گوناگون

تربیت دانش‌ آموزبرای کاناداوآمریکا!

پارسینه: مدارس غیرانتفاعی یا غیردولتی! همین نام به ظاهر ساده برای خیلی از پدر و مادرهایی که بچه مدرسه‌ای دارند یک کابوس بزرگ است. پدرهایی که حتی اگر دستشان هم به دهنشان برسد باز هم در بیشتر مواقع توان پرداخت شهریه های نجومی مدارس خاص را ندارند.

قسطی یا غیرقسطی فرقی نمی‌کند؛ وقتی شاگردی در این مدارس ثبت نام می‌کند پدر و مادر باید به قول معروف پیه همه چیز را به تن خود مالیده و خودشان را برای هر خرجی آماده کنند. در گزارش میدانی از تعدادی از مدارس تحت عنوان «مدارس خاص» نحوه فعالیت و شهریه‌های این مدارس را بررسی کرده‌ایم.

برخلاف تصور خیلی‌ها شهریه مدارس کشور در مقطع دبستان یا متوسطه که تلفیق راهنمایی و دبیرستان در نظام فعلی است چندان تفاوتی ندارد. با وجود این، به نظر می‌رسد این تفاوت‌ها مربوط به آن چیزی است که در دانشگاه‌ها آن را شهریه ثابت می‌نامند، زیرا مبلغی که در نهایت طی یک سال تحصیلی در این مدارس از افراد دریافت می‌شود گاهی سه تا چهار برابر شهریه اولیه است. نکته جالب اینکه مدیران و گردانندگان این مدارس هم وقتی قرار است دانش‌آموزی را ثبت‌نام کنند با والدین او اتمام حجت کرده و از قبل به آنها هشدارهای لازم را می‌دهند.

فارغ از مدارس دولتی شهر تهران که در یک سیستم و تحت یک نظام واحد اداره می‌شوند مدارس غیردولتی هیچ ساختار واحدی ندارند. متاسفانه در کشور ما تنها عاملی که باعث می‌شود کیفیت آموزشی، فعالیت‌های فوق برنامه، محیط آموزشی و حتی معلمان خوب و نمونه در مدارس وجود داشته باشند، فقط قرار گرفتن یک مدرسه در منطقه‌ای خاص است. این مساله یعنی دخالت محل قرار گرفتن یک مدرسه در تمام خدمات آن تا حدی جدی است که همه مدارس غیردولتی تهران تحت عنوان مناطقی که در آن قرار دارند از شمال تا جنوب شهر کاملا متفاوت هستند و در این بین داستان افرادی جالب است که از خیابان‌های مختلف شهر با هزار ترفند فرزند خود را در این مدارس ثبت نام می‌کنند تا آنها به قول خودشان در محیطی خاص و متفاوت با دیگران بزرگ شوند.

درس خواندن در محیطی خاص

مهناز یکی از مادرانی که دخترش در مقطع ابتدائی در یکی از مدارس خیابان سعادت‌آباد تهران درس می‌خواند، در مورد این مدرسه می‌گوید: در ابتدا به ما گفتند شهریه پنج میلیون تومان است ولی تا به حال پیش نیامده من و پدر ترانه برای مدرسه او سالی کمتر از حدود ۱۵ میلیون تومان هزینه کنیم. او در پاسخ به این سوال که مگر این مدرسه ابتدائی چه امکاناتی دارد که اندازه یک ترم دانشگاه در مقطع دکتری برایتان هزینه داشته، می‌گوید: همه آموزش‌ها از طریق لپ‌تاپ و رایانه و کاملا هوشمند است، همچنین چیزی در حدود چهار میلیون تومان بابت رفت و آمد و پول سرویس پرداخت می‌کنیم.

او می‌گوید: ما به زور توانستیم دخترمان را در این مدرسه ثبت نام کنیم، زیرا محله‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم در منطقه شش تهران است در حالی که این مدرسه در منطقه دو بود. بالاخره با هزار بدبختی و دروغ ترانه را ثبت نام کردیم تا از اول ابتدائی در محیطی خاص درس بخواند در حالی که این کار از اساس اشتباه بود. مهناز ادامه‌ می‌دهد: جالب است که در این مدرسه حتی بابت برگزاری امتحانات، اوقات فراغت دانش آموزان،‌ تعمیر سالن و هر جشن و مراسمی در کمترین حالت حدود ۱۰۰ هزار تومان از ما پول می گیرند و اگر کسی این پول را پرداخت نکرده باشد دیگر واویلاست، زیرا حتی بقیه همکلاسی‌ها هم به چشم بدی به این فرد نگاه می‌کنند.

او از تغییراتی که در رفتار دخترش در اثر حدود چهار سال درس خواندن در این مدرسه ایجاد شده صحبت می‌کند و می گوید: به تازگی باید مواقعی که برای دیدن دخترم به مدرسه می‌روم یا می‌خواهم با دوستان او و مادرانشان دیدار کنم به سبک شرکت در یک مراسم عروسی خودم را بیارایم تا ترانه ناراحت نشود. او عنوان می‌کند: دختر من حدود ۱۱ سال دارد، اما شبیه یک دختر ۲۷ ساله رفتار می‌کند. به خاطر دارم سال اول ثبت نام در این مدرسه از ما می‌پرسید برای تعطیلات عید قرار است به کجا برویم و وقتی به او می‌گفتیم به شمال یا اصفهان، عصبانی می‌شد و جنجال به پا می‌کرد که چرا همه دوستانم می‌خواهند به اروپا بروند، اما ما قرار است به شمال برویم و اینها همه باعث شده او روز به روز از ما فاصله بگیرد.

مهناز در مورد فعالیت‌های فوق برنامه این مدارس می‌گوید: تا ساعت سه بچه‌ها در مدرسه هستند و هزینه ناهار و میان وعده آنها با مدرسه است. بعد از درس هم کلاس‌های ورزشی متنوع شامل شنا و ایروبیک، موسیقی و زبان‌های مختلف و حتی اصول رفتار کردن مانند احترام به حریم شخصی، محیط زیست و قوانین شهری را به آنها می‌آموزند که البته به صورت سلیقه‌ای و به انتخاب مدیر مدرسه و به شکل اجباری برای همه صورت می‌گیرد.

جنازه‌ای که از مدرسه به خانه می‌رود

مائده دانش‌آموز مقطع دوم متوسطه یکی از این مدارس خاص در مورد مدرسه‌ای که در آن درس می‌خواند، می‌گوید: به گفته مادرم سال گذشته حدود ۱۴ میلیون تومان برای مدرسه من خرج کرده‌اند در حالی که اول کار فقط پنج میلیون تومان از ما گرفتند ولی بعد از آن به بهانه معلم و کلاس کنکور مبالغ مختلفی پرداخت کردیم. او در مورد مدرسه خود که در منطقه یک تهران و خیابان دزاشیب قرار دارد می‌گوید: به قول مدیر مدرسه اینجا به سبک پانسیون‌های فرانسوی اداره می‌شود. ما تا ساعت چهار در مدرسه هستیم و وقتی به خانه می‌رویم یک جنازه‌ایم که هیچ کاری نمی‌توانیم انجام دهیم، زیرا تمام توانمان را در مدرسه از ما گرفته‌اند.

از کلاس‌های زبان مختلف تا انواع کلاس کنکور از اول متوسطه که افراد حتی هنوز رشته تحصیلی خود را انتخاب نکرده‌اند و نکته جالب‌تر اینکه اکثر بچه‌های کلاس درس‌نخوان هستند. مائده می‌گوید: ‌از بین 23 نفر در هر کلاس به طور متوسط فقط یک یا دو نفر دنبال درس خواندن و قبولی در کنکور هستند و بقیه از جمله خود من به زور پدر و مادرمان سر این کلاس‌ها نشسته و در این مدارس ثبت نام کرده‌ایم. او از علاقه خود به رشته گرافیک می‌گوید و اینکه دوست داشت وارد شاخه فنی و حرفه‌ای شود، اما مادرش او را مجبور کرده رشته ریاضی بخواند و از شاخه مهندسی وارد این رشته شود.

تربیت افراد برای کانادا و آمریکا

در بین مدارس غیردولتی متوسطه تهران به نام مدرسه‌ای برمی‌خورم که در آن بدون توجه به کنکور و نظام آموزشی فعلی افراد را برای تحصیل در دانشگاه‌های برتر دنیا در کانادا و آمریکا آماده می‌کنند. با وجود اینکه شاید تلاش این مدرسه برای رساندن افراد به اهدافشان چندان هم بد نباشد، اما با توجه به شعارهای کشور در زمینه لزوم سازندگی داخلی و جلوگیری از فرار مغزها اینکه در پایتخت و به صورت علنی این نظام و شعارها توسط خود ساختار آموزشی زیر پا گذاشته می‌شود جای بحث و بررسی دارد. این مدرسه هم جزو مدارس خاص تهران با شهریه میلیونی است که در منطقه یک شهر قرار دارد.

نابرابری‌ها به آسیب ختم می‌شود

یک روان‌شناس و مشاور مدرسه در مورد تبعیض طبقاتی در ساختار آموزشی ایران می‌گوید: از جنوبی‌ترین نقطه شهر تا شمالی‌ترین نقطه آن افراد از نظر فرهنگ و همه مسائل انسانی متفاوت هستند، زیرا علاوه بر خانواده دولت‌ها هم در ایران افراد را محبوس به ماندن در طبقه خود می‌کنند. پروین‌دخت یزدانی می‌گوید: از منطقه و خیابان و همه امکانات محیطی گرفته تا حتی مدرسه و محیط آموزشی که باید برابر باشد، اینجا کاملا نابرابر است و همین نابرابری‌ها از اول بچه‌های ما را عادت می‌دهد خودشان را با دیگران مقایسه کنند و خشونت در این مقایسه ها نطفه می‌بندد.

این کارشناس آموزشی از تجربه‌های متعدد تدریس در این مدارس و برخورد با دانش آموزان مختلف می‌گوید و می‌افزاید: تمام بچه‌ها در محیط مدرسه به هم نگاه می‌کنند و وقتی متوجه می‌شوند همکلاسی‌های آنها بیشتر از آنها دارند و این بیشتر داشتن فاصله زیادی ایجاد کرده، در ضمیر ناخودآگاه فرد اثرات بدی به جا می‌گذارد که بعدها در رفتارهای ضداجتماعی مانند اعتیاد، تفاخر و اوباشگری خودنمایی می‌کند. این کارشناس آموزشی می‌گوید: این بچه‌ها در بیماری والدین خود می‌سوزند زیرا برخی‌ها چون در تصورات احمقانه خود فکر می‌کنند از بقیه عقب می‌مانند فرزندان خود را به زور در مسیری قرار می‌دهند که شاکله شخصیت آنها را دگرگون می‌کند.



منبع: روزنامه آرمان

ارسال نظر

  • بچه ی محله ی امامزاده حسن

    تمام مخها ونوابغ از طبقه ضعیف جامعه وپایین شهر هستن، میتونید یه نفر نخبه نام ببریداز بالا شهر ومرفهین بی درد ؟

  • ناشناس

    بنظر من همه مدارس ايران از دبستان تا دانشگاه بايد مثل حوضه هاى علميه مجانى و رايگان باشند!

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار