دنیای اقتصاد/ معيارهای انتخاب شهردار
پارسینه: امكان خاتمه تراكمفروشي در تهران وجود دارد؟ بهترين منبع درآمد براي شهرداريتهران چيست؟
امكان خاتمه تراكمفروشي در تهران وجود دارد؟ بهترين منبع درآمد براي شهرداريتهران چيست؟
همزماني بين انتخابات رياستجمهوري و شورايشهر باعث شد براي برخي از رايدهندگان در شهر تهران، اولي در اولويت قرار بگيرد و حتي افرادي كه در هر دو انتخابات شركت كردند، به دليل كثرت كرسيها در دور چهارم شورايشهر تهران، برخي از آنها براي همه كرسيها فرد مورد نظرشان را انتخاب نكنند. با اين حال آنچه از نتايج انتخابات شورايشهر در روزهاي آينده بيرون ميآيد، مسووليتي است كه منتخبان مردم تهران در برابر حداقل 8ميليون نفر پايتختنشين برعهده دارند.
اولين اقدام اعضاي جديد شورايشهر تهران بعد از مراسم تحليف و تحويل ساختمان شورا از دور سوميها، نشستن دور ميز تصميمگيري براي «انتخاب شهردار جديد» است.
سابقهاي كه از نحوه اجماع برسر يك نفر به عنوان شهردار در كارنامه شهري تهران به ثبت رسيده، نشان ميدهد: همواره سايه سنگين انتخابهاي حزبي و سياسي يا تكيه بر سرشناسبودن فرد موردنظر و از همه مهمتر اهداف سياسي شخص شهردار از ورود به ساختمان بهشت، تهران را از مديريت بهينه و توسعه متوازن شهر محروم كرده است.
يكي از بديهيترين بیمهریهایی كه برخی شهرداران در چندين سال گذشته به كلانشهر تهران روا داشتهاند، درآمدزايي از محل «فروشتراكم» بوده است.
فروش آسمان تهران به قيمت تامين منابعمالي براي اجراي پروژههاي عمراني شهري به شيوه غالب مديريتشهري پايتخت تبديل شده و نزدیک به دو دهه است كه بسازوبفروشها و برجسازها با پرداخت مبالغي سنگين تحت عنوان عوارضتراكم به راحتي مجوز تخريب ساختمانهاي كمارتفاع در محلههاي تنگ و باريك شهر را دريافت و به جاي آن، ساختمانهاي بلندمرتبه احداث ميكردهاند.
اگر چه درآمد حاصل از اين محل، صرف عمران شهر تهران ميشود اما هزينه اجتماعي ناشي از تراكمفروشي شايد با دهها پروژه عمراني هم قابل جبران نباشد.
از سوي ديگر گاهي اوقات، قصد ارتقای جايگاه سياسي در ذهن شهرداران باعث شده، طرحهای توسعه پايتخت به جاي طي كردن روال طبيعي مثلا 5 ساله، در عرض دو تا سه سال انجام گيرد كه حاصل آن عدم تطابق بين پروژههاي شهري و ابعاد اجتماعي و اقتصادي شهر خواهد بود. اين كارنامه بحثانگیز، كار را براي شورايشهر در انتخاب شهردار سختتر كرده است.
آيا ميشود مسير متفاوتي براي انتخاب فرد اصلح درنظر گرفت؟
آيا تعلق شهردار به گروهها و احزاب سياسي، به نفع شهر است؟
براي پاسخ به اين پرسشها با امير فرجامي دبير سابق شوراي عالي شهرسازي و معماري كشور گفتوگو كردهايم:
***
جمعه گذشته انتخابات شورای شهر چهارم برگزار شد. اعضای جدید پس از استقرار در شورای شهر چهارم، بلافاصله برای انتخاب شهردار جدید تهران اقدام میکنند. در این دوره با توجه به وجود مشکلات متعدد در مدیریت شهری تهران به نظر شما چه معیارهایی برای انتخاب شهردار اصلح باید در اولویت اعضای جدید شورا باشد؟
براساس قانون موجود در کشور، شهرداریها وظایف محدودی در مدیریت شهری بر عهده دارند در صورتی که در بسیاری از کشورهای توسعه یافته دنیا دولتها کوچک هستند و تنها در بخش سیاستگذاریهای کلان در مسائل شهری دخالت دارند و این شهرداریها هستند که اداره کننده تمام مسائل شهری هستند. این موضوع یکی از اشکالات اساسی در قانون ما است.
