آیا شعر معاصر ایران خواهان دارد؟
شعر در ایران از سابقه کهن و دیرینسال برخوردار است و شاید هنوز هم یکی از شاخصترین قالبهای فرهنگی باشد؛ بههمین دلیل هنوز هم در هر شهر و روستایی میتوان شاعران بسیاری دید که با کتاب یا بدون کتاب، ذوق و قریحه شاعران خود را برای مخاطبان شعر میخوانند.
اگر چنین باشد، پایینآمدن تیراژ کتابهای شعر میتواند یک اتفاق ناخوشایند برای فضای فرهنگی در سهچهارساله اخیر تلقی شود.
هرچند کارشناسان شعر معتقدند نسبت به دیگر حوزههای فرهنگی، هنوز وضع شعر خیلی بهتر است. شاعران نسبت به وضعیت نشر شعر امیدوارترند؛ چون ناشران نوظهور به شکل تخصصی و پیگیر برای نشر شعر وقت و سرمایه صرف میکنند و از آن سوی نیز امکان شناساندن استعدادهای جوان زمینهساز فضایی پویاتر خواهد بود.
مشکل ممیزی
حافظ موسوی، شاعر، معتقد است «یکی از عمدهترین مشکلات شعر در چند سال گذشته، مشکل سانسور بوده است و بسیاری از کتابها اجازه چاپ پیدا نکردهاند.
از سوی دیگر تا حدی خالیشدن جیب مردم، رغبت در هزینهکردن برای خرید کالاهای فرهنگی را کم کرده است؛ همچنین با تمام شرایط عمومی و همین سطح پایینآمدن نشر کتاب، وضعیت استقبال از شعر بهتر از حوزههای دیگر فرهنگی است.»
او با اشاره به اینکه نشر چشمه - پیش از تعطیلی- نشر نگاه، نشر ثالث و چندین نشر نوپا، مانند نصیرا، بوتیمار و سرزمین اهورایی و چند نشر دیگر، در زمینه چاپ و نشر کتاب فعالیت کردهاند، این امر را اتفاقی خوشایند برای نشر شعر میداند.
حافظ موسوی همچنین به شناساندن تعداد زیادی از شاعران جوان تاکید میکند و البته یادآور میشود رشد کمی لزوما بهمعنای رشد کیفی نیست.
این شاعر گفت: «بهترین شرایط آن است که هر شاعر و مولفی آثار خودش را با آسانترین و بهترین شکل عرضه کند و در کنار این جریان، یک جریان نقد ادبی جدی میتواند کمک بکند که شعر اصیل از شعر غیراصیل شناخته شود.
همچنین شاعران میتوانند در زمینه چاپ شعر کار کنند و با استفاده از همکاری ویراستاران خوب و کسانی که تخصصی در زمینه شعر دارند، در زمینه نشر کتاب شعر جدیتر فعال شوند. بسا اینکه بعضی از ناشران استعدادهای جوان را کشف کنند، تن به ریسک دهند و با چاپ آثار این افراد به آینده چشم بدوزند.» از نظر این شاعر و ناشر حداقل این اتفاق نیز «شناساندن این نسل تازه شاعر به جامعه است.»
حافظ موسوی درعینحال بر این باور است که «وضعیت نشر چاپ در حوزه فرهنگ، بهویژه در چهار سال اخیر تاسفانگیز بوده و در همین وضع و اوضاع وضعیت نشر شعر بدتر نبوده است؛ حال اینکه در مقایسه با حوزههای دیگر فرهنگی و همین وضعیت رو به بهبود هم خواهد بود.»
موسوی کماکان تیراژ کتاب شعر را پایین دانست و گفت: «شاعران شناختهشده از نظر فروش کتاب شعر موفقترند.»
