متفقین چگونه با ارتش ارواح به جنگ هیتلر رفتند؟ + تصاویر
"ارتش ارواح" در اوایل سال ۱۹۴۴ برای فریب آلمان ها اجرا شد. آلمانیها میدانستند که متفقین در نهایت یک تهاجم متقابل را امتحان میکنند، اما مطمئن نبودند که کجا اتفاق میافتد.
به گزارش پارسینه، جنگ جهانی دوم یک درگیری جهانی تاریخی بود که بسیاری از نقاط جهان را نابود کرد. این یک جنگ ویرانگر بود که جان میلیون ها نفر را گرفت، اما همچنین جنگی پر از فریب بود. آلمان نازی کنترل محکمی بر اروپا داشت و هیچ نشانه ای از کند شدن جنگ نبود اما چگونه ارتش ارواح متفقین توانست، نیروهای هیتلر را فریب و در نهایت شکست دهد؟
در طول جنگ، ۲۰ میلیون پرسنل نظامی و ۴۰ میلیون غیرنظامی به دلیل نسل کشی عمدی، قتل عام، بمباران، بیماری و گرسنگی جان باختند.
برای تغییر، متفقین گرد هم آمدند و تصمیم گرفتند که جنگ را با چیزی فراتر از قدرت نظامی اداره کنند.
آنها برای پیروزی باید دشمن را فریب می دادند، و باید این کار را بدون اینکه آلمان هیچ سوء ظنی پیدا کند انجام می دادند.
بنابراین، مقامات یک نوع کمپین اطلاعات نادرست را به راه انداختند و نام این طرح را "عملیات بادیگارد" گذاشتند.
برای انجام این کار، متفقین از چندین تاکتیک فریب برای گیج کردن و گمراه کردن قدرت های محور استفاده کردند. این تلاش ها، زمینه را برای تهاجم نهایی نرماندی فراهم کرد.
چرا متفقین تصمیم به حمله به نرماندی گرفتند؟
قبل از راهاندازی موفقیتآمیز «Project Overlord»، بحث در مورد محل حمله متفقین به آلمان نازی بود.
پس از بحث های زیاد، متفقین تصمیم گرفتند که نرماندی بهترین مکان برای تهاجم باشد. با این حال، متفقین باید اطمینان حاصل می کردند که قدرت های محور از برنامه های آنها مطلع نمی شوند.
در سواحل شیب دار نرماندی، متفقین عناصر غافلگیر کننده را داشتند، عمدتاً به این دلیل که هیتلر انتظار حمله را در جای دیگری داشت.
هیتلر انتظار داشت که حمله در منطقه پاس د کاله، در شمال رودخانه سن، انجام شود.
در آنجا، هیتلر بخش بزرگی از نیروهای خود را به نمایش گذاشته بود.
خط ساحلی نرماندی دارای چندین معایب بود که متفقین باید به آن توجه می کردند، اولین مورد این بود که دیوار اقیانوس اطلس ( طرح هیتلر در اقیانوس اطلس) به شدت مستحکم بود.
دیوار اقیانوس اطلس ۲۴۰۰ مایل از موانع دفاعی بود که در امتداد خط ساحلی اروپای اشغال شده توسط نازی ها قرار گرفته بود. این دیوار عظیم برای دفاع در برابر هرگونه تهاجم احتمالی متفقین ساخته شد.
این شامل میلیون ها مین، سنگرهای بتنی، و توپخانه سنگین، خندق تانک و سایر موانع ساحلی بود.
علاوه بر این، کانال مانش اغلب دارای دریاهای مواج و آب و هوای غیرقابل پیش بینی بود.
در نهایت، تضمین موقعیت در نرماندی، جایگاه متفقین را در جنگ مستحکم میکند و به آنها کمک میکند تا جای پای خود را ایجاد کنند و حضور خود را در اروپای تحت کنترل آلمان تقویت کنند.
علاوه بر این، استقرار در آنجا به کاهش فشار بر اتحاد جماهیر شوروی نیز کمک میکرد و و ممکن بود فرانسه را از کنترل آلمان آزاد کند و در عین حال رژیم نازی را تضعیف کند. متفقین با استفاده از مجموعه ای از تلاش های هماهنگ آلمان را شکست دادند
در حالی که بسیاری از مورخان می توانند در مورد علت شکست آلمان در جنگ جهانی دوم بگویند، واضح است که بمباران مداوم ، آلمان را در چندین جبهه مختلف تضعیف کرد. آلمان در چندین زمینه آسیب دید که عمدتاً شامل این موارد بود:
اقتصاد جنگ زده آن
خطوط تامین ضعیف
جنگ در دو جبهه
فقدان رهبری قوی
متفقین این نقاط ضعف را مشاهده کردند و از آنها به نفع خود استفاده کردند.