با وجود آنکه بسیاری از مسائل شهری همچون آب و برق بر عهده دولت است، اما مردم برای هر اتفاقی که در شهر با آن مواجه میشوند از شهرداریها انتظار حل آن را دارند و به این موضوع توجه ندارند که مسوولیت اصلی بسیاری از مشکلات از طرف دولت است.
با توجه به این مسائل فردی باید از سوی اعضای شورای شهر انتخاب شود که به تمامی مسائل موجود شهری نگاه جامع داشته باشد یعنی اولین شاخص انتخاب فرد اصلح در جایگاه یک شهردار به خصوص در شهرداری تهران جامع نگری او به موضوعات است تا به دنبال آن نظام یکپارچه شهری استقرار یابد. دومین ویژگی این فرد تدبیر و تخصص او است.
تخصص جامع مورد نظر شما است یا تخصص گرایی در یک رشته خاص؟
منظورم فردی است که مدیریت عمومی را تجربه کرده باشد و به نوعی با مسائل اداره شهر به صورت کلان آشنا باشد. اینکه فردی کارشناس ترافیک خوبی است به معنی خوب بودن او در عرصه مدیریت کلان نیست بلکه باید دانش مدیریت شهری را هم داشته باشد. ویژگی دیگری که در مدیریت شهری موثر و مفید خواهد بود از نگاه بنده پرهیز از انتخاب فردی است که خود را متعهد و مقید به گروه سیاسی خاص میداند.
یعنی مدیریت شهری باید ترکیبی از افراد متخصص باشد نه سیاسی؟
بله. این ویژگی یک عامل منفی برای فردی است که در جایگاه شهردار یا عضوی از شورای شهر قرار میگیرد چون در این صورت این فرد فقط متناسب با منافع گروهی خاص تصمیم میگیرد.
در حال حاضر مهمترین مشکلات شهر تهران که باید راهکارهای رفع آنها در اولویت کاری شورای شهر چهارم و شهردار جدید قرار بگیرد چیست؟
اعتقاد به طرح جامع و تفصیلی جدید تهران اولویت درجه یک شهردار آینده باید قرار بگیرد و بعد از آن اصلاح و احیای بافت فرسوده شهر تهران است تا بتوان خانوادههای اصیل بافت فرسوده را درون بافت نگه داشت و مانع از مهاجرت این افراد به نقاط جدیدی از شهر شد.
در راستای احیای بافت فرسوده مدتی پیش طرحی پیشنهاد شد که طبق آن دولت به جای اجرای مسکن مهر در شهرهای جدید ساخت مسکنهای مهر را به سمت بافت فرسوده شهر شیفت کند. چنین راهکاری قابلیت اجرایی خواهد داشت؟
به قطع و یقین ساخت مسکن مهر به این شیوه مقبولیت بیشتری خواهد داشت تا بتوانیم از این طریق بیشتر به فکر مردم کم درآمد باشیم. اصلاح ساختار کاربریهای مسکونی به ساخت وساز در بیرون از شهر تهران اولویت دارد. چرا که ساخت وساز را در مکانی انجام میدهیم که همه امکانات خدمات عمومی را دارد و هزینههای کمتری را متوجه دولت و مردم خواهد کرد. علاوه بر این با اجرای این طرح نیازی به مهاجرتهای غیر ضروری نیست.
شهرداری تهران سال هاست که به درآمد حاصل از ساخت وساز وابسته است و بیش از 70 درصد درآمدش از محل اخذ عوارض تراکم تامین میشود. آیا مدیریت شهری میتواند برای این مشکل راهکاری ارائه کند؟
به طور قطع و یقین ممکن است و فقط به عزم جدی نیاز دارد. چنین طرحی در طرح جامع تهران پیشبینی شده است و در اسناد موضوعی به طور ویژه به آن پرداخته شده است. ببینید جدا از ارزش ذاتی که اراضی شهری دارند، ارزش افزوده ناشی از فعالیتهای عمران شهری برای مالکان آنها ایجاد میشود. برخی معتقدند ارزش افزوده ایجاد شده به مدیریت شهری تعلق دارد و بخشی از این ارزش افزوده را مالکان با طراحی سیستم جامعی که مورد قبول هر دو طرف باشد باید به سیستم بدهند تا از این طریق به نحوی مطلوب درآمد شهرداری افزایش یابد.
در دورههای قبلی افرادی که بر صندلی شهردار تهران تکیه زدهاند، رسیدن به جایگاهی مانند ریاست جمهوری را نیز در ذهن داشتهاند. برخی میگویند چنین هدفی باعث شده است شهر تهران در ده سال اخیر علاوه بر طرحها و پروژههای عمرانی ضروری، محل اجرای یکسری از پروژههای شهری غیرضروری نیز باشد. اما برخی دیگر معتقدند چنین دیدگاهی به نفع توسعه شهری خواهد بود.
اگر کاری با انگیزه انجام شود محصول متفاوتی خواهد داشت. بنابراین اگر فردی با انگیزه ورود به جایگاهی بالاتر خدمت کند خوب است. چنین روندی در کشورهای پیشرفته دنیا نیز تجربه شده است و بسیاری از مدیران سطح عالی کلانشهرها با هدف صعود به پلهای بالاتر به خدمت میپردازند.البته اگر این روند از سوی فردی دنبال شود که به گروه سیاسی خاصی تعلق داشته باشد و به طور عموم تصمیمات متناسب با منافع مردم نمی گیرد آسیبزا خواهد شد.
آیا تدوین بودجه اداره شهر تهران با رقمی بالغ بر 12 هزار میلیارد تومان برای رفع مشکلات شهر کافی است یا تناسبی میان آنها وجود ندارد؟
نمیتوان در مورد عدد و رقم اظهارنظری صریح داشت؛ چرا که از نزدیک با مشکلات شهر دست به گریبان نیستم، اما تامین منابع اجرای طرحهای شهری همچون طرح جامع و تفصیلی به برنامهریزی نیاز دارد.
شورای شهر چهارم و شهردار جدید چگونه میتواند نبض ساماندهی بازار مسکن تهران را به دست بگیرد؟
در حال حاضر چنین مسوولیتی جزو وظایف شهرداری تهران نیست، اما قرارگیری آن در لیست وظایف مدیریت شهری ضروری به نظر میرسد. باید شورای شهر با سیاستگذاریهای بخش مسکن ارتباط داشته باشد.
باید راهکاری پیشنهاد شود که بدون آنکه به دولت برای ساخت وساز فشار آید بتواند از تخصص بخش خصوصی در این بخش استفاده شود. مثل کاری که بساز بفروشها انجام میدهند با این تفاوت که کیفیت ساخت در کار این گروه باید اولویت داشته باشد. در مقابل، دولت به عنوان مدیران رتبه بالا فقط باید وظیفه هدایت، حمایت و نظارت را داشته باشد و بخش اجرایی را به بخش خصوصی واگذار کند.
همزماني بين انتخابات رياستجمهوري و شورايشهر باعث شد براي برخي از رايدهندگان در شهر تهران، اولي در اولويت قرار بگيرد و حتي افرادي كه در هر دو انتخابات شركت كردند، به دليل كثرت كرسيها در دور چهارم شورايشهر تهران، برخي از آنها براي همه كرسيها فرد مورد نظرشان را انتخاب نكنند. با اين حال آنچه از نتايج انتخابات شورايشهر در روزهاي آينده بيرون ميآيد، مسووليتي است كه منتخبان مردم تهران در برابر حداقل 8ميليون نفر پايتختنشين برعهده دارند.
اولين اقدام اعضاي جديد شورايشهر تهران بعد از مراسم تحليف و تحويل ساختمان شورا از دور سوميها، نشستن دور ميز تصميمگيري براي «انتخاب شهردار جديد» است.
سابقهاي كه از نحوه اجماع برسر يك نفر به عنوان شهردار در كارنامه شهري تهران به ثبت رسيده، نشان ميدهد: همواره سايه سنگين انتخابهاي حزبي و سياسي يا تكيه بر سرشناسبودن فرد موردنظر و از همه مهمتر اهداف سياسي شخص شهردار از ورود به ساختمان بهشت، تهران را از مديريت بهينه و توسعه متوازن شهر محروم كرده است.
يكي از بديهيترين بیمهریهایی كه برخی شهرداران در چندين سال گذشته به كلانشهر تهران روا داشتهاند، درآمدزايي از محل «فروشتراكم» بوده است.
فروش آسمان تهران به قيمت تامين منابعمالي براي اجراي پروژههاي عمراني شهري به شيوه غالب مديريتشهري پايتخت تبديل شده و نزدیک به دو دهه است كه بسازوبفروشها و برجسازها با پرداخت مبالغي سنگين تحت عنوان عوارضتراكم به راحتي مجوز تخريب ساختمانهاي كمارتفاع در محلههاي تنگ و باريك شهر را دريافت و به جاي آن، ساختمانهاي بلندمرتبه احداث ميكردهاند.
