امام خمینی یک فرمانده و رهبر واقعی بودند / امام نشان داد ابرقدرتها ضربهپذیرند / آمریکاییها با رفتارهایشان رسوا شدهاند
پارسینه: رهبر انقلاب فرمودند: امام هم روحا یک انسان تحول خواه بود هم تحول آفرین. در مورد ایجاد تحول نقش ایشان صرفا نقش یک معلم و استاد و مدرس نبود نقش یک فرمانده داخل در عملیات و نقش یک رهبر به معنای واقعی بود.
به گزارش پارسینه ، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب صبح امروز (چهارشنبه - ۱۴ خرداد) به مناسبت سی و یکمین سالروز رحلت امام خمینی (ره) در یک سخنرانی زنده تلویزیونی با ملت ایران سخن گفتند.
-امروز مراسم بزرگداشت امام به شکلی متفاوت از شکل معمول این مراسم طی سالهای اخیر اجرا میشود اما اصل قضیه گفتگو از امام است که ما امروز و فردای کشورمان به این نیاز دارد. سالها پس از درگذشت ظاهری امام، او هنوز بین ما زنده است و ما از حضور و معنویت او و انگشت اشاره او بهره مند میشویم.
-امام روحیه تحول خواهی و تحول انگیزی داشتند. در مورد ایجاد تحول نقش او فقط نقش یک استاد و معلم نبود بلکه نقش یک فرمانده در داخل عملیات و نقش یک رهبر به معنای واقعی بود. ایشان بزرگترین تحولات را در دوران خود ایجاد کردند.
-روحیه تحول خواهی از دیرزمان در امام وجود داشته است و چیزی نبود که از آغاز نهضت اسلامی در سال ۴۱ در ایشان به وجود بیاید بلکه از دوران جوانی انسانی تحول خواه بودند که نشانه آن یادداشتی است که در دوران جوانی و در دهه ۳۰ در دفتر مرحوم یزدی وزیری نوشتند و در آن نوشته همه را به قیام الله دعوت کردند.
-امام به صورت میدانی به مساله تحول وارد شدند. از تحول آفرینی روحی در یک مجموعهای از طلاب جوان در قم تا تحول آفرینی وسیع در ملت ایران. مساله قم عبارت است از درس اخلاق ایشان. دهها سال قبل از نهضت، ایشان غیر از درس فقه و اصول جلسه اخلاق داشتند.
-ملت ایران در دوران جوانی ما خمود بودند و مسائل مهم را مطالبه نمیکردند اما امام این روحیه را در ملت ایجاد کردند و ملت خمود و تسلیم را به ملت مطالبهگر تبدیل کردند. سخنرانیهای توفنده امام، ملت را تکان دادند.
-تحول در نگاه مردم به خود و جامعه از جمله تحولی بود که امام در ملت ایجاد کردند. اینکه بتوانند بر اراده ابرقدرتها فائق بیاید. مردم زمانی احساس حقارت میکردند اما امام این را به احساس عزت و اعتماد به نفس تبدیل کردند. مردم زمانی حکومت استبدادی را یک امر طبیعی میدانستند اما امام مردم را به انسانیهایی تبدیل کردند که خودشان نوع حکومت را تعیین کنند.
- مردم زمانی اگر مطالبهای داشتند تنها این بود که فلان کوچه و خیابان آسفالت شود اما امام این مطالبه را به استقلال و آزادی تبدیل کردند یعنی خواستههای مردم دچار تحول و به امور انسانی تبدیل شد. یک تحول دیگر، تحول در نگاه به دین بود. مردم دین را وسیلهای برای مسائل شخصی میدانستند اما امام برای دین رسالت نظام سازی و تمدن سازی تعریف کرد.
-در دوران آغاز نهضت با همه شعارهایی که برخی احزاب و گروهکها میدادند، در نگاه مردم آیندهای دیده نمیشد اما این به تمدن نوین اسلامی تبدیل شد. امروز مردم دنبال این هستند که این تمدن را تشکیل و گسترش دهند.
-در یک حوزه تخصصیتر، امام تحولی در مبانی معرفتی کاربردی ایجاد کردند. امام فقه را وارد عرضه نظام سازی کردند. فقه از این مسائل دور بود البته مساله ولایت فقیه هزار سال در بین فقها مطرح میشد اما به جزئیات آن پرداخته نمیشد. امام در حوزه علمیه نجف این مساله را مطرح کردند. یا مساله مصلحت نظام که همان منافع عمومی و ملی است را در فقه مطرح کردند. مثلاً مساله تزاحم و اهم و مهم که در مسائل کوچک به کار میرفت را وارد عرصه عمومی کردند.
-پافشاری بر تعبد در عین نگاه نوگرایانه به مسائل، یکی از تحولهایی بود که امام ایجاد کردند. در آن دورانها روحانیونی بودند که در مسائل روشنفکری بحث میکردند اما تحت تاثیر برخی شرایط، به مسائل تعبدی تقیدی نداشتند و در تبلیغاتشان به تعبد تکیه نمیکردند. امام در عین نگاه نویی که داشتند بر مساله تعبد ایستادند.
-یک حوزه تحول در نگاه به نسل جوان بود. امام به فکر و عمل جوانان عمل کرد. وقتی سپاه تشکیل شد جوانان بیست و چند ساله را در راس سپاه پذیرفتند. در زمینههای دیگر هم همین بود و اعتماد عجیبی به جوانان داشتند. البته در عین اینکه ظرفیت غیر جوان را نفی نمیکردند. برخی امروز تصور میکنند که جوانگرایی این است که پیران را کنار بگذاریم.
-تحول در نگاه به قدرتهای جهانی یکی دیگر از تحول آفرینیهای امام بود. در آن زمان کسی تصور نمیکرد کسی بتواند روی حرف آمریکا حرفی بزند ولی امام کاری کردند که روسای جمهور آمریکا گفتند خمینی ما را تحقیر کرد.
-امام خمینی، امام تحول بود اما اینها را از خدا میدانست. همین تحول روحی که در جوانان ایجاد شده بود، مکرر در بیاناتشان به این تحول توجه میکردند و اظهار تعجب میکنند.
-بعد از رحلت امام، انقلاب و کشور از رویکرد تحولی فاصله نگرفت. امروز ما سرزندهتر از گذشته شدهایم. در تواناییهای دفاعی و علمی متحولتر شدیم. در توانایی دفاعی نزدیک به حد بازدارندگی رسیدهایم. در عرصه سیاست نیز امروز چهره با ابهت کشور در دنیا مطرح است. در این ۳۰ سال حرکت تحولی کشور، متوقف نشده است. بسیاری از زیرساختهای تحولی بوجود آمده اما هنوز به فعلیت نرسیده است.
-ما در یک موارد مهمی تحول نداشتیم و در مواردی نیز عقبگرد داشتیم که خیلی تاسف بار است و برخلاف طبیعت انقلاب است. انقلاب باید نوآوری داشته باشد. خیلی از انقلابهای دنیا مبتلا به ارتجاع شدند. باید مراقبت کنیم که به این حالت دچار نشویم.
-ما قادریم به دلایل گوناگون در بخشهایم تعدد تمدنی نظام تحولی ایجاد کنیم. انتظار من از جوانان و ملت و نخبگان این است که در فکر ایجاد تحول در بخشهای مختلف باشند. اگر بخواهیم تحول به معنای واقعی کلمه اتفاق بیافتد باید به نکاتی توجه کنیم. یک نکته اینکه تحول خواهی به معنای اعتراض نیست بلکه به معنای این است که گرایش مستمر به بهتر شدند داشته باشیم. یعنی به داشتههای موجود اکتفا نکنیم. لازم نیست حتماً احساس شکست داشته باشیم تا بخواهیم تحول ایجاد کنیم.-اجتناب از تحجر و عدم پافشاری بر برخی مشهورات غلط، به معنای تحول است.
-تحول صحیح به پشتوانه فکری نیاز دارد یعنی هر حرکتی بدون پشتوانه فکری را نمیتوان تحول دانست. فرض کنیم باید در مساله عدالت متحول بشویم اما این باید به یک مبنای فکری متکی باشد. باید از داراییهای معنوی مان استفاده کنیم. اگر تحول پشتوانه فکری نداشته باشد قدم را نابجا برمیداریم و بعداً در این حالت تحولی ثبات قدم نخواهیم داشت.
-در انقلاب اسلامی کسانی بودند که افرادی انقلابی بودند اما چون پایههای فکری و اعتقادیشان محکم نبود، بعد از مدتی که از سنین جوانی عبور کردند به فسیلهایی تبدیل شدند که اصلاً انقلاب علیه آن فسیلها شکل گرفت. انقلاب یکسری فسیلهای کج رو را کنار زد. برخی انقلابیها، پس از مدتی، تبدیل به آن فسیلها شدند.
-تحول را با استحاله فکری نباید اشتباه بگیریم. در دوران پهلوی چیزی به نام تجدد وارد کشور شد که این را منزله تحول میدانستند در حالی که استحاله بود و هویت ملت را از سلب میکرد. تجدد دوران پهلوی به پشتوانه روشنفکران غربزده و طلسم شده، ملت ایران از هویت خود سلب کرد.
تحول را نباید با کارهای سطحی اشتباه بگیریم. گاهی اوقات برای فرونشاندن هوس یک کار، اقداماتی صورت میگیرد. تحول کار اساسی و عمقی است. البته سرعت مهم است ولی این با شتابزدگی متفاوت است.
-تحول لزوما یک مساله دفعی نیست گاهی بصورت تدریجی انجام میشود و باید صبر داشت. بیصبری نباید کرد. باید یک دست هدایتگر مورد اطمینانی بالاسر این تحول باشد.
-تحول در اقتصاد این است که بند ناف اقتصاد را از نفت قطع کنیم. این یک تحول واقعی اقتصادی است. در زمینه بودجه بندی، بودجه را باید طوری ببندند که ناظر به موضوع و مساله و عملکرد باشد البته دولتها ادعا میکنند که بودجه عملیاتی است ولی نیست.
-در زمینه مسائل آموزشی، ما نیاز به تحول داریم. اینکه آموزش های دانشگاهی و دبیرستانی و دبستانی آموزش های عمقی و کاربردی باشد نه حفظی. یعنی درس های فایده محور را مطرح کنیم. برخی درس ها تدریس میشود که برای کسی که آن را میخواند هیچ فایده ای تا آخر عمرش نخواهد داشت.
-امروز خبرها حاکی از آن است که کشور به سمت پیری پیش میرود. این خبری دهشتناک و بدی است و آثار آن وقتی ظاهر می شود که دیگر هیچ علاجی برای آن متصور نیست.
--شرط مهم برای تحول، نترسیدن از دشمن و دشمنی ها و برخی مخالفت ها است. هر اقدام مثبت و مهمی، ممکن است با آن یکسری مخالفت ها صورت بگیرد. امروز نوع مخالفت ها با وجود فضای مجازی غالبا تیز و آزار دهنده است. امروز نباید ملاحظه برخی مخالفتها را بکنیم. ملاحظه دشمن خارجی هم نباید بکنیم. دشمنان میخواهند تصمیمات منطقی ما را زیر سوال ببرند.
-وضع امروز آمریکا در واقع بروز واقعیت هایی است که همیشه مخفی نگه داشته میشد. این همان لجنهای ته حوض است که بالا آمده است. اینکه یک پلیسی با خونسردی زانوی خود را روی گردن یک سیاهپوست بگذارد و او جان بدهد ودیگران نیز تماشا کنند، چیز جدیدی نیست بلکه طبیعت آمریکایی است که تا الان با همه دنیا میکردند، با عراق و سوریه و افعانستان همین کار را میکردند. این اخلاق حکومت آمریکاست. اینکه مردم امریکا میگویند و شعار میدهند بگذارید نفس بکشیم، درواقع حرف دل همه ملت هایی است که آمریکا ظالمانه علیه آنها وارد شده است.
-آمریکاییها به توفیق الهی با رفتارهای خود رسوا شدند. مدیریتشان در کرونا آنها را رسوا کرده است. با اینکه دیرتر از برخی کشور ابتلا پیدا کردند اما ضعف مدیریتشان موجب شده است که تلفاتشان چندین برابر کشورهای دیگر شود.
-مردم را می کشند و با جنایت واضح خودشان را نشان میدهند و عذرخواهی نمیکنند و زبانشان هم دراز است و میگویند حقوق بشر. ظاهرا آن مرد سیاهی که کشته شد حقوقی نداشت.
-امروز ملت آمریکا احساس خجالت و سرافکندگی میکند. کسانی که در داخل کشور و برخی ایرانیان در خارج از کشور که شغلشان دفاع و بزک کردن آمریکا بود، آنها هم با این وضعیت دیگر نمیتوانند سرشان را بالا ببرند.
ارسال نظر