یک روز یک خاخام در خیابانی راه میرفت، صدای الیاس پیغمبر را شنید که میگفت، گرچه تو روزه میگیری و عبادت میخوانی، هرگز لیاقتت برای اخذ جای بهتر در بهشت بیشتر از آن دو نفری که در آن طرف خیابان ایستادهاند نیست، خاخام به طرف آن دو نفری که در آن طرف خیابان ایستاده بودند دوید و گفت آیا شما به فقرا خیلی کمک میکنید؟ آن دو خندیدند و جواب دادند، خیر، ما خودمان فقیر هستیم. خاخام پرسید پس حتماً همیشه نماز میخوانید و خدا را نیایش میکنید؟ جواب دادند؛ خیر، ما انسانهای غافلی هستیم. حتی نمیدانیم که چگونه باید نماز خواند. خاخام گفت: پس به ما بگوئید که چه میکنید؟ جواب دادند: ما لطیفه و حرفهای خندهآور میسازیم، ما کسانی را که غمگین هستند، شاد میکنیم .
ناشناس
بیلیارد اخه اخه.
ناشناس
مثلا حالا شاد شدن اینقد جدی هستن پس عصبانیشون چطوریه
ناشناس
این مطلب ناخود اگاه انسان را یاد این بیت حافظ می اندازد که فرموده است:
«هنگام ننگدستی در عیش کوش و مستی کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را»
خدا لعنت کنه کشور های استعمار گرو
فقر و شادی
یک روز یک خاخام در خیابانی راه میرفت، صدای الیاس پیغمبر را شنید که میگفت، گرچه تو روزه میگیری و عبادت میخوانی، هرگز لیاقتت برای اخذ جای بهتر در بهشت بیشتر از آن دو نفری که در آن طرف خیابان ایستادهاند نیست، خاخام به طرف آن دو نفری که در آن طرف خیابان ایستاده بودند دوید و گفت آیا شما به فقرا خیلی کمک میکنید؟ آن دو خندیدند و جواب دادند، خیر، ما خودمان فقیر هستیم. خاخام پرسید پس حتماً همیشه نماز میخوانید و خدا را نیایش میکنید؟ جواب دادند؛ خیر، ما انسانهای غافلی هستیم. حتی نمیدانیم که چگونه باید نماز خواند. خاخام گفت: پس به ما بگوئید که چه میکنید؟ جواب دادند: ما لطیفه و حرفهای خندهآور میسازیم، ما کسانی را که غمگین هستند، شاد میکنیم .
بیلیارد اخه اخه.
مثلا حالا شاد شدن اینقد جدی هستن پس عصبانیشون چطوریه
این مطلب ناخود اگاه انسان را یاد این بیت حافظ می اندازد که فرموده است:
«هنگام ننگدستی در عیش کوش و مستی کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را»