اگر چه درآمد حاصل از اين محل، صرف عمران شهر تهران ميشود اما هزينه اجتماعي ناشي از تراكمفروشي شايد با دهها پروژه عمراني هم قابل جبران نباشد.
از سوي ديگر گاهي اوقات، قصد ارتقای جايگاه سياسي در ذهن شهرداران باعث شده، طرحهای توسعه پايتخت به جاي طي كردن روال طبيعي مثلا 5 ساله، در عرض دو تا سه سال انجام گيرد كه حاصل آن عدم تطابق بين پروژههاي شهري و ابعاد اجتماعي و اقتصادي شهر خواهد بود. اين كارنامه بحثانگیز، كار را براي شورايشهر در انتخاب شهردار سختتر كرده است.
آيا ميشود مسير متفاوتي براي انتخاب فرد اصلح درنظر گرفت؟
آيا تعلق شهردار به گروهها و احزاب سياسي، به نفع شهر است؟
براي پاسخ به اين پرسشها با امير فرجامي دبير سابق شوراي عالي شهرسازي و معماري كشور گفتوگو كردهايم:
***
جمعه گذشته انتخابات شورای شهر چهارم برگزار شد. اعضای جدید پس از استقرار در شورای شهر چهارم، بلافاصله برای انتخاب شهردار جدید تهران اقدام میکنند. در این دوره با توجه به وجود مشکلات متعدد در مدیریت شهری تهران به نظر شما چه معیارهایی برای انتخاب شهردار اصلح باید در اولویت اعضای جدید شورا باشد؟
براساس قانون موجود در کشور، شهرداریها وظایف محدودی در مدیریت شهری بر عهده دارند در صورتی که در بسیاری از کشورهای توسعه یافته دنیا دولتها کوچک هستند و تنها در بخش سیاستگذاریهای کلان در مسائل شهری دخالت دارند و این شهرداریها هستند که اداره کننده تمام مسائل شهری هستند. این موضوع یکی از اشکالات اساسی در قانون ما است.
با وجود آنکه بسیاری از مسائل شهری همچون آب و برق بر عهده دولت است، اما مردم برای هر اتفاقی که در شهر با آن مواجه میشوند از شهرداریها انتظار حل آن را دارند و به این موضوع توجه ندارند که مسوولیت اصلی بسیاری از مشکلات از طرف دولت است.
با توجه به این مسائل فردی باید از سوی اعضای شورای شهر انتخاب شود که به تمامی مسائل موجود شهری نگاه جامع داشته باشد یعنی اولین شاخص انتخاب فرد اصلح در جایگاه یک شهردار به خصوص در شهرداری تهران جامع نگری او به موضوعات است تا به دنبال آن نظام یکپارچه شهری استقرار یابد. دومین ویژگی این فرد تدبیر و تخصص او است.
تخصص جامع مورد نظر شما است یا تخصص گرایی در یک رشته خاص؟
منظورم فردی است که مدیریت عمومی را تجربه کرده باشد و به نوعی با مسائل اداره شهر به صورت کلان آشنا باشد. اینکه فردی کارشناس ترافیک خوبی است به معنی خوب بودن او در عرصه مدیریت کلان نیست بلکه باید دانش مدیریت شهری را هم داشته باشد. ویژگی دیگری که در مدیریت شهری موثر و مفید خواهد بود از نگاه بنده پرهیز از انتخاب فردی است که خود را متعهد و مقید به گروه سیاسی خاص میداند.
یعنی مدیریت شهری باید ترکیبی از افراد متخصص باشد نه سیاسی؟
بله. این ویژگی یک عامل منفی برای فردی است که در جایگاه شهردار یا عضوی از شورای شهر قرار میگیرد چون در این صورت این فرد فقط متناسب با منافع گروهی خاص تصمیم میگیرد.
در حال حاضر مهمترین مشکلات شهر تهران که باید راهکارهای رفع آنها در اولویت کاری شورای شهر چهارم و شهردار جدید قرار بگیرد چیست؟
اعتقاد به طرح جامع و تفصیلی جدید تهران اولویت درجه یک شهردار آینده باید قرار بگیرد و بعد از آن اصلاح و احیای بافت فرسوده شهر تهران است تا بتوان خانوادههای اصیل بافت فرسوده را درون بافت نگه داشت و مانع از مهاجرت این افراد به نقاط جدیدی از شهر شد.
