گوناگون

بهروز افخمی: در دوره احمدی‌نژاد تماشاگران از سینما بیرون رفتند

بهروز افخمی: در دوره احمدی‌نژاد تماشاگران از سینما بیرون رفتند

پارسینه: در دوره احمدی‌نژاد اتفاق‌های دیگری افتاد؛ مثلا تماشاچی‌ها که امیدشان را به سینما از دست داده بودند، سالن‌های سینما را ترک کردند. اما اصل چیزی که در دوره احمدی‌نژاد پیش آمد این بود که تماشاچی‌ها از سینما بیرون رفتند ...

پارسنه-گروه فرهنگی: بهروز افخمی همواره در ایران به دلیل اظهارات رُک و بی‌پرده‌اش شهرت داشته است. وی همیشه از اینکه مجیز چیزی یا کسی را بگوید اجتناب کرده و صحبت‌های خود صادقانه گفته است؛ چه در مورد قضاوت‌های مسعود فراستی و چه درمورد فیلم‌ها و کارگردان‌های ایرانی و چه درباره منتقدان سینمایی مطبوعات. مجله تجریه در شماره جدید خود گفتگویی با وی دقیقا پیش از آغاز جشنواره فجر انجام داده و به طور کلی به قضاوت درباره سینمای ایران در قبل و بعد از انقلاب پرداخته که در ادامه آورده می‌شود.

· حال سینمای ایران هیچ‌گاه خوب نبوده؛ نه قبل از انقلاب، نه بعد از انقلاب. اما می‌توان گفت که بعد از انقلاب وضعش بهتر بوده است.

· مسئله اصلی همیشه دخالت دولت در تولید و فشار زیاد و سانسور بوده. دخالت دولت در تولید باعث شده، صنعت سینما شکل نگیرد و بخش خصوصی روی پای خودش نایستد و مسائلش را یاد نگیرد و حل نکند و سانسور شدید و دلبخواهی و سلیقه‌ای بر قرار بوده است.

· شرکت گسترش صنایع سینمایی ایران بود که مدیرش آقای بهمن فرمان‌آرا بود و فیلم‌هایی تولید کردند که بودجه‌اشان به طور متوسط 10 برابر بودجه‌ی آن روز سینما خرج بر می‌داشت. بعضی فیلم‌ها محصولات مشترک بود و بعضی ‌فیلم‌ها هم فیلم‌های ایرانی بودند. آنها عملا با بالا بردن قیمت‌ها و دستمزدها باعث شدند سینمای ایران تعطیل بشود.

· سینمای ایران دو سال قبل از انقلاب، یعنی سال 1355، تعطیل شد و تولیدش به زیر 10 فیلم رسیده بود. بعد از انقلاب، دخالت دولت در تولید فیلم باعث تعطیلی سینما نشد، هدف هم اصلا تعطیل کردن نبود اما دخالت دولت باعث شد زیر ساخت صنعتی سینما با کارشناس‌ها و متخصص‌هایی که باید در بخش عمومی تربیت شوند اصلا بوجود نیاید یا خیلی کند پیش برود.

· یکی از شرایطی که حداقل در 20 سال اول انقلاب واقعا می‌توانست به تاسیس سینمای مخصوص ایران که به شرایط حکومت دینی کمک کند، این بود که ورود فیلم خارجی عملا ممنوع شد؛ چون خیلی از موضوع‌هایی که در فیلم‌های خارجی، مخصوصا فیلم‌های آمریکایی، مطرح می‌شد اصلا نمی‌شد در فضای فرهنگی بعد از انقلاب تحمل کرد.

· بخش خصوصی در دولت خاتمی که سیف‌الله داد می‌خواست همه مسئولیت‌های سینما را به بخش خصوصی منتقل کند، {اما بخش خصوصی} هیچ توان و لیاقت و اعتماد به نفسی از خود نشان نداد.

· اتفاقی که در 8-7 سال اخیر در دولت احمدی‌نژاد افتاده، این است که سینمای ایران یکبار دیگر مرده؛ یعنی همان وضعیتی پیش‌آمده که قبل از انقلاب در دهه‌ی 1350 اتفاق افتاد. قبل از انقلاب صحبت از این بود که دولت عمدا این کار را کرده و برنامه‌هایی که برای تولید فیلم‌های پر خرج با هزینه‌ی دولتی ریخته، قصدش نابود کردن سینمای ایران بوده. در این دوره هم می‌شود چنین تصوری داشت. می‌شود فکر کرد که مدیریت سینمای ایران در ورارت ارشاد اصلا اهمیتی به بخش خصوصی و تولید فیلم در بخش خصوصی نداده و شاید هم بدشان نیاید که سینمای ایران تعطیل شود و سینمای ملی نداشته باشیم، ولی دولت چند تا فیلم تولید کند که در سالن‌ها خالی نمایش‌شان بدهد یا اصلا نمایش ندهد.

· سینمای ملی باید متکی به ملت باشد؛ یعنی به مردم، به تماشاچی‌هایی که در خیابان‌ها راه می‌روند و می‌توانند بلیت بخرند و فیلمی را ببینند. برای همین می‌گویم با اطمینان نمی‌شود گفت سینمای ایران در 8 سال اخیر به وسیله دولت کشته شده. اینکه رسما سینما یکبار دیگر مرده، به نظرم جای بحث ندارد. 5-4 سال پیش که این را گفتم کمی تردید داشتم ولی معلوم بود این جور می‌شود. وقتی تعداد تماشاچی‌ها به حدی می‌رسد، می‌توانیم می‌توانیم بگوییم ایرانی‌ها دیگر فیلم نمی‌بینند و دیگر به سینما نمی‌روند.

