آرمان/ تحلیل زیبا کلام از شادی مردم پس از پیروزی ایران
پارسینه: به نظر میرسد که فوتبال و پیروزی در فوتبال بعضا بهانهای میشود برای بروز دادن عواطف و احساسات پررنگ سیاسی.
آنچه که دیشب اتفاق افتاد قابل پیشبینی بود،هم با توجه به پیروزی آقای حسن روحانی در انتخابات روز جمعه و هم پیروزی بر تیم فوتبال کره جنوبی و راه یافتن به جام جهانی.
تا اینجای قضیه شادی و شادمانیها قابل درک بود اما برخی از شعارهایی که داده میشد، برخی از حرکاتی که توسط مردم بخصوص جوانان صورت میگرفت و اصراری که برای نشان دادن خارج از قاعده و خارج از نرم رفتار کردن از سوی بسیاری از جوانان نشان داده میشد، بد نمیشود و ضرر ندارد که قدری ما را به تامل وادارد و این سوال را برای خودمان مطرح کنیم که آیا به راستی همه آن ابراز احساسات صرفا برای فوتبال بود؟ آیا جوانان ما هیچ انگیزه دیگر سیاسی و اجتماعی در سر نداشتند؟
من نمیخواهم اسیر بدبینی و ناامیدی شوم، ولی عقل سلیم به ما میگوید که یک مقداری احتیاط کنیم و ضرر نمیکنیم اگر کمی بدبینانه به داستان شب گذشته نگاه کنیم. ضرر نمیکنیم اگر این تردید، این دغدغه و این وسواس را مطرح کنیم که شاید فوتبال بهانهای بود برای نشان دادن احساسات سیاسی که مدتهاست پنهان مانده و منتظر بهانهای و راهی برای بیرون ریختن و نشان دادنش میباشد.
خیلی ضرری نمیکنیم اگر تصور ما باطل باشد و آنچه که شب گذشته بود صرفا شادی از راهیابی ایران به جام جهانی بود. چون در آن صورت ما یک تصور و خیال باطل داشتهایم، یک ظن و گمان غلط داشتیم و در عمل معلوم شده که صرفا وهم و گمان و یک بدبینی بیشتر نبوده و در حقیقت آنچه که شب گذشته نشان داده شد صرفا شادی و هیجان جوانان ما برای راهیابی به برزیل بود.
اما برای یک لحظه اگر اینگونه نبود و زبانم لال و خدای ناکرده فوتبال بهانهای بود برای به نمایش گذاشتن احساسات اجتماعی در آن صورت میطلبد که رئیسجمهور جدید خیلی جدی به فکر فرو برود و در همین ابتدای کار از مشاورینشان و سایر مسئولان بپرسند که ما چه کردهایم که جوانان ما منتظر بهانهای هستند تا عواطف و احساسات را اینگونه بیرون بریزند؟ و آیا در جوامع دیگر هم اینگونه است؟ و صرف راهیابی به جام جهانی و یا حتی بردن جام جهانی باعث میشود که مردم و بالاخص جوانانشان اینگونه به خیابانها بیایند؟
*استاد دانشگاه
تا اینجای قضیه شادی و شادمانیها قابل درک بود اما برخی از شعارهایی که داده میشد، برخی از حرکاتی که توسط مردم بخصوص جوانان صورت میگرفت و اصراری که برای نشان دادن خارج از قاعده و خارج از نرم رفتار کردن از سوی بسیاری از جوانان نشان داده میشد، بد نمیشود و ضرر ندارد که قدری ما را به تامل وادارد و این سوال را برای خودمان مطرح کنیم که آیا به راستی همه آن ابراز احساسات صرفا برای فوتبال بود؟ آیا جوانان ما هیچ انگیزه دیگر سیاسی و اجتماعی در سر نداشتند؟
من نمیخواهم اسیر بدبینی و ناامیدی شوم، ولی عقل سلیم به ما میگوید که یک مقداری احتیاط کنیم و ضرر نمیکنیم اگر کمی بدبینانه به داستان شب گذشته نگاه کنیم. ضرر نمیکنیم اگر این تردید، این دغدغه و این وسواس را مطرح کنیم که شاید فوتبال بهانهای بود برای نشان دادن احساسات سیاسی که مدتهاست پنهان مانده و منتظر بهانهای و راهی برای بیرون ریختن و نشان دادنش میباشد.
خیلی ضرری نمیکنیم اگر تصور ما باطل باشد و آنچه که شب گذشته بود صرفا شادی از راهیابی ایران به جام جهانی بود. چون در آن صورت ما یک تصور و خیال باطل داشتهایم، یک ظن و گمان غلط داشتیم و در عمل معلوم شده که صرفا وهم و گمان و یک بدبینی بیشتر نبوده و در حقیقت آنچه که شب گذشته نشان داده شد صرفا شادی و هیجان جوانان ما برای راهیابی به برزیل بود.
اما برای یک لحظه اگر اینگونه نبود و زبانم لال و خدای ناکرده فوتبال بهانهای بود برای به نمایش گذاشتن احساسات اجتماعی در آن صورت میطلبد که رئیسجمهور جدید خیلی جدی به فکر فرو برود و در همین ابتدای کار از مشاورینشان و سایر مسئولان بپرسند که ما چه کردهایم که جوانان ما منتظر بهانهای هستند تا عواطف و احساسات را اینگونه بیرون بریزند؟ و آیا در جوامع دیگر هم اینگونه است؟ و صرف راهیابی به جام جهانی و یا حتی بردن جام جهانی باعث میشود که مردم و بالاخص جوانانشان اینگونه به خیابانها بیایند؟
*استاد دانشگاه
این گونه احساسات در باره راهیابی تیمهای ملی به جام جهانی و نظایر آن در بسیاری دیگر از کشورهای جهان هم کمابیش بروز می کند و می شود گفت امر معمولی است. بدون آنکه بخواهم نظر جناب زیباکلام را رد کنم هشدار هم می دهم که ما نباید همواره به پدیده هایی از این دست نگاه بدبینانه و حتی محتاطانه داشته باشیم.... گیریم که در این میان اقلیتی کوچک به تحرکات و ناهنجاریهایی هم دست بزنند....