گوناگون

بلای هولناک سر دختر ۱۸ ساله مشهدی / او در چنگ شیاطین کثیف بود

بلای هولناک سر دختر ۱۸ ساله مشهدی / او در چنگ شیاطین کثیف بود

پارسینه: دختر ۱۸ ساله مشهدی در یک ارتباط دوستی در فضای مجازی زندگی اش نابود شد.

بلای هولناک سر دختر ۱۸ ساله مشهدی / او در چنگ شیاطین کثیف بود

اگر مهارت ارتباط دوستانه با پدر ومادرم را می‌آموختم یا چگونگی برخورد با کسی را می‌دانستم که اصرار به دوستی با من در فضای مجازی داشت این گونه آینده ام نابود نمی‌شد و در چنگ شیاطین کثیف نمی‌افتادم چرا که...


دختر ۱۸ ساله‌ای که پس از رهایی از چنگ شیاطین کثیف در پناه قانون قرار گرفته بود در حالی که از شدت ترس و وحشت و آزار‌های شیطانی آدم ربایان توان ایستادن روی پاهایش را نداشت، اشک ریزان به افسر پرونده اش گفت: پدرم کارگری ساده است که با دستان پینه بسته‌اش برای تامین مخارج زندگی ما تلاش می‌کند، با این حال او درآمد اندکی دارد و به سختی روزگار می‌گذراند و به خاطر افزایش اجاره بهای منازل ما نیز مجبور بودیم خانه‌ای ارزان قیمت تهیه کنیم تا پدرم بتواند با درآمد کارگری اجاره آن را پرداخت کند.

داستان تلخ دختر ۱۸ ساله‌ای که در فضای مجازی فریب خورد
خلاصه از طریق یکی از بنگاه داران منزلی را در منطقه طلاب مشهد پیدا کردیم که مالک آن در شهرستان زندگی می‌کرد. برای نوشتن قرارداد من هم به همراه پدرم به بنگاه املاک رفتم تا پدر کم سوادم را هنگام تنظیم اجاره نامه یاری کنم. بالاخره قولنامه نوشته شد و من شماره تلفنی را که خط آن به نام پدرم بود برای ثبت در اجاره نامه به بنگاه دار دادم در حالی که آن خط تلفن دست من بود و من برای امور تحصیلی از آن استفاده می‌کردم. هنوز یک هفته از اجاره منزل مان نگذشته بود که مزاحمت تلفنی با ارسال پیامک در فضای مجازی شروع شد.

البته این مزاحمت‌ها با خط تلفن ثابت منزل مان نیز ادامه یافت. آن جوان مزاحم که خودش را یک دوست و آشنا معرفی می‌کرد در تلاش بود با من در فضای مجازی ارتباطی عاشقانه برقرار کند. از طرف دیگر من نیز خیلی کنجکاو بودم تا از پشت پرده این ماجرا سردر بیاورم که آن جوان چگونه شماره تلفن منزل و همراه مرا به دست آورده است.

با این حال به درخواست‌های شوم و زشت آن جوان اهمیتی نمی‌دادم به طوری که این موضوع را از پدر و مادرم نیز پنهان کردم و سخنی در این باره نگفتم، اما این مزاحمت‌ها و درخواست‌های زشت او پایانی نداشت تا این که فهمیدم آن جوان مزاحم پسر صاحبخانه‌ای است که منزل را از پدرش اجاره کرده ایم و او شماره تلفن‌ها را از روی اجاره نامه تنظیمی یادداشت کرده بود چرا که می‌دانست آن خط تلفن در اختیار من است.

وقتی متوجه ماجرا شدم که حدود دو ماه از این موضوع گذشته بود و من به ناچار شماره تلفن او را در فضای مجازی مسدود کردم، ولی آن جوان که خود را «م- ت» معرفی می‌کرد دست بردار نبود و با خطوط تلفن مختلف همچنان به مزاحمت‌هایش ادامه می‌داد. با آن که خیلی از این ماجرا ناراحت بودم و عذاب می‌کشیدم، ولی باز هم اهمیتی ندادم و به کسی چیزی نگفتم تا این که در نزدیکی منزل مان زمانی که به تنهایی قصد رفتن به خانه را داشتم ناگهان یک خودروی ریو سفید رنگ متوقف شد و سرنشینان آن در یک چشم به هم زدن مرا به زور داخل خودرو انداختند اگرچه با جیغ و فریاد‌های دلخراش من چند نفر از اهالی محل متوجه ربودن من شدند، اما راننده خودرو با سرعت وحشتناکی به داخل کوچه پس کوچه‌ها پیچید و به طرف بیابان‌های اطراف منطقه سیدی مشهد حرکت کرد. آن جا بود که فهمیدم جوان راننده همان «م-ت» است.

التماس‌های دختر جوان به مردان شیطان صفت در مشهد
التماس کردم کاری به من نداشته باشند و رهایم کنند، ولی او که شهوت و هوس چشمانش را کور کرده بود نه تنها به گریه‌ها و اشک‌های من توجهی نکرد بلکه با دوستان دیگرش تماس گرفت و مرا به منزل مجردی یک چوپان در اطراف منطقه سیدی بردند و با تهدید و کتک کاری مورد آزار و اذیت قرار دادند. تا صبح کتکم زدند و تهدیدم کردند، بعد از آن هم «م-ت» مرا تهدید کرد که اگر درباره این ماجرا به کسی چیزی بگویم بلایی بدتر از این به سرم می‌آورند. من هم که از وحشت همچنان می‌لرزیدم و از کتک خوردن دوباره به شدت می‌ترسیدم، اشک ریزان به او قول دادم که هیچ وقت این ماجرا را برای کسی بازگو نخواهم کرد.

وقتی اعتماد «م-ت» جلب شد و ترس و وحشتم را دید مرا دوباره سوار خودرو کرد و در نزدیکی منزل مان از خودرو بیرون انداخت، ولی در همین هنگام ماموران کلانتری میرزا کوچک خان که با شکایت پدرم تحقیقات خودشان را در محل زندگی ام آغاز کرده بودند ناگهان خودروی ریو را به محاصره درآوردند و «م-ت» را دستگیر کردند و...

شایان ذکر است در پی ادعا‌های این دختر جوان بلافاصله گروه مشترکی از نیرو‌های اطلاعات و تجسس کلانتری در اجرای دستورات ویژه و محرمانه قاضی اسماعیل عندلیب (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) وارد عمل شدند و با هدایت مستقیم سرهنگ محسن باقی زاده حکاک (رئیس کلانتری میرزاکوچک خان) دیگر متهمان این پرونده را به دام انداختند و...
منبع: رکنا

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار