رونمایی از ۴ کاندیدای اصلی اصولگرایان
پارسینه: عضو شورای مرکزی حزب موتلفه بر این باور است که تنها راه اجماع دو شورای وحدت و شورای ائتلاف، پذیرفتن آقای رئیسی است اگر آقای رئیسی نپذیرند، طبیعتا اجماع روی سایر افراد، تا حدودی سخت و دشوار است.
«تنها راه اجماع دو شورای وحدت و شورای ائتلاف، پذیرفتن آقای رئیسی است» این گزارهای است که حمیدرضا ترقی از اعضای حزب موتلفه مطرح میکند. ترقی بر این باور است که طیفهای مختلف اصولگرایی به واسطه مصداقی چون رئیسی میتوانند به وحدت برسند.
او در عین حال درباره احتمال نپذیرفتن کاندیداتوری از سوی آقای رئیسی، ابراز نگرانی میکند و میگوید: اگر آقای رئیسی نپذیرند، طبیعتا اجماع روی سایر افراد، تا حدودی سخت و دشوار است.
این چهره سیاسی اصولگرا به این نکته اشاره میکند که اصولگرایان تا روز ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری منتظر اعلام نظر رئیسی هستند. ترقی رایزنی با سایر کاندیدها را نفی نمیکند و قالیباف، محسن رضایی و لاریجانی را گزینههای بعد از رئیسی میداند.
مشروح مصاحبه خبرگزاری خبرآنلاین با حمیدرضا ترقی، عضو حزب موتلفه اسلامی را میخوانید؛
*******
*آقای ترقی! ارزیابی شما از آخرین تحرکات جریان اصولگرایی برای رسیدن به وحدت در مدت زمان اندک باقی مانده تا ثبت نام کاندیداها چیست؟
آنچه که مسلم است این است که تلاش برای رسیدن به اجماع درباره نامزد نهایی نیروهای انقلاب و اصولگرا همچنان ادامه دارد و فکر می کنم اصولگرایان بتوانند طی ۱۰ روز آینده به جمع بندی برسند. هر دو شورای وحدت و ائتلاف، سازماندهیشان را در سطح کشور، گسترش میدهند. شورای وحدت و روحانیت با محوریت تشکلهای سیاسی و شورای ائتلاف با محوریت تشکلهای مردمی، تلاش کردهاند ظرفیتهای موثر نیروهای انقلابیِ اصولگرا را تجمیع کنند.اگر این دو شورا بهم بپیوندند و متحد شوند میتوانند ظرفیت کم نظیری به لحاظ سازمان رأی در کشور ایجاد کنند که در نتیجه نهایی انتخابا نیز تعیین کننده است.
شورای وحدت و شورای ائتلاف باید مکمل هم باشند
*بیشترین اختلاف نظرات در این دو شورا مربوط به چه مسائلی است؟ اصلا میل به وحدت وجود دارد یا ...؟
نمیتوان نامش را اختلاف گذاشت به هر حال یک جریان سیاسی یا تشکل سیاسی با محوریت روحانیت، گرایش بیشتری به سمت گروههای سیاسی به منظور ایفای نقش تعیین کننده در انتخابات دارد در مقابل شورای ائتلاف، بیشتر متکی به تشکلهای مردمیِ کف خیابان است که حتی ممکن است چندان فعالیت سیاسی نداشته باشند اما به هر حال ظرفیتهای مردمی هستند که تشکلهای سیاسی، تاکنون، به آنها کمتر توجه کردهاند. از این رو هر دو شورا باید مکمل یکدیگر باشند چراکه نمیتوان تکیه صرف به تشکلهای سیاسی داشت بدین گونه که همه سرمایههای اجتماعی را جمع کرد و در عین حال نمیتوان تکیه صرف به تشکلهای مردمی داشت و همه سرمایههای اجتماعی نیروهای انقلاب را گرد هم جمع کرد. بنابراین اگر هر دو شورا پس از ساماندهی و شکل دهی ظرفیتهایشان، به یکدیگر بپیوندند میتوانند در تقویت سرمایه اجتماعی نیروهای انقلاب و اصولگرا مکمل هم باشند.
تنها راه اجماع دو شورای اصولگرا کاندیداتوری رئیسی است
*پیش بینی خود شما اجماع بین این دو شوراست؟عامل وصل کردن این دو شورا چه می تواند باشد؟
تاکنون تنها راه اجماع این دو شورا، پذیرفتن آقای رئیسی است اگر آقای رئیسی نپذیرند، طبیعتا اجماع روی سایر افراد، تا حدودی سخت و دشوار است چون اختلاف نظر روی نفرات بعد از آقای رئیسی وجود دارد البته شرایط سیاسی کشور هم به لحاظ داخلی و خارجی، میتواند نقش تعیین کنندهای در جمع بندی نهایی نفر بعد از آقای رئیسی داشته باشد.
