شعر طنز: ديگه قبلى كم كم از پشت ميزش بايد پاشه
حالا كو، تا اين همه گرد و غبار رسوب كنه
يكى پيدا شه خيابونا رُو رفت و روب كنه
تموم روزم اگه كار بكنن بازم كمه
يكى باس بياد نذاره خورشيد و غروب كنه
واسه اينكه اين همه عكس و لگدكوب نكنن
هر كسى دلش مىخواد كار بكنه، بكوب كنه
جنوبو مثل شمال كنن خوبه-دست مريزاد!
اين چه كارى يه آدم شمالشو جنوب كنه
جوبا خشكيدن،درختا آب ندارن،يه نفر
پا شه دست كم يه بار گريه به حال جوب كنه!
ممكنه با گريه حال جوبامون عوض نشه
گريه اما مىتونه حال درختو خوب كنه
همه پلها رُو شكستن يكى كاش پيدا بشه!
مردونه ! كارى واسه نزديكى قلوب كنه
چى مىشه مثل همين عربها كه «پ»ندارن
ورداره آدم خودش وضع خودش رُو توب كنه
كيه كه مجوزِ يه كلوپو به ما بده
بسپريم دست يكى تا كلوپو كلوب كنه!؟
مگه با «پ»نباشه باد تو تيوپ نمىمونه!؟
حالا كى دلش مىخواد كه باد توى تيوب كنه
اما كارى نكنيم كه شورشو در بياريم
آشپزم يه وخ هوس كنه كه سوپ رُو سوب كنه
وقتى قافيه كمه تو مصرع دوم بيت
مى تونه شاعر بازم قافيه شو رسوب كنه
حالا موندم ، غزلو چه جور تمومش بكنم
يكى فكرى واسه اين قافيههاى ... وب كنه
بعد از اين يه بار،كه علتش فقط قافيه بود
نمىذارم كسى تو آستين بنده چوب كنه
من كه هجوش مىكنم،جايى به غير شعر طنز
كسى شعر فارسى رُو بخواد خراب خوروب كنه
روز بعد از انتخاباته كه اين شعرو مىگم
خيلى خوشحالم كه دارم اولين شعرو مىگم
هر كسى رئيسجمهوره مباركش باشه
ديگه قبلى كم كم از پشت ميزش بايد پاشه
ناصر فيض
تهران امروز
ارسال نظر