قابل توجه خانم ها: بهرام رادان خوش چهره است، نه خوش صدا!
بازتاب:پس از انتشار آلبوم جدید بهرام رادان که به واسطه کاراکتر ستاره بودن این بازیگر با تبلیغات بیش از تبلیغات آلبوم های چهره های شاخص موسیقی پاپ و سنتی ایران روبرو بود، آمارها از فروش قابل توجه این آلبوم حکایت دارد، اما مسئله عجیب آن است که این آلبوم در خوشبینانه ترین ارزیابی دارای کمترین سطح کیفی و خلاقیت و جذابیت میان آلبوم های پاپ است و گوش کردن کامل برخی آهنگ ها تنها برای یک بار نیز برای برخی شنوندگان زجرآور است و با این حساب باید پرسید انگیزه خریداران این آلبوم که به اعتراف برخی فروشندگان بیشترشان را خانم های جوان تشکیل می دهند، دقیقاً چیست؟!
حضور ورزشکاران و پیش از ایشان حضور بازیگران در موسیقی، اتفاق تازه ای در کشورمان تلقی نمی شود. اما در سال های اخیر با افت موسیقی کشورمان، شدت یافته و برخی گروه های موسیقی تلاش کرده اند با قرار دادن یک بازیگر در تابلوی کاری اش، به بازارشان رونق ببخشند که در مواردی این مسئله با موفقیت های مقطعی همراه بود و در بسیاری از اوقات نیز در همان ابتدا شاهد شکست این قبیل بهره برداری ها بوده ایم که شاید شکست آلبوم باران امین حیایی از آن جمله باشد و البته اینها جدا از ماجرا دکلمه خوانی هایی است که توسط چهره هایی چون پرویز پرستویی و خسرو شکیبایی انجام شده و به واسطه عمق صدا و کیفیت متون ماندگار شده است.
حضور موقت مهران مدیری و حامد بهداد در ترکیب گروه دارکوب و همچنین همخوانی بهداد با گروه دارکوب و تیتراژخوانی مدیری برای سریال هایش اگرچه با اشتباهات فنی در حوزه موسیقی همراه بود و برخی تحریرها از سوی این دو بازیگر به درستی بیان نشده بود، اما به واسطه صدای قابل قبولشان با پس زدن مخاطب همراه نشد، یک تبلیغ خوب برای گروه دارکوب بود و به خصوص آهنگ ساعت 25 رضا یزدانی که با بهداد همخوانی کرده به شدت میان جوانان فراگیر شد و بسیاری علی رغم آنکه نمی دانستند همخوان یزدانی، بهداد است، نسبت به این آلبوم و به خصوص این آهنگ خاص و دارای ریتم تند واکنش مثبت نشان دادند و مهران مدیری نیز که صدایی به مراتب بهتر از بهداد دارد، مشخص است چه بازخوردی از کارش گرفت.
با این حال غیرقابل انکار است که بخشی از این گرایش ها به آثار این دو بازیگر نه به واسطه صدای ایشان که صرفاً به دلیل کاراکتر سینمایی و تلویزیونی ایشان باز می گشت و بازمی گردد و اگر جز این بود، گروهی چون دارکوب سراغ این بازیگران نمی آمد! در این اوضاع که کشمکش ها درباره حضور بازیگران در حوزه موسیقی و پیوستگی هنر و یا تخصصی بودن هر حوزه بالا گرفته و ماجرای برگزاری نمایشگاه های عکاسی توسط بازیگران که همچون آثار موسیقایی ایشان با اقبال بیشتری حتی نسبت به عکاسان مشهور مواجه شده بود و اتفاقاً عکس های ایشان از عکس های اشخاص مشهور نیز گران تر بود، خبر رسید که بهرام رادان هم آلبوم موسیقی منتشر می کند.
