مشکلات متقاضیان نفقه برای اداره زندگی
پارسینه: بعد از ۲۵سال زندگی مشترک ،حالا که بچه هایشان بزرگ شده اند و وقت سر و سامان دادنشان رسیده،شوهرش به یک باره خانه و زندگی را گذاشته و رفته است. با اکراه حرف می زند،می گوید حتی مطرح کردنش هم زشت است.
بعد از ۲۵سال زندگی مشترک ،حالا که بچه هایشان بزرگ شده اند و وقت سر و سامان دادنشان رسیده،شوهرش به یک باره خانه و زندگی را گذاشته و رفته است. با اکراه حرف می زند،می گوید حتی مطرح کردنش هم زشت است.
مگر زندگی فقط برای شوهر من سخت بود که گذاشت و رفت،حالا من مانده ام و دو تا بچه با کلی توقع.فاطمه و دخترش روی یکی از نیمکت های حیاط دادگاه خانواده شهید محلاتی نشسته بودند و منتظر شروع دادگاه تا ببینند بالاخره تکلیف خرج و مخارج زندگی و کرایه خانه شان چه می شود.
فاطمه 47سال دارد و با یک پسر 23ساله و یک دختر19ساله حالا شده سرپرست خانواده،آن هم درشرایطی که شوهرش زنده است.ولی حاضر نیست خرج و مخارج خانواده اش را بدهد، یا به قول حقوقدانان از زیر بار نفقه دادن شانه خالی می کند.
اول صبح است و درهای ورودی دادگاه خانواده شهید محلاتی تهران تازه به روی مردم باز شده است حیاط دادگاه حسابی شلوغ است و تنها کسانی که پرونده ای برای پیگیری دارند از وضعیت راهروهای دادگاه و شعب آن مطلع اند.
فاطمه و دخترش هم از همین افرادی هستند که برای پیگیری پرونده شان به دادگاه آمده اند. شوهر فاطمه و پدر بچه ها یک سال پیش بی هیچ دلیلی خانه و زندگی را رها کرده و رفته است.فقط دورادور از او خبر دارند. فاطمه تا شروع به صحبت می کند اشک مجالش نمی دهد،با همان حال و روز می گوید:یک سال است گذاشته و رفته،من مانده ام و اجاره خانه و خرج زندگی و شهریه دانشگاه پسرم.
یکی دوماه صبر کردم،ولی وقتی فهمیدم سالم و سلامت است و فقط به خاطر اینکه خرج زندگی را ندهد گذاشته و رفته، به دادگاه آمدم تا درخواست نفقه کنم.بعد از کلی رفت و آمد اولین جلسه دادگاه چهار ماه بعد تشکیل شد و به نفع من حکم داد.اما وقتی حکم را به آدرس خانه خواهرش فرستادند آمده و شکایت عدم تمکین داده است.می خواهد اذیت کند،من که زندگی را ترک نکرده ام او همه چیز را گذاشته و رفته است.
برای اینکه وقت بخرد رفته و شکایت عدم تمکین کرده است. دادگاه ها هم که خدا خیرشان بدهد ۶ ماه به ۶ ماه وقت دادرسی می دهند.حالا امروز وقت دادرسی داریم،آمده ام ببینم با چه رویی می خواهد در چشمانم نگاه کند.دراین یک سال هرکاری بگویید کردم تا خرج این بچه ها را دربیاورم ،از کار کردن در خانه های مردم گرفته تا سبزی خرد کردن و پیاز داغ درست کردن برای فروش در مغازه ها. شما بگو یک رای صادر کردن برای نفقه چقدر زمان نیاز دارد که من باید یک سال بیایم و بروم.
اغلب مراجعان به دادگاه خانواده برای طلاق آمده اند،آن هم طلاق توافقی.یعنی با هم به این توافق رسیده اند که دیگر باهم تفاهم ندارند.اما در بین مراجعان افرادی هم هستندکه به دلیل عدم تمکین زن از مرد و پرداخت نکردن نفقه از سوی مرد به دادگاه آمده و شکایت کرده اند.
یکی از مراجعان که همراه دختر یک سال و نیمه و مادرش به دادگاه آمده است بیشتر از همه توجهم را جلب می کند.27ساله است و یک سال است که پله های دادگاه را بالا و پایین می رود تا بلکه هم طلاقش را از شوهرش بگیرد و هم حضانت دخترش را. می گوید: داستان از آنجا شروع شد که همسرم دیگر سر کار نرفت و از شرکتی که درآن کار می کرد استعفا داد تا برای خودش کار کند، اما چه کار و باری.هر روز تا ظهر در خانه خوابیده بود و مادر من باید خورد و خوراکمان را تامین می کرد.
اجاره خانه هم که عقب افتاد صاحب خانه پول رهن را برداشت و حکم تخلیه گرفت.خانه ای برای زندگی نداشتیم و مرا مجبور کرد برای زندگی به خانه پدری اش بروم.اعتراض هم که می کردم زیرزمین خانه پدری اش را نشان می داد و می گفت این هم یک واحد مستقل. من هم که از شرایط خسته شده بودم رفتم خانه مادرم.حالا من مانده ام و خرج و مخارج این بچه و شوهری که آه در بساط ندارد.درخواست طلاق داده ام و از دادگاه هم خواسته ام نفقه این یک سال را از او بگیرد.اما او هم شکایت کرده است که همسرم تمکین نمی کند.
سرتان را درد نیاورم بعد از یک سال دوندگی و پشت سر گذاشتن دادگاه های تجدید نظر، بالاخره دیروز حکم را گرفتم و دادگاه محکومش کرد که هم مهریه ام را بدهد و هم نفقه ام را.اما خدا می داند دراین یک سال با این خرج و مخارج چه کشیده ام.حتی روی نگاه کردن در چشمان مادر و برادرم را هم ندارم.دراین وضعیت سخت اقتصادی یک سال است خرج من و این بچه را هم می دهند.اگر چند تا قاضی و شعبه رسیدگی به این دادگاه اضافه می کردند رسیدگی به پرونده ما این قدر طولانی نمی شد.
زن دیگری می گوید: بیش از یک سال است که همسرم من و ۲ فرزندم را رها کرده و رفته است. اواخر سال گذشته برای دریافت نفقه اقدام کردم که اواخر تابستان دادگاه او را محکوم به پرداخت نفقه کرد اما همسرم برای وقت کشی درخواست تجدیدنظر داده است و الان حدود چهار پنج ماه است در انتظار رسیدگی به پرونده در دادگاه تجدیدنظر هستیم.
او که مستاصل شده است، می گوید: برخی خانم ها که درآمد و حقوق دارند در چنین شرایطی ممکن است برای چرخاندن چرخ زندگی خود و فرزندانشان مشکلی نداشته باشند ولی اغلب زنان بدون درآمد هستند و در مدت طولانی رسیدگی به پرونده ها برای اداره زندگی دچار مشکلات و آسیب های فراوانی می شوند.
او از طولانی بودن روند رسیدگی به پرونده گلایه می کند و می گوید: به نظر من رسیدگی به پرونده های مربوط به نفقه نسبت به دیگر پرونده ها مثل مهریه باید در اولویت قرار گیرد چرا که تامین هزینه های زندگی برای زنانی که اغلب فاقد هرگونه درآمدی هستند و در چنین شرایطی باید هزینه های خود و فرزندانشان را تامین کنند مشکل است. با یکی از وکلا که برای دفاع از موکلش به این دادگاه آمده، هم صحبت می شوم.
خودش را مطلق معرفی می کند و درباره بحث نفقه و خرج و مخارج زنانی که در نوبت های طولانی مدت دادرسی دچار مشکل می شوند می گوید:من با تمام وجودم مشکلات این خانم ها را درک می کنم؛ زنان تنهایی که به هر دلیل از حمایت همسرشان برخوردار نیستند وباید خودشان خرج زندگی را تامین کنند.بیشتر خانم ها خانه دارند و راهی برای تامین مخارج زندگی شان ندارند.اغلب آن ها در طول مدت دادرسی متحمل مشکلات زیادی می شوند.
می پرسم به طور معمول رسیدگی به این گونه دعاوی چقدر زمان نیاز دارد. درجوابم می گوید:معمولا درخواست نفقه از سوی زن با شکایت عدم تمکین از سوی مرد همراه است و همین موضوع باعث طولانی شدن زمان دادرسی می شود.ضمن اینکه دادگاه ها به طور متوسط هر 3یا 4ماه یک بار وقت دادرسی تعیین می کنند و با این شرایط اقتصادی تأمین هزینه های زندگی برای یک زن بدون درآمد مشکل آفرین است. از حیاط دادگاه که بیرون می آیم صدای هیاهو،داد و فریاد ها و اشک و ناله ها در ذهنم می چرخد؛ چهره دخترک کوچکی که همراه مادرش به دادگاه آمده بود تا در همین کودکی شاهد طلاق پدر و مادرش باشد.حرف های زنی که از بی غیرتی همسرش می گفت و هزار حرف و حدیث دیگر.
