گوناگون

ضرورت تحول در سیاست خارجی

پارسینه: دوران، دوران کسب ثروت ملی، علم، تجارت منصفانه و اخلاقی و همکاری با همگان برای حل مشکلات منطقه‌ای و جهانی بدون خصومت و دشمنی است. این موضوع کلید پیروزی ما است.

هادی اعلمی فریمان در خبرانلاین نوشت: جنبش عدم تعهد را محصول و نتيجه كاركرد جنگ سردي مي‌دانيم كه براي نخستين باراز ١٩٥٥ با رايزني سياستمداراني مشهور نظير مارشال تيتو از يوگسلاوي، جواهر لعل نهرو از هند، احمد سوكارنو از اندونزي و جمال عبدالناصر از مصر شكل گرفت.

عنصر مركزي جنبش قرار گرفتن در خارج از تعهد به شرق و غرب در مبارزات خصمانه و تنش‌آلود بين ايالات متحده امريكا و اتحاد جماهير شوروي بود. با اين حال، بسياري از كشورهايي كه از ابتدا با جنبش عدم تعهد همراه شدند، خلاف مسير اوليه و اصول جاري اين جنبش، وابستگي‌هايي به غرب و بيشتر به شرق داشتند، مستقل واقعي كمتر وجود داشته است. از روز شنبه هفدهمين اجلاس سران جنبش عدم‌تعهد در جزيره مارگاريتاي ونزوئلا كار خود را آغاز كرد و حسن روحاني، رييس‌جمهور ايران رياست جنبش عدم تعهد را براي يك دوره چهار ساله به نيكلاس مادورو، رييس‌جمهور ونزوئلا سپرد. با اين حال، جمهوري اسلامي ايران در طول سال‌هاي مختلف پس از انقلاب اسلامي از تريبون جنبش عدم‌تعهد استفاده كرده‌ است.

در اجلاس پر رفت و آمد ديپلماتيك تهران در شهريور ٩١ به ايراد مواضع پرداختيم و در زمان مذاكرات هسته‌اي، در بحث تحريم‌ها و موضع هسته‌اي از ظرفيت مشورت‌هاي آن بهره گرفتيم و شاهد حمايت‌هاي گاه و بيگاه آنها از پرونده هسته‌اي ايران بوديم. اكنون در فضاي جديد پس از برجام مي‌توان ديدگاهي نقادانه در قبال جنبش عدم تعهد داشت و از جامعه دانشگاهي آشنا به سياست خارجي انتظار دارم آن را نقد كنند. با آنكه كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد كه شامل بيش از ١٢٠ كشور كوچك و متوسط از منظر اقتصادي و سياسي هستند، حدود ١٠ هزار ميليارد دلار توليد ناخالص داخلي دارند و همچنين از قدرت‌هاي نفتي جهاني هستند ولي از اين قدرت و آن ظرفيت‌ها تا چه اندازه توانسته‌اند موتور محركي براي توسعه ملي كشورها فراهم كنند؟ تا چه حد موفق به تغيير ساختارها در سازمان ملل يا ديگر نهادهاي بين‌المللي شده‌اند و تا چه اندازه بحران‌هاي منطقه‌اي را مديريت كرده‌اند؟ از سوي ديگر، در درون جنبش عدم تعهد، كشورهايي هستند كه به‌شدت به سمت يكي از دو سوي بلوك قدرت و به عبارتي، به غرب يا روسيه وابسته‌اند و در مواردي، حتي قادر به گفت‌وگوهاي دوجانبه با يكديگر هم نيستند و از ابزار تروريسم در منطقه استفاده مي‌كنند. در چنين شرايطي، چگونه مي‌توان جنبشي را كه توانايي حل بحران‌هاي دروني را ندارد و فاقد ضمانت اجراست، موفق دانست و آن را در جهت منافع ملي ارزيابي كرد؟

پس از فروپاشي شوروي و به‌تبع آن از بين رفتن نظام دوقطبي، شاهد ايجاد جهاني تك‌قطبي بوده‌ايم. در اين راستا، شاهد يك نوع ميل به قدرت از سوي ايالات متحده و انجام اقدامات يك جانبه‌گرايانه از سوي دولت اين كشور بوده‌ايم. امريكا با داشتن شرايط اقتصادي قدرتمند حتي به تدريج نقش قدرت‌هاي منطقه‌اي را پذيرفته و سعي دارد كشورهاي ديگر را - هر چند كند و به تدريج - در راهبردهاي جهاني شريك كند؛ اين واقعيتي روشن است. در چنين شرايطي، جمهوري اسلامي ايران كه به اندازه كافي و روشن، صداي برتري براي ابراز موجوديت خود در اختيار دارد، لازم است با استقلال كافي و كامل و به شكل هوشمندانه و قدرتمندانه از ابزارهايي نوين در سياست خارجي خود بهره بگيريم.

برجام و پايبندي به آن براي مشاركت در صلح جهاني، نيازمند تحول در سياست خارجي است. ما بايد با فاصله گرفتن از جنبش‌هاي كهنه، غيركاركردي و منسوخ تلاش كنيم روند جديدي را در ساختار سياست خارجي احيا كنيم. ما براي پيگيري منافع ملي لازم است بسترها و شرايط جديدي براي ورود به پيمان شانگهاي فراهم كنيم تا عضويت در آن را تكميل كنيم. ما بايد از منافع و مزاياي پيمان نفتا با استفاده از فرصت روابط دوجانبه با مكزيك بهره‌مند شويم و به همين خاطر، سفر وزير امور خارجه كشورمان به مكزيك نويد خوبي از اين منظر است.

ما بايد توان و هزينه‌اي را كه مصروف سازمان‌هاي منسوخ مي‌كنيم به سمت ايجاد اتحاديه‌اي منطقه‌اي مركب از پاكستان، افغانستان، تركيه، عراق، تركمنستان و آذربايجان و... كنيم و با آسيب‌شناسي علل عدم موفقيت سازمان اكو تلاش كنيم قدرتمندانه اكو را تقويت و بازسازي كنيم چراكه اين اتحاديه منطقه‌اي نيازمند ساختارها است. براي دستيابي به چنين شرايطي و انجام آن تحولات، ناچار به پذيرش اين مساله و ايجاد اجماع در آن خصوص هستيم كه دوران، دوران كسب ثروت ملي، علم، تجارت منصفانه و اخلاقي و همكاري با همگان براي حل مشكلات منطقه‌اي و جهاني بدون خصومت و دشمني است. اين موضوع كليد پيروزي ما است.

منبع: خبرآنلاین

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار