قلیان ۲۰۰ هزار تومانی برای ميلياردرهای تهرانی
پارسینه: کفشهای مارکدار براق سیاهرنگ، نخستین نشان جوان ۲۸ سالهای است که پس از نمایش ساعت و عینک دودیاش به همه مارکشناسان ثابت میکند فرزند یکی از میلیاردرهای تهران است.
در یکی از خیابانهای درجه یک تهران، پنجشنبهشب یکی از روزهای پاییزی. کنار یک درخت تنومند که به یمن بارشهای اخیر حسابی رنگ پاییزی گرفته، سفرهخانهای جا خوش کرده که رنگ و لعابش از چند فرسخی خیابان قابل رویت است. آجرهای سهسانتی با طراحی هنرمندانه، تابلوی مرمر سفرهخانه را در آغوش کشیده تا پنجرههای کنگرهدار قدیمی چندان احساس مدرنیته نکنند. درب ورودی سفرهخانه تلفیقی است هنرمندانه از سنت و مدرنیته، آنگونه که باب طبع جوانان میلیاردری است که به قول خودشان تصویر بیرونی سفرهخانه با آنها حرف میزند.
به داخل سفرهخانه که میرویم دود غلیظ قلیان به صورتمان میزند و آنچه به ذهن میرسد این است که اینجا همان قهوهخانهای است که طعم پولداری گرفته. آنها که پا به این سفرهخانه میگذارند از جنس جوانان معمولی جامعه نیستند؛ این را جوانی میگوید که سالهاست در این سفرهخانه کار میکند و حاضر شده با ما به گفتوگو بنشیند.
رحمان اهل کرمانشاه است و ۲۳ سال دارد. لباس مرتب و اتوکشیدهاش از نوع لباسهایی است که در فیلمهای انگلیسی بر تن مهماندارهای هتلهای مجلل دیده میشود. میگوید پوشیدن این لباس خشک و اتوکشیده برایش سخت است اما مجبور است.
جایی برای اوقات فراغت پولدارها
ساعت 18:20 است و کمکم مشتریان سفرهخانه وارد میشوند. رحمان در رابطه با مشتریان این سفرهخانه میگوید: اکثر مهمانهایی که به سفرهخانه میآیند افراد پولدار هستند و برای یک سرویس قلیان و مخلفات حاضرند تا ۲۰۰ هزار تومان هم بپردازند.
از او در رابطه با ویژگیهای دیگر مشتریان میپرسم. او میگوید: اینجا همهجور آدمی پیدا میشود که هر کدام زمین تا آسمان با هم متفاوتند اما خصوصیت مشترک همه آنها پولداری است. یک ساعت که اینجا بنشینید متوجه میشوید که پایینترین مدل ماشین در اینجا حداقل ۱۰۰ میلیون تومان قیمت دارد.
او میافزاید: خیلی از سرمایهداران و تاجران، قرارهای ملاقات خود را برای کار اینجا میگذارند. در هفته تعداد زیادی مهمان خارجی از سوی سرمایهداران بزرگ وارد این سفرهخانه میشوند.
از رحمان در رابطه با درآمد صاحب سفرهخانه میپرسم. میگوید: قلیان از جمله سرویسهای ثابت است که علاوه بر غذا در این سفرهخانه سرو میشود. ارزانترین قلیان ۵۰ هزار تومان است و گرانترین آن ۲۰۰ هزار تومان.
او در توضیح علت گران بودن قلیان در این سفرهخانه نسبت به نقاط دیگر شهر میگوید: برای قلیانکشهای قهار، طعم قلیان خیلی مهم است. اینجا بر خلاف سایر قهوهخانهها و سفرهخانهها که سرعت در تهیه قلیان مهم است، کیفیت اهمیت بیشتری دارد. مثلا در این سفرهخانه مهماندارها و مهمانپذیرها خودشان قلیان را چاق نمیکنند بلکه سالهاست قلیان چاقکن برقی و شارژی این کار را انجام میدهد که هم کیفیت تنباکوی ناب را نشان میدهد و هم بهداشتی است. در ضمن تنباکوهای مورد استفاده در این سفرهخانه سفارشی تهیه میشوند و از جنس وارداتی نیستند.
او ادامه میدهد: یکی از نکاتی که در کشیدن قلیان اهمیت دارد، خنک بودن دود قلیان است که در اینجا با کمک شلنگ یخی، دود خنک به دهان مشتری میرسد و تا دو ساعت باقی میماند.