از این خبر مدت ها گذشت تا اینکه تصاویری از ضبط کلیپ های تصویری بر روی برخی آهنگ های آلبوم رادان منتشر شد و این تصاویر که منجر به اتهام شیطان پرستی و نفی از سوی رادان منجر شد، به جنجالی تر شدن انتشار آلبوم این بازیگر سینمای ایران منجر شد و در نهایت با رونمایی آلبوم بهرام رادان که با ماه ها تاخیر رخ داد، هجوم عکاسان و خبرنگاران برای مشاهده این بازیگر در تیپ جدیدش باشیم و این جذابیت زمانی بیشتر شد که ادعا شد، آلبوم بهرام رادان ده سال زمان برده است و این نخستین سری از آلبوم هایی است که برخی آهنگ هایش برای آلبوم های بعدی نیز خوانده و تنظیم شده است.
این آلبوم در نخستین ارزیابی ها جزو ضعیف ترین آلبوم های منتشره که یک بازیگر یا چهره غیرموسیقایی در آن نقش داشت، شناخته شد و کاملاً مشخص شد بهرام رادان نه تنها صدای گیرا و پرکشش لازم را برای خواندن ندارد که حتی هنوز به برخی نواخت ها نیز مسلط نیست که پس از تنظیم در داخل و خارج از کشور و ماجراهای کش دار طرح شده، نتوانسته یک اثر در خور توجه ارائه نماید و با وجود نوازندگان توانمندی که در این اثر می نوازند، آهنگ سازی ضعیف این آلبوم باعث شده نتوان از دل تنظیم ها، یک اثر قابل شنیدن خارج شود و دقیقاً نیز مشخص نیست در چه سبکی ساخته شده است(!) تا مخاطب غیراحساسی اش نتواند حداقل یک بار به طور کامل گوش دهد و بعدها نیز وسوسه شود، بار دیگر صدای این بازیگر را بشنود.
با این حال، این مسئله باعث نمی شود «روی دیگر» رادان نفروشد و همانگونه که پیش بینی می شد، این آلبوم بدون توجه و تحقیق مخاطبان درباره محتوایش فروش قابل توجه داشته باشید و بررسی میدانی میان عرضه کنندگان آثار موسیقی نیز نشان داد گرایش شدیدتری میان دختران جوان برای خریداری این آلبوم وجود دارد و احتمال اینکه آلبوم رادان سرنوشت متفاوتی از آلبوم حیایی بیابد و او را وسوسه سازد تا صدای مخملینش را با ارائه چند آلبوم دیگر ماندگار سازد، وجود دارد!
این رویه عملاً باعث یک دوپینگ در حوزه فروش می شود که هیچ ارتباطی به کیفیت اثر رادان ندارد و صرفاً به واسطه جذابیت های آقای بازیگر رخ می دهدکه حتی کمکی نیز به صنعت موسیقی محسوب نمی شود. از این منظر شاید نباید سکوت نسبی رسانه های موسیقی در قبال ضعف های این اثر را نیز نادیده گرفت و این رسانه ها نیز ترجیح دادند، صرفاً از نام رادان در این روزهای رکود موسیقی برای افزایش مخاطبانشان استفاده کنند و به نوعی دیگر همان کاری را انجام دهند که رادان انجام داده است.
از این حیث به نظر می رسد باید به دختران جوان و بازیگر دوست توصیه کرد در پی ملودی و کلمات خوب در حوزه موسیقی و به خصوص موسیقی باشند، نه چهره ها و به ایشان و خود بهرام رادان یادآوری کرد، آقای بازیگر خوش چهره، خوش استایل و خوش تیپ است، نه خوش صدا! کاش بهرام رادان نیز به این مسئله توجه جدی نشان دهد و تمرکزش را بر حوزه بازیگری از دست ندهد که بوده اند اشخاصی عبور کرده از سینما به موسیقی که هم سینما را از دست داده اند و هم در موسیقی به جایی نرسیده اید.
بازتاب:پس از انتشار آلبوم جدید بهرام رادان که به واسطه کاراکتر ستاره بودن این بازیگر با تبلیغات بیش از تبلیغات آلبوم های چهره های شاخص موسیقی پاپ و سنتی ایران روبرو بود، آمارها از فروش قابل توجه این آلبوم حکایت دارد، اما مسئله عجیب آن است که این آلبوم در خوشبینانه ترین ارزیابی دارای کمترین سطح کیفی و خلاقیت و جذابیت میان آلبوم های پاپ است و گوش کردن کامل برخی آهنگ ها تنها برای یک بار نیز برای برخی شنوندگان زجرآور است و با این حساب باید پرسید انگیزه خریداران این آلبوم که به اعتراف برخی فروشندگان بیشترشان را خانم های جوان تشکیل می دهند، دقیقاً چیست؟!
حضور ورزشکاران و پیش از ایشان حضور بازیگران در موسیقی، اتفاق تازه ای در کشورمان تلقی نمی شود. اما در سال های اخیر با افت موسیقی کشورمان، شدت یافته و برخی گروه های موسیقی تلاش کرده اند با قرار دادن یک بازیگر در تابلوی کاری اش، به بازارشان رونق ببخشند که در مواردی این مسئله با موفقیت های مقطعی همراه بود و در بسیاری از اوقات نیز در همان ابتدا شاهد شکست این قبیل بهره برداری ها بوده ایم که شاید شکست آلبوم باران امین حیایی از آن جمله باشد و البته اینها جدا از ماجرا دکلمه خوانی هایی است که توسط چهره هایی چون پرویز پرستویی و خسرو شکیبایی انجام شده و به واسطه عمق صدا و کیفیت متون ماندگار شده است.
حضور موقت مهران مدیری و حامد بهداد در ترکیب گروه دارکوب و همچنین همخوانی بهداد با گروه دارکوب و تیتراژخوانی مدیری برای سریال هایش اگرچه با اشتباهات فنی در حوزه موسیقی همراه بود و برخی تحریرها از سوی این دو بازیگر به درستی بیان نشده بود، اما به واسطه صدای قابل قبولشان با پس زدن مخاطب همراه نشد، یک تبلیغ خوب برای گروه دارکوب بود و به خصوص آهنگ ساعت 25 رضا یزدانی که با بهداد همخوانی کرده به شدت میان جوانان فراگیر شد و بسیاری علی رغم آنکه نمی دانستند همخوان یزدانی، بهداد است، نسبت به این آلبوم و به خصوص این آهنگ خاص و دارای ریتم تند واکنش مثبت نشان دادند و مهران مدیری نیز که صدایی به مراتب بهتر از بهداد دارد، مشخص است چه بازخوردی از کارش گرفت.
با این حال غیرقابل انکار است که بخشی از این گرایش ها به آثار این دو بازیگر نه به واسطه صدای ایشان که صرفاً به دلیل کاراکتر سینمایی و تلویزیونی ایشان باز می گشت و بازمی گردد و اگر جز این بود، گروهی چون دارکوب سراغ این بازیگران نمی آمد! در این اوضاع که کشمکش ها درباره حضور بازیگران در حوزه موسیقی و پیوستگی هنر و یا تخصصی بودن هر حوزه بالا گرفته و ماجرای برگزاری نمایشگاه های عکاسی توسط بازیگران که همچون آثار موسیقایی ایشان با اقبال بیشتری حتی نسبت به عکاسان مشهور مواجه شده بود و اتفاقاً عکس های ایشان از عکس های اشخاص مشهور نیز گران تر بود، خبر رسید که بهرام رادان هم آلبوم موسیقی منتشر می کند.
