طنز: غرورتان خيس نشود!
اما درخصوص موضوع اين هفته، بايد عرض كنيم كه ما جديدا كشف بزرگي انجام داده و به اين نتيجه رسيدهايم كه رفتن به فضا از پيدا كردن دستشويي در سطح شهر آسانتر است، يكي از دلايل آن هم اين است كه حداقل ضرورت رفتن به فضا وسط خيابان يقه شما را نميگيرد و وادارتان نميكند تا خودتان را به در و ديوار بكوبيد و...
بحث شيرين دستشويي
سالها پيش، وقتي كه خيليها از فرط خوشحالي فوج، فوج، براي كار راهي ديار چشمباداميها شدند، هيچگاه تصور نميكردند كه از بين تمام مشكلات و گرفتارهاي سفر، چنين اتفاقات عجيب و غريبي دامنگيرشان شود، چه اتفاقاتي؟ عرض ميكنيم.
اصل ماجرا اين بود؛ بعد از اين كه به تعدادي از هموطنان عزيز ما اجازه ورود به خاك ژاپن را ندادند، آنها هم لج كردند و هيچ رقمه حاضر به ترك فرودگاه توكيو نشدند كه نشدند! تا اين كه ژاپنيهاي از خدا بيخبر! درهاي سرويسهاي بهداشتي فرودگاه را روي آنها قفل كردند و...
از آن روز به بعد يكي از آرزوهاي ما اين شد كه ژاپنيها هم دستهجمعي به ايران بيايند و ما هم آنها را به خاك ايران راه ندهيم و بعد درهاي سرويسهاي بهداشتي فرودگاه را روي آنها ببنديم، آنقدر ببنديم تا بالاخره وسط سالن فرودگاه و جلو چشم داغديده ما غرورشان خيس شود! (البته اين آرزوي ما رفت تنگ تمام آرزوهاي ديگرمان و هيچوقت برآورده نشد.)
اما چرا ياد اين نوستالژي تلخ افتاديم، داستان دارد.
از زمان وقوع اين حادثه ناگوار، خيلي سال گذشته، اما راستش را بخواهيد ما همين ديروز بود كه به عمق اين فاجعه پي برديم، چون شاهد بوديم كه در مملكت عزيزمان ايران، از بين تمام پيشرفتها، نوآوريها و خلاقيتهاي چشمباداميها فقط همين قضيه بستن درهاي سرويسهاي بهداشتي را الگوبرداري كردهاند و در بيشتر پاركها و تمام مراكز خريد، درهاي توالتها را مانند گاوصندوق قفل كردهاند، با همين دو تا چشم خودمان ديديم، بنده خدايي از شدت فشار... جفت چشمهايش از حدقه زده بود بيرون! و چند قدم آنطرفتر آقايي چنان رقص پايي ميكرد كه روح مايكل جكسون در گور ميلرزيد (بنده خدا فكر ميكرد كسي نميفهمد چه مرضي دارد)، خيليها هم با لب و لوچه آويزان، زل زده بودند به ديوار و سوت ميزدند.
اما بدتر از همه اينها شنيدن دليل بستن درهاي سرويسهاي بهداشتي از زبان مسوولان بود كه از عذر بدتر از گناه هم بدتر بود، چون آنها معتقد بودند كه در مراكز خريد به دليل رعايت نكردن مسائل بهداشتي و در پاركها هم به دليل اتراق معتادان گرامي، به ناچار، بايد درهاي سرويسهاي بهداشتي را قفل كنند، ما هم در مقابل اين استدلالهاي منطقي، عينهو... در گل مانديم، چون به گمانم مورد اول رسما توهين به ما و شما و مورد دوم هم كه... چه عرض كنيم، واقعا خاك بر سر... خاك بر سر... اصلا خاك بر سر ما!
اصلا ما اگر كانديداي انتخابات مجلس بوديم حداقل يكي از شعارهاي انتخاباتيمان را به ساخت سرويسهاي بهداشتي در سطح شهر اختصاص ميداديم، جواب ميدهد!
بگذريم، ما خيلي وقت است كه قيد رفاه و تسهيلات و وعدههايي كه نمايندههاي محترم مجلس به مردم دادهاند، زدهايم، اما اي كاش نمايندههاي محترم حداقل (براي ثوابش عرض ميكنيم) در حوزههاي انتخابي خودشان چند چشمه، سرويس بهداشتي براي رفاه حال مردم ميساختند تا هم باقياتشان شود، هم جسارتا ما گوشه خيابان غرورمان خيس نشود!
اين پاراگراف آخر را نميگفتيم دق ميكرديم.
مهيار عربي - جامجم
واقعاً پيشنهاد خوبي است .كانديداهاي محترم توجه كنند هم براي اين دنيايشان خوب است هم خدا پدر بيامرزي برايشان دارد.