جنتی: با خاتمی رفاقت ۴۵ ساله دارم
پارسینه: روابط دولتها با حوزههاي علميه و مراجع ديني همواره يكي از موضوعات حساس در تاريخ جمهوري اسلامي بوده است. شناسايي مطالبات حوزههاي علميه و آيات عظام و شيوه و كيفيت تعامل دولتمردان با نهاد روحانيت در حوزههاي مختلف؛ به ويژه مقوله فرهنگ از اصليترين مباحثي است كه توجه ناظران را به خود جلب كرده است.
اعتماد: در اين ميان يك سوال برجسته بوده است؛ اينكه دولت مستقر آيا روابط خود را بر پايه رويكرد تطبيقي با مطالبات حوزويان قرار داده يا تابع سياستي تعاملي است؟ در اينحال اينمهم، دستمايه آن گروه از منتقداني بوده است كه ميكوشند با ايجاد فضاي رواني، مشروعيت سياستهاي دولت را تهديد كنند. دولت يازدهم در كمتر از يكسال از استقرار خود كوشيده است با تبيين سياستهاي اعتدالي در عرصههاي مختلف، اين رويكرد را در تعامل با حوزههاي علميه نيز حفظ كند. شيوه عمل دولت در حوزه فرهنگ، علاوهبر تكيه به باورهاي ديني و ارزشهاي مترتب برآن، از يكسو نگاه به ارزشهاي ديني و از سوي ديگر اقتضائاتي است كه عصر مدرن بر ساخت اجتماعي - فرهنگي جامعه امروز ايران وارد كرده است.
اين اقتضائات كه بيش از همه ناشي از تحول تكنولوژيهاي ارتباطي است، اكنون به عنوان مطالبهيي جدي از سوي آحاد مردم جلوه دارد؛ بنابراين مهمترين دستور كار دولت در حوزه فرهنگ و اجتماع، ايجاد موازنه ميان ارزشهاي ديني و مقتضيات عصر حاضر است. دكتر «علي جنتي»، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در گفتوگويي كه مشروح آن را در پي ميخوانيد به سوالاتي پاسخ داده است كه به طور مشخص روابط دولت و نهاد روحانيت را در حوزه فرهنگ شامل ميشود. جنتي در اين گفتوگو سياستهاي دولت را در نحوه و كيفيت تعامل با حوزههاي علميه مورد بحث قرار داده و در اين حال به انتقادهايي كه به زعم او ناشي از شبهه افكني منتقدان مغرض نزد حوزههاي ديني عليه دولت و وزارتخانه متبوع اوست، پاسخ ميدهد. اين گفتوگو كه به مدد حجتالاسلام «حجتالله نيكيملكي»، مشاور وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در حوزه روحانيت انجام و در شماره سوم نشريه داخلي «فرهنگ و روحانيت» منتشر شده، حاوي نكات خواندني و روشنگري است كه براي خوانندگان جذاب خواهد بود.
آقاي وزير با تاملي بر كيفيت مواجهه حوزههاي علميه با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ميتوان سه ديدگاه يا سه رويكرد را شناخت؛ نخست رويكردي كه روش سلبي را پيشه كرده و اصولا با غالب برنامهها و اقدامهاي وزارت تحت تصدي شما برخوردي انتقادي دارد. نگاه دوم تاكيد دارد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بايد كاملا رويكردي تطبيقي با حوزهها داشته باشد. سرانجام نگاهي كه با درك ساختار و كار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در چارچوب نظام جمهوري اسلامي قايل به تعامل است. اين سه رويكرد را ميتوان حتي در تجربه سه دهه گذشته ساري و جاري دانست. البته چون توقعات از دولت «تدبير و اميد» كه برپايه اعتدال عمل ميكند بيش از ديگران است، حساسيت صاحبان رويكردهاي يادشده بيش از گذشته است. شما در اين باره چه نظري داريد؟ و اصولا ترجيح و رويكرد وزارت تحت تصدي شما در قبال حوزههاي علميه كدام است؟
فكر ميكنم كه بايد مقدمهيي براي اين مساله ذكر كرد كه اصولا رويكرد ما در وزارت ارشاد چيست. نسبت به مسائل ديني ما يك وظيفه قانوني داريم كه در قانون وظايف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مصوب مجلس آمده است و يك بند از آن، نشر و گسترش ارزشهاي اسلامي و مباني ديني است. اين مساله جزو وظايف قانوني ما است كه بايد دنبال كنيم و خوشبختانه ابزارهايي هم الان در اختيار هست. معاونتي به نام «قرآن و عترت» داريم كه كل مجامع قرآني كشور را هدايت ميكند. كانونهاي فرهنگي ـ هنري مساجد نيز به عنوان يكي از ابزارهايي است كه براي تامين اين هدف فعاليت ميكنند.
درحال حاضر نزديك به 18 هزار كانون فرهنگي ـ هنري در مساجد كشور، زيرنظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي فعاليت ميكنند. ساير ابزارهايي را هم كه داريم آن هم در خدمت اين ارزشها قرار دادهايم؛ يعني تئاتر، فيلمهاي سينمايي، موسيقي و حتي هنرهاي تجسمي. ما به دنبال اين هستيم كه در جهت نشر ارزشهاي ملي و اسلاميمان عمل كنيم. اينطور نيست كه اگر كنسرتي برگزار ميكنيم، كنسرتي خنثي باشد و هيچ هدفي را دنبال نكند. قطعا يك هدفي را دنبال ميكند. يا اگر فيلمي ساخته ميشود، فقط بخواهيم به عنوان سرگرمي به آن نگاه كنيم. ما دنبال اين هستيم كه فيلمهاي هدفدار را بيشتر تقويت، حمايت و كمك كنيم. اين يك اصل است كه بههرحال قانون اداره وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، حاكم هست بر آن. نكته دوم كه مورد توجه است اينكه از زمان انتصاب رهبر معظم انقلاب به مسووليت رهبري كشور تا به امروز كه بيش از دو دهه ميگذرد، ايشان همواره نسبت به مساله فرهنگ و مسائل فرهنگي عنايت ويژه داشتهاند و در عين حال دائما هم نسبت به آسيبهاي فرهنگي، بعضي چالشها و تهديدهاي فرهنگي هشدار دادهاند.