· یک عده می‌گویند دولت سینما را کشته و من البته تردید دارم که دولت قاتل اصلی سینما باشد. فکر می‌کنم بی‌همتی و بی‌غیرتی بخش خصوصی و وابسته شدن‌شان به کمک‌های دولت نقش مهمی داشته است... در دوره احمدی‌نژاد اتفاق‌های دیگری افتاد؛ مثلا تماشاچی‌ها که امیدشان را به سینما از دست داده بودند، سالن‌های سینما را ترک کردند؛ یعنی تماشاچی‌ها که در هر مملکتی می‌توانند پشتیبان سینمای ملی باشند، دیگر به سینما نیامدند... اما اصل چیزی که در دوره احمدی‌نژاد پیش آمد این بود که تماشاچی‌ها از سینما بیرون رفتند. به سالن‌ها بازنگشتند؛ مگر برای فیلمی مانند اخراجی‌ها.

· «جدایی نادر از سیمین» نوع دیگری از تماشاچی را به سینما کشاند که به نظرم تماشاچی واقعی نیست... اگر بخواهم خیلی دقیق بگویم تخمین من این است که «جدایی نادر از سیمین» در چنین شرایطی که سیاسی نمی‌شد و بعضی آن را رفراندوم نمی‌دانستند، به جای 3 میلیارد و خرده‌ای که الان در تهران فروش کرده، 2 میلیارد فروش می‌کرد... وقتی شما آن دو میلیارد فرضی را با قیمت بلیت تبدیل می‌کنید به تعداد تماشاچی، تازه به پانصد هزار نفر می‌رسید. «شوکران» در نمایش اولش در تهران که جمعیتش از الان کمتر بود، یک میلیون و چهارصد و پنجاه هزار تماشاچی داشت. «عروس» هم در نمایش اولش در تهران که در آن زمان جمعیتش نصف الان بود یک میلیون و هشتصد هزار نفر بود.

· یکبار در مجلس وقت ناهار بغل دست شکوری‌راد نشسته بودم و یوسفیان روبه رویم بود. سه، چهار نفری بودیم. نمی‌دانم صحبت چی شدکه یوسفیان گفت «اینکه اصلا به دموکراسی اعتقاد ندارد » شکوری‌راد خیلی آدم نازنینی است؛ بچه مسلمانِ پزشکِ اصلاح‌طلب. خیلی با تعجب و معصومانه گفت:« تو به دموکراسی اعتقاد نداری؟» گفتم «نه». گفت« پس چرا با مایی» گفتم« برای اینکه از آنها بیشتر از شما بدم می‌آید»... اینطور نیست که آن جریانی که به اسم اصلاح‌طلب در ایران معروف شده در مورد مسائل فرهنگی نسبت به آن جناحی که بهش محافظه‌کار می‌گوییم دید بازتری داشته باشد.

· هیچ‌کدام از فیلم‌های حاتمی‌کیا آدم را حیرت‌زده نمی‌کند. گفتم فیلم «آژانس شیشه‌ای» فیلم سانتی‌مانتال لوسی‌ است. این را همان موقع نمایشش به حاتمی‌کیا گفتم. گفت نظرت در مورد فیلم چی بود؟ گفتم آدم را سرگرم می‌کند و تا آخر می‌بینیش، ولی آدمی که توی فیلم نشان می‌دهی خیلی ور می‌زند. آدم‌ واقعی‌ای که یک آژانس را گروگان می‌گیرند اینقدر حرف زیادی نمی‌زنند و روضه نمی‌خوانند.

· قبل از انقلاب به نظرم فقط دو فیلم این شانس را داشتند: «قیصر» و «گوزن‌‌ها» که هر دو را کیمیایی با فاصله حدود شش، هفت سال ساخت. کیمیایی موفق شد دو بار به اصطلاح بزند به خال و یک جور انفجار و یک جور تغییر چشم‌انداز و یک تحول دوران‌ساز را درست بکند. بعد از انقلاب هم این اتفاق فقط دوبار افتاد؛ با «عروس» و «شوکران» ولی معنایش لزوما این نیست که «قیصر» و «گوزن‌ها» بهترین فیلم‌های قبل از انقلاب هستند... «قیصر» درست زمانی ساخته شد که تختی یا خودکشی کرده بود یا کشته بودندش. ما وقتی «قیصر» را تماشا می‌کردیم برایمان واضح بود که مرگ فرمان در «قیصر» یعنی همان مرگ تختی. یعنی مرگ پهلوانی و حالا کسی دیگر باید بیاید که پهلوان نیست و اخلاق پهلوانی هم ندارد.


ارسال نظر

  • محسن

    زدی تو خال. قیصر و گوزنها بر تارک سینمای ایران می درخشند.

  • رضا

    واقعا حیف نیست این آدم که داور جشنواره بوده این حرف ها را در مورد سینمای ایران می زنه. از فیلم هایی که تعریف می کنه مثل شوکران و قیصر فقط فساد بیرون می زنه. من نمی دونم چرا این آدمو می کنند داور جشنواره.

  • ایرانی

    سینما شده جای مناسب برا کارای نامناسب دختر و پسرها باور ندارین برین با چشم خودتون ببینین به امید ....

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار