مقايسه سهم زنان از قدرت در كشورهاي منطقه
پارسینه: جای زنان ایرانی در سازمان ملل در حالی خالی است که اکنون ۳۰ درصد نمایندههای کشورهای مختلف در این سازمان، زن هستند.
مقایسه موقعیتی که داریم با دیگران، یکی از اولین گامهایی است که میتواند در ترغیب ما به پیشرفت مؤثر باشد. حال اگر موضوع، سهم زنان از قدرت سیاستی در بخشهای پارلمانی، دولت و مشاغل دیپلماتیک باشد، مقایسه جایگاه ایران با کشورهای توسعهیافته را کنار گذاشته و سراغ همسایگان و کشورهای خاورمیانه میرویم. احتمالا تصور میکنیم که اوضاع و احوال زنان ایرانی حداقل از کشورهای کوچک عربی اطراف، افغانستان، عراق، آذربایجان و... بهتر است اما نگاهی به اعضای پارلمانها، کابینه و سفرای زن در این کشورها نشان میدهد که در بعضی بخشها از کشورهای اطراف رتبه پایینتری داریم.
قصد داریم سهم ٣,١ درصدی زنان ایران از مجلس را در کنار سهم ٢٧.٧ درصد زنان افغان، سهم ٢٦.٥ درصدی زنان عراق، سهم ٢٠.٦ درصدی زنان پاکستان و سهم ١٧.٨ درصدی زنان ترکیه ببینیم تا شاید ضرورت توجه به این مسئله بیشتر احساس شود. آنها تبعیض مثبت و سهمیه برای زنان را در دستور کار قرار دادهاند و این نتیجه به دست آمده است. سهمیهبندیای که این روزها و در آستانه دهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی در ایران از سوی فعالان حوزه زنان مطرح میشود و مورد بیاعتنایی قرار دارد؛ در سال ٢٠٠٥ از سوی عراق و بعد هم دیگر کشورهای همسایه مورداستفاده قرار گرفته؛ بنابراین نتیجه همین است که میبینیم. موضوع فقط پارلمان نیست، زنان ایرانی هنوز در کابینه دولتهای مختلف نیز جایگاه مناسبی به دست نیاوردهاند.
در دوران احمدینژاد وزارت یک زن را برای اولینبار تجربه کردیم اما همان تجربه هم نیمهکاره ماند و به مرضیه وحیددستجردی فرصت داده نشد تا پایان کار با دولت همراه باشد.
دولت بعد از آن هم، اگرچه با شعار اعتدال روی کار آمد و وعده توجه بیشتر به زنان را داده بود، اما تنها سه معاون زن برای ریاستجمهوری در نظر گرفت. این در حالی است که همین بیخ گوشمان - در عمان، قطر، بحرین، کویت، امارات متحدهعربی و عربستانسعودی- در ١٠، ١٢سال اخیر چندین وزیر زن منصوب شدهاند. اکنون چهار نفر از کابینه ٣٠نفره افغانستان زن هستند و همسایگان دیگرمان مثل ترکیه و آذربایجان نیز این فرصت را به زنان خود دادهاند.
حتی بحرین، قبرس و مصر نیز وزیر زن دارند. این روند از دهه ٩٠ میلادی در کشورهای عربی آغاز شده است. برای مثال در سال ١٩٩٠، فقط هشت دولت عربی - الجزایر، مصر، کومور، اردن، موریتانی، سودان، سوریه و تونس- یک تا دو زن وزیر در کابینه خود داشتند. این رویه ادامه پیدا کرد و در سال ٢٠١١، اکثریت قریببهاتفاق دولتهای عربی، بین دو تا شش زن وزیر در کابینههای خود داشتند. بهطور مثال در اردن و الجزیره زنان بهعنوان فرماندار و استاندار منصوب شدند، در سودان، پستهای بالای قضائی را تصاحب کردند و در مصر هم موفق شدند به عرصه مشاغل دیپلماتیک ورود کنند.
نکته قابلتوجه اینجاست که اگرچه زنان در کشور ما تاکنون کمترین نقش را در عرصه مشاغل دیپلماتیک ایفا کردهاند اما در مقایسه با همسایگان و کشورهای منطقه در این حوزه پیشرو بودهاند. اکنون بعد از گذشت ٣٧ سال از انقلاب اسلامی با رویکارآمدن دولت تدبیر و امید، شاهد پیشرفتهایی در این حوزه بودیم. مرضیه افخم که نخستین سخنگوی وزارت خارجه ایران بود، بهتازگی عنوان نخستین سفیر را هم از آن خود کرده است. البته کشورهایی همچون بحرین، کویت، قطر و افغانستان نیز سفرا و دیپلماتهای ارشد زن داشتهاند. برای مثال در سال ٢٠٠٨، دولت بحرین «هدا ننو»، را بهعنوان سفیر خود به ایالاتمتحده آمریکا فرستاد.
