انکار مرد ضایعات فروش در قتل همکارش
پارسینه: مرد ضایعات فروش که متهم است به خاطر اختلافات مالی همکارش را به قتل رسانده صبح روز گذشته در شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
رسیدگی به این پرونده از سال ۹۷ با کشف جسد مردی ۳۵ ساله به نام حمید در یکی از خیابانهای منطقه خیرآباد از سوی مأموران گشت پلیس آغاز شد. در ادامه مشخص شد که پدر مقتول یک روز قبل از کشف جسد گزارش ناپدید شدن پسرش را اعلام کرده بود. وی به مأموران گفت: یک روز قبل از پیدا شدن جسد پسرم او با همسرش تماس گرفته بود و پس از آن دیگر تلفنش را جواب نداد. وقتی عروسم این موضوع را به من گفت نگرانش شدم و به اداره پلیس مراجعه کردم. پسرم با مردی به نام قاسم کار میکرد. طبق گفته عروسم روز حادثه هم با قاسم قرار گذاشته بود.
بدین ترتیب قاسم احضار شد و در تحقیقات گفت: من و حمید در کار خرید و فروش ضایعات بودیم. روز حادثه جوانی افغانستانی به نام جمعه با حمید تماس گرفت و گفت که مقداری ضایعات مسی برای فروش دارد ما هم برای خریدن آن به محلی که جوان افغانستانی گفته بود رفتیم، اما در محل به اختلاف برخوردیم و باهم درگیر شدیم از آنجا که جمعه فرد قوی هیکلی بود و قمه هم داشت من از ترسم خودم را داخل کانال آب انداختم و فرار کردم و دیگر از سرنوشت حمید خبر ندارم.
در ادامه مأموران گفتههای قاسم را مورد بررسی قرار دادند و در تحقیقات میدانی دریافتند اظهارات او با واقعیت منطبق نیست. از طرفی هم شواهد در هنگام کشف جسد حمید نشان میداد که او در محل دیگری به قتل رسیده است.
بررسی مأموران نشان میداد که قاسم و حمید از مدتی قبل باهم اختلافاتی داشتهاند.
با توجه به شکایت اولیای دم و مدارک به دست آمده پرونده برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی پس از درخواست اولیای دم مبنی بر قصاص متهم، قاسم به جایگاه رفت و گفت: من و حمید باهم اختلافاتی داشتیم، اما موضوع آنقدر مهم نبود که بخواهم مرتکب قتل شوم و اتهامم را قبول ندارم. آن روز وقتی جوان افغانستانی به ما حمله کرد من از ترس جانم فرار کردم، اما او با چاقو حمید را مجروح کرده بود.
در این هنگام قاضی خطاب به متهم گفت: تو با حمید اختلاف داشتی. از طرفی فردی که میگویی مرتکب قتل شده شناسایی نشده و شاهدانی هم که معرفی کردهای گفته اند فردی به نام جمعه را نمیشناسند.
متهم پاسخ داد: من در قتل حمید نقشی نداشتم. من فقط برای نجات جانم از دست جوان افغان به داخل کانال آب پریدم و در هنگام فرار پشت سرم را نگاه نمیکردم و فقط به فکر نجات جان خودم بودم. من آنقدر ترسیده بودم که حتی با حمید تماس نگرفتم تا ببینم چه اتفاقی برایش افتاده است. فقط ۲ سال است بی دلیل بازداشت شدهام و برایم پرونده تشکیل دادهاند و زندگیام را نابود کرده اند.
پس از اظهارات قاسم و توضیحات وکیلش قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
ارسال نظر