اگر بخواهيم مجموعه صحبتهاي ايشان را مقايسه كنيم، ميبينيم كه در حوزه فرهنگ ايشان بيش از همه صحبت كردهاند و الان رهنمودهايشان در حوزه كتاب، فيلم، مطبوعات، موسيقي، ساير هنرها، كاملا مشهود است و بيش از 10 جلد كتاب قطور در اين زمينه تا به حال تهيه شده است. از ابتدا يكي از نكاتي كه براي من مورد توجه بوده اين است كه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سياستها و ديدگاههاي رهبري عمل شود؛ ضمن اينكه ما رهنمودهاي مكتوب ايشان را بهطور كامل بررسي و مطالعه كرده و سرلوحه كارمان قرار دادهايم؛ حتي در ملاقاتهاي حضوري رسما اعلام كردهايم كه سياستها و رهنمودهاي رهبري را در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مدنظر قرار ميدهيم. خود آقاي رييسجمهور هم همين را قبول دارند و اعتقاد و تاكيد دارند كه در كارمان ديدگاههاي رهبر معظم انقلاب مورد توجه قرار گيرد. بنابراين در هيچ حوزهيي ما اجازه نميدهيم حركتي برخلاف قانوني صورت گيرد كه در اختيار ما است يا برخلاف سياستها و نظراتي كه تاكنون رهبرمعظم انقلاب ابراز كردهاند. اين كليت قضيه است كه ما بايد به آن توجه داشته باشيم.
در اينجا نكتهيي وجود دارد؛ ارتباط اين رويكرد با نحوه تعامل با حوزههاي علميه و مراجع عظام چگونه تعريف ميشود؟
قطعا همكاري است و همكاري از نوع دوجانبه هم هست. حالا من يك به يك توضيح ميدهم. ببينيد مثلا در حوزه كتاب كه يكي از مهمترين مسائل است، روحانيت معظم خودشان عموما تاليفاتي دارند و هم نظارت دارند بر كتابهايي كه در جامعه منتشر ميشود. در حوزه كتاب يكي از كارهايي كه ما انجام دادهايم، تعدادي از فضلاي حوزه را كه شخصيتهايي شايسته، شناخته شده، فرهيخته و آگاه به زمان و متعهد هستند، به عنوان عضو هيات نظارت بر كتاب به شوراي عالي انقلاب فرهنگي معرفي كرديم كه مورد تاييد شوراي عالي انقلاب فرهنگي قرار گرفتند. بنابراين ما اصولا مجموعه كتابهاي ديني كه در كشور منتشر ميشود، همه را در اين حوزه هدايت كردهايم كه همهاش ميرود قم بررسي ميشود.
كتابهاي حوزههاي ديني؟
كل كتابهايي كه در حوزه دين منتشر ميشود؛ حالا چه تاريخ ديني باشد چه سيره پيامبر(ص) و نهجالبلاغه و تفسير باشد. موضوعات ديني هرچه باشد به عبارت ديگر هر آنچه به شناخت اسلام برميگردد. اين را كاملا هدايت كرديم كه در جمعي از شخصيتهاي برجسته حوزه علميه قم بررسي شود. در حالي كه پيش از اينچنين كتابهايي در خود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بحث و بررسي ميشد.
البته حجم انتقادي كه الان در حوزه كتاب به وزارت ارشاد ميشود در حوزه كتابهاي ديني كمتر است بلكه منتقدان ميگويند...
اين را من به عنوان يك تعامل مطرح كردم كه وقتي ميگوييم تعامل ميكنيم، درواقع نوعي از تعامل هماني است كه در بالا گفتم. الان حوزه بهطور مستقيم خودش مجوز صادر ميكند.
يعني در دولت كنوني اين اتفاق افتاده است؟
بله. مثلا در شوراي نظارت بر نمايش فيلمهاي سينمايي؛ شورايي كه مجوز ساخت ميدهد يا پروانه نمايش صادر ميكند، ما از بعضي شخصيتهاي حوزوي دعوت كردهايم كه آنجا حضور دارند، نظر ميدهند و نظراتشان مورد توجه قرار ميگيرد. اين كار براي اين است كه آن سياست كلي را كه به آن اشاره كردم، بتوانيم پياده كنيم. در خود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، معاونان وزارتخانه عموما كساني هستند كه اصلا سابقه حوزوي دارند. معاون فرهنگي ما اينطور است؛ رييس سازمان فرهنگ و ارتباطات ما اينطور است؛ معاون قرآن و عترت اينطور است؛ مسوول ستاد كانونهاي فرهنگي و هنري امور مساجد ما شخصيت حوزوي است.
در ساير حوزهها، آدمهايي كه آشنا به مباني ديني هستند انتخاب شدهاند و متعهدند و معتقد به سياستهاي رهبري و نظام و اينها براي اين است كه تضمين شود كه سياستها دارد اجرا ميشود. اين كليت سياستهايي است كه ما داريم دنبال ميكنيم. البته در اين مسير، گاهي ديده ميشود كه بعضي ميآيند شبهاتي را القا ميكنند؛ مثل اين شبهه كه ميگويند وزارت ارشاد به دنبال لغو مميزي كتاب است. اگر كسي بتواند در طول هفت ماه گذشته يك اظهارنظر از بنده را در مطبوعات و رسانهها پيدا كند كه جايي گفته باشم كه مميزي كتاب را قبول ندارم ابدا نميتوانند پيدا كنند. ما در ابتداي كار، نظرمان اين بود كه مميزي قبل از چاپ را به عهده خود ناشران بگذاريم. منتها وقتي كه چاپ شد باز مميزي آن در وزارت ارشاد، صورت گيرد.
مثل روزنامهها؟
نه مثل روزنامهها نيست. روزنامهها منتشر ميشوند. بعد اگر عملكرد روزنامهيي خلاف قانون درآمد، ميآيد در هيات نظارت و آنوقت عقوبت ميشود يا بالاخره تذكر داده ميشود يا توبيخ ميشود يا پروانه انتشارش لغو ميشود. بنابراين قبل از اينكه كتاب منتشر و توزيع شود، بعد از چاپ حتما بايد وزارت ارشاد، مجوز صادر كند تا بتواند منتشر شود. در حالي كه در مطبوعات اينطور نيست. در مطبوعات فقط يك بار ميآيند و مجوز ميگيرند. ما گفتيم كه قبل از چاپ كتاب به جاي اينكه بياييم قانون را اعمال كنيم، قانون در دست ناشران باشد. در آن صورت خود ناشران ميدانند كجا تخلف قانوني است. خودشان كتابي را كه ميخواهند منتشر كنند، بايد ملاحظه كنند. دقيقا بخوانند، هر جا كه ديدند مغاير قانون است، خودشان حذف كنند.
