نجات قاتل برادر از چوبه دار

عباسعلی در جریان دفاع از خود گفت: من اتهام قتل برادرم را قبول دارم. من و دو برادرم در یک نانوایی در پاکدشت کار می کردیم. روز حادثه محمد با برادر بزرگترم درگیر شد. این درگیری باعث شد من عصبانی شده و برای آرام کردن محمد، چاقوی مخصوص برش نان را به طرفش پرتاب کنم. از شانس بد من چاقو مستقیم در قلب برادرم فرو رفت و مرگ او را رقم زد.

رئیس دادگاه: چرا پس از دستگیری منکر قتل بودید؟

متهم به قتل: وقتی قتل رخ داد، برادرم از من خواست اعتراف نکنم تا پدرم خودش را به آنجا برساند و در این باره تصمیم گیری کنیم.

رئیس دادگاه: زمانی که دستگیر شدی آثار درگیری شدید بر روی بدنت مشاهده می شد، علت آن چه بود؟

متهم به قتل: وقتی محمد را کشتم، برادر بزرگترم مرا به شدت مورد ضرب و جرح قرار داد. شدت جراحتم به حدی بود که پزشکی قانونی برایم طول درمان مشخص کرد.

رئیس دادگاه: چند وقت زندان بودی؟

متهم به قتل: دو ماه پس از قتل با رضایت پدرم آزاد شده و در حال حاضر در شهرستان بم در یک نانوایی کار می کنم.

متهم به قتل در آخرین دفاعیات خود با ابراز پشیمانی از قتل برادرش گفت: از دادگاه می خواهم که مرا مانند پدرم ببخشد و اجازه دهد در کنار همسرم باشم. همسرم پس از این قتل بیش از من سختی کشید.

بعد از آخرین دفاعیات متهم، قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.