روزه داری به خاطر خوف و خواهش باطل است؟
پارسینه: بعضى از بزرگان از روى غفلت گفته اند: عبادتى که به خاطر ترس از مجازات یا خواهش بهشت باشد، باطل است و این غفلتها و لغزشها از بزرگان و شخصیتها شگفتى ندارد؛ زیرا در مبتلا شدن آنان به این گونه لغزشها حکمتى الهى وجود دارد.
از خدا مى خواهیم که قصد نزدیکى و رضایت خود را به ما عنایت فرموده و ما را به درک معنى نیّت نزدیک شدن به خود، یا دست کم به توانایى قبول آن به طور اجمال، موفق نماید؛ زیرا عده اى از علماى بزرگ درک معنى نزدیکى به خدا را منکر شده و مى گویند: معناى قصد نزدیکى چیزى جز انجام عمل به نیّت دستور خداى متعال نیست و نیّتى که بیش از این باشد، مخالف تنزیه خداى متعال است؛ گرچه این سخن درستى نیست. مخفى نماند که بعضى از بزرگان از روى غفلت گفته اند: عبادتى که به خاطر ترس از مجازات یا خواهش بهشت باشد، باطل است؛ و این غفلتها و لغزشها از بزرگان و شخصیتها شگفتى ندارد؛ زیرا در مبتلا شدن آنان به این گونه لغزشها حکمتى الهى وجود دارد. مطلب دیگر این که منظور سید ما قدس سره در کتاب "اقبال" از سخن خود که "کسى که خدا را فقط به خاطر فرار از مجازات عبادت کند، بنده پستى است. " همانطور که خود نیز تصریح کرده، منظورش کسى است که اگر ترس از مجازات نبود عبادت نمى کرد، که چنین چیزى مخالف صفت عالى انسانى است و او کسانى را مى گوید که خدا را سزاوار خدمت کردن نمى دانند؛ که قطعا از بندگان پست بوده و این اعتقاد خارى در چشم ایمان و اسلام است.
عارف بالله و سالک بزرگ آیت الله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب "المراقبات" به بخشی از آداب و سلوک، ظرایف و ریزه کاریهای معنوی ماه رمضان و روزه داری اش پرداخته است. از جمله آن جا که ایشان بحث قابل توجهی را درباره نیّت و سختگیریهای برخی از عالمان در این باره انجام داده اند که خواندنی است.
از حیث نیت روزه نیز، روزه داران به چند نوع تقسیم مى شوند: دسته اول براى غیر خدا روزه مى گیرند؛ مثلا به خاطر ترس از مردم، یا براى رسیدن به نفع آنان، یا فقط به خاطر این که عادت مسلمین است.
دسته دوم نیز در نیّت خود موارد فوق را با ترس کمى از مجازات خدا و امید به پاداش آمیخته اند.
دسته سوم فقط به خاطر ترس از مجازات یا رسیدن به پاداش روزه مى گیرند.
دسته چهارم، علاوه بر نیّت رهایى از مجازات و رسیدن به پاداش با روزه خود قصد رسیدن به نزدیکى و رضایت الهى را دارند.
دسته پنجم، فقط براى رسیدن به رضایت و نزدیکى به خداوند روزه مى گیرند.
بعضی در تقسیم بندی نیّت عبادت راه افراط رفته اند
بعضى مى گویند: کسانى که به کمال رسیده اند، حتى نباید به نیت شوق یا ترس یا پیوستن به خدا و کسب مقام نزد او، یا به نیّت خشنودى او، عملى را انجام دهند، نیت آنان باید فقط شایستگى خداوند براى عبادت باشد و عملى را که به خاطر شوق به وصال خداوند انجام شود ناقص مى دانند و بعضى این را عبادت نفس دانسته اند. ولى گمان نمى کنم هیچ یک از پیامبران و اولیاى خدا و فرشتگان نزدیک، اعمال خود را از آنچه آنان مى گویند خالص کنند. این افراط است که عملى را که به خاطر رسیدن به رضاى خدا و نزدیکى و همسایگى او انجام شود، عبادت نفس بدانیم، چنانچه در سخنان بعضى از اهل معرفت مى باشد. بله اشکالى ندارد که بگوییم اولیاى خدا در بعضى از حالتها و جلوه گر شدن نامهاى خداوند بر آنان عملى را فقط به خاطر شایستگى خداوند متعال و براى عبادت او انجام مى داده و نیّت نزدیک شدن به خدا و رضایت او را فراموش مى کرده اند؛ ولى نمى گوییم: پیامبران علیهم السلام همیشه در این حالت بوده اند چه رسد به این که دیگران همیشه یا گاهى با این نیّت عملى را انجام دهند؛ و من عمل به نیت شایستگى خداوند را، برتر از عمل به نیّت رسیدن به همسایگى خداوند نمى دانم به این جهت که ما بالاتر از عبادت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین علیه السلام نداریم و از روایات معلوم مى شود که بعض یا بیشتر اعمال آنها فقط به خاطر به دست آوردن رضاى خدا و نزدیکى به او بوده است.
چه اشکالى دارد گاهى اوقات ترس از مجازات نیز جزیى از نیت آنها باشد. براى کسى که از ترس مجازات خدا غش مى کند، امکان ندارد یا خیلى مشکل است که این ترس در نیّت او هیچ تأثیرى نداشته باشد.
خداوند با ترس و امید، قلبها را تربیت میکند
به نظر مى رسد حالتهاى پیامبران علیه السلام و اولیاى خدا حتى سرور آنان پیامبر ما صلى الله علیه و آله و سلّم مختلف بوده و علت آن اختلاف جلوه هاى اسمهاى خداوند متعال براى آنان بوده و خداوند به این طریق آنان را تربیت و درجات آنان را بالا برده و آنان را به خود نزدیکتر مى نموده است. خداوند متعال براى کمال آنان قلبهاى آنان را تربیت مى کرده است؛ چنانچه در بعضى از فرازهاى آن زیارت مى خوانیم: موالى! لکم قلوب تولى الله ریاضتها بالخوف و الرجاء / آقایان من! خداوند، اختیار قلوب شما را داشته و با ترس و امید آن را تربیت مى کند. گاهى با نامهاى جمالى خود براى آنان جلوه مى کند، آنان نیز با پروردگار خود انس گرفته و براى او ناز مى کنند گاهى هم با نامهایى که نشانه غلبه و جلال اوست در مقابل آنان جلوه گر شده که در این حالت آنان به تضرع، استغفار و گریه پرداخته و با مناجاتى که بیشتر آن استغفار و پناه بردن به خدا و درخواست نجات از جهنم و آتش است، با او مناجات مى کنند.
از "کَلّمینی یا حُمیرا" تا "اَرِحنی بلال"
این مطلب بر کسى که کمى با احادیث آنان سر و کار داشته باشد، پوشیده نیست. درباره رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم روایت شده است که بعضى اوقات خطاب به عایشه مى فرمودند: برایم بگو حمیرا! و در عین حال در انتظار وقت نماز بود و به بلال مى فرمود: راحتم کن بلال! گاهى نیز هنگام فرود آمدن وحى رنگ و حالش تغییر مى کرد؛ و گاهى موقع وزش باد از نزول بلا مى ترسید؛ تمام اینها نشان دهنده مختلف بودن حالتهاست و این مطلب با انجام تمام اعمال به نیّت شایستگى خداوند براى پرستش سازگارى ندارد. البته بعید نیست منظور این علماى بزرگ از نیّت شایستگى خداوند متعال براى عبادت معنایى باشد که با نیّت نزدیک شدن و رضایت او سازگارى داشته باشد، زیرا گاهى انگیزه نزدیک شدن به دوست، برخوردارى از بخشش و نعمتها یا فرار از مجازات او نیست، بلکه به این جهت است که شایسته نزدیک شدن است؛ و این کار یکى از معانى عمل کردن به خاطر شایستگى او براى پرستش است، همانگونه که از سرور اولیاء امیرالمؤمنین علیه السلام بر مى آید، آنجا که مى فرماید::تو را به خاطر ترس از آتش یا آرزوى بهشت عبادت نکردم؛ بلکه تو را شایسته بندگى دیدم آنگاه تو را پرستیدم. "، زیرا آن حضرت علیه السلام، نیت شایستگى براى عبادت را در مقابل نیت عبادت از ترس آتش یا خواهش بهشت قرار داده، نه در مقابل رسیدن به رضایت و نزدیکى او.
برخی از علما در درک معنی نیّت غفلت کرده اند
از خدا مى خواهیم که قصد نزدیکى و رضایت خود را به ما عنایت فرموده و ما را به درک معنى نیّت نزدیک شدن به خود، یا دست کم به توانایى قبول آن به طور اجمال، موفق نماید؛ زیرا عده اى از علماى بزرگ درک معنى نزدیکى به خدا را منکر شده و مى گویند: معناى قصد نزدیکى چیزى جز انجام عمل به نیّت دستور خداى متعال نیست و نیّتى که بیش از این باشد، مخالف تنزیه خداى متعال است؛ گرچه این سخن درستى نیست. مخفى نماند که بعضى از بزرگان از روى غفلت گفته اند: عبادتى که به خاطر ترس از مجازات یا خواهش بهشت باشد، باطل است؛ و این غفلتها و لغزشها از بزرگان و شخصیتها شگفتى ندارد؛ زیرا در مبتلا شدن آنان به این گونه لغزشها حکمتى الهى وجود دارد.
