رسم جالب اهالی استرآباد در محرم+عکس
به گزارش خبرنگار مهر، از نکات جالب توجه در عزاداری های گرگان حرکت عَلم ها در مقابل دسته های عزا به خصوص دسته های محلات قدیمی شهر است.
این علم ها که به نوعی سند هویت و نشانه هر محله گرگان به شمار می آیند و هنگام رسیدن دسته به محل دیگری از شهر، وظیفه سلام دادن و عرض ادب به پیر تکیه (قدیمی ترین تکیه محل) را برعهده دارد. علمدارهای محلات که معمولا از جوانان ورزشکار و برومند محل هستند، علم را چند بار به حالت تعظیم بالا و پایین می آورند. گرگانی ها بر این باورند که طوق یا علم هر محل هرگز نباید رها شده و به زمین بیافتد زیرا زمین خوردن آن نشانه ای از مرگ یکی از بزرگان محله است.
اسداالله معطوفی مورخ گرگانی در کتاب ضرب المثلها و کنایات و باورهای مردم گرگان درباره این مراسم می نویسد: طوق یا علم که مشخصه دسته هر محل محسوب می شد عبارت بود از مجموعه تعدادی قپه ها و اشیا فلزی و پارچه های اهدایی که بر روی اسکلت چوبی و گاه فلزی نصب می شد و سپس در زمان حرکت دسته هر محله بر دوش جوانان قدرتمند به حرکت در می آمد.
در زمان طوق بندان یا علم بستن، طوق هایی که در طول سال در تکایا و گاهی مسجد محل نگهداری می شد شستشو داده و آن را مرتب می نمودند. در این زمان کسانی که نذر یا حاجت داشتند پارچه های مختلف را به طوق می بستند.
گفته می شود در زمان رضاشاه به دلیل جلوگیری از بعضی مراسم عزاداری، عده ای برای نشان دادن مخالفت خود با ماموران دولتی، طوق را آغشته به خون غیر انسان می نمودند که در این حالت اظهار می شد طوق خون گریه کرده است.
لازم به ذکر است پس از برگزاری مراسم طوق بندان در نیمه دهه محرم که با بستن شاخه طوق یا علم بر سردر تکایا همراه است، حرکت دسته های زنجیر زنی و سینه زنی محلات تاریخی شهر به دیگر محل های استرآباد آغاز می شود.
البته دسته های هر محل در زمان خاصی از محرم اقدام به حرکت از میدانگاهی محله به دیگر مناطق گرگان می کنند.
در محلاتی نیز که دسته های مختلف حضور دارند بزرگان محل قبل از حرکت توافق لازم را انجام داده و سپس دسته یکی از محل ها به سراغ دیگری رفته و بعد مشترکا به حرکت اقدام می کنند.
براساس سنتی نانوشته و از سالیان دور دسته میرکریم روز چهارم، دسته قلعه کهنه یا گرگان جدید روز پنجم، دسته های نعلبندان و پاسرو و میخچه گران روز ششم، دسته های سرچشمه و سبزه مشهد و سرپیر و دباغان روز هفتم، دسته های میدان عباسعلی و دربنو و دوشنبه ای و شاهزاده (شازده) قاسم و آلوچه باغ روز هشتم به همراه علم شان از محل خود به سوی دیگر محلات شهر حرکت می کنند.
محرم گرگان است و عَلم ها و طوق های محلات، محرم گرگان است و چهل منبره اش و شمع هایی که با هزار آرزو در مجمع ها (سینی های بزرگ) روشن می شود.
محرم باصفای گرگان است و حضور دسته های زنجیرزنی و سینه زنی آن محل در این محل با سلام علم مهمان به پیرتکیه محل میزبان، محرم و یادکردی از درگذشتگان محل، محرم و شلوغی میدان عباسعلی در شب عاشورا و امامزاده عبدالله در صبح عاشورا و.... محرم گرگان است و دسته چوبی ها و تعزیه خوانی ها و اَشوری ها ( مجالس روضه خوانی زنانه)، و.... آری محرم گرگان است و شیوه ها و آیین های گوناگون عزاداری که در هر شهر و هر دیار با سنت های مردم آن دیار گره خورده است و برای ما نسل های بعد گرگان نیز محرم، یادآور خاطرات گوناگون و متفاوت ما از کودکی تا به امروز.
امروزه دو آیین سنتی محرم گرگان یعنی طوق بندان و دسته چوبی به ثبت ملی رسیده است و شاهد آن هستیم که خوشبختانه هر سال با شور و نشاط بیشتری از سوی جوانان شهر این مراسم برگزار می شود.
جوانان این شهر نیز وقتی نام محرم برده می شود، ناخودآگاه به یاد مراسم سنتی مثل دسته های چند محله ای و دسته چوبی و طوق بندان و ... می افتند و هر چقدر هم که درگیر روزمرگی های زندگی باشند در این ایام خود را وقف سید و سالار شهیدان می کنند.
چه بسیارند کسانی که در طول سال حتی از گرگان دور هستند و تنها به عشق حضور در مراسم هایی مثل طوق بندان در این ایام دوباره به گرگان باز می گردند. به لطف خدا حضور جوانان این شهر در این مراسم ها نشان می دهد که آیین های دینی و سنتی در میان جوانان جای خود را از دست نداده است و نخواهد داد.
من که به هیچی اعتقاد ندارم اصلا
ناشناس 12.06. به روح اعتقاد داری؟