سفر ناگهانی رئیس دستگاه اطلاعاتی پاکستان به افغانستان برای چه بود؟

پارسینه: طالبان وعده داده بود روز جمعه نظامی حکومتی مدنظر خود و رهبران آن را معرفی کند، اما این امر به تعویق افتاد. با گمان این که اختلافات درونی این گروه بالا گرفته است، می توان انتظار داشت که رئیس دستگاه اطلاعاتی پاکستان وارد شده تا از درگیری بیشتر جلوگیری کند.
مایکل روبین، تحلیلگر ارشد «موسسه امریکن اینترپرایز» در یادداشتی که برای «۱۹ فورتی فایو» نوشته، به ابعاد این سفر پرداخته است.
مشکل عمیق تری که حمید اکنون با آن دست و پنجه نرم میکند این واقعیت است که طالبان واحد همیشه یک توهم بوده است. بیش از یک دهه پیش، هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا، با این توجیه که «شما با دوستان صلح خود نمیکنید»، ایالات متحده را در مسیر مذاکره با طالبان قرار داد. او گفت: «اگر انتظار دارید شرایطی ایجاد کنید که به شورش پایان دهد، باید مایل باشید که با دشمنان خود وارد تعامل شوید.»
این رویکرد در نهایت منجر به افتتاح دفتر سیاسی طالبان در دوحه، پایتخت قطر شد. البته این بخش ساده ماجرا بود، حتی با در نظر گرفتن این که دیپلماتها با این سوال دست و پنجه نرم میکردند که آیا در چنین دفتری باید پرچم امارت اسلامی طالبان نصب شود یا خیر. اما سوال واقعی که دولتهای پی در پی زلمی خلیلزاد، فرستاده ویژه آمریکا در امور افغانستان هرگز به آن نپرداختند این بود که آیا این نمایندگی سیاسی واقعاً از طرف کلیت گروه صحبت میکند؟ شورای کویته، شبکه حقانی و طالبان شمالی همگی با یکدیگر متفاوتند. در حالی که دیپلماتهای غربی و حتی مقامات پاکستانی ممکن است صور کنند که تحریک طالبان پاکستان (TTP) در افغانستان مشروعیتی ندارد، هیچ نشانهای دیده نمیشود که تایید کننده همراهی گروه مذکور با این دیدگاه باشد. این چند دستگی در ابتدا ابزار طالبان شده بود که گروههای خودسر را بابت حملات سرزنش کند، در حالی که رهبران طالبان به طور پنهانی چنین حملاتی را برای سرنگون کردن دولت افغانستان تایید میکردند، اما شکسست و خروج آمریکا از افغانستان، چالش جدیدی برای این گروههای متفرق ایجاد کرده است.
به گفته منابع افغان، حمید پس از آن وارد کابل شد که درگیری بین ملا غنی برادر، از بنیانگذاران طالبان که تلاش میکند رهبری سیاسی دولت آینده را در دست بگیرد، با گروههای مورد حمایت حقانی شدت گرفت و به جراحت برادر انجامید. حقانی و بسیاری از جناحهای دیگر طالبان حاضر نیستند هبت الله را که رهبری معنوی طالبان را بر عهده دارد به عنوان رهبر خود بپذیرند.
مشکلات دیگر هم دوباره در حال ظهورند. روبین مینویسد وقتی در مارس ۲۰۰۰ از امارت اسلامی طالبان دیدن کردم، به سرعت مشخص شد که تنش جناحی بین طالبانی که خود را ملی گرایان افغانستانی میدانستند با کسانی که دستورات خود را فقط از «آی اس آی» میگرفتند، رو به افزایش است. آن زمان «آی اس آی» برای افزایش نفوذ خود طالبان پنجابی را برای حفاظت از منافع خود وارد کرده بود. امروز نیز این الگو در حال تکرار است.
برخی از جناحهای افغان به دنبال یک دولت فراگیرتر هستند و تمایلی به مبارزه با پنجشیریها ندارند. طالبان بیشتر افغانستان را با توافقهای سیاسی فتح کرد، نه پیروزیهای زمینی و اکنون از تلفاتی که در نبرد پنجشیر متحمل شده اند، خرسند نیستند و این حمید و گروههای تحت فرمان او هستند که میخواهند کار احمد مسعود و امرالله صالح، دو رهبر اصلی مقاومت را تمام کنند.
طالبان هرگز یک جنبش واقعا بومی در افغانستان نبوده است. آنها گروههای خودمختاری بودند که در اواسط دهه ۱۹۹۰ پاکستان با آنها همکاری کرد. بسیاری از جناحها به طالبان وفادار مانده اند، اما به حال خود رها شده اند و برخی از آنها ممکن است از حامی سابق خود و دست نشاندههایی که به دنبال نصب آنها است، روی بگردانند. این همان اتفاقی است که فیض حمید را به کابل کشانده تا از آن جلوگیری کند.
با رو شدن دست حمید، اکنون این سوال برای سیاست گذاران آمریکایی مطرح است که چرا باید با طالبان مذاکره کنند یا آن را به رسمیت بشناسند در حالی که دیدار اضطراری حمید تأیید میکند که آنها دست نشانده دستگاه اطلاعاتی پاکستان هستند. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی میگوید واشنگتن اهرمهایی در مقابل طالبان دارد. رویای حمید این است که بتواند توهم را آنقدر حفظ کند که پاکستان موفق شود بر ذخایر ۹.۴ میلیارد دلاری افغانستان کنترل پیدا کند. با این حال، رویکرد بهتری برای واشنگتن میتواند این باشد که فیض حمید را به عنوان یک تروریست و سازمانی را که رهبری آن را بر عهده دارد به عنوان یک گروه تروریستی که مدتهاست افغانستان را قربانی کرده و هر گونه امید پاکستانیها به دموکراسی و یک دولت عادی را تضعیف کرده است، معرفی کند.
ارسال نظر