را به عنوان پدیدههایی غیر قابل جایگزینی به شمار میآوریم.
بـنابراین آنـها خود را ضروریات اندیشه یا مـفاهیم اولیـه جا میاندازند و اغلب اوقات ممکن است مسیر پیشرفت های علمی تحت تأثیر چنین اشتباهاتی سخت و صعب العبور شود. به همین دلیل بررسی و تـحلیل آنـها و نشان دادن شرایطی کـه در آن سـودمندی این مفاهیم مورد قضاوت قرار گرفته است و به آن وابسته است و نحوه رشد و توسعه آنها در بیرون از فضای آزمون وقت گذرانی و کاری بی حاصل به شمار نمیرود.
با این فرآیند است کـه آن اتـوریته و تحمیل مفاهیم شکسته میشود و اگر نتوانند از پس مشروعیت آزمایی خویش، برآیند، کنار گذاشته میشوند. اگر کارآیی آنها در مواردی نادرست باشد، تصحیح میشوند یا با موارد جدید جایگزین مـی شـوند و گاه نـیز سیستم جدیدی بنا میشود که ما به هر دلیل آن را بر اولی ترجیح میدهیم.
جنگ جهانی دوم
دهه ۱۹۴۰ میلادی دورانی بسیار غمبار برای انیشتین بود. فیزیکدانان در پایان این دهه، راهی برای استفاده از فرمول معروف انیشتین بهمنظور ساخت بمب اتم کشف کردند. آلبرت در ۱۹۲۰ میلادی کمی در این باره تحقیق کرده بود، اما سریع احتمال آن را رد کرد. به هر حال در خلال سالهای ۱۹۳۸ تا ۱۹۳۹، دانشمندانی همچون اوتو هان، فریتز استراسمن، لیز مایتنر و اوتو فریش، به این نتیجه رسیدند که شکافتن اتم اورانیوم، مقدار بسیار زیادی انرژی ساطع خواهد کرد.
این یافته جامعه جهانی فیزیک را با شوکی عجیب روبهرو کرد. در ۱۹۳۹، لئو زیلارد دانشمند فیزیک، انیشتین را مجاب کرد تا در نامهای به رییس جمهوری آمریکا یعنی فرانکلین دی. روزولت، او را مجبور به ساخت اتم کند. در نهایت این نامه با مشورت انیشتین نگاشته شد و پس از امضا توسط او به دست روزولت رسید. روزولت نیز در پاسخ به انیشتین گفت که انجمنی برای مطالعه تأثیرات اورانیوم تشکیل داده است.
تولید بمب اتم در آمریکا با نام پروژه منهتن پیگیری شد. همکاران انیشتین برای مشارکت در ساخت این بمب دعوت شدند، اما او بهعنوان فردی که فرمولش پایهگذار تمامی این فعالیتها بود، هیچگاه به جریان تولید دعوت نشد. در اسناد نظامی و محرمانه FBI آمده است که روحیه صلحطلبی و سابقه ضد جنگ آلبرت، مانع از دعوت او به جریان تولید بمب میشد. حتی برخی روسای ردهبالای امنیت آمریکا خواستار اخراج او شدند که درخواست آنها توسط وزارت امور خارجه آمریکا رد شد. فعالیتهای صلحطلبانه و حمایت از سیاهپوستان از اقدامات اساسی غیر علمی انیشتین هستند.
نخستین بمب اتم زمانی به ژاپن شلیک شد که انیشتین در تعطیلات بود. او که از نتیجه تحقیقات علمی خود پشیمان و ناراحت بود به انجمنهای بینالمللی جلوگیری از ساخت سلاحهای اتمی ملحق شد و انجمنی با نام «انجمن اورژانسی دانشمندان اتمی» تشکیل داد تا جلوی تولید بدون کنترل بمبهای اتمی را بگیرد. علاوه بر مقاومت در برابر تولید بیشتر سلاحهای اتمی، انیشتین در فعالیتهای اجتماعی دیگر همچون حمایت از آفریقاییهای آمریکا نقش داشت.
سرانجام آلبرت
اگرچه انیشتین در سالهای بعدی تلاشهای متعددی برای پیشرفت نظریه نسبیت عام داشت از بقیه جامعه فیزیک دور ماند. او مطالعات دقیقی روی کرمچالهها، فوق ابعادها، احتمال سفر در زمان و وجود سیاهچالهها و پیدایش جهان انجام داد. نکته اصلی انزوای انیشتین در سالهای پایانی عمرش، تمرکز بیش از حد بقیه جامعه جهانی فیزیک روی نظریه کوانتوم بود. آنها از اکتشافات جدید این علم در زمینه اتمها و مولکولها شگفتزده بودند و علاقهای به کار در زمینه نسبیت نداشتند.
البته انیشتین همکاریهای جزیی با دانشمندان کوانتومی همچون نیلز بور نیز داشت، اما بهطور کامل از آن حمایت نمیکرد. او در سالهای پایانی عمر خود مقاومت در برابر نظریه کوانتوم را رها کرد و تلاش کرد با اضافه کردن آن به نظریات نور و گرانش، نظریه میدانی وسیعتری توسعه دهد. انیشتین علاقه شدیدی به موسیقی داشت. او از پنج سالگی و با توصیه مادرش ویولن مینواخت و از نوجوانی به فراگیری هرچه بیشتر این هنر علاقهمند شد. موتزارت یکی از موسیقیدانان تأثیرگذار در زندگی انیشتین بود.
او قطعات مختلف این اسطوره موسیقی را مینواخت و در تمام کشورهایی که زندگی میکرد، ویولن را بهعنوان ابزاری جدانشدنی با خود به همراه داشت. انیشتین در جایی گفته بود که اگر فیزیک نمیخواند به طور قطع موسیقیدان میشد. سرانجام آلبرت انیشتین در ۱۹۵۵ میلادی دیده از جهان فروبست. نظریههای کیهانشناسی او بارها به وسیله ماهوارهها اثبات شدهاند و بسیاری از فیزیکدانان کنونی در تلاش برای اثبات «نظریهای برای همه چیز» انیشتین هستند.
منبع:
خبرگزاری ایرنا
ارسال نظر