۴ ميليون مفقودالاثر در آمار اشتغال !
ابتکار: کارنامه اشتغال در دولتهاي نهم و دهم بسيار پرابهام است در حالي که وضعيت اشتغال 13 استان در فاصله سالهاي 84 تا 91 بدتر شده و 24 استان در پايان سال گذشته داراي نرخ بيکاري دورقمي بود.
با اين وجود، دولت مدعي است در اين سالها 7 ميليون فرصت شغلي ايجاد کرد اما مرکز آمار ميگويد از ابتداي فعاليت دولت نهم تا پايان سال 91 مجموعا 542هزار و 769 نفر به شاغلان افزوده شده که اگر اين وضعيت را نسبت به پايان سال 90 بسنجيم، نه تنها چيزي به شاغلان کشور افزوده نشده بلکه 108 هزار و 554 نفر نيز از جمعيت شاغل کشور کاسته و به اصطلاح رشد اشتغال منفي شده است. از سوي ديگر در آمار اشتغال تکليف 4.1 ميليون نفر از جمعيت بالاي ده سال کشور نامشخص باقي مانده است.
اظهارنظر اخير حسن روحاني رئيس جمهور منتخب مردم ايران در مجلس درباره اشتغال زايي 14 هزار نفري ساليانه در دولتهاي نهم و دهم با واکنش تند برخي مقامات دولتي مواجه شد و آنها اعلام کردند دولت در فاصله 8 سال اخير 7 ميليون فرصت شغلي جديد در کشور ايجاد کرده است.دولت حتي اعلام کرد به زودي گزارش مفصلي را در اين زمينه ارائه خواهد کرد که در قالب آن جزئيات دقيقي درباره عملکرد اشتغال زايي در 8 سال گذشته ارائه ميشود. با اين حال، در روزهاي اخير مرکز آمار ايران با اقدام پيش دستانه نسبت به دولت پرونده کامل عملکرد اشتغال زايي و بيکاري کشور در فاصله سالهاي 84 تا 91 را ارائه کرد.
بررسي گزارش مرکز آمار ايران از عملکرد دولتهاي نهم و دهم نشان ميدهد که تناقضات روشني از ادعاهاي مقامات دولتي درباره اشتغال زايي و مهار نرخ بيکاري وجود دارد. در واقع هيچ نشاني از ايجاد 7 ميليون فرصت شغلي در آمارها وجود ندارد و اختلاف جمعيت 10 ساله و بيشتر شاغل کشور در فاصله سالهاي 84 تا 91 نشان ميدهد در اين سالها تنها 542 هزار و 769 نفر به شاغلان کشور افزوده شده است.براساس اين آمارها متوسط نرخ بيکاري کشور در سالهاي 84 تا 91 معادل 11.7 درصد بوده و متوسط جمعيت بيکاري در اين سالها حدود 2.76 ميليون نفر بوده است.
همچنين طي سالهاي 84 تا 91 بالغ بر 810 هزار نفر به جمعيت فعال کشور افزوده شده و از اين ميزان بالغ بر 540 هزار نفر به بازار کار جذب شده و در جمع جمعيت شاغل کشور وارد شده اند.نکته اي که در اينجا مهم در اينجا اين است که در دوره مورد نظر جمعيت بالاي 10 سال کشور بالغ بر 7.1 ميليون نفر افزوده شده است متوجه ميشويم که يک خلاء جدي بين جمعيت فعال و جمعيتي که از نظر رده سني بايد وارد بازار کار شوند وجود دارد.مقايسه رشد جمعيت فعال و جمعيت بالاي ده سال طي سالهاي 84 تا 91 نشان ميدهد تنها 11.4 درصد از افرادي که از نظر سني امکان حضور در بازار کار را دارند متقاضي اشتغال بوده و به جمعيت فعال کشور وارد شده اند.
شايد گفته شود در اين دوران بخش عمده اي از جمعيت کشور مشغول به تحصيل شده اند و وارد جامعه دانش آموزي و دانشجويي کشور جذب شده اند. اين نکته غلطي نيست، براساس آمارهاي وزارت علوم جمعيت دانشجويي کشور در سالهاي 84 تا 91 بالغ بر 2 ميليون نفر افزوده شده است و در اين دوره جمعيت دانش آموزي کشور نيز در حدود 1 ميلون نفر افزايش پيدا کرده است که سرجمع جمعيت بالاي 10 کشور 3 ميليون نفر جذب فضاهاي آموزشي شده اند، با توجه به اين موضوع بازهم وضعيت 4.1 ميليون نفر از جمعيت بالاي 10 سال کشور نامشخص است.