رحمان از ویژگیهای دیگر سرویسهای ۲۰۰ هزار تومانی قلیان میگوید: قلیانهای ما تنه برنجی و چوبی دارند که با میناکاری و قلمزنی و طراحی پوشیده شده است که لذت مضاعفی برای مشتریان دارد. سرویسهای سفارشی علاوه بر قلیان شامل ۷ مغز، چای زعفران طبیعی، خرمای پیارم و آجیل میوه خشک است.
از او در رابطه با میزان درآمدش سوال میکنم که میگوید: من اینجا سرمهماندار هستم و حقوق ثابت دارم که در ماه یک میلیون تومان است. اینجا مهماندارها اجازه گرفتن انعام ندارند و اگر صاحب سفرهخانه متوجه شود، اخراج میکند چون اکثر مشتریان ثابت هستند و گرفتن انعام چهره خوبی ندارد.
او میافزاید: با وجود این خیلی از مشتریان چون ما را میشناسند انعام هم میدهند.
پاتوق تاجران و سرمایهداران
همچون این سفرهخانه در شهر کم است. اینجا پاتوق خیلی از دختران و پسران است. مرد جوانی که دود قلیان را با مهارت از دهان خارج میکرد و به آن شکل میداد، توجهم را جلب کرد. از او در رابطه با دلیل حضورش در این سفرهخانه میپرسم. میگوید: من خیلی از قهوهخانهها و سفرهخانههای شهر را امتحان کردهام. حال و هوای اینجا با همهجا متفاوت است. اینجا همه مارکپوشند، پولدارند و همه مثل هم هستیم.
میپرسم ۲۰۰ هزار تومان برای کشیدن قلیان زیاد نیست؟ او پاسخ میدهد: من دوستانی دارم که با هم در ماه بیش از یک میلیون تومان قلیان میکشیم و از این کار لذت میبریم. اینجا پاتوق همیشگی ماست و معمولا بعد از هر خرید سری هم به اینجا میزنیم.
او میگوید: قرارهای کاری افراد مشهور، تاجران و بساز و بفروشها اکثراً در این سفرهخانه است که همه افراد آن پولدار هستند و حتی به صرف قلیانهای ویژه اینجا مهمان دعوت میکنند.
به داخل سفرهخانه که میرویم دود غلیظ قلیان به صورتمان میزند و آنچه به ذهن میرسد این است که اینجا همان قهوهخانهای است که طعم پولداری گرفته. آنها که پا به این سفرهخانه میگذارند از جنس جوانان معمولی جامعه نیستند؛ این را جوانی میگوید که سالهاست در این سفرهخانه کار میکند و حاضر شده با ما به گفتوگو بنشیند.
رحمان اهل کرمانشاه است و ۲۳ سال دارد. لباس مرتب و اتوکشیدهاش از نوع لباسهایی است که در فیلمهای انگلیسی بر تن مهماندارهای هتلهای مجلل دیده میشود. میگوید پوشیدن این لباس خشک و اتوکشیده برایش سخت است اما مجبور است.
جایی برای اوقات فراغت پولدارها
ساعت 18:20 است و کمکم مشتریان سفرهخانه وارد میشوند. رحمان در رابطه با مشتریان این سفرهخانه میگوید: اکثر مهمانهایی که به سفرهخانه میآیند افراد پولدار هستند و برای یک سرویس قلیان و مخلفات حاضرند تا ۲۰۰ هزار تومان هم بپردازند.
از او در رابطه با ویژگیهای دیگر مشتریان میپرسم. او میگوید: اینجا همهجور آدمی پیدا میشود که هر کدام زمین تا آسمان با هم متفاوتند اما خصوصیت مشترک همه آنها پولداری است. یک ساعت که اینجا بنشینید متوجه میشوید که پایینترین مدل ماشین در اینجا حداقل ۱۰۰ میلیون تومان قیمت دارد.
او میافزاید: خیلی از سرمایهداران و تاجران، قرارهای ملاقات خود را برای کار اینجا میگذارند. در هفته تعداد زیادی مهمان خارجی از سوی سرمایهداران بزرگ وارد این سفرهخانه میشوند.
از رحمان در رابطه با درآمد صاحب سفرهخانه میپرسم. میگوید: قلیان از جمله سرویسهای ثابت است که علاوه بر غذا در این سفرهخانه سرو میشود. ارزانترین قلیان ۵۰ هزار تومان است و گرانترین آن ۲۰۰ هزار تومان.
او در توضیح علت گران بودن قلیان در این سفرهخانه نسبت به نقاط دیگر شهر میگوید: برای قلیانکشهای قهار، طعم قلیان خیلی مهم است. اینجا بر خلاف سایر قهوهخانهها و سفرهخانهها که سرعت در تهیه قلیان مهم است، کیفیت اهمیت بیشتری دارد. مثلا در این سفرهخانه مهماندارها و مهمانپذیرها خودشان قلیان را چاق نمیکنند بلکه سالهاست قلیان چاقکن برقی و شارژی این کار را انجام میدهد که هم کیفیت تنباکوی ناب را نشان میدهد و هم بهداشتی است. در ضمن تنباکوهای مورد استفاده در این سفرهخانه سفارشی تهیه میشوند و از جنس وارداتی نیستند.
او ادامه میدهد: یکی از نکاتی که در کشیدن قلیان اهمیت دارد، خنک بودن دود قلیان است که در اینجا با کمک شلنگ یخی، دود خنک به دهان مشتری میرسد و تا دو ساعت باقی میماند.
رحمان از ویژگیهای دیگر سرویسهای ۲۰۰ هزار تومانی قلیان میگوید: قلیانهای ما تنه برنجی و چوبی دارند که با میناکاری و قلمزنی و طراحی پوشیده شده است که لذت مضاعفی برای مشتریان دارد. سرویسهای سفارشی علاوه بر قلیان شامل ۷ مغز، چای زعفران طبیعی، خرمای پیارم و آجیل میوه خشک است.
از او در رابطه با میزان درآمدش سوال میکنم که میگوید: من اینجا سرمهماندار هستم و حقوق ثابت دارم که در ماه یک میلیون تومان است. اینجا مهماندارها اجازه گرفتن انعام ندارند و اگر صاحب سفرهخانه متوجه شود، اخراج میکند چون اکثر مشتریان ثابت هستند و گرفتن انعام چهره خوبی ندارد.
او میافزاید: با وجود این خیلی از مشتریان چون ما را میشناسند انعام هم میدهند.
پاتوق تاجران و سرمایهداران
همچون این سفرهخانه در شهر کم است. اینجا پاتوق خیلی از دختران و پسران است. مرد جوانی که دود قلیان را با مهارت از دهان خارج میکرد و به آن شکل میداد، توجهم را جلب کرد. از او در رابطه با دلیل حضورش در این سفرهخانه میپرسم. میگوید: من خیلی از قهوهخانهها و سفرهخانههای شهر را امتحان کردهام. حال و هوای اینجا با همهجا متفاوت است. اینجا همه مارکپوشند، پولدارند و همه مثل هم هستیم.
میپرسم ۲۰۰ هزار تومان برای کشیدن قلیان زیاد نیست؟ او پاسخ میدهد: من دوستانی دارم که با هم در ماه بیش از یک میلیون تومان قلیان میکشیم و از این کار لذت میبریم. اینجا پاتوق همیشگی ماست و معمولا بعد از هر خرید سری هم به اینجا میزنیم.
او میگوید: قرارهای کاری افراد مشهور، تاجران و بساز و بفروشها اکثراً در این سفرهخانه است که همه افراد آن پولدار هستند و حتی به صرف قلیانهای ویژه اینجا مهمان دعوت میکنند.
چه میکند این پول غیر حلال ؟؟؟؟!!!!!!
از قدیم گفتن پیه که اضافی بیاد به ....... میمالند
واقعاً حکومت ما اسلامی است که من با دو مدرک فوق لیسانس و زن و یک بچه ماهی 600هزار تومن بگیرم اما رییسم ماهی 17 میلیون تومان بگیرد و این نره خرهای مرفه بی درد هم ماهی بیش از یک میلیون تومان قلیان بکشند. مرگ بر سرمایه دار زالو صفت.
میان ماه من تا ماه گردون
تفاوت از زمین تا آسمان است.
بقول امام راحل عزیز مرفهین بی درد. واقعاٌ فاصله طبقاتی تا کجا؟ عمراٌ قبل ار انقلاب این جور بوده باشد. تا کجا پیش میریم؟ خدا بخیر کنه.
از كجا آوردن اين پول ها رو ؟