۳ کاندیدای مطرح اصولگرایان بعد از رئیسی
*گزینههای بعد از آقای رئیسی منظورتان کدام کاندیداها است؟
از بین چهرهها، عمدتا آقایان قالیباف، محسن رضایی و لاریجانی مطرح هستند.
*سعید جلیلی چطور؟
آقای سعید جلیلی عمدتا در محافل مختلف مورد بحث و بررسی است اما در حدی که آقایان قالیباف، محسن رضایی و لاریجانی مطرح هستند درباره سایر کاندیداها نشنیدهام که مطرح باشند.
اصولگرایان تا روز ثبت نام منتظر رئیسی میمانند
*تا چه زمانی اصولگرایان میخواهند منتظر اعلام نظر آقای رئیسی بمانند؟
تا روز ثبت نام منتظر اعلام نظر آقای رئیسی میمانیم البته رایزنیهای متعددی در جریان است. به هر حال تا روز ثبت نام تکلیف مشخص خواهد شد.
کاندیداهای اصولگرا، منتظر اعلام نظر رئیسی هستند
* آیا رایزنیها با کاندیداهای دیگر در حال جریان است؟
طبیعتا کاندیداهای دیگر در حال فعالیت انتخاباتی هستند منتهی آن کاندیداها نیز منتظر تصمیم آقای رئیسی هستند که اگر آقای رئیسی بپذیرند تقریبا برخی از آنها مصمم هستند به نفع او کنار بروند تا در جریان اصولگرایی، تکثر نامزدها وجود نداشته باشد. در عین حال به آقای رئیسی در دولت و مسائل آینده کمک کنند از این رو آنها هم تا حدودی با احتیاط، فعالیتهای تبلیغاتی و کاریشان را دنبال میکنند.
رئیسی تصمیم جدی نگرفته است
*آخرین نظر آقای رئیسی در این باره چه بوده است؟
هنوز هیچ کس نشانه چندان شفافی از ایشان در این باره به دست نیاورده و همچنان اصرار و درخواست از سوی عموم تشکلها و نیروهای انقلابی وجود دارد اما از سوی دیگر، ما از آقای رئیسی نشنیدیم که تصمیم جدی در این رابطه اتخاذ کرده باشد.
*علاوه بر رایزنی با کاندیداها، رایزنی با برخی گروهها از جمله جبهه پایداری به کجا رسیده است؟
پایداریها نیز با اصولگرایان و هر دو شورا ارتباط دارند منتهی آنها هم منتظر تصمیم رئیسی هستند که اگر آقای رئیسی نپذیرفت آنها روی سایر افراد بتوانند نظراتشان را ارائه دهند و یا روی افرادی که مدنظرشان است تاکید کنند.
فتاح، جلیلی و نیکزاد کاندیداهای پایداری هستند
*چهره مدنظر پایداریها به جز سعید جلیلی که گهگاهی مطرح میشود فکر می کنید چه کسانی باشند؟
چهرههای زیادی از جمله آقای فتاح، آقای نیکزاد، هم آقای جلیلی و چندین نفر دیگر مطرح هستند که بحثها درباره آنها در محافل جبهه پایداری صورت گرفته اما اینکه در نهایت روی چه کسی به صورت قطعی نظر میدهند هنوز نهایی نشده است.
نظر مثبتی به کاندیدای نظامی در جریان اصولگرایی وجود دارد
*بحث درباره کاندیدای نظامی در جریان اصولگرایی موافقان و مخالفانی دارد با توجه به بحثهایی که مطرح شده نگاه به کاندیدای نظامی در طیفهای مختلف اصولگرایی چگونه است؟ مثبت است یا منفی؟
به هر حال در مجموع نسبت به کاندیدای نظامی، نظر مثبت وجود دارد بنده نظر منفیِ چندان گستردهای در این باره مشاهده نکردهام. به بیانی دیگر نیروهای نظامی که مدت زمانی است از شغل نظامی فاصله گرفتهاند و وارد عرصه سیاسی شده، هم در اجرا و هم در عرصه سیاسی تجربه پیدا کردهاند،مواضعشان با نیروهای انقلابی و اصولگرا همخوانی قابل توجهی دارد و در نتیجه مواضع شفاف و مشخصی در طول این دوران چه در رابطه با فتنه و چه در ارتباط با مسائل سیاست داخلی و خارجی دارند تفاوتی با سایر نیروهای غیرنظامی ندارند..
