ابتکار/همه احتمالات روز ۲۴ خرداد۹۲
پارسینه: در روزهاي گذشته به خصوص پس از برگزاري دور سوم مناظرهها که 8 نامزد انتخابات رياست جمهوري برخلاف دور مناظره قبلي و ديگر برنامههاي تبليغاتي خود، با صراحت بيشتري به اظهار نظر پرداختند و به رقبا(و حتي هم پيمانان خود در ائتلاف) نيز تاختند،به نظر ميرسد که توانسته اند، در آرايش سياسي راي دهندگان تغييراتي به وجود آورند.به همين خاطر است که بازار نظرسنجيها و گمانه زنيها گرم شده است. تحليل گران نيز به ميدان آمده اند و احتمالات پيش روي فضاي سياسي کشور را مطرح ميکنند. يکي از اين احتمالات کشيده شدن سرنوشت انتخابات رياست جمهوري يازدهم به دور دوم است. موضوعي که برخي از اتفاقات هفتههاي گذشته ممکن است در تکوين آن نقش داشته باشند. سايت خبري الف در تحليلي به اين موضوع پرداخته است.در اين تحليل چهار فرض در نظر گرفته شده که متناسب با آنها نتايجي نيزمتصور شده است:
فرض اول؛ سي دي قرمز و اطلاعات سياه
فرض اول اين است که جريان احمدي نژاد لوح رايانه اي قرمز رنگ را منتشر سازد. سي دي معروفي که انحرافيها مدعي هستند اگر منتشر شود قاليباف بايد عطاي قدرت را به لقايش ببخشد.
شايعه توزيع سي دي قرمز که گفته ميشود حاوي اطلاعات سياه درباره قاليباف است. هشدار آيت الله خاتمي در نماز جمعه تهران نسبت به چنين اقدامي، ماجراي سي دي قرمز را رنگي تر کرده است.
پيش از اين بي بي سي نيز توزيع اين لوح داغ را پيش بيني کرده بود.
فرض کنيم که اين سي دي توزيع شود و راي قاليباف شکسته شود.
در اين صورت بايد گفت که روحاني و جليلي به احتمال زياد به دور دوم ميروند.
اما در چنين صورتي در دور دوم چه اتفاقي خواهد افتاد؟اصولگرايان در چنين شرايطي به نام جليلي ميرسند؛ برخلاف ميل باطني بر وي اجماع ميکنند.
احتمال دارد احمدي نژاد و جريان انحرافي نيز بعد از پخش سي دي قرمز کمر به حمايت از جليلي ببندند. احتمال توزيع اطلاعات قرمز رنگ توسط دولتيها ناشي از کينه تاريخي از قاليباف است.
در دوقطبي روحاني -جليلي سراغ روحاني نميروند چون احتمال خانه تکاني گسترده را در بدنه دولت ميدهند. اميد به ماندن شان در بدنه قدرت، با حضو جليلي بيشتر است.
اما اشتباه ميکنند.
هر دودي از کباب نيست.اصلاح طلبان نيز بر روحاني اجماع ميکنند.
با اين حال پيروزي روحاني تنها و تنها منوط به اين است که بتواند آراي خاکستري را در دور دوم پاي صندوق بياورد.
توانائي روحاني براي ايجاد چنين حماسه اي در بدنه اصلاحات ضعيف است.
تحريميها رشد دارند.
سابقه اصولگرائي و عضويت روحاني در جامعه روحانيت نيز فرصت يارگيري و خروش به او نميدهد. از طرفي در دوقطبي جليلي-روحاني بسياري از سازمان رايهاي مدني و غيرمدني نيز به نفع جليلي فعال ميشوند.
حرکتهاي تبليغاتي گسترده در سطح خيابان و مانور پروار ساختن آراي جليلي کار را براي روحاني سخت ميکند. روحاني خيلي بايد انرژي صرف کند تا از طريق آراي موثر اصلاح طلبان که همان جوانان و"جان فداها"هاي بدنه اصلاح طلب هستند ياراي مقاومت کسب کند.
روحاني براي اصلاح طلبان از"درد لاعلاجي" است.اما احتمال افشاگري ويکي ليکس قاليباف خيلي بعيد است. علت هم اين است که اولا تيم دولت بارها نشان داده است که بيش از آنکه عمل کند، بلوف ميزند.
دوم اينکه احمدي نژاد بعد از ديدار چند هفته پيش با رهبري کاملا منفعل شده است.
حرفهائي شنيده است که ترجيح ميدهد اين ايام را در سايه آرامش سپري کند.
سوم هم اين است که با فرض توزيع اطلاعات سياه و سي دي قرمز، زمان کافي براي شکستن آراي قاليباف وجود نخواهد داشت.
