گوناگون

مامان رفته پیش خدا

پارسینه: طلاق و مرگ دو عامل مهمی است که سبب تک‌والد شدن کودک می‌شود. فقدان ناگهانی پدر یا مادر، سبب ایجاد تغییرات بنیادین در آن خانواده می‌شود.

طلاق و مرگ دو عامل مهمی است که سبب تک‌والد شدن کودک می‌شود. فقدان ناگهانی پدر یا مادر، سبب ایجاد تغییرات بنیادین در آن خانواده می‌شود. پدر یا مادر مجبور است علاوه بر تحمل رنج جدایی یا مرگ همسر، نقش والد دیگر را نیز به دوش بکشد. هنگامی که چنین اتفاقاتی رخ می‌دهد، بزرگسالان توانایی این را دارند که با شرایط جدید وفق پیدا کنند اما برای کودکان کمتر از شش سال مفهوم مرگ قابل درک نیست. بسیاری از کودکان در این بازه سنی گمان می‌کنند، مرگ مثل یک سفر است که پس از مدتی فرد بازمی‌گردد. برای آنها این سفر بی‌بازگشت معنایی ندارد. به همین دلیل هم کودکانی که عزیزی را از دست می‌دهند خواهان بازگشت شرایط به وضع عادی هستند و معمولا سعی می‌کنند با بازی کردن وقت بگذرانند.

سارا محمدی که هجده ساله است در کودکی پدرش را از دست داده. او با بغضی که سعی در پنهان کردنش دارد، می‌گوید پدرم وقتی از دنیا رفت بار زندگی به دوش مادرم افتاد. حقوق بیمه برای خرج خانه کافی نبود و مادرم مجبور بود از صبح تا بعدازظهر سرکار برود. به همین دلیل یا خانه نبود یا وقتی بود آنقدر خسته بود که حوصله غذا درست کردن یا هم صحبتی با مرا نداشت. او می‌خواست نقش پدرم را ایفا کند اما نقش خودش را هم فراموش کرده بود. از یک سو می‌دانم که برای رفاه من زحمت کشیده و از سوی دیگر حس تنهایی آزارم داده است؛ همیشه فکر می‌کردم اگر من نبودم، حتما مادرم اوضاع بهتری داشت.

مطمئنا وقتی تمام مسوولیت خانواده به دوش یکی از والدین می‌افتد، مادر یا پدر تلاش زیادی می‌کند تا علاوه بر ایفای نقش خویش، تا حدودی نقش والد غایب را نیز ایفا کند. طبیعی است که امکان تامین تمام نیازهای مادی و معنوی کاری سخت و حتی گاه غیرممکن است، اما می‌توان تدابیری اندیشید که مرگ یک والد، آسیب و فشار کمتری برای کودک داشته باشد.

شرکت در مراسم خاکسپاری و مجلس ترحیم

بهتر است کودکان کمتر از 9 سال در مراسم خاکسپاری حضور نداشته باشند. شرکت در این مراسم و تماشای صحنه خاکسپاری می‌تواند ایجاد اضطراب و ترس کند، ضمن این‌که معمولا در چنین فضاهایی بزرگ‌ترها بیشتر مراقب کسانی هستند که بی‌قراری می‌کنند و خودبه‌خود کودکان از دایره توجه خارج می‌شوند و احتمال گم شدن در قبرستان یا دیدن صحنه‌ جابه‌جا کردن متوفی از آمبولانس به محل خاکسپاری زیاد است اما در مراسم عزاداری که معمولا در مسجد برگزار می‌شود، می‌توان کودک را با خود همراه کرد، بخصوص برای کودکان بزرگ‌تر، فضایی این چنینی سبب می‌شود تا آنها بتوانند سوگواری کنند و برای بازگشت به زندگی عادی آماده شوند، ضمن این‌که مراقب باشید کودک وسیله تخلیه احساسات نشود، یعنی اگر نزدیکان از سر محبت کودک را در آغوش می‌گیرند و گریه می‌کنند، آنها را بشدت از این کار منع کنید چرا که کودک در چنین شرایطی دچار بهت و حیرت می‌شود.

امنیت کودک را تضمین کنید

پس از مرگ پدرم ترسی غریب در وجود من ریشه دوانده بود با خودم فکر می‌کردم حالا که پدرم از دنیا رفته، مبادا مادرم هم بمیرد و اگر این اتفاق بیفتد چه بلایی سرم خواهد آمد. همیشه نگران بودم که نکند روزی مجبور شوم به پرورشگاه بروم و از برادرم جدا شوم. این حرف‌های ملیکای بیست و پنج ساله است که در هفت سالگی پدرش را از دست داده است. او بعد از سال‌ها هنوز فکر می‌کند اگر مادرش بمیرد، هیچ وقت قادر به ادامه زندگی نیست و همچنان ترسی که در کودکی‌اش ریشه دارد با او همراه است.

هنگامی که یکی از والدین از دنیا می‌رود، اولین مساله‌ای که ذهن کودک را درگیر می‌کند، این است که مبادا والد دیگر نیز بمیرد. در این موارد باید به کودک خود اطمینان دهید که از نظر جسمی سالم هستید و توانایی اداره خانواده را دارید. این نوع تفکر در کودکان طلاق نیز به گونه‌ای دیگر خود را نشان می‌دهد. وقتی پدر و مادر همدیگر را ترک می‌کنند، کودک دچار هراس می‌شود که مبادا آنها او را نیز طرد کنند. والد می‌تواند از طریق اطمینان دادن به کودک، با این احساس ناامنی مقابله کند. برای این کار باید با کودک صحبت کرد و اجازه داد که او از ترس‌ها و نگرانی‌هایش سخن بگوید.

مرگ را از آنچه هست، مبهم‌تر نکنید

کودکان علاقه‌ای به توضیحات خیالی و فلسفی ندارند. پس با کلمات مناسب مرگ را برایشان توضیح دهید. گفتن جملاتی مثل «رفت»، «ما را ترک کرد» یا «او به سفر رفته است»، کودک را در انتظاری ناتمام نگه می‌دارد، ضمن این‌که گفتن «خدا انسان‌های خوب را می‌برد» به کودک این باور را تلقین می‌کند که یا انسان‌های زنده خوب نیستند یا آدم‌های خوب اطراف او هم بزودی می‌میرند. بهتر است از واژه مردن استفاده کنید و مرگ را برای او توضیح دهید یعنی بگویید کسانی که مرده‌اند دیگر نیازی به خوردن غذا یا نفس کشیدن ندارند. بسیاری از کودکان گمان می‌کنند شخص مرده در زیر خاک در حال عذاب کشیدن است چون راه نفس کشیدن ندارد یا گرسنه و تشنه مانده است. سمانه ـ م که بیست و هشت ساله است، می‌گوید وقتی نه ساله بودم پدرم را از دست دادم. پنجشنبه‌ها که مادرم به بهشت‌زهرا می‌رفت، به من می‌گفت می‌توانم برای پدرم نامه بنویسم و او نامه‌ها را به پدرم می‌رساند و خودش آنها را نمی‌خواند، درحالی که او نامه‌‌های مرا می‌خواند و نمی‌توانست چیزی را به پدرم برساند. هنوز هم وقتی یاد این دروغ بزرگ مادرم می‌افتم احساس می‌کنم از کودکی و سادگی‌ام سوءاستفاده شده. کودک باید به اقتضای سن و میزان درک و هوش عمومی که دارد، احساساتش را ابراز و تخلیه کند اما نباید از هر راهی برای این کار استفاده کرد.

مراقب کلمات خود باشید

به خاطر داشته باشید، زخم کلمات روی روان کودکان به این آسانی‌ها التیام نمی‌یابد. اگر مجبورید کودکتان را به تنهایی بزرگ کنید، او مسئول این شرایط نیست. پس هنگامی که اشتباهی مرتکب می‌شود یا شیطنت می‌کند، به او احساس گناه ندهید کودک به اقتضای سن خود رفتار می‌کند؛ پس هیچ‌گاه به او نگویید «به خاطر تو از خودم گذشته‌ام ولی تو این طور مرا اذیت می‌کنی» یا «جوانی‌ام را به پای تو هدر دادم که خوب درست را نمی‌خوانی». مراقب باشید هنگام عصبانیت، چیزی نگویید که او حس اضافی بودن پیدا کند.

مشکلات را بزرگ‌تر از آنچه هستند، جلوه ندهید

ردیف کردن فهرست بلند بالایی از مشکلات نزد کودک چیزی را حل نمی‌کند. او شنونده مناسبی برای درددل‌های شما نیست چرا که کودک است و توانایی حل مشکلات را ندارد. گاه پدر یا مادر گمان می‌کنند با بیان این مشکلات، کودک را مسئول‌تر بار می‌آورند یا این‌که می‌توانند از شیطنت‌های احتمالی او در آینده جلوگیری کنند؛ در حالی که کودک با شنیدن حکایت‌های این چنینی، غم و اندوهی را تجربه می‌کند که مناسب سن او نیست، ضمن این‌که برخی کودکان از ابراز احتیاجات یا اظهار تمایل برای چیزهایی که دوست دارند، خودداری می‌کنند چرا که نمی‌خواهند بر بار مشکلات بیفزایند.

به کودک مسئولیت سنگین ندهید

مراقب باشید، حتی به صورت زبانی به کودک مسئولیتی بیشتر از ظرفیتش ندهید. گاهی مادران پس از مرگ یا جدایی همسرشان، به پسر خود می‌گویند: «تو مرد خانه هستی». یا پدران به دختر خود می‌گویند «حالا که مامان نیست، تو باید مثل یک خانم رفتار کنی». اجازه دهید کودک، همان کودک باشد و رفتارهای کودکانه‌اش را ابراز کند.

خاطرات بد را برایش بازگو نکنید

معمولا خانواده‌هایی که درگیر مساله اعتیاد هستند، قبل از فوت پدری که معتاد است، اتفاقات تلخ و درگیری‌های زیادی را تجربه می‌کنند؛ پدری که بر اثر سوءمصرف مواد یا اوردوز از دنیا می‌رود، هیچ‌گاه نمی‌تواند نقش یک پدر قهرمان و قدرتمند را برای فرزندانش داشته باشد، اما بازگو کردن خاطرات بد از والدی که حضور ندارد، کودک را در شرایط بدی قرار می‌دهد. از یک سو شما والد دیگر را محکوم می‌کنید و از سوی دیگر او که هم شما را دوست دارد و هم او را، نمی‌داند با این احساس چه کند کودکان کوچک‌تر از آن هستند که در موضع قضاوت قرار بگیرند. پس شرایطی ایجاد کنید که کودک درباره والدی که حضور ندارد، احساسات بهتری داشته باشد، چرا که تنفر از پدر یا مادری که مرده است، به کودکان احساس گناه می‌دهد.

در مدیریت امور، جدی و سرسخت باشید

گاهی اوقات پدر یا مادر به دلیل نبودن والد دیگر، به فرزندان خود میدان بیشتری برای آزادی می‌دهند. اغلب اشتباهات آنان را ندیده می‌گیرند و به بهانه این‌که کودک از پدر یا مادرش محروم است، در تربیت او کوتاهی می‌کنند اما شما باید در امور مربوط به تربیت و پرورش او جدی و سرسخت باشید. بپذیرید که گاهی محبوبیت شما نزد فرزندتان به خطر بیفتد اما کودکی منضبط و مودب داشته باشید. ضمنا به این مساله نیز توجه داشته باشید که تربیت کودک شما در حوزه اختیارات شماست، نه بستگان دور یا نزدیک. کودک باید بداند که در قبال اشتباهاتش، فقط باید در مقابل پدر یا مادر پاسخگو باشد نه پدربزرگ، عمو یا شخصی دیگر.

نشانه‌ها و یادگاری‌ها را پنهان نکنید

گاهی اوقات افراد فکر می‌کنند اگر یادگاری‌های فرد از دست رفته را پنهان کنند کودک او را فراموش می‌کند؛ در حالی که کودکان با این روش نه تنها کسی را فراموش نمی‌کنند بلکه احساس می‌کنند دیگران در حق او بی‌مهری کرده‌اند. بهتر است یک آلبوم عکس از او تهیه کنید یا حتی از میان یادگاری‌هایش چیزی را به کودک بدهید تا نگه دارد و از این طریق، کسی را که دوست داشته اما از او جدا شده است را به خاطر بیاورد.

شیما نادری

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار