قتل دختر موردعلاقه با نانچیکو
پارسینه: شرق نوشت:
خانواده دختر جوانی که به دست پسر موردعلاقهاش با نانچیکو کشته شده است، با گذشت سه سال از حادثه اعلام رضایت کردند.
١٨ اسفندماه سال ٩٣ مرد میانسالی به یکی از ادارههای پلیس شهرستان پاکدشت مراجعه کرد و مأموران را در جریان ناپدیدشدن ناگهانی دخترش، پریسا، قرار داد. او به مأموران گفت: دخترم از خانه خارج شد و قرار بود که چند ساعت بعد برگردد، اما تاکنون خبری از او نشده و چون تلفن همراهش را هم جواب نمیدهد نمیدانم چه اتفاقی برای او افتاده است.
با ثبت شکایت پدر مفقودی، بهسرعت پروندهای در این خصوص تشکیل شد و تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی پاکدشت رسیدگی به آن را آغاز کردند. درحالیکه تحقیقات مأموران از فهرست آخرین تماسهای گرفتهشده با تلفن همراه دختر جوان ادامه داشت، پدر مفقودی بار دیگر به پلیس آگاهی مراجعه کرد و با چشمانی گریان پرده از جنایتی دلخراش برداشت. او به مأموران گفت: لحظاتی پیش رامین، خواستگار سابق دخترم، با من تماس گرفت و گفت پریسا را به قتل رسانده و جنازهاش را پشت دیوار خانهاش رها کرده است.
بهاینترتیب تیمی از کارآگاهان بهسرعت خود را به محل رساندند و با پیکر بیجان پریسا روبهرو شدند. آنها همزمان با انتقال جسد به پزشکیقانونی برای مشخصشدن علت مرگ، کار خود را برای بازداشت رامین آغاز کردند. مأموران موفق شدند رامین را که قصد فرار به یکی از شهرهای شرقی کشور را داشت دستگیر کنند و به مأموران جنایی تحویل دهند. او به مأموران گفت: چندی پیش با پریسا آشنا شدم. او را خیلی دوست داشتم و قرار بود با او ازدواج کنم، اما زمانی که از او خواستگاری کردم، او به من پاسخ منفی داد. روز حادثه با او قرار گذاشتم. وقتی بار دیگر با هم حرف زدیم، او جواب منفیاش را تکرار کرد و من هم با نانچیکویی که همراه داشتم او را خفه کرده و جسدش را پشت دیوار خانهام رها کردم. بعد از آن با پدرش تماس گرفتم و محل رهاکردن جسد را اطلاع دادم. بهاینترتیب با توجه شکایت اولیایدم و سایر مدارک، کیفرخواستی برای رامین صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری ارسال شد. پس از قرائت کیفرخواست، پدر پریسا در جایگاه حاضر شد و گفت: به من اطلاع دادهاند که برای قصاص رامین باید صد میلیون تومان تفاضل دیه پرداخت کنم، اما من این پول را ندارم،
برای همین درخواست دیه دارم، اما اگر این شرط را برای ما نمیگذاشتند درخواست من قصاص بود و نه چیز دیگری. با پایان سخنان متهم و اولیایدم، قضات برای تصمیمگیری درباره این پرونده وارد شور شدند.
عشقی که با یک نه شنیدن به نفرت تبدیل شد!