زندگی را آسان بگیرید
پارسینه: اگر تصویر بزرگتر را در نظر نگیریم؛ درسهایی را که قرار است بیاموزیم را یاد نمیگیریم. بنابراین بار دیگر به جسمی وارد میشویم و این بار درسهای ما سخت تر خواهد بود.
نخستین کاری که باید برای آسان گرفتن زندگی خود انجام دهید این است که بدانید شما چیزی بیش از جسمتان هستید. درحقیقت روحی هستید که بارها و بارها زندگی میکند. بارها و بارها برای آنکه به روح مادیت ببخشید مرده و زنده شده اید.
وجود الهی و پر ارتعاش شما یاد میگیرد که با ورود به ماده در جهان به رقص و پایکوبی بپردازد. هدف نهایی آن است که همینجا روی زمین به آفریننده ای الهی تبدیل شوید. مسیری که ما به دنبال آن هستیم توسط روح ما تنظیم شده است تا به نزدیکترین منبع خود برسیم. هر دوره ای که زندگی میکنیم با درسهایی تازه همراه است که به ما کمک میکند با بخش الهی و پروردگار وجود خود در تماس باشیم.
نهایت همه رسیدن به این روشنگری است اما قطعاً سطوح متفاوت هوشیاری اینجا روی زمین در کار است.
با درک کامل آنکه ما موجوداتی فانی هستیم و تجربه فعلی ما به سادگی استمرار روح ماست؛ بهتر میتوانیم آنچه را که زندگی را آسان میکند درک کنیم؛ این درک به ما کمک میکند تا بفهمیم با چه چالشهایی روبه رو هستیم و برای حل آنها چه باید کنیم.
همچنین باعث میشود که با مسیر روح خود ارتباط برقرار کنیم طوری که درک بهتری از روشنگری و اتحاد با خدا پیدا کنیم. این دو نکته باعث میشود که برای ما صلح و سلامتی بیاورند.
وقایع دردناکی مثل به دنیا آوردن نوزاد مرده؛ ابتلا به سرطان در دوران کودکی یا از دست دادن والدین در دوران کودکی، میتوانند وقایع بحرانی به شمار بروند. با درک معنای عمیق تر این وقایع بهتر میتوانیم غم و غصه و درد فقدانها که بخشی از انسان بودن است را بفهمیم.
اگر چنین دیدگاهی ندارید، پس سراسر زندگیتان احساس شرم و خشم خواهید کرد. برای مثال در سفری اخیر به خانه دوران کودکی ام، از قبرستانی که خانواده نورتراپ در آن آرمیده اند دیدن کردم و داستانی درمورد فرزند یکی از اقوام شنیدم که اوایل قرن20 فوت کرده بود.
این کودک تنها فرزند اجداد من بود و در یک سالگی درگذشت. پدرش باقی عمر را به سرزنش خدا به دلیل این فقدان گذراند. او هیچگاه از این فقدان بهبود نیافت.
قلب و ذهن آدمی نمیتواند به آسانی بر این فقدانها پیروز شود مگر آنکه از خدای خود بخواهیم تا به ما کمک کند تصویری بزرگتر را ببینیم. اگر این کار را نکنیم، محکوم به ادامه زندگی هستیم و باور کنیم که سرنوشت ما به سادگی با خوشبختی یا بدبختی تعیین شده است.
صادقانه بگویم داشتن چنین نگرشی باعث میشود که زندگی روی زمین به جهنم تبدیل شود. اگر تصویر بزرگتر را در نظر نگیریم؛ درسهایی را که قرار است بیاموزیم را یاد نمیگیریم. بنابراین بار دیگر به جسمی وارد میشویم و این بار درسهای ما سخت تر خواهد بود.
با هر چیزی که مواجه میشوید دلیلی دارد. روح شما به شما کار احساسی لازم را نشان میدهد تا بتوانید در جاهای تیره و تار نور بیفشانید. شما به این جهان آمده اید تا به کمال برسید و بدون کمک پروردگار این کار از شما برنمی آید.
درک ماهیت فناناپذیر خودتان و این درک که روحتان در دوره های بسیاری در مسیر سفر است؛ میتواند ابزاری قوی برای آسان سازی زندگی باشد. دانستن آنکه نیروهای جهانی در کار هستند و به شیوه های مختلفی کار میکنند که ورای قدرت تحت کنترل ماست به ما کمک میکند تا به زندگی خود معنا دهیم.
کار با این نیروها به صورت آگاهانه به روشها و شیوه هایی چون واکاوی زندگی گذشته و طالع بینی توانایی آنرا به ما میدهد تا با حداکثر کارآیی خود زندگی کنیم و فرصتی میدهد تا درسهای لازم را بیاموزیم.
این درسها بسیار ساده اند. آوردن عشق و بخشش و درک به حوزه هایی از زندگیمان. به ما کمک میکند تا دیگر در ترس زندگی نکنیم.
این امر شامل دوست داشتن و بخشیدن خودتان نیز میشود. همه ما در مسیر نیروی الهی هستیم و هنوز در این سیاره فانی زندگی میکنیم. در فشرده ترین و جنجالی ترین مکان زندگی میکنیم. قرار است که به این سیاره عشق و نور بیاوریم و جهان را تغییر دهیم و به پویایی آن کمک کنیم.
این خدمت بزرگی است نه؟ تلفیق واقعیتها و کار ماهرانه با آنها مهمترین و عملیترین کاری است که میتوان انجام داد.
ارسال نظر