آقاي دكتر اينجا يك مشكل وجود دارد؛ وقتي شما مميزي را اينطور تعريف ميكنيد، برخي تعريف ديگري را دارند. وزارت ارشاد وقتي مجوز انتشاركتابي را ميدهد، حتما ملاحظاتي را دارد؛ خط قرمزها را ميشناسد؛ ميداند كجا بايد مميزي بشود و كجا نه؟ خب گاه ميبينيم بعضي از كتابهايي كه از همين وزارتخانه مجوز انتشار ميگيرند با مخالفت برخي طيفها در حوزههاي ديني روبهرو ميشود. اين همان نقطه اختلافي است كه ابتداي سوالهايم گفتم. احساس ميشود كه منتقدان توقع يك رويكرد كاملا تطبيقي را از وزارت ارشاد دارند؟
آنها را هم توضيح ميدهم. به هر حال ما در بدو امر وقتي به وزارت ارشاد آمديم، ميخواستيم كه كار مميزي قبل از چاپ را برعهده ناشران بگذاريم. ناشران زيربار نرفتند. گفتند وزارت ارشاد ميخواهد كار سانسورگري را از خودش به ما منتقل كند و ما اينكار را نميكنيم، چون براي آنها خسارت داشت. براي اينكه وقتي آنها هم براساس سليقه خودشان مميزي ميكردند، ميآوردند باز ارشاد وقتي ميخواست مجوز بدهد ميگفت شما فلان صفحه را بايد حذف كنيد، باز دچار خسارت ميشدند. اين است كه زيربار نرفتند. ما هم ديديم كه ناشران آمادگياش را ندارند. گفتيم طبق قانون عمل ميكنيم.
ما الان قانون در دستمان است؛ يعني شوراي عالي انقلاب فرهنگي، در زمينه چاپ و انتشار كتاب براي ما مصوبه دارد و ما هم هياتهاي نظارت بر كتاب بزرگسال و كتاب كودكان را تشكيل دادهايم كه اينها هم مصوبه شوراي انقلاب فرهنگي هستند. به عبارت ديگر تمام اعضاي هيات نظارت بر كتاب به پيشنهاد وزارت ارشاد مورد تاييد شوراي عالي انقلاب فرهنگي قرار گرفتند و دارند نظارت ميكنند و دقيقا ما آنچه قانون به ما گفته است، اينجا عمل ميكنيم. اما درباره نكتهيي كه شما اشاره كرديد؛ خب طبيعي است ما به ويژه در حوزه فرهنگ، سلايق مختلف داريم. بناي ما هم بر اين است كه همه سليقهها را در حوزه فرهنگ مورد توجه قرار دهيم. نميتوانيم تابع سليقه يك گروه خاص باشيم. ممكن است حالا يك نفر بگويد من از اين نوع كتابها خوشم ميآيد و از آن نوع كتاب، خوشم نميآيد. ما وظيفه داريم فقط به قانون عمل كنيم.
تا آنجا كه قانون براي ما محدوديت ايجاد كرده است، ما محدوديت ايجاد كرديم اما فراتر از قانون نميتوانيم حركت كنيم. ضمن اينكه اعتقاد داريم بهخصوص در حوزه فرهنگ و فرهنگ مكتوب، بايد فضايي را ايجاد كنيم براي تبادل افكار، تضارب آرا و اينكه انديشههاي مختلف بايد يك همفكري داشته باشند. حالا ممكن است يك نفر نظريهيي راجع به مسالهيي بدهد كه بنده قبول نداشته باشم. بنده ميتوانم يك كتاب بنويسم اين نظريه را رد كنم. در اينصورت هم به او اجازه داده شده كه بيايد ديدگاهش را بيان كند و هم به نفر ديگر اجازه داده شده است كه بيايد ديدگاه او را رد كند. بنابراين مشكلي نيست اما اينكه كسي انتظار داشته باشد كه چون بنده اعتقادي دارم كس ديگر نبايد مخالف من حرف بزند؛ ما اين را قبول نداريم و قانون همچنين چيزي را به ما اجازه نداده است. قانون به ما اجازه داده است- بهخصوص در مسائل فكري- ممكن است كسي كار پژوهشي ميكند و يك نظريه علمي را بيان ميكند كه آن نظريه علمي را ديگران قبول نداشته باشند. خب ديگران بيايند رد كنند. حتي در حوزههاي ديني هم بودند افرادي كه آمدند و اظهارنظري كردند اما ديگران قبول نداشتند و به جاي يك كتاب، مثلا 20 جلد كتاب تاكنون عليه آن نوشتهاند. بالاخره جامعه اگر بخواهد فرهنگش رشد كند، در سايه همين تضارب آرا رشد ميكند.
آقاي وزير! با اين حساب شما احساس ميكنيد انتقاداتي كه مطرح ميشود، ناشي از اختلاف سليقه است يا اختلاف با شخص شما يا با دولتي كه شما در كابينهاش حضور داريد؟ مثلا نگاه ميكنيم، در فيلم رستاخيز. بسياري از علماي ديني نظر دادند كه فيلم ايرادي ندارد عدهيي ديگر بهشدت ابراز مخالفت كردند. من به عنوان مخاطب وقتي به اين تفاوت ديدگاهها توجه ميكنم درمييابم كه اين وضع بيانگر نوعي اختلاف سليقه ميان علماي ديني است اما نحوه بازتاب نظرات مخالف يا منتقد از سوي برخي چنان است كه گويي نظرات ياد شده بيانگر نوعي مخالفت با دولت يا مخالفت با سياستهاي فرهنگي دولت يا با سياستهايي است كه وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي دنبال ميكند. شما چه دركي از اين نوع خبرپراكنيها داريد؟ در اين حال شاهد بودهايم كه بسياري منتقدان نه تنها در 6، 7 ماه گذشته، بلكه در سالهاي گذشته هم هرگز توليد فكر نكردهاند، بلكه همواره در موضع يك منتقد نشستهاند و هر آنچه هست را نقد ميكنند. چنين به نظر ميآيد اين گروه از منتقدان به ترتيبي با هرنوع ابتكار در حوزه فرهنگ و هنر مخالفند و از هر نوع فكر تازه هم بهشدت هراس دارند و آن را مورد حمله قرار ميدهند.
منتقدان دو گروه هستند؛ ما يك سري منتقد فرهنگي ـ فكري داريم كه حالا عمدتا حوزههاي علميه جزو اين گروه محسوب ميشوند و اينها معمولا براساس ديدگاه ديني ـ فرهنگيشان ممكن است يك نظريهيي را بيان كنند كه معمولا فارغ از حب و بغض و مسائل سياسي است. مثلا درباره فيلم رستاخيز آقايان اعم از مراجع يا غيرمراجع، شخصيتهاي حوزوي، ديدگاههايي كه داشتند براساس احساس ديني بوده است. مثلا ميگويند چهره حضرت اباالفضل (ع) در اين فيلم روشن نباشد. آنان انگيزهشان اين است كه قداست حضرت اباالفضل (ع) حفظ بشود.
اگر قداستي زير سوال رفت هر چهرهيي را بخواهيم به عنوان چهره حضرت اباالفضل(ع) مطرح كنيم، نميتواند نمايانگر چهره آن حضرت باشد. معلوم است كه اين موارد را روي احساس و انگيزه ديني مطرح ميكنند. يا حتي انتقاداتي كه به برخي روزنامهها وارد ميكنند باز روي حساب همين احساس و انگيزه ديني است اما يك سري گروههاي سياسي يا- به تعبيري باندهاي سياسي- داريم كه به دنبال اهداف سياسي هستند. اصلا هيچ كاري ندارند كه آيا اين حرف حق است يا نيست؟ مهم اين است كه تخريب كنند، انتقاد كنند. آنها حسابشان جداست. بنابراين متفاوت از مورد بالا در محيطهاي حوزوي و دانشگاهي شخصيتهاي بسيار صاحبفكري هستند كه ديدگاههاي فرهنگي و علمي خودشان را بيان ميكنند. ما هم كاملا از اين ديدگاهها استقبال ميكنيم.
منتها صداي منتقدان هدفدار سياسي معمولا بيش از ديگران است...
همان باندهاي سياسي.
مراجعات به علما از قبل سال جديد خيلي زياد شده است. گاه ديده شده علما راجع به مسائل فرهنگي هشدارها و انذارهايي را براساس آنچه از سوي مراجعهكنندگان مطرح ميشود، بيان ميكنند. براي مثال درباره فيلم رستاخيز يا طرح عفاف و حجاب. بديهي است مغرضان در اين ميان به تحريف واقعيات خواهند پرداخت. در اين حال ممكن است اين عزيزان وقت ندارند مثلا فيلم رستاخيز را ببينند تا درباره آن نظر دهند بلكه اتكا ميكنند به آنچه به ايشان گزارش ميشود. وزارت ارشاد و شخص شما براي اينكه بتوان مانع فضاسازيهاي مغرضانه شد چه تعامل فعالي را در دستور كارخود قرار دادهايد؟
جريانهايي كه سياسياند، رسانههايي هم دارند كه سعي ميكنند از طريق اين رسانهها جوسازي كنند يعني متاسفانه با وجود اينكه همه ما بايد متعهد به اخلاق اسلامي باشيم، احيانا ديده شده كه بعضي از اظهارات را به وزير ارشاد يا بعضي مسوولان اين وزارتخانه منتسب ميكنند؛ بعضي از اظهارات را تحريف ميكنند؛ بعضي بخشي از اظهارات را حذف و بخش ديگر را گزينشي بيان ميكنند و طبيعتا در اختيار شخصيتهاي مختلف اعم از نمايندگان مجلس، يا برخي مراجع تقليد يا حوزههاي علميه، يا جاهاي ديگر قرار ميدهند و انتشار ميدهند و ذهن آنها را مشئوب ميكنند. ما وظيفه خود ميدانيم كه با هر وسيله ممكن واقعيتها را منتقل كنيم. لذا من در طول چند ماه گذشته سعي كردهام با تعيين رابطهايي با مراجع تقليد و روحانيت و تعيين مشاور وزير در امر روحانيت، ارتباط نزديكي با آنها برقرار كنم تا اگر شبهاتي در ذهنشان باشد آنها را توضيح بدهيم. اگر هم انتقاد سازندهيي داشته باشند و انتقادات واقعي باشد، آنها را هم بشنويم و سعي كنيم خودمان را اصلاح كنيم.
برخي جريانات ميخواهند اين مساله را به عمد برجسته كنند كه اگر هر نوع اتفاقي كه در حوزه فرهنگ افتاده يا هر نوع كمكاري كه در اين حوزه وجود دارد، متوجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است، در حالي كه وزارت ارشاد اگرچه پيشاني فرهنگي كشور را در اختيار دارد اما تنها متولي فرهنگ كشور نيست بلكه بخشهاي مختلفي از سازمان تبليغات اسلامي گرفته؛ صدا و سيما و... و حتي خود حوزهها در اين زمينه فعاليت ميكنند، منتها چنين القا شده كه تنها وزارت ارشاد است كه بايد پاسخگوي وضع موجود باشد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دولت يازدهم براي تغيير اين وضع و اينكه اين مطالبهجويي از همه بخشها باشد يا اينكه حداقل حركتهاي موازي كه دارد انجام ميشود و گاه ديده ميشود كه هركدام، يك رويكرد خاصي را دنبال ميكنند اما نتيجه و محصول را بايد وزارت ارشاد پاسخ بدهد چه سياستي را دنبال ميكند؟
من ابتدا اشاره كردم، سياستهايي را كه مقام معظم رهبري ابلاغ كردهاند اعم از عمومي يا خصوصي، همه را دنبال ميكنيم و دغدغههاي ايشان و نگرانيهاي ايشان را دقيقا ميدانيم و به آنها توجه داريم و سعي ميكنيم تا آنجا كه امكانپذير است، اين دغدغهها را مرتفع كنيم؛ در واقع انجام اين مهم را وظيفه خود ميدانيم. اين جزو وظايف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است و امسال هم كه به عنوان سال فرهنگ ناميده شده، به هر حال وظيفه سنگينتري برعهده ما قرار گرفته است. ما در حد خودمان تلاش ميكنيم با تشكيل يك كارگروه مشخص كه بتواند برنامهريزي ويژهيي داشته باشد با رويكردي كه مقام معظم رهبري داشتند؛ يعني مديريت جهادي و بهكارگيري نيروهاي جوان و شكوفا كردن استعدادهاي نويي كه در زمينههاي فرهنگي و هنري هست، كار را دنبال كنيم.
اين وظيفه ما است اما همين جريانات سياسي سعي ميكنند در اين زمينه هم تسويه حساب سياسي كنند؛ يعني بالاخره جرياناتياند كه در انتخابات رياستجمهوري كانديدايي داشتند و از اينكه اين دولت سركار آمده چندان رضايت خاطر ندارند. بنابراين به هر نحوي به دنبال تخريب هستند؛ از جمله به مجرد اينكه مقام معظم رهبري اظهار نگراني ميكنند، فوري ميخواهند اين نگراني را متوجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي كنند. در حالي كه معتقدم فرهنگ چيزي نيست كه يك دستگاه مسوول آن باشد. ما يك دستگاه حاكميتي هستيم از نظر صدور مجوز براي چاپ كتاب، انتشار مجوز براي مطبوعات و نشريات، مجوز صدور آلبومهاي موسيقي، مجوز برگزاري نمايشهاي تئاتري، هنرهاي نمايشي يا ساخت فيلم. در حالي كه دستگاههايي كه موثرند در ساخت فرهنگ يك جامعه بيشمارند. بعضي از آنها تاثيراتشان چندبرابر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است؛ از جمله صدا و سيما.
الان صدا و سيما 50 شبكه تلويزيوني به صورت سراسري و استاني دارند كه 31 شبكه از آنها استاني است و بقيه بخشي فارسي، بخشي عربي و به زبانهاي ديگر منتشر ميشود. بالاخره قبول داريم كه صدا و سيما ميتواند نقش ايفا كند يا خير؟ خب اگر نقش ايفا ميكند، بنابراين دستگاههايي كه نقش ايفا ميكنند قاعدتا در اين نگرانيها هم بايد سهم خود را ايفا كنند يا براي مثال نهادهاي ديگر مانند سازمان تبليغات، دفتر تبليغات اسلامي، خود حوزههاي علميه. مگر قبول نداريم كه حوزه علميه در ارتقاي سطح فرهنگ ملي موثر است؟ بنابراين در اين زمينه مسووليت دارد. حتي شخصيتهاي فرهنگي، اعم از دانشگاهها، نخبگان فرهنگي، شخصيتهاي حوزوي هركدام به سهم خود بايد نقش ايفا كنند. ما هم بايد وظيفه خودمان را انجام دهيم اما اينكه يك جريان سياسي بخواهد همه مسووليتها را به گردن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بيندازد، اين اصلا غيرمعقول و غيرمنطقي است. قابل پذيرش نيست كه بگويند فرهنگ جامعه را فقط اين وزارتخانه ميسازد.
فرهنگ جامعه ممكن است در طول يك سده شكل بگيرد يا در طول مثلا چند دهه تغيير كند، عوامل مختلفي هم اثر دارد. ما الان ارتباطات جهانيمان فوقالعاده زياد شده است؛ مثلا اگر روزي ميخواستيد راديو لندن را گوش كنيد، حتي در موج كوتاه هم كلي مشكل داشتيد كه صداي يك راديو را فقط بشنويد. الان شما ميتوانيد بنشينيد و 2 هزار شبكه تلويزيوني را بهراحتي از طريق ماهواره دريافت كنيد. يا رفت و آمدهايي كه تسهيل شده است. در گذشته كسي نميتوانست به راحتي به حج يا عتبات عاليات، حتي سفرهاي سياحتي برود. تعدادي كه به خارج از كشور ميرفتند بسيار اندك بودند. الان شما ميبينيد در سال بيش از يك ميليون نفر سفرهاي غيرزيارتي ميكنند.
امسال در حوزه زيارتي بيش از 850 هزار نفر فقط عمرهگزار هستند. چند ميليون نفر به كشورهاي مختلف رفت و آمد دارند و دنيا را ميبينند و از فرهنگهاي ديگر تاثيرپذيري دارند. همانطور كه ما هم در فرهنگهاي ديگر اثرگذاري داريم. به همين دليل است كه صدا و سيماي ما فعال است؛ به همين دليل است كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي از طريق رايزني فرهنگي كار ميكند. بالاخره فرهنگ چيزي است كه هم ميتواند بر ديگران تاثير بگذارد هم از ديگران تاثير بگيرد. پس بسياري از آسيبهاي فرهنگ ما هم ناشي از شرايط اجتماعي است كه امروز هست و شرايط ارتباطي است كه امروز داريم. همين شبكههاي ارتباطي كه وجود دارد مانند فيسبوك و توييتر و امثال آن باعث شده افراد ارتباطات خيلي نزديكي با هم پيدا كنند. در قالب ايميل مكاتبه ميكنند. ارتباطات كه برقرار ميشود، به هيچوجه نميتوان گفت يك دستگاهي فقط مسووليت فرهنگي دارد يا هر آسيبي در كشور پيدا ميشود، اين دستگاه مسوول آن است.
در بحث موسيقي؛ القاگري خاصي انجام ميگيرد؛ اينكه جنابعالي در دوره مديريتيتان به شيوه افراطي بحث موسيقي را ترويج ميكنيد. واكنش شما به اين القاگري چيست؟
الان كه خيلي از نوازندگان و اهالي موسيقي از ما ناراضياند؛ چراكه معتقدند ما يكسري محدوديتهايي براي آنها ايجاد كردهايم. يعني عكس قضيه است ما كاملا داريم كنترل ميكنيم. حتي آلبومهاي موسيقي را كه ميخواهد منتشر شود يا كنسرتهايي كه ميخواهد برگزار شود، سعي ميكنيم احساسات ديني مردم مورد توجه قرار گيرد و احساسات آنها را خدشهدار نكند. حتي بعضي از كنسرتهايي كه هيچ مشكلي از نظر ديني و ارزش ملي ما ندارد اما احساس ميكنيم در بعضي شهرستانهاي كوچك ممكن است آسيب بزند به احساسات مردم. از اينرو اجازه نميدهيم در آن شهرستانها كنسرت برگزار شود. يك پديدهيي كه اخيرا با آن روبهرو هستيم، اجراكنندگان كنسرت نيستند؛ يعني آنهايي كه اجرا ميكنند، كاملا با رعايت شؤون ديني و اسلامي برنامهشان را اجرا ميكنند بلكه تماشاچيهاي ما هستند.
يعني شما يك كنسرت اجرا ميكنيد، ميبينيد، 1400، 1500 نفر شركت كردهاند. خوب آدمهايي كه ميآيند نوع لباسها، آرايش و وضع عموميشان مناسب نيست كه در اين برنامهها شركت كنند. يا گاهي در همين اجراي كنسرت از طرف تماشاچيها حركتهاي نامناسبي سر ميزند كه گاه خارج از اراده برگزاركنندگان كنسرت است. با اينكه معمولا قبل از شروع برنامه تذكرات لازم را ميدهند. برگزاركنندگان نيز وقتي براي ثبتنام به وزارت ارشاد مراجعه ميكنند، درباره نوع لباس و آرايش شركتكنندگان در كنسرت تذكرات لازم را دريافت ميكنند. حتي گاه نيروي انتظامي از ورود افراد ياد شده به سالنهاي برگزاري برنامه جلوگيري ميكند ولي خب در عين حال موارد نادري بوده در برخي شهرستانها كه كنسرتهايي اجرا شده و ازطرف تماشاچيها وضع نامطلوبي داشتيم نه از طرف برگزاركنندگان. گاهي هم در برخي شهرستانها، كنسرتهايي اجرا شده كه مجوز ارشاد نداشتهاند.
يعني ربطي به شما نداشتهاند؟
ربطي به ما نداشته و بعد هم ما گفتيم با آنها برخورد شده است؛ يعني مواردي بوده است كه بدون اينكه به ما بگويند و مجوز بگيرند، براي خودشان كنسرت برگزار كردهاند. ما نيز از طريق نيروي انتظامي مانع شدهايم و بعد شوراي تامين استان برخورد كرده است و مواردي مانند اينها.
به نظر شما بسياري از انتقادات مغرضانهيي كه مطرح ميشود و تلاش ميكنند آنها را از زبان مراجع تقليد بيان كنند، آيا مربوط به اختلاف شخصي با شماست يابا دولت؟
پاسخ به اين سوال را كه من قبلا بيان كردم. آنچه ازطرف حوزهها بيان ميشود، ديدگاههايي است كه براساس مسووليت ديني بيان ميشود. ممكن است بعضي وقتها اطلاعات غلطي از طريق جريانات سياسي در اختيار آنها قرار بگيرد و اظهارنظري بكنند اما آن وقت كه اظهارنظر كنند، ميدانم كه بدون قصد و غرض دارند اظهارنظر ميكنند. واقعا از روي احساس ديني و انگيزههاي ديني است كه فكر ميكنند وظيفه دارند بيان كنند. ما هم استقبال ميكنيم و همواره به آقايان اعلام كردهايم كه هروقت موردي به ذهنشان آمد كه آن را برخلاف مباني ديدند، آن را قبل از اينكه رسمي اعلام كنند يا سر درس بيان كنند يا با رسانهها مطرح كنند، با خود ما مطرح كنند. ما زودتر به رفع اشكال ميپردازيم. يا لااقل آن شبهه را كه در ذهن آقايان هست و ممكن است ناشي از اطلاعات غلطي باشد كه به آنها داده شده، رفع ميكنيم.
خيلي اوقات ديده شده انتقاداتي كه از سوي حوزههاي علميه در حوزه فرهنگ مطرح ميشود، متوجه ابزارهاي رسانهيي و اصرار بر مسدود شدن آنهاست؛ مانند فيسبوك، ماهواره واتس آپ و... اين در حالي است كه ميشود از همين ابزارها براي توزيع انديشه هم استفاده كرد؛ يعني اگر توليد فكر يا حرف تازهيي متناسب با عصر و زمان وجود دارد، از اين طريق هم مطرح شود. همانطور كه در ابتداي صحبتهايتان مطرح كرديد ما نسل جديدي داريم، دنياي جديدي داريم، پيچيدگيهاي جديدي داريم كه خاصه با 3 دهه گذشته كاملا فرق كرده است. ابزارهاي ارتباطي _ رسانهيي جديد داريم، ادبيات هم قاعدتا بايد فرق كند اما ميبينيم كه برخي اصرار دارند با همان ادبيات سابق و بستن ابزارهاي جديد كار را پيش ببرند. شما به عنوان وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي كه به هرحال با چنين پديدهيي سر و كار داريد و ديدگاهي داريد، نسبت به منتقداني كه چنين نظراتي دارند چه راهحلي را پيشنهاد ميكنيد؟ اين درحالي است كه براي مثال فيسبوك يا توييتر، فيلتر است اما دستيابي به آن غيرممكن نيست. برخي با استفاده از بسياري راهها به اين فضا دسترسي پيدا ميكنند. با اين حساب آيا مسدود كردن تنها چاره كار است يا ميتوان با بهرهمندي از اين امكان و نيز توليد فكر و انديشه به زعم منتقدان، اين تهديد را به فرصت تبديل كرد؟به نظر شما براي تشريح وضع و تبيين آنچه جاري است نزد مراجع ديني چه بايد كرد؟
ما فعلا بحث تبيين نزد مراجع را نداريم. اين قضايايي كه اتفاق ميافتد كه ما يك پديدههاي جديدي داريم كه در حوزه فرهنگ هم تاثيرگذارند مانند شبكههاي اجتماعي مثل فيسفوك، توييتر يا شبكههاي ارتباطي مانند واتسآپ وايبر، يا بعضا شبكههاي ارتباطي كه ميتوانيد با آنها مكالمه كنيد و چون هزينهيي ندارد، با كسي كه در خارج از كشور است ميتوانيد مكالمه كنيد، بدون اينكه هزينهيي پرداخت كنيد. وي چت، مثلا شبكه ارتباطي است. بالاخره اينكه ما با اين نوع پديدههاي ارتباطي جديد چگونه بايد برخورد كنيم، نظرات مختلف است؛ گروهي معتقدند اينها آثار مخرب دارد و فرهنگ خاصي را با خود ميآورد كه براي جوانان ما مضر است و راهش اين است كه اينها را فيلتر كنيم تا به هيچوجه افراد دسترسي نداشته باشند. البته اين يك نظر است.
يك نظر ديگر هست كه بالاخره ما در دنيايي زندگي ميكنيم كه به سرعت در اين حوزهها پيشرفت ميكند و هر پديدهيي مانند فيسبوك و شبكههاي اجتماعي ضمن اينكه مضراتي هم دارند، منافعي هم دارند. ما خودمان هم ميتوانيم از اين شبكههاي اجتماعي در جهت نشر افكار و ايدههايمان استفاده كنيم. بنابراين بايد ضمن مراقبت از اين آسيبها، سعي كنيم از فرصتهايش استفاده كنيم. اينهم يك نظر است. حالا آنچه كه بنده به عنوان وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي موظف به اجراي آن هستم، قانون است. البته ممكن است نظر شخصي هم داشته باشم. من گاهي نظر شخصي هم درباره فيسبوك گفتهام. چيز جديدي نيست اما آنچه عمل ميكنيم، قانون است. قانون در اين زمينه يك كميته تعيين كرده، كميته مصاديق جرايم اينترنتي؛ كميتهيي كه شش نفر از وزرا هم عضو آن هستند و هر تصميمي بگيرند، براي ما ملاك است و بايد آن را اجرا كنيم. تا حالا هم شبكههايي را كه فيلتر كردهاند ما نه دنبال برداشتن فيلترهايش بودهايم كه بخواهيم خلاف قانون عمل كنيم. البته اگر حرفي هم داشته باشيم در اين كميته ميزنيم و بالاخره هرچه اين كميته تصميم بگيرد، قانون، حق را به كميته داده است. بنابراين هر چه مصوب كند ما موظفيم آن را اجرا كنيم و دقيقا اجرا ميكنيم. بنابراين نبايد اظهارنظر شخصي را با اعمال نظر يا اجراي قانون مخلوط كرد. به هر حال شايد هر كس يك نظري داشته باشد اما وقتي يك مسووليتي داريم، موظفيم قانون را اجرا كنيم.
يكي از بحثهايي كه مطرح است، بحث توقيف چند هفتهنامه است. ساليان سال مرسوم بوده است اين مساله از مجراي خاص انجام شود؛ اما اينبار موضوع توقيف مربوط به يك جريان خاص نبوده است اما به نظر ميرسد بسته شدن اين نشريه به نام شما و وزارت فرهنگ تمام شد؛ در حالي كه هيات نظارت بر مطبوعات وجود دارد اما اينكه موضعگيريهاي خاصي در اين زمينه صورت گرفته است و حتي عدهيي از نمايندگان مجلس در دستور كار خود اين موضوع را قرار دادهاند، مساله عجيبي است. نظر شما چيست؟
اصولا درباره مطبوعات، چه درباره توليدشان و چه صدور مجوز براي انتشار آنها وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تصميم نميگيرد. درواقع وزارت ارشاد عضوي از هيات نظارت است كه در آن (هيات) دستگاه قضايي نماينده دارد، حوزه نماينده دارد وزارت علوم نماينده دارد، مجلس شوراي اسلامي نماينده دارد. ما هم يك رأي داريم از هفت راي موجود اين هيات. تصميماتي كه گرفته ميشود براساس اكثريت آراست. هيچ نگاه سياسي خاصي هم به هيچكس نداريم. نه در صدور مجوز _كه الان فردي كه مجوز ميگيرد و نشريهيي كه ميخواهد منتشر كند، مخالف دولت است يا موافق دولت؟_ نه در دادن يارانه به آنها اعمال نظر خاصي ميكنيم. درست براساس ضوابطي است كه در سايت معاونت مطبوعاتي اعلام كردهايم و عينا آن را اجرا ميكنيم. حالا اين نشريه چه موافق دولت باشد چه نباشند، فرق نميكند هر دو را ما با يك ديد، نگاه ميكنيم. اگر تخلف قانوني هم بكنند ما هم به همان ترتيب برخورد ميكنيم. در همين جريانات اخير دو روزنامه بهار و آسمان از اين سو بسته شده و يالثارات و 9 دي هم از آن سو بسته شده است. البته من بارها گفتهام كه توقيف، آخرين راهحل است. وقتي يك روزنامه توقيف شود، تنها مديرمسوول تنبيه نميشود بلكه همه آدمهايي كه در آن مجموعه كار ميكنند را نيز شامل ميشود. بعضي جاها 100 تا 150 نفر كار ميكنند ما همه اينها را داريم تنبيه ميكنيم و مجازات ميكنيم. اين مجازات غيرعادلانه است ولي قانون در جاهايي به ما گفته بايد توقيف كنيم. آنجاكه تخلف قانوني رخ ميدهد، بايد توقيف كرد. اين آخرين راهحل است. هم از اين طرف يك هفتهنامه توقيف شده، هم از آن طرف دو روزنامه توقيف شدهاند، بالاخره نگاه، نگاه برابري است. براي ما فقط و فقط ملاك قانون است و نگاه سياسي خاصي وجود ندارد. منتهي بعضيها براي خودشان حاشيه امني قائلند كه فكر ميكنند هر كاري كنند، هيچكس حق ندارد اقدامي انجام دهد و نگاه چپ به آنها داشته باشد. اين درست نيست؛ كسي حق ندارد خودش را فراتر از قانون بداند و بگويد من هر كار كردم نبايد با من برخورد كنند اما رقيب سياسي من اگر كمترين حركت را كرد بايد با او برخورد شود. اين درست نيست ما اين را قبول نداريم.
يكي از بحثها و شبهههايي كه در حوزههاي علميه شنيده ميشود، ديدار شما در ابتداي سال با رييسجمهور اسبق حجتالاسلام سيد محمد خاتمي است. آيا اين يك ديدار رسمي بوده؟ آيا شما تنها كسي بوديد كه با ايشان ديدار كرديد؟ نگاه جنابعالي به اين ديدار چه بوده كه بعضي تاكيد دارند كه چنين ديداري نبايد انجام ميشد؟
اولا اين ديدار رسمي نبوده است. ما به ديدار آقاي خاتمي رفتيم نه براي اينكه رهنمود سياسي بگيريم ونه رهنمود فكري و فرهنگي. بالاخره ايشان شخصيتي بوده كه 8 سال رييسجمهور اين كشور بوده است. انگيزه من هم از ديدار با ايشان منحصر به امسال نيست و سالهاي قبل هم به ديدار ايشان ميرفتم. به خاطر اينكه من بيش از 45 سال است با آقاي خاتمي رفاقت دارم. از پيش از انقلاب يعني از سال 1347 به اين طرف من با ايشان مرتبطم، رفاقت دارم و نزديكم. بههرحال اين عيد ديدني هم سنت حسنهيي است كه ما داريم. من همانطور كه به ديدار ايشان رفتم به ديدار شخصيتهاي ديگر هم رفتم؛ ديدار رييس مجلس شوراي اسلامي و بعضي از شخصيتهاي ديگر كه حالا ممكن است از نظر فكري 180 درجه با ايشان مخالف بودم، ديدار آنها هم رفتم. يك عيدديدني 10، 15 دقيقهيي مثل ديگراني كه رفتم. براساس انگيزه اخلاقي، من اين كار را كردم.
يعني در واقع در رقابتهاي سياسي اخلاق فراموش ميشود...
بعد هم تنها نبودم. همانطور كه خود آقايان دفترشان اعلام كردند چندين نفر از وزيران ديگر، چند نفر از اعضاي كابينه، بسياري از شخصيتهاي دولتي و مقامات رفتند با ايشان ديدار كردند اما خود اينكه چگونه ميشود كه در بين همه يك مرتبه به سراغ من آمدهاند و بنده را مورد انتقاد قرار ميدهند، نشاندهنده اين است كه بعضي فقط به دنبال تفكر سياسي خاص خودشان هستند.
يكي از موارد انتقاد درباره جنابعالي آن است كه درمورد تكخواني خانمها موافقت داريد و اين را نوعي هنجارشكني ميدانند. در اين مورد بهطور روشن پاسخ دهيد؟
ببينيد، يك بار درباره تكخواني سوال كردند و من حكم شرعياش را بيان كردم. حكم شرعياش اين است كه برخي مراجع بزرگ، فتوايشان اين است كه اگر خانمها جايي تكخواني كنند؛ به گونهيي كه مفسدهانگيز نباشد- حالا ممكن است از مفسدهانگيز هر كس برداشتي داشته باشد ولي آنچه در فتواي آقايان هست اين است كه اگر مفسدهانگيز نباشد فرقي بين جمعخواني و تكخواني نيست- تكخواني هم اشكالي ندارد. ما فقط يك حكم شرعي را بيان كرديم اما آقايان بيايند بگويند يكجا ما اجازه تكخواني داده باشيم و يك خانم رفته باشد براي آقايان تكخواني كرده باشد؛ حتي غيرمفسدهانگيزش را، يك مورد هم وجود ندارد. يعني من بيان يك فتواي شرعي بعضي از آقايان مراجع را داشتم ولي در عمل بيايند يك مورد را بيان كنند بگويند اين يك مورد را كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اجازه داده، يك خانم برود در جمع مختلط خانمها و آقايان خوانده باشد، ما چنين چيزي نداريم اصلا. كجا داريم، يك موردش را هم نداريم. متاسفانه در مجلس از من بابت اين قضيه سوال كردند. اين بود كه به دروغ و افترا آمدند عكس يك خانمي را بين نمايندگان مجلس توزيع كردند و گفتند كه اين خانم با مجوز وزارت ارشاد رفته در تالار وحدت خوانده است. در حالي كه اين خانم تا به حال در ايران اصلا برنامه اجرا نكرده است؛ هر چه برنامه اجرا كرده در خارج از كشور بوده است.
فضا خيلي مغشوش شده است. چيزي كه حس ميشود خلأ ابزارهايي است كه وزارت ارشاد براي پاسخگويي بايد داشته باشد. من به عنوان يك روزنامهنگار معمولا پاسخهايي كه وزارت ارشاد يا شخص شما به اين شبهات ميدهيد را نقل به مضمون دريافت ميكنم. يا اصولا پاسخ به اين شبهات از سوي رسانههايي انجام ميگيرد كه خود را همسو با سياستهاي دولت ميدانند؛ منتها دولت در انجام اين منظور كمتر از ابزار و امكانات رسانهيي خود استفاده ميكند. تصور نميكنيد در اين باره كمي ضعيف برخورد ميشود؟
البته همهاش هم اين طور نبوده است كه غيرارادي باشد. خيلي موارد هم ارادي است؛ يعني ما احساس ميكنيم كه يك عده هستند كه اهم تلاش آنها براين است كه ما را مشغول اينگونه حاشيهها بكنند كه از برنامهريزيهاي اساسي خودمان باز بمانيم. ما تعمد داريم خيلي خودمان را درگير حاشيه نكنيم و هرروز بياييم جواب يك كسي را بدهيم. چون اگر اينگونه باشد ما هر ساعت بايد بياييم جواب يك كسي را بدهيم. خود من روزانه پيامهاي كوتاهي كه ميآيد روي موبايلم ميبينم كه در آنها، اتهامات ناروا و تحريفهاي مختلف فراوان است. اگر من هر ساعتي بخواهم جواب اينها را بدهم؛ حتي روابط عمومي ما بخواهد دايم جواب اينها را بدهد، ديگر نميتوانيم كار كنيم. بخشي را ارادي از كنارش رد ميشويم؛ يعني ميگوييم خودمان را نبايد درگير اين حاشيهها كنيم. آنها دلشان ميخواهد ما درگير شويم اما ما نبايد اجازه بدهيم.
بحث ديگري كه درباره وزارت ارشاد مطرح است، بحث آثار «صادق هدايت» است. براساس آماري كه معاونت فرهنگي اين وزارتخانه استخراج كرده، آثار صادق هدايت در دوره دولت سابق 7تا 8 دوره چاپ شدهاند. در دولت فعلي هيچ اثري از وي چاپ نشده است اما جالب اينجاست كه شخص ديگري به نام «سيد صادق هدايت» كه ظاهرا طلبه هم هست، يك كتاب ديني هم نوشته، تنها مجوزي است كه دريافت كرده است اما چنان در جامعه وانمود شده كه گويي وزارت ارشاد بلندگو و تريبون شده و دنبال احياي اين نويسنده است.
اين هم از همان موارد تحريف است؛ يعني آمدهاند از معاونت فرهنگي وزارتخانه پرسيدهاند- البته طرح اين سوال خود محل حرف است- شما به كتابهاي صادق هدايت هم مجوز چاپ ميدهيد؟ پاسخي كه شنيدهاند اين بوده كه ما اصلا به نويسنده كار نداريم. ما كتاب را مطالعه ميكنيم. در واقع ما «من قال» را نميبينيم «ما قال» را ميبينيم. حالا اين كتاب براي هركسي باشد اگر كه در آن يك انحراف و خلاف قانون وجود داشته باشد، طبيعتا مجوز صادر نميشود و اگر اشكال نداشته باشد مال هركسي باشد، مجوز صادر ميشود. اين را گرفتهاند و آمدهاند اعلام كردهاند كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به كتابهاي صادق هدايت هم مجوز ميدهد. در حالي كه تا به امروز در اين دولت به يكي از كتابهاي او حتي براي تجديد چاپ هم اجازه داده نشده، در حالي كه در دولت نهم 12 كتاب او چاپ شده است و در آنزمان هم هيچيك از اين آقايان انتقاد نكردهاند كه چرا چاپ شده است؛ به خصوص در سال آخر دولت. يعني يكسري مواردي را ميديديم كه ميگفتيم بهنظر نميرسد كه اينها در ايران چاپ شده باشد. من دولت دهم را نميدانم اما در دولت نهم ميدانم كه 10 تا 12 عنوان كتابهاي صادق هدايت تجديد چاپ شده بود.
شبهه ديگري كه باز مطرح شده است، بحث دفن گروه سگهاي ولگرد در قطعه هنرمندان در اوايل دوره مديريت جنابعالي بود. وزارت ارشاد در اين موضوع چه نقشي داشت؟
اينها آمدند اعلام كردند كه وزارت ارشاد صد ميليون تومان داده كه آنها را از امريكا به ايران منتقل كنند و بعد هم اجازه دادهاند كه در قطعه هنرمندان دفن شوند. در حالي كه يك ريال هم براي نقل و انتقال اين گروه داده نشده است. سازمان بازرسي كل كشور هم اتفاقا آمد دنبال اين قضيه مدتي بررسي كرد و اعلام كردكه وزارت ارشاد در اين قضيه هيچ دخيل نبوده است. بعد هم موضوع دفن در قطعه هنرمندان بالاخره از گذشته روال و رويهيي داشته كه افرادي را كه ميخواستند در آن قطعه دفن كنند، معمولا شهرداري از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي استعلام ميكرده و اين وزارتخانه تاييد يا رد ميكرد. اينها هم خودشان جزو اهالي موسيقي بودند كه به ناحق كشته شده بودند. حالا با خودشان كاري نداريم. ولي پدر اينها جزو شخصيتهاي سينمايي همراه با نظام بوده و هم انجمن موسيقي، هم خانه سينما هر دو تاييد كردهاند كه اينها جزو هنرمندان بودهاند. طبق روال به شهرداري اعلام شده، براساس اعلام انجمن موسيقي و خانه سينما اينها ميتوانند در آنجا دفن شوند. وگرنه هيچ كمك ديگري نشده است و پولي هم براي انتقال آنها پرداخت نشده است. براي انتقال آنها هم يك انجمن كه جزو سازمانهاي غيردولتي است و تحت عنوان انجمن دفاع از قربانيان خشونت در امريكا فعاليت ميكند، پول داده كه آنها را توسط هواپيما به ايران حمل كنند. اصلا ربطي به ما نداشته است.
از وقتي كه در اختيارمان گذاشتيد سپاسگزاريم.
ارسال نظر