منبع: خراسانمگر زندگی فقط برای شوهر من سخت بود که گذاشت و رفت،حالا من مانده ام و دو تا بچه با کلی توقع.فاطمه و دخترش روی یکی از نیمکت های حیاط دادگاه خانواده شهید محلاتی نشسته بودند و منتظر شروع دادگاه تا ببینند بالاخره تکلیف خرج و مخارج زندگی و کرایه خانه شان چه می شود.
فاطمه 47سال دارد و با یک پسر 23ساله و یک دختر19ساله حالا شده سرپرست خانواده،آن هم درشرایطی که شوهرش زنده است.ولی حاضر نیست خرج و مخارج خانواده اش را بدهد، یا به قول حقوقدانان از زیر بار نفقه دادن شانه خالی می کند.
اول صبح است و درهای ورودی دادگاه خانواده شهید محلاتی تهران تازه به روی مردم باز شده است حیاط دادگاه حسابی شلوغ است و تنها کسانی که پرونده ای برای پیگیری دارند از وضعیت راهروهای دادگاه و شعب آن مطلع اند.
فاطمه و دخترش هم از همین افرادی هستند که برای پیگیری پرونده شان به دادگاه آمده اند. شوهر فاطمه و پدر بچه ها یک سال پیش بی هیچ دلیلی خانه و زندگی را رها کرده و رفته است.فقط دورادور از او خبر دارند. فاطمه تا شروع به صحبت می کند اشک مجالش نمی دهد،با همان حال و روز می گوید:یک سال است گذاشته و رفته،من مانده ام و اجاره خانه و خرج زندگی و شهریه دانشگاه پسرم.
یکی دوماه صبر کردم،ولی وقتی فهمیدم سالم و سلامت است و فقط به خاطر اینکه خرج زندگی را ندهد گذاشته و رفته، به دادگاه آمدم تا درخواست نفقه کنم.بعد از کلی رفت و آمد اولین جلسه دادگاه چهار ماه بعد تشکیل شد و به نفع من حکم داد.اما وقتی حکم را به آدرس خانه خواهرش فرستادند آمده و شکایت عدم تمکین داده است.می خواهد اذیت کند،من که زندگی را ترک نکرده ام او همه چیز را گذاشته و رفته است.
برای اینکه وقت بخرد رفته و شکایت عدم تمکین کرده است. دادگاه ها هم که خدا خیرشان بدهد ۶ ماه به ۶ ماه وقت دادرسی می دهند.حالا امروز وقت دادرسی داریم،آمده ام ببینم با چه رویی می خواهد در چشمانم نگاه کند.دراین یک سال هرکاری بگویید کردم تا خرج این بچه ها را دربیاورم ،از کار کردن در خانه های مردم گرفته تا سبزی خرد کردن و پیاز داغ درست کردن برای فروش در مغازه ها. شما بگو یک رای صادر کردن برای نفقه چقدر زمان نیاز دارد که من باید یک سال بیایم و بروم.
اغلب مراجعان به دادگاه خانواده برای طلاق آمده اند،آن هم طلاق توافقی.یعنی با هم به این توافق رسیده اند که دیگر باهم تفاهم ندارند.اما در بین مراجعان افرادی هم هستندکه به دلیل عدم تمکین زن از مرد و پرداخت نکردن نفقه از سوی مرد به دادگاه آمده و شکایت کرده اند.
یکی از مراجعان که همراه دختر یک سال و نیمه و مادرش به دادگاه آمده است بیشتر از همه توجهم را جلب می کند.27ساله است و یک سال است که پله های دادگاه را بالا و پایین می رود تا بلکه هم طلاقش را از شوهرش بگیرد و هم حضانت دخترش را. می گوید: داستان از آنجا شروع شد که همسرم دیگر سر کار نرفت و از شرکتی که درآن کار می کرد استعفا داد تا برای خودش کار کند، اما چه کار و باری.هر روز تا ظهر در خانه خوابیده بود و مادر من باید خورد و خوراکمان را تامین می کرد.
اجاره خانه هم که عقب افتاد صاحب خانه پول رهن را برداشت و حکم تخلیه گرفت.خانه ای برای زندگی نداشتیم و مرا مجبور کرد برای زندگی به خانه پدری اش بروم.اعتراض هم که می کردم زیرزمین خانه پدری اش را نشان می داد و می گفت این هم یک واحد مستقل. من هم که از شرایط خسته شده بودم رفتم خانه مادرم.حالا من مانده ام و خرج و مخارج این بچه و شوهری که آه در بساط ندارد.درخواست طلاق داده ام و از دادگاه هم خواسته ام نفقه این یک سال را از او بگیرد.اما او هم شکایت کرده است که همسرم تمکین نمی کند.
سرتان را درد نیاورم بعد از یک سال دوندگی و پشت سر گذاشتن دادگاه های تجدید نظر، بالاخره دیروز حکم را گرفتم و دادگاه محکومش کرد که هم مهریه ام را بدهد و هم نفقه ام را.اما خدا می داند دراین یک سال با این خرج و مخارج چه کشیده ام.حتی روی نگاه کردن در چشمان مادر و برادرم را هم ندارم.دراین وضعیت سخت اقتصادی یک سال است خرج من و این بچه را هم می دهند.اگر چند تا قاضی و شعبه رسیدگی به این دادگاه اضافه می کردند رسیدگی به پرونده ما این قدر طولانی نمی شد.
زن دیگری می گوید: بیش از یک سال است که همسرم من و ۲ فرزندم را رها کرده و رفته است. اواخر سال گذشته برای دریافت نفقه اقدام کردم که اواخر تابستان دادگاه او را محکوم به پرداخت نفقه کرد اما همسرم برای وقت کشی درخواست تجدیدنظر داده است و الان حدود چهار پنج ماه است در انتظار رسیدگی به پرونده در دادگاه تجدیدنظر هستیم.
او که مستاصل شده است، می گوید: برخی خانم ها که درآمد و حقوق دارند در چنین شرایطی ممکن است برای چرخاندن چرخ زندگی خود و فرزندانشان مشکلی نداشته باشند ولی اغلب زنان بدون درآمد هستند و در مدت طولانی رسیدگی به پرونده ها برای اداره زندگی دچار مشکلات و آسیب های فراوانی می شوند.
او از طولانی بودن روند رسیدگی به پرونده گلایه می کند و می گوید: به نظر من رسیدگی به پرونده های مربوط به نفقه نسبت به دیگر پرونده ها مثل مهریه باید در اولویت قرار گیرد چرا که تامین هزینه های زندگی برای زنانی که اغلب فاقد هرگونه درآمدی هستند و در چنین شرایطی باید هزینه های خود و فرزندانشان را تامین کنند مشکل است. با یکی از وکلا که برای دفاع از موکلش به این دادگاه آمده، هم صحبت می شوم.
خودش را مطلق معرفی می کند و درباره بحث نفقه و خرج و مخارج زنانی که در نوبت های طولانی مدت دادرسی دچار مشکل می شوند می گوید:من با تمام وجودم مشکلات این خانم ها را درک می کنم؛ زنان تنهایی که به هر دلیل از حمایت همسرشان برخوردار نیستند وباید خودشان خرج زندگی را تامین کنند.بیشتر خانم ها خانه دارند و راهی برای تامین مخارج زندگی شان ندارند.اغلب آن ها در طول مدت دادرسی متحمل مشکلات زیادی می شوند.
می پرسم به طور معمول رسیدگی به این گونه دعاوی چقدر زمان نیاز دارد. درجوابم می گوید:معمولا درخواست نفقه از سوی زن با شکایت عدم تمکین از سوی مرد همراه است و همین موضوع باعث طولانی شدن زمان دادرسی می شود.ضمن اینکه دادگاه ها به طور متوسط هر 3یا 4ماه یک بار وقت دادرسی تعیین می کنند و با این شرایط اقتصادی تأمین هزینه های زندگی برای یک زن بدون درآمد مشکل آفرین است. از حیاط دادگاه که بیرون می آیم صدای هیاهو،داد و فریاد ها و اشک و ناله ها در ذهنم می چرخد؛ چهره دخترک کوچکی که همراه مادرش به دادگاه آمده بود تا در همین کودکی شاهد طلاق پدر و مادرش باشد.حرف های زنی که از بی غیرتی همسرش می گفت و هزار حرف و حدیث دیگر.
ارسال نظر