از این خبر مدت ها گذشت تا اینکه تصاویری از ضبط کلیپ های تصویری بر روی برخی آهنگ های آلبوم رادان منتشر شد و این تصاویر که منجر به اتهام شیطان پرستی و نفی از سوی رادان منجر شد، به جنجالی تر شدن انتشار آلبوم این بازیگر سینمای ایران منجر شد و در نهایت با رونمایی آلبوم بهرام رادان که با ماه ها تاخیر رخ داد، هجوم عکاسان و خبرنگاران برای مشاهده این بازیگر در تیپ جدیدش باشیم و این جذابیت زمانی بیشتر شد که ادعا شد، آلبوم بهرام رادان ده سال زمان برده است و این نخستین سری از آلبوم هایی است که برخی آهنگ هایش برای آلبوم های بعدی نیز خوانده و تنظیم شده است.
این آلبوم در نخستین ارزیابی ها جزو ضعیف ترین آلبوم های منتشره که یک بازیگر یا چهره غیرموسیقایی در آن نقش داشت، شناخته شد و کاملاً مشخص شد بهرام رادان نه تنها صدای گیرا و پرکشش لازم را برای خواندن ندارد که حتی هنوز به برخی نواخت ها نیز مسلط نیست که پس از تنظیم در داخل و خارج از کشور و ماجراهای کش دار طرح شده، نتوانسته یک اثر در خور توجه ارائه نماید و با وجود نوازندگان توانمندی که در این اثر می نوازند، آهنگ سازی ضعیف این آلبوم باعث شده نتوان از دل تنظیم ها، یک اثر قابل شنیدن خارج شود و دقیقاً نیز مشخص نیست در چه سبکی ساخته شده است(!) تا مخاطب غیراحساسی اش نتواند حداقل یک بار به طور کامل گوش دهد و بعدها نیز وسوسه شود، بار دیگر صدای این بازیگر را بشنود.
با این حال، این مسئله باعث نمی شود «روی دیگر» رادان نفروشد و همانگونه که پیش بینی می شد، این آلبوم بدون توجه و تحقیق مخاطبان درباره محتوایش فروش قابل توجه داشته باشید و بررسی میدانی میان عرضه کنندگان آثار موسیقی نیز نشان داد گرایش شدیدتری میان دختران جوان برای خریداری این آلبوم وجود دارد و احتمال اینکه آلبوم رادان سرنوشت متفاوتی از آلبوم حیایی بیابد و او را وسوسه سازد تا صدای مخملینش را با ارائه چند آلبوم دیگر ماندگار سازد، وجود دارد!
این رویه عملاً باعث یک دوپینگ در حوزه فروش می شود که هیچ ارتباطی به کیفیت اثر رادان ندارد و صرفاً به واسطه جذابیت های آقای بازیگر رخ می دهدکه حتی کمکی نیز به صنعت موسیقی محسوب نمی شود. از این منظر شاید نباید سکوت نسبی رسانه های موسیقی در قبال ضعف های این اثر را نیز نادیده گرفت و این رسانه ها نیز ترجیح دادند، صرفاً از نام رادان در این روزهای رکود موسیقی برای افزایش مخاطبانشان استفاده کنند و به نوعی دیگر همان کاری را انجام دهند که رادان انجام داده است.
از این حیث به نظر می رسد باید به دختران جوان و بازیگر دوست توصیه کرد در پی ملودی و کلمات خوب در حوزه موسیقی و به خصوص موسیقی باشند، نه چهره ها و به ایشان و خود بهرام رادان یادآوری کرد، آقای بازیگر خوش چهره، خوش استایل و خوش تیپ است، نه خوش صدا! کاش بهرام رادان نیز به این مسئله توجه جدی نشان دهد و تمرکزش را بر حوزه بازیگری از دست ندهد که بوده اند اشخاصی عبور کرده از سینما به موسیقی که هم سینما را از دست داده اند و هم در موسیقی به جایی نرسیده اید.
حيف امان از بي فرهنگي. چقدر خالي از فرهنگ ناب اسلامي هستيم
باور مي كنيد حتي خوش تيپ هم نيست؟ اين نظر خيلي از خانومهاي جوونه