مطلب دیگر این که منظور سید ما قدس سره در کتاب "اقبال" از سخن خود که "کسى که خدا را فقط به خاطر فرار از مجازات عبادت کند، بنده پستى است. " همانطور که خود نیز تصریح کرده، منظورش کسى است که اگر ترس از مجازات نبود عبادت نمى کرد، که چنین چیزى مخالف صفت عالى انسانى است و او کسانى را مى گوید که خدا را سزاوار خدمت کردن نمى دانند؛ که قطعا از بندگان پست بوده و این اعتقاد خارى در چشم ایمان و اسلام است.
گاهى مخلصین بر خود سخت گرفته و علاوه بر مشغول نبودن به غیر محبوب با تمام توانایى به کارهاى سخت روى آورده و اگر فضیلت دو کار یکسان بود، هر کدام را که سختتر است انجام مى دهند. آنها بندگان نزدیک خدا هستند، چنانچه امیرالمؤ منین علیه السلام اینگونه بود.
عارف بالله و سالک بزرگ آیت الله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب "المراقبات" به بخشی از آداب و سلوک، ظرایف و ریزه کاریهای معنوی ماه رمضان و روزه داری اش پرداخته است. از جمله آن جا که ایشان بحث قابل توجهی را درباره نیّت و سختگیریهای برخی از عالمان در این باره انجام داده اند که خواندنی است.
از حیث نیت روزه نیز، روزه داران به چند نوع تقسیم مى شوند: دسته اول براى غیر خدا روزه مى گیرند؛ مثلا به خاطر ترس از مردم، یا براى رسیدن به نفع آنان، یا فقط به خاطر این که عادت مسلمین است.
دسته دوم نیز در نیّت خود موارد فوق را با ترس کمى از مجازات خدا و امید به پاداش آمیخته اند.
دسته سوم فقط به خاطر ترس از مجازات یا رسیدن به پاداش روزه مى گیرند.
دسته چهارم، علاوه بر نیّت رهایى از مجازات و رسیدن به پاداش با روزه خود قصد رسیدن به نزدیکى و رضایت الهى را دارند.
دسته پنجم، فقط براى رسیدن به رضایت و نزدیکى به خداوند روزه مى گیرند.
بعضی در تقسیم بندی نیّت عبادت راه افراط رفته اند
بعضى مى گویند: کسانى که به کمال رسیده اند، حتى نباید به نیت شوق یا ترس یا پیوستن به خدا و کسب مقام نزد او، یا به نیّت خشنودى او، عملى را انجام دهند، نیت آنان باید فقط شایستگى خداوند براى عبادت باشد و عملى را که به خاطر شوق به وصال خداوند انجام شود ناقص مى دانند و بعضى این را عبادت نفس دانسته اند. ولى گمان نمى کنم هیچ یک از پیامبران و اولیاى خدا و فرشتگان نزدیک، اعمال خود را از آنچه آنان مى گویند خالص کنند. این افراط است که عملى را که به خاطر رسیدن به رضاى خدا و نزدیکى و همسایگى او انجام شود، عبادت نفس بدانیم، چنانچه در سخنان بعضى از اهل معرفت مى باشد. بله اشکالى ندارد که بگوییم اولیاى خدا در بعضى از حالتها و جلوه گر شدن نامهاى خداوند بر آنان عملى را فقط به خاطر شایستگى خداوند متعال و براى عبادت او انجام مى داده و نیّت نزدیک شدن به خدا و رضایت او را فراموش مى کرده اند؛ ولى نمى گوییم: پیامبران علیهم السلام همیشه در این حالت بوده اند چه رسد به این که دیگران همیشه یا گاهى با این نیّت عملى را انجام دهند؛ و من عمل به نیت شایستگى خداوند را، برتر از عمل به نیّت رسیدن به همسایگى خداوند نمى دانم به این جهت که ما بالاتر از عبادت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین علیه السلام نداریم و از روایات معلوم مى شود که بعض یا بیشتر اعمال آنها فقط به خاطر به دست آوردن رضاى خدا و نزدیکى به او بوده است.
چه اشکالى دارد گاهى اوقات ترس از مجازات نیز جزیى از نیت آنها باشد. براى کسى که از ترس مجازات خدا غش مى کند، امکان ندارد یا خیلى مشکل است که این ترس در نیّت او هیچ تأثیرى نداشته باشد.
خداوند با ترس و امید، قلبها را تربیت میکند
به نظر مى رسد حالتهاى پیامبران علیه السلام و اولیاى خدا حتى سرور آنان پیامبر ما صلى الله علیه و آله و سلّم مختلف بوده و علت آن اختلاف جلوه هاى اسمهاى خداوند متعال براى آنان بوده و خداوند به این طریق آنان را تربیت و درجات آنان را بالا برده و آنان را به خود نزدیکتر مى نموده است. خداوند متعال براى کمال آنان قلبهاى آنان را تربیت مى کرده است؛ چنانچه در بعضى از فرازهاى آن زیارت مى خوانیم: موالى! لکم قلوب تولى الله ریاضتها بالخوف و الرجاء / آقایان من! خداوند، اختیار قلوب شما را داشته و با ترس و امید آن را تربیت مى کند. گاهى با نامهاى جمالى خود براى آنان جلوه مى کند، آنان نیز با پروردگار خود انس گرفته و براى او ناز مى کنند گاهى هم با نامهایى که نشانه غلبه و جلال اوست در مقابل آنان جلوه گر شده که در این حالت آنان به تضرع، استغفار و گریه پرداخته و با مناجاتى که بیشتر آن استغفار و پناه بردن به خدا و درخواست نجات از جهنم و آتش است، با او مناجات مى کنند.
از "کَلّمینی یا حُمیرا" تا "اَرِحنی بلال"
این مطلب بر کسى که کمى با احادیث آنان سر و کار داشته باشد، پوشیده نیست. درباره رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم روایت شده است که بعضى اوقات خطاب به عایشه مى فرمودند: برایم بگو حمیرا! و در عین حال در انتظار وقت نماز بود و به بلال مى فرمود: راحتم کن بلال! گاهى نیز هنگام فرود آمدن وحى رنگ و حالش تغییر مى کرد؛ و گاهى موقع وزش باد از نزول بلا مى ترسید؛ تمام اینها نشان دهنده مختلف بودن حالتهاست و این مطلب با انجام تمام اعمال به نیّت شایستگى خداوند براى پرستش سازگارى ندارد. البته بعید نیست منظور این علماى بزرگ از نیّت شایستگى خداوند متعال براى عبادت معنایى باشد که با نیّت نزدیک شدن و رضایت او سازگارى داشته باشد، زیرا گاهى انگیزه نزدیک شدن به دوست، برخوردارى از بخشش و نعمتها یا فرار از مجازات او نیست، بلکه به این جهت است که شایسته نزدیک شدن است؛ و این کار یکى از معانى عمل کردن به خاطر شایستگى او براى پرستش است، همانگونه که از سرور اولیاء امیرالمؤمنین علیه السلام بر مى آید، آنجا که مى فرماید::تو را به خاطر ترس از آتش یا آرزوى بهشت عبادت نکردم؛ بلکه تو را شایسته بندگى دیدم آنگاه تو را پرستیدم. "، زیرا آن حضرت علیه السلام، نیت شایستگى براى عبادت را در مقابل نیت عبادت از ترس آتش یا خواهش بهشت قرار داده، نه در مقابل رسیدن به رضایت و نزدیکى او.
برخی از علما در درک معنی نیّت غفلت کرده اند
از خدا مى خواهیم که قصد نزدیکى و رضایت خود را به ما عنایت فرموده و ما را به درک معنى نیّت نزدیک شدن به خود، یا دست کم به توانایى قبول آن به طور اجمال، موفق نماید؛ زیرا عده اى از علماى بزرگ درک معنى نزدیکى به خدا را منکر شده و مى گویند: معناى قصد نزدیکى چیزى جز انجام عمل به نیّت دستور خداى متعال نیست و نیّتى که بیش از این باشد، مخالف تنزیه خداى متعال است؛ گرچه این سخن درستى نیست. مخفى نماند که بعضى از بزرگان از روى غفلت گفته اند: عبادتى که به خاطر ترس از مجازات یا خواهش بهشت باشد، باطل است؛ و این غفلتها و لغزشها از بزرگان و شخصیتها شگفتى ندارد؛ زیرا در مبتلا شدن آنان به این گونه لغزشها حکمتى الهى وجود دارد.
مطلب دیگر این که منظور سید ما قدس سره در کتاب "اقبال" از سخن خود که "کسى که خدا را فقط به خاطر فرار از مجازات عبادت کند، بنده پستى است. " همانطور که خود نیز تصریح کرده، منظورش کسى است که اگر ترس از مجازات نبود عبادت نمى کرد، که چنین چیزى مخالف صفت عالى انسانى است و او کسانى را مى گوید که خدا را سزاوار خدمت کردن نمى دانند؛ که قطعا از بندگان پست بوده و این اعتقاد خارى در چشم ایمان و اسلام است.
گاهى مخلصین بر خود سخت گرفته و علاوه بر مشغول نبودن به غیر محبوب با تمام توانایى به کارهاى سخت روى آورده و اگر فضیلت دو کار یکسان بود، هر کدام را که سختتر است انجام مى دهند. آنها بندگان نزدیک خدا هستند، چنانچه امیرالمؤ منین علیه السلام اینگونه بود.
منبع: خبرگزاری شبستان
ارسال نظر