حال اگر بر فرض محال ميزان افراد بازنشسته شده را در اين دوره را بالغ بر 2 ميليون نفر بدانيم بازهم تعداد مفقودالاثرهاي بازار کار کشور از 2 ميليون نفر پايين تر نخواهد آمد.حال اگر اين جمعيت مفقودالاثر را به جمعيت بيکار کشور اضافه کنيم ميبينيم به ناگهان نرخ بيکاري در کشور از 12.2 درصد به 20 درصد افزايش پيدا مييابد. اگر فرض کنيم اين جمعيت از کشور به دليل مهاجرت در آمارها ذکر نشده اند هم باز با يک بحران جمعيتي مواجه ميشويم.از سوي ديگر با توجه به افزايش 7.1 ميليون نفري جمعيت بالاي 10 سال کشور طي سالهاي 84 تا 91 معلوم نيست که چرا جمعيت فعال تنها 810 هزار نفر اضافه شده است؟
اگر چه مقامات دولتي ميگويند بخش قابل توجهي از اشتغال ايجاد شده به دليل عدم استفاده از پوششهاي بيمه اي در آمارها لحاظ نشده است و اين آمارها نميتواند مبناي دقيقي براي بررسي عملکرد دولت در زمينه اشتغال زايي باشد که اگر اين فرض را درست تلقي کنيم باز هم يک ضعف عمده در بازار کار کشور مشخص خواهد شد چرا که اشتغال افراد بدون بيمه خود جاي سوال است، اساسا ميتوان طبق قانون اشتغال ناقص و فاقد پوششهاي حمايتي را کارنامه رسمي دولت تلقي کرد و يا خير؟ ديگر اينکه 7 ميليون اشتغال مدنظر دولت با چه کيفيتي بوده (مانند مشاغل موقتي ايجاد شده در طرح مسکن مهر) که اساسا کارفرما نسبت به بيمه شاغلان اقدام نکرده است؟
با اين وجود، دولت مدعي است در اين سالها 7 ميليون فرصت شغلي ايجاد کرد اما مرکز آمار ميگويد از ابتداي فعاليت دولت نهم تا پايان سال 91 مجموعا 542هزار و 769 نفر به شاغلان افزوده شده که اگر اين وضعيت را نسبت به پايان سال 90 بسنجيم، نه تنها چيزي به شاغلان کشور افزوده نشده بلکه 108 هزار و 554 نفر نيز از جمعيت شاغل کشور کاسته و به اصطلاح رشد اشتغال منفي شده است. از سوي ديگر در آمار اشتغال تکليف 4.1 ميليون نفر از جمعيت بالاي ده سال کشور نامشخص باقي مانده است.
اظهارنظر اخير حسن روحاني رئيس جمهور منتخب مردم ايران در مجلس درباره اشتغال زايي 14 هزار نفري ساليانه در دولتهاي نهم و دهم با واکنش تند برخي مقامات دولتي مواجه شد و آنها اعلام کردند دولت در فاصله 8 سال اخير 7 ميليون فرصت شغلي جديد در کشور ايجاد کرده است.دولت حتي اعلام کرد به زودي گزارش مفصلي را در اين زمينه ارائه خواهد کرد که در قالب آن جزئيات دقيقي درباره عملکرد اشتغال زايي در 8 سال گذشته ارائه ميشود. با اين حال، در روزهاي اخير مرکز آمار ايران با اقدام پيش دستانه نسبت به دولت پرونده کامل عملکرد اشتغال زايي و بيکاري کشور در فاصله سالهاي 84 تا 91 را ارائه کرد.
بررسي گزارش مرکز آمار ايران از عملکرد دولتهاي نهم و دهم نشان ميدهد که تناقضات روشني از ادعاهاي مقامات دولتي درباره اشتغال زايي و مهار نرخ بيکاري وجود دارد. در واقع هيچ نشاني از ايجاد 7 ميليون فرصت شغلي در آمارها وجود ندارد و اختلاف جمعيت 10 ساله و بيشتر شاغل کشور در فاصله سالهاي 84 تا 91 نشان ميدهد در اين سالها تنها 542 هزار و 769 نفر به شاغلان کشور افزوده شده است.براساس اين آمارها متوسط نرخ بيکاري کشور در سالهاي 84 تا 91 معادل 11.7 درصد بوده و متوسط جمعيت بيکاري در اين سالها حدود 2.76 ميليون نفر بوده است.
همچنين طي سالهاي 84 تا 91 بالغ بر 810 هزار نفر به جمعيت فعال کشور افزوده شده و از اين ميزان بالغ بر 540 هزار نفر به بازار کار جذب شده و در جمع جمعيت شاغل کشور وارد شده اند.نکته اي که در اينجا مهم در اينجا اين است که در دوره مورد نظر جمعيت بالاي 10 سال کشور بالغ بر 7.1 ميليون نفر افزوده شده است متوجه ميشويم که يک خلاء جدي بين جمعيت فعال و جمعيتي که از نظر رده سني بايد وارد بازار کار شوند وجود دارد.مقايسه رشد جمعيت فعال و جمعيت بالاي ده سال طي سالهاي 84 تا 91 نشان ميدهد تنها 11.4 درصد از افرادي که از نظر سني امکان حضور در بازار کار را دارند متقاضي اشتغال بوده و به جمعيت فعال کشور وارد شده اند.
شايد گفته شود در اين دوران بخش عمده اي از جمعيت کشور مشغول به تحصيل شده اند و وارد جامعه دانش آموزي و دانشجويي کشور جذب شده اند. اين نکته غلطي نيست، براساس آمارهاي وزارت علوم جمعيت دانشجويي کشور در سالهاي 84 تا 91 بالغ بر 2 ميليون نفر افزوده شده است و در اين دوره جمعيت دانش آموزي کشور نيز در حدود 1 ميلون نفر افزايش پيدا کرده است که سرجمع جمعيت بالاي 10 کشور 3 ميليون نفر جذب فضاهاي آموزشي شده اند، با توجه به اين موضوع بازهم وضعيت 4.1 ميليون نفر از جمعيت بالاي 10 سال کشور نامشخص است.
حال اگر بر فرض محال ميزان افراد بازنشسته شده را در اين دوره را بالغ بر 2 ميليون نفر بدانيم بازهم تعداد مفقودالاثرهاي بازار کار کشور از 2 ميليون نفر پايين تر نخواهد آمد.حال اگر اين جمعيت مفقودالاثر را به جمعيت بيکار کشور اضافه کنيم ميبينيم به ناگهان نرخ بيکاري در کشور از 12.2 درصد به 20 درصد افزايش پيدا مييابد. اگر فرض کنيم اين جمعيت از کشور به دليل مهاجرت در آمارها ذکر نشده اند هم باز با يک بحران جمعيتي مواجه ميشويم.از سوي ديگر با توجه به افزايش 7.1 ميليون نفري جمعيت بالاي 10 سال کشور طي سالهاي 84 تا 91 معلوم نيست که چرا جمعيت فعال تنها 810 هزار نفر اضافه شده است؟
اگر چه مقامات دولتي ميگويند بخش قابل توجهي از اشتغال ايجاد شده به دليل عدم استفاده از پوششهاي بيمه اي در آمارها لحاظ نشده است و اين آمارها نميتواند مبناي دقيقي براي بررسي عملکرد دولت در زمينه اشتغال زايي باشد که اگر اين فرض را درست تلقي کنيم باز هم يک ضعف عمده در بازار کار کشور مشخص خواهد شد چرا که اشتغال افراد بدون بيمه خود جاي سوال است، اساسا ميتوان طبق قانون اشتغال ناقص و فاقد پوششهاي حمايتي را کارنامه رسمي دولت تلقي کرد و يا خير؟ ديگر اينکه 7 ميليون اشتغال مدنظر دولت با چه کيفيتي بوده (مانند مشاغل موقتي ايجاد شده در طرح مسکن مهر) که اساسا کارفرما نسبت به بيمه شاغلان اقدام نکرده است؟
ارسال نظر