ایالات متحده، بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی هر کدام نقش مهمی در شکست آلمان نازی داشتند.
راهپیمایی ارتش آلمان به داخل روسیه باعث کاهش ذخایر برای تلاشهای خط مقدم شد و با وجود موقعیت پیشرفته آلمان در روسیه، اتحاد جماهیر شوروی به سرعت پاسخ داد.
اتحاد جماهیر شوروی با استفاده از منابع انسانی عظیم خود، به سرعت آلمان ها را عقب راند، که شروع به تلفات روحی آلمانی ها کرد.
تقریباً ۷۵ درصد از تولید ناخالص داخلی آلمان صرف تلاش های جنگی شد، اما کافی نبود و متفقین به میزان قابل توجهی کمتر هزینه می کردند.
ذخایر ناچیز به طور معمول منجر به ناامید شدن آلمان و کمبود منابع ضروری مانند غذا، دارو و سوخت شد. اگرچه اقتصاد آنها در سال ۱۹۴۴ شروع به بهبود و اوج گرفتن کرد، اما دیگر خیلی دیر بود زیرا آلمان مدتها در دو جبهه درگیر جنگ بود.
متفقین و تلاش های هماهنگ بمباران آنها
متفقین همچنین از چندین کمپین بمباران علیه آلمان استفاده کردند. ابتدا، ایالات متحده و بریتانیا حملات دقیقی را در سال ۱۹۴۳ آغاز کردند که اهداف نظامی و صنعتی خاصی را هدف قرار دادند.
هدف این بود که ماشین جنگی آلمان را با حذف اجزای کلیدی که برای عملیات آنها ضروری است فلج کنند. سپس، برای سه سال بعد، از سال ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵ یا بیشتر، متفقین اقدام به بمباران کارخانه های صنعتی، کارخانه های کشتی سازی و شهرهای مرتبط با تولیدات حیاتی جنگ کردند.
متفقین در طول جنگ ۲.۷ میلیون تن بمب بر روی آلمان ریختند که بیش از ۶۰ شهر را تخریب یا ویران کرد.
این کمپین آنقدر موفقیت آمیز بود که اغلب از آن به عنوان یکی از دلایل اصلی شکست آلمان در نبرد یاد می شود. علاوه بر این، متفقین شروع به بمباران میادین نفتی و پالایشگاه های آلمان کردند تا آنها را از منابع محروم کنند.
با این حال، این تاکتیک ها بخشی از استراتژی بزرگ تر برای شکست آلمان بود.
ایالات متحده، بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی تلاش های خود را برای بمباران اهداف خاص مرتبط با ماشین جنگی نازی ها هماهنگ کردند. آنها حتی به شبکه های جاده ای و راه آهن حمله کردند تا مناطق جنگ را بیشتر منزوی کنند. این حملات دقیق در فلج کردن توانایی آلمان برای جنگ بسیار مؤثر بود. با این حال، کافی نبود؛ متفقین متوجه شدند که باید کارهای بیشتری انجام دهند.
آغاز "ارتش ارواح" متفقین
متفقین مجبور شدند نقشه ای برای فریب آلمانی ها طراحی کنند تا فکر کنند وقتی در نرماندی فرود می آیند در پاس د کاله فرود آمده اند
متفقین چند واحد ارتش ارواح داشتند و نیروهای ویژه ستاد فرماندهی ۲۳ مسئولیت رسیدگی به فریب ها را بر عهده داشتند.
این واحد توسط افسران ارتش ایالات متحده مستقر در لندن، سرهنگ بیلی هریس و سرگرد رالف اینگرسول، جمع آوری شد.
"سربازان ارواح" قرار بود عملیات های مختلفی را انجام دهند تا به نظر برسد که تهاجم قریب الوقوع است.
این واحد متشکل از تقریباً ۱۱۰۰ سرباز بود که کار آنها ایجاد تانک های بادی و استفاده از دستگاه های چندرسانه ای، ضبط و بلندگوها برای تقلید صداهای ارتش بود.
سربازان از این وسایل برای ایجاد توهم استفاده می کردند.
ارتش ارواح در عمل
"ارتش ارواح" در اوایل سال ۱۹۴۴ برای فریب آلمان ها اجرا شد. آلمانیها میدانستند که متفقین در نهایت یک تهاجم متقابل را امتحان میکنند، اما مطمئن نبودند که کجا اتفاق میافتد.
هنگامی که متفقین تصمیم گرفتند که کجا اتفاق می افتد، از مهارت های "ارتش ارواح" برای شروع طرح استفاده کردند، که بخشی از عملیات اصلی بود.
عملیات Fortitude به دو بخش تقسیم شد: عملیات شمال، که مسئول فریب آلمانیها بود تا فکر کنند متفقین در نروژ فرود میآیند، و عملیات جنوب، که باعث شد آلمانها باور کنند که متفقین در پاس دو کاله، فرانسه فرود خواهند آمد.
"ارتش ارواح" یک بازیکن مهم در این تاکتیک ها بود و از روش های مبتکرانه ای برای باورپذیرتر کردن فریب های خود استفاده کرد.
کل "ارتش های ارواح" شامل تانک های بادی، مخابره های رادیویی ساختگی، و کامیون های صوتی که صداهای نبرد را ضبط می کنند، بود.
این واحد منحصربهفرد از این نیروهای جعلی استفاده کرد تا آلمانیها را متقاعد کند که نیروهای متفقین بیش از آنها نیرو و مواد دارند و آنها را به تصمیمگیری ضعیف سوق داد.
این تلاش ساده بود و توسط رهبران واحد در چهار بخش ساخته شد. چهار بخش اصلی "ارتش ارواح" شامل بیش از 2000 تانک لاستیکی و بوم بادی انفرادی و وسایل نقلیه دیگر بود. سربازان می توانستند به سرعت وارد شوند و این وسایل را با عجله راه اندازی کنند و آنها را شبیه یک لشکر زرهی تمام عیار جلوه دهند. با این حال، از راه دور، تشخیص این وسایل نقلیه تقلبی از واقعی دشوار بود.
یک شرکت صداسازی متخصص در ایجاد جلوه های صوتی که می توانست ارسال های رادیویی جعلی ایجاد کند.
«ارتش ارواح» همچنین از فریب صوتی استفاده میکرد که معمولاً از تمرینهای آموزشی نظامی، آمادهسازی سنگر و ساختن پل بر روی بلندگوهای عظیم در محیط پخش میشد. ایده این بود که به نازی ها نشان دهند که نیروهای نظامی متفقین مناطق بالقوه محافظت نشده را اشغال کرده اند.
ماهیت فریبنده این یگان همچنین شامل مهندسان رزمی میشد که برای گیج کردن نازیها و گمراه کردن جاسوسان آنها ، لباسهای جعلی با نشانهای نظامی ایجاد میکرد
این فریب آلمان ها را متقاعد کرد که نیروهای خود را از مناطق دیگر بیرون بکشند و در نهایت منجر به پیروزی متفقین شد.
یکی از موفقیتآمیزترین ماموریتهای انجام شده توسط "ارتش ارواح" عملیات "Viersen" بود که در ۱۸ تا ۲۴ مارس ۱۹۴۵ اتفاق افتاد.
ارتش ارواح از ۶۰۰ وسیله نقلیه بادی، تکه های یونیفرم ساختگی و... استفاده کرد تا آلمانی ها را فریب دهد که فکر کنند لشکر ۳۰ پیاده نظام و لشکر ۷۹ پیاده نظام برای عبور از رودخانه راین آماده می شوند.
این طرح کار کرد و آلمانی ها بسیاری از نیروهای دفاعی خود را به جایی که معتقد بودند دو لشکر مستقر هستند، منتقل کردند و ارتشی را که آنجا نبود بمباران کردند.
"ارتش ارواح" در طول سال آخر جنگ جهانی دوم به فریب آلمانی ها ادامه داد و بیش از ۲۰ عملیات فریبنده را علیه دشمن انجام داد.
ارتش ارواح" نمونه کاملی از نحوه استفاده سربازان از هنر و فریب در جنگ است. این مردان از خلاقیت و نبوغ خود برای نجات جان همرزمان خود و در نهایت کمک به متفقین برای پیروزی در جنگ استفاده کردند.
ارسال نظر