آزادی از نگاه امام حسین
پارسینه: فلسفه نهضت عاشورا با نفی حکومت جور و ستم، گره خورده است؛ چه اینکه امام حسین (ع) هر زمان که فرصت مییافت و مردم را نسبت به حکومت جبار و ظالم بنی امیه آگاه مینمود و آزادگی انسان را در پناه عدالت و حکومت عادل مییافت. امام حسین (ع) در پاسخ به «عمر أطرف» که او را دعوت به صلح و سازش با طغیانگر وقت، یزید مینمود، چنین فرمودند: «جد بزرگوارم رسول خدا (ص) به کشته شدنم خبر داده، به خدا قسم هرگز از خویشتن پستی و ذلت نشان نمیدهم".
نداده است؛ زیرا حاکمیت غیرالهی موجب سلب آزادی و مسئولیت میشود: «لاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حراً».
همچنین این آزادی در همه ساختارهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تجلی مییابد؛ افزون بر آنکه امام حسین (ع) که خود مظهر آزادگی و حریت است، از آزادی تعریف خاصی ارائه نکرده اند؛ اما شاخصهای آزادی که ایشان تدوین نموده اند، جامعترین و گویاترین است که بر اساس آنها میتوان مفهوم آزادی و آزادگی را درک نمود.
۱. آزادی به معنای نفی سازش با ظلم
فلسفه نهضت عاشورا با نفی حکومت جور و ستم، گره خورده است؛ چه اینکه امام حسین (ع) هر زمان که فرصت مییافت و مردم را نسبت به حکومت جبار و ظالم بنی امیه آگاه مینمود و آزادگی انسان را در پناه عدالت و حکومت عادل مییافت. امام حسین (ع) در پاسخ به «عمر أطرف» که او را دعوت به صلح و سازش با طغیانگر وقت، یزید مینمود، چنین فرمودند: «جد بزرگوارم رسول خدا (ص) به کشته شدنم خبر داده، به خدا قسم هرگز از خویشتن پستی و ذلت نشان نمیدهم".
حضرت (ع) در مدینه پس از گفتگوی طولانی با برادر خود، محمد حنیفه فرمودند: «برادرم اگر بر روی زمین هیچ پناهگاه و امیدگاهی هم نباشد، باز هرگز با یزید بیعت نمیکنم.»
امام (ع) در پاسخ قیس ابن اشعث که او را به بیعت با یزید دعوت میکرد، چنین میفرماید: «نه! هرگز! قسم به خداوند متعال دستم را همانند فرد ذلیل به دست آنان نخواهم داد و همانند بردگان راه فرار پیش نمیگیرم. پناه و مأمن من تنها خداوند متعال است.»
امام حسین (ع) نه تنها زندگی تحت لوای حکومت ظالم را روا نمیدارد، بلکه در چنین نظامی برای مۆمنان آرزوی مرگ میکند. ایشان میفرماید:
میبینید حوادث روزگار بر ما وارد شده است، چهره دنیا دگرگون گشته و رو به زشتی نهاده است و نیکیها و فضائل روز به روز از دنیا رخت بر میبندند از خوبیها جز ته مانده اندکی باقی مانده است؛ چراگاه زندگی همچون مرتعی وحشت انگیز شده است. مگر نمیبینید که به حق رفتار نمیشود و از باطل جلوگیری به عمل نمیآید. با چنین اوضاع و در چنین شرایطی افراد با ایمان حق دارند مرگ و ملاقات پروردگار خویشتن را آرزو نمایند.
۲. آزادی به معنای نفی ذلت
مهمترین شعار آزادی خواهی نهضت عاشورا، نفی ذلت بوده است؛ چه اینکه انسان آزاد هرگز زیر بار ذلت نمیرود و از همین روست که امام حسین (ع) میفرماید: «هیهات منّا الذّله».
آزادیخواهی با ذلت، متضاد یکدیگر هستند و قبول یکی نفی دیگری را به همراه دارد. اگر انسان ذلت را از خود دور کند، به سوی آزادی و آزادیخواهی حرکت میکند. امام (ع) در کلماتی قصار میفرماید: «موت فی عزا خیر من حیوه فی ذّل»: مرگ با عزت بهتر است از زندگی با ذلت.
زندگی تحت لوای ستمگران و ستمگران عین ذلت میباشد و در این حالت، مرگ سرخ رسیدن به سعادت است. ایشان میفرمایند: «انی لا اری الموت الاسعاده، و الحیاه مع الظالمین الا برما»: مرگ را چیزی جز سعادت نمیبینم و زندگی با ستمکاران را جز رنج و ملال نمیدانم.
۳. آزادی به معنای عزت
معنای لغوی عزت، عبارت است از: دوست داشتنی، نیرومندی، توانایی، شریف و بزرگوار که یکی از اسامی خداوند متعال است.
از نظر اصطلاحی، این واژه به کسانی اطلاق میشود که دارای ویژگیهای روحی خاص و بلندی هستند. کسانی که از حیثیت و آبروی بلندی نزد دیگران برخوردار هستند و دست تکدی و التماس و خواهش نزد هرکس و ناکس دراز نمیکنند، عزیز خوانده میشوند. عزیز نامیده شدن خداوند به خاطر بی نیازی و غنای حضرتش از خلق و احتیاج موجودات و ممکنات به ذات لایزالش میباشد. در روایات اسلامی، عزت که مترادف افتخار، سربلندی عظمت و مجد آدمی است، به شدت مورد اهتمام و تأکید قرار گرفته است و معصومین (علیهم السلام) آن را به عنوان یک ویژگی مثبت و تجلیل انگیز از ما خواسته اند. امام علی (ع) در موارد زیادی، به عزت نفس و گرامی داشتن گوهر وجود انسانی و پرهیز از مذلت و خوار کردن وجود سفارش کرده اند و چنین میفرمایند: به جز از خدای سبحان چیزی نخواهید؛ زیرا اگر به شما بدهد، شما را گرامی داشته و اگر ندهد ذخیرهی آخرت تان خواهد کرد.»
از نظر امام حسین (ع) انسان آزاد، کسی است که زندگی او همواره با عزت باشد؛ بر همین اساس سیدالشهداء محور تلاش جوانمردانه خود و اصحابش در کربلا را بر نیل به عزت و تن ندادن به ذلت قرار میدهد؛ زیرا آن حضرت میداند آن که عزیز است، استوار و شکست ناپذیراست و آن که ترس از رفتن و میل به ماندن ندارد، سربلند است؛ در واقع نهضت حسینی، سرمشقی روشن است برای همه آنان که درس عزت، آزادی و سربلندی میجویند.
رابطه بین عزت و آزادی یک رابطه دو طرفه است؛ به بیان دیگر از نظر امام حسین (ع) انسان آزاد، زندگی با عزت و شرافتمندانه دارد و فردی که با عزت زندگی میکند، مسیر تکامل و پیشرفت را طی مینمایند.
از نظر امام حسین (ع) انسان آزاد، کسی است که زندگی او همواره با عزت باشد.
۴. آزادی به معنای نفی دنیا طلبی
بر اساس اندیشههای امام حسین (ع) یکی دیگر از شاخصهای آزادی، عدم توجه به متعلقات و امیال دنیوی است. ایشان میفرمایند:
مردم بردهی دنیایند و از دین تنها اسمی بر سر زبانها دارند و تا هنگامی که زندگی خوشی داشته باشند، به گرد دین میگردند؛ اما اگر با پیشامد ناگواری امتحان شوند، دینداران رو به اقلیت خواهند رفت.
انسانی که خود را برده و بندهی دنیا میکند، در حقیقت آزاد نیست، بلکه به نوعی طوق بندگی را به گردن خود آویخته است. امام حسین (ع) با آن بینش عمیق که برخاسته از روح بلند و فداکار اوست، به این مهم تذکر میدهند و میفرمایند:
بندگان خدا! از خدا بترسید و از دنیا حذر نمایید اگر بنا بود این دنیا برای کسی باقی بماند و یا کسی برای این دنیا باقی بماند، پیامبران الهی برای بقاء سزاوارتر از همه کس بودند؛ ولی خداوند دنیا را به منظور امتحان آفریده است و ساکنان آن را نیز برای فنا خلق فرموده است؛ پس از دنیا توشه برگیرید که بهترین توشهها تقواست و از خدا بترسید که رستگار گردید.
توجه به دنیا و دنیا طلبی، انسان را خوار و زبون میکند؛ بر همین اساس اولیا و مۆمنان، آزادترین افراد بشر میباشند. امام (ع) در این باره میفرمایند:
آنچه در روی کره زمین بر آن آفتاب میتابد، از شرق تا مغرب از دریا تا صحرا، از کوه تا جلگه، همه و همه در نظر فردی که از اولیاء خداست و اهل معرفت خدا میباشد، همچون سایهای زودگذر و بی ارزش است که صلاحیت دلبستگی ندارد. آیا آزاد مردی نیست که همت کند این ته ماندهی بی ارزش دنیا را برای اهل خود واگذارد؟... خود را به دنیای پست نفروشید. آگاه باشید که چیزی جز بهشت نمیتواند بهای شما باشد و هر کس دل به دنیا بندد و در پیشگاه الهی به همین دنیا راضی گردد، به چیزی پست راضی گشته است.
نتیجه
با بررسی و تحقیق در اندیشههای امام حسین (ع) پیرامون آزادی میتوان چنین برداشت کرد: اگر چه امام (ع) از آزادی تعریف خاصی ارائه نکرده اند؛ اما مۆلفههایی را که برای رسیدن به یک آزادی واقعی، یعنی حریت نیاز، است به خوبی و به نحو جامع تدوین کرده اند؛ ایشان نه تنها مۆلفههای آزادی را بیان فرموده اند، بلکه به صورت عملی ازابتدای حرکت به سمت کربلا و تا شهادت نمونهی عینی یک انسان آزادیخواه را نشان داده اند.
ارسال نظر