فرض دوم؛ دوقطبي مشهدي ها
فرض دوم اين است که رقابت جليلي و قاليباف به راند دوم انتخابات کشيده شود. پيش از مناظره سوم، قاليباف در نظرسنجيها اول و ولايتي دوم و جليلي سوم و مجموع آراي روحاني و عارف چهارم بود.بعد از مناظره جليلي رشد کرد.
ولايتي نيز کمي عقب نشسته است. از طرفي فرض ميشود که روحاني به دليل سابقه خود و عدم اقبال جوانان اصلاح طلب به وي و اصرار عارف براي ماندن، قدرت عرض اندام نيابد. البته عارف کنار ميگيرد؛ با اين حال فرض شده است.
در چنين صورتي دوقطبي مشهديها در دور دوم شکل ميگيرد. قاليباف و جليلي رو در رو ميشوند. فضاي تبليغات تند ميشود.
اظهار نظرها صريح ميشود. بخشي از آرا همراه با نامزدها به دور دوم ميآيد. برخي نيز در دور دوم پاي صندوق نميآيند و ترجيح ميدهند در همان دور اول حماسه ساز باشند.
بخشي از آرا نيز سرگردان است و تکليفش در دور دوم مشخص ميشود. تحليل آراي سرگردان در اين بخش بسيار مهم است.با رفتن جليلي و قاليباف به دور دوم، آراي حداد عادل دو بخش ميشود. بخشي به خاطر سابقه ائتلاف نافرجام پيشرفت، از حداد جدا شده و سمت قاليباف ميرود. بخشي نيز به دليل گفتمان نزديک حدادعادل با جليلي، سمت جليلي خواهد رفت. نسبت اين تقسيم راي، قابل برآورد نيست.
نحوه رقابت اين دو در دور دوم نشان ميدهد که آراي حدادعادل به چه نسبتي تقسيم ميشود.
بخش عمده اي از آراي ولايتي سمت قاليباف ميرود و براي جليلي کمتر باقي ميماند. حضور اصلاح طلبان در دور دوم با وجود دوقطبي جليلي- قاليباف بسيار کم ميشود.
با اين حال حداقل حضوري هم اگر داشته باشند به سبد قاليباف ريخته ميشود.
يعني درصدي از راي عارف و روحاني به جيب قاليباف ميرود و جليلي طرفي نميبندد.ترکيب آراي رضائي قابل تفسير و برآورد نيست.
آراي رضائي و غرضي را هم جز آراي سرگردان حساب ميکنيم.اما آراي سرگردان را چه کسي جمع ميکند. براي تحليل اين بخش بايد بر دو مولفه تمرکز کرد.
سازمان راي و آراي موثر. سازمان راي، مجموعه آرائي است که اگر راس هرم سازمان، به سمت يک نامزد برود کل هرم به همان سمت جابجا ميشود.
راي موثر نيز آرائي است که گرچه يک راي هستند اما براي جلب آرا از هر اقدامي کوتاهي نميکند. از توزيع کارت و پوستر تا راه اندازي سايت و وبلاگ تا بحثهاي خانوادگي و گعدههاي دوستانه و چانه زنيهاي خياباني.
به اين افراد جان فداي انتخاباتي ميگويند.قدرت جذب آراي سرگردان را بايد در اين دو ظرفيت ديد. قاليباف در رقابت با جليلي کمتر از اين دو متغير برخوردار است.
سازمان راي ندارد. راي موثر يا همان جان فداها را هم ندارد.
دور از انتظار است که روزي شاهد کارناوال خياباني حمايت از قاليباف باشيم. اما براي جليلي محتمل است. هم سازمان راي دارد و هم جان فدا.از طرفي در دو قطبي قاليباف-جليلي مشارکت نيز کم ميشود. مردم اين دو را از يک خانواده ميدانند.
هرگونه کسري مشارکت نسبت به دور اول، به ضرر قاليباف است. ايندو با حجم معيني از آراي ثابت به دور دوم کوچ ميکنند. با اين تفاسير تحليل اينکه کدام يک احتمال راي آوري بيشتري دارند خيلي ساده نيست.
فرض سوم؛ دوقطبي بي رمق
فرض سوم اين است که جامعتين از علي اکبر ولايتي حمايت کند. وضعيت ولايتي هم بعد از نقد جليلي در نظر سنجيها رشد کند و اظهارات"جليلي شکن" وي باعث اقبال اصلاح طلبان شود.
روحاني هم به همان دلايل سابق نتواند به دور دوم راه يابد.