او همچنین تاکید کرد: «در شرایط فعلی به جز کتابهایی که پاسخگوی نیازهای سطحیتر جامعه هستند. مانند ادبیات شبهعرفانی، ادبیات تسلابخش و ادبیاتی که دعوت به آرامش و پذیرش و تسلیم در برابر سرنوشت و اجتماع میکند و کتابهای روانشناسی با همان مضامین و رویکرد بالا، دیگر کتابها از تیراژ چشمگیری برخوردار نیستند.»
این شاعر «بستهبودن فضای فرهنگی» را عامل مهمی بر «لطمهزدن به کارکرد شعر» میداند که مجبور هستند دست به عصا حرکت کنند و منتقدان نیز رغبتی برای همکاری با نشریات نداشته باشند.
وی یادآور شد: «اگر فضای فرهنگی بازتر میبود، فقط رویکرد به ادبیات عامهپسند مدنظر جامعه قرار نمیگرفت و در کنارش ادبیات جدی نیز میتوانست از جایگاه بالاتری برخوردار باشد.» او معتقد است: «آنچه در چهار سال اخیر لطمه جدی و اساسی به حوزه فرهنگ زده برپایه همین فضای فرهنگی و اعمالنظرهای عجیبوغریب مسئولان فرهنگی است که شاید در حوزههای تخصصی خود صاحبنظر باشند، اما در حوزه فرهنگ آنطور که میپندارند صاحبنظر نیستند.»
حافظ موسوی بر تاثیر محدودیت باز هم اشاره کرد و گفت: «در این سالها سانسور در فضای تئاتر و ادبیات داستانی و شعر که حساسیت فوقالعادهای دارد کاملا بازدارنده بوده است.»
موسوی، بهعنوان نمونه، به رمان «کلنل» نوشته محمود دولتآبادی اشاره کرد که در «فهرست برگزیدههای جهانی بوده است و اگر این رمان در ایران مجوز نشر میگرفت، میتوانست تاثیر قابلملاحظهای در نشر ادبیات جدی ایران بگذارد.» او ادامه داد: «اگر همین وضع در سطوح دیگر هم در جریان بود، باعث اعتماد مردم به نشر و کتاب میشد.» او نتیجهگیری کرد: «درعینحال مجموع این عوامل باعث شده تا تراز ما منفی باشد.»
دستورات غیرعملی
رسول یونان، شاعر، تنوع کتاب شعر در این سالها را به «فالنیک» گرفت و از ظهور ناشران جدید در عرصه نشر کتاب شعر به نیکی یاد کرد و اظهار امیدواری کرد که این اتفاق برای ادبیات داستانی نیز بیفتد.
او بر این اعتقاد است که «هرچه تنوع و تکثر آرا بیشتر باشد، بهنفع ادبیات و فرهنگ خواهد بود.
اینکه ناشران تخصصی در حوزه نشر شعر فعالیت خود را بهتازگی شروع کردهاند، بیانگر این است که الان به سلیقههای مختلف پاسخ داده میشود و این به بازار کتاب رونق بخشیده است.» به نظر این شاعر ممکن است افراد زیادی بگویند این رونق چندان تاثیرگذار نیست، اما تاثیرگذار است؛ چون در نمایشگاه کتاب دیدم که مردم کتاب شعر میخرند و میخوانند. اگر هر حلقهای به حلقه مخاطب و شعر اضافه شود، این اتفاق خوب است.
همینطور اگر برای داستان ایرانی چنین اتفاقی بیفتد، به خوبی باید از آن یاد کرد.» رسول یونان درباره پایینآمدن تیراژ کتاب شعر گفت: «این مشکل به خود شاعران بازمیگردد.»
از نظر او «شاعران باید بهدنبال مخاطب نگردند، بلکه باید بهدنبال قشرهای مختلف باشند؛ زیرا الان همه شاعران بهدنبال جذب همان صد شاعری هستند که همدیگر را دوست دارند. اگر صدایی شنیده شود، خواهناخواه تکثیر میشود و شعر هم اینگونه پیشرفت میکند.»
