آیا سرنوشت همهی عشقها خاموشی است؟
پارسینه: دانشمندان به شدت عقیده دارند : احساسات ما و منطق تکامل عشق ارتباط تنگاتنگی با پروسههای بیوشیمیایی در بدنمان دارد. حتی اگر ما بخواهیم شور و هیجان عاشقی برای همیشه در ما زنده بماند، بدنمان نمیتواند با آن کنار بیاید.
به راستی چرا همیشه عشق و عاشقی به مرور زمان از حرارت میافتد و ما چطور میتوانیم عشق خود را نجات دهیم؟
چرا آتش عشق ماندگار نیست؟
دانشمندان به شدت عقیده دارند : احساسات ما و منطق تکامل عشق ارتباط تنگاتنگی با پروسههای بیوشیمیایی در بدنمان دارد. حتی اگر ما بخواهیم شور و هیجان عاشقی برای همیشه در ما زنده بماند، بدنمان نمیتواند با آن کنار بیاید.
وقتی عاشق میشویم احساس سرخوشی میکنیم
دانشمندان عقیده دارند سرخوشی (euphoria) ناشی از عشق، تشابهات زیادی با احساسی که معتادها بعد از مصرف دارو تجربه میکنند دارد. این نتیجهای است که دانشمندان عصب شناس گرفتهاند.
حس سرخوشی به این دلیل بوجود میآید که مغز و غدد فوق کلیوی هورمون نورآدرنالین ترشح میکنند. همین هورمون بعد از مصرف کوکائین یا هروئین نیز ترشح میشود. کسی که عاشق شده است احساس میکند باید معشوقهاش را بیشتر و بیشتر ملاقات کند زیرا به دنبال تجربهی دوباره و دوبارهی حس سر خوشی است.
وقتی عاشق میشویم تغییرات هورمونی در بدنمان روی میدهد
وقتی عاشق میشویم، پروسههای شیمیایی گوناگونی در بدنمان روی میدهد که باعث میشود ایرادهای طرف مقابل را نبینیم. احساس میکنیم زندگی فقط با معشوقهمان ممکن است و از نظر روحی و عاطفی کاملا به او وابسته میشویم. در اینجا هورمونها واقعا نقش مهمی دارند.
_ اکسی توسین عامل دلبستگی عاطفی بوده و منجر به ارتباطات عمیق روحی میان دو طرف میشود. اگر هیپوتالاموس به میزان کافی اوکسی توسین تولید کند، استرستان کم میشود و تمایلات حتی شدیدتر هم خواهند شد.
_ وازوپرسین عامل وفاداری و تعهد است؛ میل به مراقبت از همدیگر را افزایش میدهد و مانند اکسی توسین وابستگی عاطفی ایجاد میکند.
_ دوپامین هورمون لذت است. تولید این هورمون موجب احساسات خوشایند و شادی انگیز میشود. دوپامین به ما حس سرخوشی داده و زمانی که غذا میخوریم یا معاشقه میکنیم به مقدار زیادی تولید میشود.
_ سروتونین عامل توانایی ما برای تجربهی لذت و خوشی است، ما را شاد میکند و کیفیت زندگی جنسی را بالا میبرد.
_ کورتیزول همان هورمون استرس است. طبق پژوهشهای گوناگون، در شروع هر رابطهای میزان این هورمون واقعا بالاست.
_ تغییرات شیمیایی ناشی از عشق به دلیل فِرِمونها تقویت میشود. فرمونها توسط غدد تعریق بدن تولید میشوند ( هم در زنان و هم در مردان) و بر گیرندههای سیستم بویایی اثر میگذارند.
این تغییرات هورمونی، واکنشهای فیزیولوژیکی متعدی در بر دارند مانند تعریق زیاد، ضربان قلب تند، گشاد شدن مردمک چشم، اختلالات خواب و از دست دادن اشتها.
چرا آتش تند عشق ماندگار نیست؟
قوانین بیولوژیکی محدودیت دارند : عاشق پیشگی ما پروسهی شیمیایی برق آسایی است که نهایتا 3 سال دوام دارد. انسان حین تکامل به عشق نیاز دارد تا بقا پیدا کند. پیشینیان ما اگر تنها بودند به سختی میتوانستند از بچهها مراقبت کنند، غذا پیدا کنند و از خودشان مراقبت کنند. حس عاشق شدن به زوجها کمک میکرد تا به خاطر بقای بچههایشان با هم بمانند و با بزرگ شدن بچهها، این حس کمرنگتر شده است.
در عرض کمتر از 3 سال، پایانههای عصبها نسبت به تولید این هورمونها حساسیت خود را تقریبا از دست میدهند. ضمنا این هورمونها نیز بسیار کمتر تولید میشوند. عملکرد مغز ثبات بیشتری پیدا کرده و شروع میکند به منظم کار کردن و هورمونها دیگر سبب آن وابستگی و دلبستگی عمیق عاطفی بین طرفین نمیشوند.
آیا سرنوشت همهی عشقها خاموشی است؟
دوره عاشقی برای بدن ما استرس برانگیز است و بدن ما، ریتم ملایم و یکنواخت را موثرتر میداند. عشق واقعی زمانی شروع میشود که غلیان هورمونها تمام میشود. دانشمندان دریافتهاند احساس دلبستگی که باعث میشود با همسرمان سالهای سال زندگی کنیم، مرتبط با اوکسی توسین و وازوپرسین است. وقتی همسرتان را در آغوش میگیرید، میبوسید، با او رابطهی جنسی برقرار میکنید یا گپ میزنید، میزان اوکسی توسین بالا میرود. بنابراین نتیجه میگیریم که؛ تماسهای مهربانانه و ناز و نوازش، بهترین راه تداوم طولانی یک رابطه است. یادتان نرود که مهارت خوب گوش کردن، قدردانی کردن، سازش کردن، حل اختلاف و حرکت به جلو را در خود تقویت کنید.
چرا آتش عشق ماندگار نیست؟
دانشمندان به شدت عقیده دارند : احساسات ما و منطق تکامل عشق ارتباط تنگاتنگی با پروسههای بیوشیمیایی در بدنمان دارد. حتی اگر ما بخواهیم شور و هیجان عاشقی برای همیشه در ما زنده بماند، بدنمان نمیتواند با آن کنار بیاید.
وقتی عاشق میشویم احساس سرخوشی میکنیم
دانشمندان عقیده دارند سرخوشی (euphoria) ناشی از عشق، تشابهات زیادی با احساسی که معتادها بعد از مصرف دارو تجربه میکنند دارد. این نتیجهای است که دانشمندان عصب شناس گرفتهاند.
حس سرخوشی به این دلیل بوجود میآید که مغز و غدد فوق کلیوی هورمون نورآدرنالین ترشح میکنند. همین هورمون بعد از مصرف کوکائین یا هروئین نیز ترشح میشود. کسی که عاشق شده است احساس میکند باید معشوقهاش را بیشتر و بیشتر ملاقات کند زیرا به دنبال تجربهی دوباره و دوبارهی حس سر خوشی است.
وقتی عاشق میشویم تغییرات هورمونی در بدنمان روی میدهد
وقتی عاشق میشویم، پروسههای شیمیایی گوناگونی در بدنمان روی میدهد که باعث میشود ایرادهای طرف مقابل را نبینیم. احساس میکنیم زندگی فقط با معشوقهمان ممکن است و از نظر روحی و عاطفی کاملا به او وابسته میشویم. در اینجا هورمونها واقعا نقش مهمی دارند.
_ اکسی توسین عامل دلبستگی عاطفی بوده و منجر به ارتباطات عمیق روحی میان دو طرف میشود. اگر هیپوتالاموس به میزان کافی اوکسی توسین تولید کند، استرستان کم میشود و تمایلات حتی شدیدتر هم خواهند شد.
_ وازوپرسین عامل وفاداری و تعهد است؛ میل به مراقبت از همدیگر را افزایش میدهد و مانند اکسی توسین وابستگی عاطفی ایجاد میکند.
_ دوپامین هورمون لذت است. تولید این هورمون موجب احساسات خوشایند و شادی انگیز میشود. دوپامین به ما حس سرخوشی داده و زمانی که غذا میخوریم یا معاشقه میکنیم به مقدار زیادی تولید میشود.
_ سروتونین عامل توانایی ما برای تجربهی لذت و خوشی است، ما را شاد میکند و کیفیت زندگی جنسی را بالا میبرد.
_ کورتیزول همان هورمون استرس است. طبق پژوهشهای گوناگون، در شروع هر رابطهای میزان این هورمون واقعا بالاست.
_ تغییرات شیمیایی ناشی از عشق به دلیل فِرِمونها تقویت میشود. فرمونها توسط غدد تعریق بدن تولید میشوند ( هم در زنان و هم در مردان) و بر گیرندههای سیستم بویایی اثر میگذارند.
این تغییرات هورمونی، واکنشهای فیزیولوژیکی متعدی در بر دارند مانند تعریق زیاد، ضربان قلب تند، گشاد شدن مردمک چشم، اختلالات خواب و از دست دادن اشتها.
چرا آتش تند عشق ماندگار نیست؟
قوانین بیولوژیکی محدودیت دارند : عاشق پیشگی ما پروسهی شیمیایی برق آسایی است که نهایتا 3 سال دوام دارد. انسان حین تکامل به عشق نیاز دارد تا بقا پیدا کند. پیشینیان ما اگر تنها بودند به سختی میتوانستند از بچهها مراقبت کنند، غذا پیدا کنند و از خودشان مراقبت کنند. حس عاشق شدن به زوجها کمک میکرد تا به خاطر بقای بچههایشان با هم بمانند و با بزرگ شدن بچهها، این حس کمرنگتر شده است.
در عرض کمتر از 3 سال، پایانههای عصبها نسبت به تولید این هورمونها حساسیت خود را تقریبا از دست میدهند. ضمنا این هورمونها نیز بسیار کمتر تولید میشوند. عملکرد مغز ثبات بیشتری پیدا کرده و شروع میکند به منظم کار کردن و هورمونها دیگر سبب آن وابستگی و دلبستگی عمیق عاطفی بین طرفین نمیشوند.
آیا سرنوشت همهی عشقها خاموشی است؟
دوره عاشقی برای بدن ما استرس برانگیز است و بدن ما، ریتم ملایم و یکنواخت را موثرتر میداند. عشق واقعی زمانی شروع میشود که غلیان هورمونها تمام میشود. دانشمندان دریافتهاند احساس دلبستگی که باعث میشود با همسرمان سالهای سال زندگی کنیم، مرتبط با اوکسی توسین و وازوپرسین است. وقتی همسرتان را در آغوش میگیرید، میبوسید، با او رابطهی جنسی برقرار میکنید یا گپ میزنید، میزان اوکسی توسین بالا میرود. بنابراین نتیجه میگیریم که؛ تماسهای مهربانانه و ناز و نوازش، بهترین راه تداوم طولانی یک رابطه است. یادتان نرود که مهارت خوب گوش کردن، قدردانی کردن، سازش کردن، حل اختلاف و حرکت به جلو را در خود تقویت کنید.
منبع: سیمرغ
ارسال نظر