اصولگرایان نباید از اصلاحطلبان غفلت کنند
*آقای ترقی! به نظر میرسد اصلاحطلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ نسبت به ماههای قبل فعالتر شدهاند به ویژه با تشکیل نهاد اجماع ساز؛ تحرکات آنها را برای اصولگرایان تا چه حد خطرساز تلقی میکنید؟ با توجه به اینکه آنها زودتر هم به وحدت میرسند.
طبیعی است که اصلاحطلبان، دارای ریشسفیدهایی هستند که هنوز میتوانند در بین آنها فصل الخطاب باشند و در عین حال امکان اجماع آنها نیز تا حدود زیادی فراهم است از سوی دیگر اصلاحطلبان به صورت چراغ خاموش عمل میکنند و این موجب غفلت نیروهای انقلابی و اصولگرا از روند فعالیت آنها میشود به همین دلیل اصولگرایان بیش از آنکه به رقیب بپردازند مشغول خودشان هستند. نکته دیگر اینکه اصلاحطلبان در حال به ثمر رساندن برجام به شیوههای گوناگون هستند تا بتوانند این مسئله را به نفع جریان خود تمام کنند آن هم با چراغ سبزهایی که احتمالا آمریکاییها نشان دادند بحث مذاکره، نشست وین و غیره در همین راستا باید تحلیل کرد.
در نتیجه احتمال این مسئله وجود دارد که اصلاحطلبان با یک گشایش اقتصادی از سوی آمریکاییها و تا حدودی کاهش فشار اقتصادی روی مردم از سوی دولت، بتوانند زمینه را برای مطرح کردن نامزد مدنظرشان در انتخابات فراهم کنند که این مسئله میتواند تاثیر قابل توجهی در آرایش سیاسی و معادلات انتخاباتی داشته باشد.
احساس خطر نخبگان اصولگرا نسبت به فعالیت اصلاحطلبان
*منظورتان این است که این احساس خطر از سوی اصولگرایان نسبت به اصلاح طلبان وجود دارد؟
بله، قطعا این احساس خطر به ویژه در بین نخبگانی که دارای تفکر استراتژیک تر هستند وجود دارد اما در عموم ممکن است به دلیل کم اطلاعی از این روند، چندان حساسیتی از خودشان نشان ندهند و به تعبیری به کارهای انتخاباتی و رقابتهای درون جناحیشان مشغول باشند.
گفتمان آزادی و مذاکره به مصلحت جامعه نیست
*آقای ترقی! بسیاری انتخابات پیش رو را یک انتخابات دو قطبی متفاوت نسبت به انتخاباتهای گذشته تلقی میکنند این دو قطبی بودن چه تاثیر منفی یا مثبتی می تواند بر روند مشارکت مردم داشته باشد؟
دوقطبیهایی که منجر به تضعیف نظام، اقتدار نظام و سوءاستفاده دشمن شود همواره مورد تقبیح مقام معظم رهبری بوده و آن را نافی اخلاق انتخاباتی در صحنه سیاسی میدانند از این رو دوقطبیها باید ایجاد شوند که بتوانند گفتمانی را در جامعه دنبال کنند که هم به نوعی منافع ملی را درنظر بگیرند و هم موجب سفید و سیاه شدن انتخابات و رأی مردم نشوند. به بیان دیگر نباید وضعیت به گونهای شود که اگر یک گروه به فرد خاصی رأی داد معتقد به انقلاب تلقی شوند و گروه دیگری که به آن فرد رأی ندادند تکفیر شوند. این نوع دوقطبیها به مصلحت جامعه نیست. بنابراین همه کسانی که در انتخابات شرکت میکنند و رأی میدهند باید به عنوان سرمایه و موید نظام تلقی شوند که در واقع با رأی خود، نظام را تقویت میکنند و در سرنوشت کشور سهیم و شریک هستند.
نکته دیگر اینکه، گفتمانی باید مطرح شود که متناسب با نیازهای کنونی جامعه باشد گفتمان تحقق عدالت در جامعه، مبارزه با فساد و گفتمان کارآمدی از جمله گفتمانهایی است که به نظر میرسد بر طرح سیاستهای تبلیغاتی نامزدها اولویت دارد. رفتن به سمت گفتمانهای دیگر مانند آزادی و مذاکره و غیره به نفع مردم نباشد و به عنوان گفتمان عام از نظر مردم تلقی نشود. همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند اگر ما به سمت این نوع گفتمان حرکت کنیم که براساس آن، مردم طعم شیرین عدالت را بهتر بچشند، مبارزه با فساد به صورت جدی در دستور کار قرار گیرد،کارآمدی نظام افزایش یابد و اقتدار و عزت ملی نیز در برابر بیگانگان تضمین شود به نظر میرسد که میتواند در برابر گفتمانهایی که عزت ملی را تضعیف میکنند رقابت مطلوبی را رقم بزند.
ارسال نظر