ارزیابی یونان این است که مسائل بسیاری در کمشدن اقبال عمومی تاثیر دارد؛ یکی اینکه «شاعران» خود را «منتقد» هم میدانند و «برای همین سعی میکنند برای دیگران دستور بپیچند، درحالیکه در کار خودشان ماندهاند و با این دستورات نمیتوانند کاری بکنند؛ زیرا بیشتر شاعرها دوست دارند ادبیات را مدیریت کنند.
این در حالی است که ذات ادبیات بهدلیل آنارشیستبودن با هر نوع مدیریتی سر ناسازگاری دارد.»
یونان «مخاطبان شعر و ادبیات را باهوش» دانست و تاکید کرد که یک جامعهشناس یا سینماگر میتواند از میان کتابهای شعر، آنچه را باید انتخاب کند. او در پایان نتیجهگیری کرد: «اگر قرار باشد که ادبیات مدیریت شود، این روند به بیاخلاقی ادبی منجر میشود؛ درحالیکه باید تمام سلیقهها در کنار هم باشند و مخاطب آگاهانه دست به انتخاب بزند و این نوعی پاسخگویی به نیاز مخاطب است.»
آزادگذاشتن فضا
شعر از حزن دل و عشق میگوید، شعر از حماسه و شور ملی و فردی خبر میدهد. شعر گره خورده است به ضمیر پیدا و ناپیدای بشر و شامل صادقانهترین وضعیت ممکن انسان در زمان حال خویش است؛ بنابراین شعر را نمیتوان و نباید ممیزی کرد، زیرا شعر حس جاری در کوچه و بازار و در خلوت فردی و جمعی آدمیان است.
به این تعبیر میتوان متصور شد که زمانی شعر به بالندگی و رشد خواهد رسید که برای نشر آن نیز به دنبال راهکارهای پویا باشیم. اگر مردم دوست دارند شعر بسرایند و آن را منتشر کنند، دولت نیز باید از این اقبال عمومی حمایت و با آزادگذاشتن فضا به مشارکت فرهنگی در نشر شعر کمک کند.
اگر چنین باشد، پایینآمدن تیراژ کتابهای شعر میتواند یک اتفاق ناخوشایند برای فضای فرهنگی در سهچهارساله اخیر تلقی شود.
هرچند کارشناسان شعر معتقدند نسبت به دیگر حوزههای فرهنگی، هنوز وضع شعر خیلی بهتر است. شاعران نسبت به وضعیت نشر شعر امیدوارترند؛ چون ناشران نوظهور به شکل تخصصی و پیگیر برای نشر شعر وقت و سرمایه صرف میکنند و از آن سوی نیز امکان شناساندن استعدادهای جوان زمینهساز فضایی پویاتر خواهد بود.
مشکل ممیزی
حافظ موسوی، شاعر، معتقد است «یکی از عمدهترین مشکلات شعر در چند سال گذشته، مشکل سانسور بوده است و بسیاری از کتابها اجازه چاپ پیدا نکردهاند.
از سوی دیگر تا حدی خالیشدن جیب مردم، رغبت در هزینهکردن برای خرید کالاهای فرهنگی را کم کرده است؛ همچنین با تمام شرایط عمومی و همین سطح پایینآمدن نشر کتاب، وضعیت استقبال از شعر بهتر از حوزههای دیگر فرهنگی است.»
او با اشاره به اینکه نشر چشمه - پیش از تعطیلی- نشر نگاه، نشر ثالث و چندین نشر نوپا، مانند نصیرا، بوتیمار و سرزمین اهورایی و چند نشر دیگر، در زمینه چاپ و نشر کتاب فعالیت کردهاند، این امر را اتفاقی خوشایند برای نشر شعر میداند.
حافظ موسوی همچنین به شناساندن تعداد زیادی از شاعران جوان تاکید میکند و البته یادآور میشود رشد کمی لزوما بهمعنای رشد کیفی نیست.
این شاعر گفت: «بهترین شرایط آن است که هر شاعر و مولفی آثار خودش را با آسانترین و بهترین شکل عرضه کند و در کنار این جریان، یک جریان نقد ادبی جدی میتواند کمک بکند که شعر اصیل از شعر غیراصیل شناخته شود.
همچنین شاعران میتوانند در زمینه چاپ شعر کار کنند و با استفاده از همکاری ویراستاران خوب و کسانی که تخصصی در زمینه شعر دارند، در زمینه نشر کتاب شعر جدیتر فعال شوند. بسا اینکه بعضی از ناشران استعدادهای جوان را کشف کنند، تن به ریسک دهند و با چاپ آثار این افراد به آینده چشم بدوزند.» از نظر این شاعر و ناشر حداقل این اتفاق نیز «شناساندن این نسل تازه شاعر به جامعه است.»
حافظ موسوی درعینحال بر این باور است که «وضعیت نشر چاپ در حوزه فرهنگ، بهویژه در چهار سال اخیر تاسفانگیز بوده و در همین وضع و اوضاع وضعیت نشر شعر بدتر نبوده است؛ حال اینکه در مقایسه با حوزههای دیگر فرهنگی و همین وضعیت رو به بهبود هم خواهد بود.»
موسوی کماکان تیراژ کتاب شعر را پایین دانست و گفت: «شاعران شناختهشده از نظر فروش کتاب شعر موفقترند.»
او همچنین تاکید کرد: «در شرایط فعلی به جز کتابهایی که پاسخگوی نیازهای سطحیتر جامعه هستند. مانند ادبیات شبهعرفانی، ادبیات تسلابخش و ادبیاتی که دعوت به آرامش و پذیرش و تسلیم در برابر سرنوشت و اجتماع میکند و کتابهای روانشناسی با همان مضامین و رویکرد بالا، دیگر کتابها از تیراژ چشمگیری برخوردار نیستند.»
این شاعر «بستهبودن فضای فرهنگی» را عامل مهمی بر «لطمهزدن به کارکرد شعر» میداند که مجبور هستند دست به عصا حرکت کنند و منتقدان نیز رغبتی برای همکاری با نشریات نداشته باشند.
وی یادآور شد: «اگر فضای فرهنگی بازتر میبود، فقط رویکرد به ادبیات عامهپسند مدنظر جامعه قرار نمیگرفت و در کنارش ادبیات جدی نیز میتوانست از جایگاه بالاتری برخوردار باشد.» او معتقد است: «آنچه در چهار سال اخیر لطمه جدی و اساسی به حوزه فرهنگ زده برپایه همین فضای فرهنگی و اعمالنظرهای عجیبوغریب مسئولان فرهنگی است که شاید در حوزههای تخصصی خود صاحبنظر باشند، اما در حوزه فرهنگ آنطور که میپندارند صاحبنظر نیستند.»
حافظ موسوی بر تاثیر محدودیت باز هم اشاره کرد و گفت: «در این سالها سانسور در فضای تئاتر و ادبیات داستانی و شعر که حساسیت فوقالعادهای دارد کاملا بازدارنده بوده است.»
موسوی، بهعنوان نمونه، به رمان «کلنل» نوشته محمود دولتآبادی اشاره کرد که در «فهرست برگزیدههای جهانی بوده است و اگر این رمان در ایران مجوز نشر میگرفت، میتوانست تاثیر قابلملاحظهای در نشر ادبیات جدی ایران بگذارد.» او ادامه داد: «اگر همین وضع در سطوح دیگر هم در جریان بود، باعث اعتماد مردم به نشر و کتاب میشد.» او نتیجهگیری کرد: «درعینحال مجموع این عوامل باعث شده تا تراز ما منفی باشد.»
دستورات غیرعملی
رسول یونان، شاعر، تنوع کتاب شعر در این سالها را به «فالنیک» گرفت و از ظهور ناشران جدید در عرصه نشر کتاب شعر به نیکی یاد کرد و اظهار امیدواری کرد که این اتفاق برای ادبیات داستانی نیز بیفتد.
او بر این اعتقاد است که «هرچه تنوع و تکثر آرا بیشتر باشد، بهنفع ادبیات و فرهنگ خواهد بود.
اینکه ناشران تخصصی در حوزه نشر شعر فعالیت خود را بهتازگی شروع کردهاند، بیانگر این است که الان به سلیقههای مختلف پاسخ داده میشود و این به بازار کتاب رونق بخشیده است.» به نظر این شاعر ممکن است افراد زیادی بگویند این رونق چندان تاثیرگذار نیست، اما تاثیرگذار است؛ چون در نمایشگاه کتاب دیدم که مردم کتاب شعر میخرند و میخوانند. اگر هر حلقهای به حلقه مخاطب و شعر اضافه شود، این اتفاق خوب است.
همینطور اگر برای داستان ایرانی چنین اتفاقی بیفتد، به خوبی باید از آن یاد کرد.» رسول یونان درباره پایینآمدن تیراژ کتاب شعر گفت: «این مشکل به خود شاعران بازمیگردد.»
از نظر او «شاعران باید بهدنبال مخاطب نگردند، بلکه باید بهدنبال قشرهای مختلف باشند؛ زیرا الان همه شاعران بهدنبال جذب همان صد شاعری هستند که همدیگر را دوست دارند. اگر صدایی شنیده شود، خواهناخواه تکثیر میشود و شعر هم اینگونه پیشرفت میکند.»
ارزیابی یونان این است که مسائل بسیاری در کمشدن اقبال عمومی تاثیر دارد؛ یکی اینکه «شاعران» خود را «منتقد» هم میدانند و «برای همین سعی میکنند برای دیگران دستور بپیچند، درحالیکه در کار خودشان ماندهاند و با این دستورات نمیتوانند کاری بکنند؛ زیرا بیشتر شاعرها دوست دارند ادبیات را مدیریت کنند.
این در حالی است که ذات ادبیات بهدلیل آنارشیستبودن با هر نوع مدیریتی سر ناسازگاری دارد.»
یونان «مخاطبان شعر و ادبیات را باهوش» دانست و تاکید کرد که یک جامعهشناس یا سینماگر میتواند از میان کتابهای شعر، آنچه را باید انتخاب کند. او در پایان نتیجهگیری کرد: «اگر قرار باشد که ادبیات مدیریت شود، این روند به بیاخلاقی ادبی منجر میشود؛ درحالیکه باید تمام سلیقهها در کنار هم باشند و مخاطب آگاهانه دست به انتخاب بزند و این نوعی پاسخگویی به نیاز مخاطب است.»
آزادگذاشتن فضا
شعر از حزن دل و عشق میگوید، شعر از حماسه و شور ملی و فردی خبر میدهد. شعر گره خورده است به ضمیر پیدا و ناپیدای بشر و شامل صادقانهترین وضعیت ممکن انسان در زمان حال خویش است؛ بنابراین شعر را نمیتوان و نباید ممیزی کرد، زیرا شعر حس جاری در کوچه و بازار و در خلوت فردی و جمعی آدمیان است.
به این تعبیر میتوان متصور شد که زمانی شعر به بالندگی و رشد خواهد رسید که برای نشر آن نیز به دنبال راهکارهای پویا باشیم. اگر مردم دوست دارند شعر بسرایند و آن را منتشر کنند، دولت نیز باید از این اقبال عمومی حمایت و با آزادگذاشتن فضا به مشارکت فرهنگی در نشر شعر کمک کند.
منبع: madomeh.com
ارسال نظر