در راستای احیای بافت فرسوده مدتی پیش طرحی پیشنهاد شد که طبق آن دولت به جای اجرای مسکن مهر در شهرهای جدید ساخت مسکنهای مهر را به سمت بافت فرسوده شهر شیفت کند. چنین راهکاری قابلیت اجرایی خواهد داشت؟
به قطع و یقین ساخت مسکن مهر به این شیوه مقبولیت بیشتری خواهد داشت تا بتوانیم از این طریق بیشتر به فکر مردم کم درآمد باشیم. اصلاح ساختار کاربریهای مسکونی به ساخت وساز در بیرون از شهر تهران اولویت دارد. چرا که ساخت وساز را در مکانی انجام میدهیم که همه امکانات خدمات عمومی را دارد و هزینههای کمتری را متوجه دولت و مردم خواهد کرد. علاوه بر این با اجرای این طرح نیازی به مهاجرتهای غیر ضروری نیست.
شهرداری تهران سال هاست که به درآمد حاصل از ساخت وساز وابسته است و بیش از 70 درصد درآمدش از محل اخذ عوارض تراکم تامین میشود. آیا مدیریت شهری میتواند برای این مشکل راهکاری ارائه کند؟
به طور قطع و یقین ممکن است و فقط به عزم جدی نیاز دارد. چنین طرحی در طرح جامع تهران پیشبینی شده است و در اسناد موضوعی به طور ویژه به آن پرداخته شده است. ببینید جدا از ارزش ذاتی که اراضی شهری دارند، ارزش افزوده ناشی از فعالیتهای عمران شهری برای مالکان آنها ایجاد میشود. برخی معتقدند ارزش افزوده ایجاد شده به مدیریت شهری تعلق دارد و بخشی از این ارزش افزوده را مالکان با طراحی سیستم جامعی که مورد قبول هر دو طرف باشد باید به سیستم بدهند تا از این طریق به نحوی مطلوب درآمد شهرداری افزایش یابد.
در دورههای قبلی افرادی که بر صندلی شهردار تهران تکیه زدهاند، رسیدن به جایگاهی مانند ریاست جمهوری را نیز در ذهن داشتهاند. برخی میگویند چنین هدفی باعث شده است شهر تهران در ده سال اخیر علاوه بر طرحها و پروژههای عمرانی ضروری، محل اجرای یکسری از پروژههای شهری غیرضروری نیز باشد. اما برخی دیگر معتقدند چنین دیدگاهی به نفع توسعه شهری خواهد بود.
اگر کاری با انگیزه انجام شود محصول متفاوتی خواهد داشت. بنابراین اگر فردی با انگیزه ورود به جایگاهی بالاتر خدمت کند خوب است. چنین روندی در کشورهای پیشرفته دنیا نیز تجربه شده است و بسیاری از مدیران سطح عالی کلانشهرها با هدف صعود به پلهای بالاتر به خدمت میپردازند.البته اگر این روند از سوی فردی دنبال شود که به گروه سیاسی خاصی تعلق داشته باشد و به طور عموم تصمیمات متناسب با منافع مردم نمی گیرد آسیبزا خواهد شد.
آیا تدوین بودجه اداره شهر تهران با رقمی بالغ بر 12 هزار میلیارد تومان برای رفع مشکلات شهر کافی است یا تناسبی میان آنها وجود ندارد؟
نمیتوان در مورد عدد و رقم اظهارنظری صریح داشت؛ چرا که از نزدیک با مشکلات شهر دست به گریبان نیستم، اما تامین منابع اجرای طرحهای شهری همچون طرح جامع و تفصیلی به برنامهریزی نیاز دارد.
شورای شهر چهارم و شهردار جدید چگونه میتواند نبض ساماندهی بازار مسکن تهران را به دست بگیرد؟
در حال حاضر چنین مسوولیتی جزو وظایف شهرداری تهران نیست، اما قرارگیری آن در لیست وظایف مدیریت شهری ضروری به نظر میرسد. باید شورای شهر با سیاستگذاریهای بخش مسکن ارتباط داشته باشد.
باید راهکاری پیشنهاد شود که بدون آنکه به دولت برای ساخت وساز فشار آید بتواند از تخصص بخش خصوصی در این بخش استفاده شود. مثل کاری که بساز بفروشها انجام میدهند با این تفاوت که کیفیت ساخت در کار این گروه باید اولویت داشته باشد. در مقابل، دولت به عنوان مدیران رتبه بالا فقط باید وظیفه هدایت، حمایت و نظارت را داشته باشد و بخش اجرایی را به بخش خصوصی واگذار کند.
ارسال نظر