مقایسه کیفیت زندگی دریافتکنندگان کلیه با افراد دیالیزی
پارسینه: یافتههای یک پژوهش نشان داد: در حالی که انتظار میرود دریافتکنندگان کلیه پیوندی کیفیت زندگی بهتری نسبت به بیمارات دیالیزی داشته باشند، اما این گروه گرفتار مشکلات و به شدت نیازمند حمایتهای اجتماعی هستند.
بیماریهای مزمن کلیوی از جمله بیماریهایی هستند که نه تنها سلامت جسمی، بلکه دیگر ابعاد سلامتی را نیز به مخاطره انداخته و لذا برنامهریزی جامع و بازتوانی بیماران را اجتنابناپذیر میکند.
در حال حاضر این بیماران در صورت عدم دریافت موفق کلیه، با استفاده از روشهای نوین درمانی از جمله همودیالیز از مرگ زودرس رهایی یافته، درعین حال در طیف وسیعی از مشکلات جسمی، روانی، اقتصادی و اجتماعی قرار میگیرند که در مجموع کیفیت زندگی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد.
دفع مواد زائد، تنظیم دقیق مایعات و ترکیبات شیمیایی، ترشح برخی از هورمونها و فعالکردن ویتامین D از جمله فعالیتهای کلیهها در بدن هستند، اما زمانی که در اثر بیماریهای مختلف بیش از 95 درصد از نسج کلیه تخریب شود، تجمع سموم در بدن به حدی میرسد که ادامهی حیات بدون استفاده از دیالیز یا پیوند کلیه مقدور نخواهد بود.
در حال حاضر تحقیقات نشان دادهاند که وضعیت سلامت عمومی دریافتکنندگان پیوند کلیه عموما بهتر از بیماران تحت دیالیز بوده و احتمال اشتغال به کار و شروع فعالیتهای عادی روزانه نیز در آنها بیشتر است. لکن با توجه به هزینههای سنگین پیوند کلیه و عدم اطمینان صددرصد از موفق بودن پیوند، هنوز تعداد زیادی از بیماران کلیوی تحت درمان مستمر با همودیالیز قرار دارند که طبیعتا مشکلات گوناگون جسمی، روانی و یا اجتماعی را برای آنها فراهم میآورد.
از سویی دیگر، بیمار تحت درمان با همودیالیز با هزینههای مختلف درمان و رفت و آمد به مراکز درمانی مواجه بوده که الزاما از بودجه خانوار کسر میشود، ضمنا به دلیل دیالیز مستمر، موقعیت شغلی، خانوادگی و اجتماعی بسیاری از این افراد دستخوش تغییر میشود. از آنجایی که معمولا دریافتکنندگان پیوند کلیه نیز دورههای درمانی همودیالیز را طی کردهاند، از تاثیر آن بر کیفیت زندگی خود مصون نماندهاند.
یک پژوهش در کشور که توسط امیرمحمود حریرچی و همکارانش انجام شده، به بررسی توصیفی _ تحلیلی و تعیین سطح کیفیت زندگی بیماران تحت درمان با همودیالیز و دریافتکنندگان پیوند کلیه و مقایسه این دو گروه با یکدیگر پرداخته است.
این پژوهش بر روی 40 بیمار دریافتکننده پیوند کلیه و نیز 40 بیمار دیگر تحت درمان با همودیالیز مراجعهکننده به مجتمع درمانی بیماریهای خاص سوده در شهرستان اسلامشهر انجام شده است.
پژوهش انجام شده تاکید کرده است که نارسایی کلیه و به دنبال آن درمانهای مستمر با دستگاه همودیالیز و یا دریافت پیوند، با وجود اینکه موجب افزایش بقای بیمار میشود، سلامت عمومی فرد را عمیقا تحت تاثیر قرار داده و آرامش را از زندگی بیمار سلب میکند و نه تنها موجب اختلال در انجام فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی میشود، بلکه بعضا در علایق فردی بیمار نیز تزلزل به وجود میآورد.
بنابراین، نتایج مطالعه حاضر، مؤید سطح پایین کیفیت زندگی در بین هر دو گروه از بیماران است.
یافتههای پژوهش حاکیست: از آنجا که دریافتکنندگان پیوند کلیه در مقایسه با بیماران تحت درمان با همودیالیز سلامتی نسبی خود را باز یافتهاند، انتظار میرفت که کیفیت زندگی مطلوبتری داشته باشند، اما نتایج به دست آمده خلاف این انتظار را نشان داده و مؤید ضرورت بهرهمندی این گروه از حمایتهای اجتماعی و اقتصادی است.
نتایج این تحقیق در زمینهی شاخصهای جزیی کیفیت زندگی نیز، با توجه به آزمونهای آماری انجام شده، وضعیت مشابهی را به لحاظ رفاه مادی _ محیطی، تحول فردی، روابط با دوستان، رفتارهای نوعدوستانه، ویژگیهای شغلی، روابط شغلی، رضایت شغلی، رفتارهای ابتکاری _ هنری و فعالیتهای ورزشی نشان میدهد.
این در حالی است که در رابطه با شاخصهایی نظیر سلامت جسمانی و روابط زناشویی دریافتکنندگان کلیه و در خصوص روابط والدین با فرزندان، روابط فامیلی و اوقات فراغت، بیماران دریافتکننده پیوند وضعیت بهتری را گزارش کردهاند.
تحقیق حاضر تاکید میکند که ارائهی خدمات مشاورهای خانواده توسط متخصصین جهت پذیرش، تفهیم و سازگاری با وضعیت موجود، همچنین ایجاد امنیت شغلی متناسب با شرایط جسمی برای این گروه از بیماران میتوانند گامهایی در جهت ارتقای کیفیت زندگی آنها محسوب شوند.
ارسال نظر