به اين ترتيب قاليباف و ولايتي مجدد بايد وزن کشي شوند. اما چه اتفاقي ميافتد؟مشارکت در اين دور از انتخابات کمتر از بقيه حالات است. مردم رغبتي براي انتخاب يکي از اين دو ندارند و کمتر پاي صندوق ميآيند. عليه يکديگر هم حرف بزنند، بازهم دو قطبي شکل نميگيرد.
از طرفي ولايتي و قاليباف مخالفان سرسختي در ميان اصولگرايان افراطي و اصلاح طلبان متعصب دارند. اينها نيز نخواهند آمد.
با اين فرض بايد ترکيب آرا را در شرايط مشارکت کم تخمين زد.در چنين شرايطي آراي جليلي دو تکه ميشود. بدنه آراي جليلي همراه با ستاد اصلي و حلقه اوليه اش به سمت قاليباف ميرود. حاميان پايداري جليلي، به دليل کينه سابقه دار از قاليباف به هر کس مقابل وي باشد راي ميدهند.
در چنين شرايطي به دليل رفاقت محصولي با ولايتي، پايداري به سمت ولايتي خواهد رفت. بعيد نيست آيت الله مصباح، ولايتي را به حضور پذيرفته و اصلح ديگري را معرفي کند.آراي حداد به سمت قاليباف خواهد رفت.
اصلاح طلبها با دوقطبي قاليباف - ولايتي حضور کمرنگي در دور دوم خواهند داشت.
هر ابري هم بارون ندارد و تقسيم راي آنها به سمت هرقطبي رود، موثر نخواهد بود. با اين حال طيف نزديک به هاشمي، ولايتي را ترجيح ميدهند.
ترکيب آراي رضائي نيز قابل برآورد نيست.جمع بندي اين است که آراي ثابت قاليباف از دور اول بيشتر است و قدرت جذب آراي سرگردان بيشتري نيز دارد و سرجمع اميد بيشتري براي رفتن به پاستور دارد. با اين حال بايد توجه داشت که رئيس جمهور در اين شرايط با راي پائيني به قدرت ميرسد و دولت با بحران مشروعيت در مقابل منتقدانش مواجه است.
فرض چهارم؛ دوقطبي حيثيتي
فرض چهارم دوقطبي روحاني-قاليباف است.
اين فرض در شرايطي خاص محقق ميشود.
خبرهاي حاکي از آن است که عارف به نفع روحاني کنار ميرود. روحاني هم فرض ميشود در نظرسنجيها بعد از مناظره سوم رشد کرده است.
احتمال حمايت رسانههاي خارجي از روحاني را هم اضافه ميکنيم؛ هاشمي و خاتمي هم بيايند و از روحاني حمايت کنند؛ اختلاف اصولگرايان در دور اول و هفته پاياني باعث افشاگري عليه هم شده و اتفاقي شبيه مناظره سوم بيافتد؛ در چنين شرايطي رايها به سمت روحاني رفته و وي را آماده رفتن به دور دوم کند.
در اين دوقطبي مشارکت نسبت به دور اول کاهش نمييابد و ممکن است افزايش هم داشته باشد. اما چه اتفاقي ميافتد؟احتمال اينکه در دور دوم آراي خاکستري رنگ بگيرد زياد است. علت هم اين است که اميد اصلاح طلبان زياد ميشود.
اين آرا حتما در سبد روحاني خواهد بود. يعني بخشي از کساني که دور اول راي ندادند و بخشي از تحريميهاي دور دوم پاي کار روحاني ميايند.روحاني راي ثابت خود و عارف را از دور اول دارد. بخشي از راي ولايتي و رضائي را نيز خواهد داشت.
البته ترکيب آراي رضائي قابل برآورد نيست.
آراي رضائي، هم حلواي اصلاح طلبان است و هم خورشت اصولگرايان.اما در جبهه قاليباف چه خبر ميشود؟ کل آراي جليلي براي قاليباف نوشته ميشود. جريان پايداري به محاق ميروند. البته عاقل اند و چنين شرايطي را وقت تسويه آن کهنه حساب نميدانند.
سکوت ميکنند.
کل آراي حدادعادل هم براي قاليباف ريخته ميشود.
بخشي از آراي سنتي ولايتي هم به سمت قاليباف ميرود. در چنين شرايطي به دليل حيثيتي شدن رقابت، قاليباف سازمان راي و راي موثر و جان فدا پيدا ميکند.
روحاني بايد خيلي تلاش کند تا آراي خاموش را بيدار کند. اگر روحاني موفق به اين"تکانه رخوت شکن" در بدنه اصلاح طلب شود قاليباف بايد نگران شود.
به اين ترتيب روحاني هم"خال بالا" دارد و جان فدا پيدا ميکند. اما اقبال امروز به روحاني، براي روياروئي با قاليباف کفايت نميکند.
ارسال نظر