او در واقع سومین زن سفیر در این کشور بود. شیخه حیا الخلیفه و بیبیعلوی، پیش از او عازم فرانسه و چین شده بودند. عراق در دوران صدام، سیریا الخوجه را بهعنوان سفیر این کشور در سازمان ملل، آمریکا، لبنان، هند، آلمان و سوئیس فرستاده بود.
پس از دوران صدام هم رند الرحیم بهعنوان سفیر این کشور در آمریکا برگزیده شد. نبیله المولا که یک دیپلمات کویتی است نیز از دهه ٩٠ به بعد در چندین کشور از جمله آفریقای جنوبی، زیمبابوه، اتریش و نمایندگی سازمان ملل در ژنو سفیر بوده است. علاوه بر این لبنان، لیبی، مراکش و عمان هم بعضی کشورهای منطقه هستند که تاکنون سفیر زن داشتهاند.
یکی از اصلیترین دلایلی که سبب میشود جامعه زنان اطمینان داشته باشد از پس کارهای مهم و اساسی کشور در عرصه سیاست برخواهد آمد، تجربههای موفق جهانی است. وضعیت زنان افغان در دوره جدید رو به بهبود است و امروز شاهدیم که به کابینه کانادا نیز راه پیدا کردهاند. زنان کشورمان نیز در خارج از کشور موفقیتهایی به دست آوردهاند که نشان میدهد این توانمندی در جامعه زنان ایران وجود دارد و باید موردتوجه قرار گیرد. یکی از نشانههای این پتانسیل، سفیرشدن یک زن ایرانی از آمریکا در سوئد است. آزیتا راجی سال گذشته از سوی دولت آمریکا بهعنوان سفیر به سوئد معرفی شد.
گفتنی است که بهعهدهگرفتن سفارت تنها یک بخش از مشاغل دیپلماتیک است و در دنیای امروز شاهدیم بسیاری از کشورها نمایندگان خود در سازمانهای بینالمللی را نیز از میان زنان انتخاب میکنند و بهعبارتی جنسیت را از معیارهای تشخیص صلاحیت افراد حذف کردهاند اما به نظر میرسد ما در کشورمان هنوز با این مسئله کنار نیامدهایم.
جای زنان ایرانی در سازمان ملل در حالی خالی است که اکنون ۳۰ درصد نمایندههای کشورهای مختلف در این سازمان، زن هستند. به عنوان مثال، دینا کاوار نماینده اردن در این سازمان است و حتی یک دوره هم رئیس دورهای شورای امنیت بوده است. کاتالین بوگیای نماینده مجارستان، ملیحه لودهی نماینده پاکستان، ماریا اما مخیا نماینده کلمبیا، دینا کاوار نماینده اردن، گیلیان برد، نماینده استرالیا، کاترین بوآرا، نماینده یونان، لانا ذکی نصیبه، نماینده اردن، جوی اوگوآ نماینده نیجریه و کارن تن نماینده سنگاپور نیز از دیگر زنان حاضر در سازمان ملل هستند.
پیش از آنکه این زنها وارد سازمان ملل شوند هم موضوع زنان و کودکان در این سازمان مطرح بوده است اما دیپلماتها اعتقاد دارند که اخیرا زنان و کودکان بیشتر در مرکز بحث و گفتوگوها قرار دارند. به عنوان نمونه رایموندا مارموکایت دیپلمات لیتوانیایی، نماینده کشورش در سازمان ملل است که بعد از حضور روسیه در اوکراین موضعگیریهای جدی و قابلتوجهی در این مورد داشته است.
لازم به ذکر است زنان حاضر در سازمان ملل تنها زنانی نیستند که در سطوح بالای دیپلماسی مشغول به کار هستند، برای مثال والری آموس که پیشتر در بریتانیا وزیر بوده است، اکنون بخش امور بشردوستانه این سازمان را هدایت میکند. آنگلا کین از مقامهای ارشد این سازمان در موضوع خلع سلاح است و اخیرا در خلع سلاح شیمیایی سوریه نقش ایفا کرده است. مارگریت چان رئیس سازمان بهداشت جهانی است و مای گن کریستین لاند نیز اولین زنی است که بهعنوان فرمانده حافظان صلح سازمان ملل در قبرس خدمت میکند.
به این ترتیب شاهدیم که زنان اردن و پاکستان در این سطح از فعالیتهای دیپلماتیک از دیگر کشوهای منطقه پیشی گرفتهاند. وضعیت کنونی و سهم زنان از سطوح مختلف قدرت سیاسی، نشان میدهد که کشورمان با توجه به پیشینه تاریخی و فرهنگی خود، اصلا جایگاه مناسبی ندارد و وقت آن رسیده که برای رفع این ضعف، فکری اساسی شود.
منبع: شرق - آرزو فرشید
ارسال نظر