کاندیداهای تهرانی، مراقب باشید تیغتان نزنند
شرق نوشت؛با گذار ایران از عصر پیشامدرن و استقرار حکومت مشروطه، انتظار میرفت که سیاست حول محور «منافع ملی» و «مصالح عمومی» بچرخد. دورانی که ویژگی بارز یک انسان، شهروندبودن وی است و در پی آن حکومت نیز نماینده شهروندان است نه رعیت و قبایل و طوایف. به عبارتی دیگر، از ویژگیهای جهان مدرن و حتی آرمانهای مشروطهخواهان ایرانی، یکی آن است که به جای القاب و عناوین پیشامدرن و گروهها و دستههایی مانند قوم، قبیله، طایفه، فئودال، خوانین یا ...، امری مدرن به نام «فرد»، «دولت» مطرح و جانشین آن شد. در دنیای مدرن جایی برای طایفهگرایی و قومگرایی در عالم سیاست وجود نخواهد داشت، از الزامات دنیای جدید برای یک کنشگر سیاسی، عملی برآمده از اندیشهای حزبی، فراقومی و نژادی است. کنشگر سیاسی خود را در قالب احزاب سیاسی و فراکسیونهای درون پارلمان تعریف میکند. در همین راستا عرصه انتخابات میدان مناسبی برای رقابت اندیشههایِ برآمده از احزاب برای بهدستآوردن «قدرت» است و یک کنشگر سیاسی باید درکی از «مناسبات قدرت» داشته باشد.
انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در تهران «نه» بزرگی به جریانِ طایفهباز و سودجویان انتخابات برآمده از اندیشه سیاسی بود. در چند سال اخیر عدهای در تهران با تأسیس انجمنهایی قومی و به ظاهر فرهنگی ولی در باطن «سودجویی در انتخابات»، درصدد اهداف خاصی برآمدهاند که در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در تهران خود را به خوبی نشان دادهاند. این انجمنها که تنها از سوي چند نفر و از یک محفل خصوصی و دوستانه و با هزینه زیر یک میلیون، تأسیس میشوند، در انتخابات مجلس در تهران صاحب ثروت ٦٠٠ یا ٧٠٠ میلیونی میشدند.
اما چگونه؟ این انجمنها یکی، دو ماه قبل از انتخابات مجلس در تهران شروع به تبلیغات و ایجاد رابطه با کاندیدای انتخابات میکردند و با دادن آمارهای غیرواقعی از فلان قوم در تهران میگفتند: «ما میتوانیم از طریق انجمن قومی خود، رأی قبیله یا قوم خود در تهران را برای شما جمع کنیم و شما را اینگونه به مجلس بفرستیم». اکثر کاندیداهای سادهلوح تهرانی (و شاید میتوان گفت سودجو و از اندیشه تهی) نیز برای ورود به این فهرستهای قومی از هم سبقت میگرفتند و با پرداخت بین ٢٠ تا ٣٠ میلیون (بستگی به قرارگرفتن در کجای فهرست داشت) وارد فهرست میشدند و چهبسا مثلا یک کاندیدا از يك قوم با پرداخت پول هم وارد فهرست قوم خود میشد و با پرداخت پولی بیشتر وارد فهرست قومی دیگر نیز میشد و به این صورت گرداننده یک انجمن قومی به راحتی میتوانست با چند میلیون هزینه، رقمی بالای ٧٠٠ میلیون به جیب بزند. (لازم به ذکر است که مسئولان این انجمنها این پولها را به بهانه خرج تبلیغات در نظر میگرفتند که بعدها نیز مشخص ميشد تبلیغاتی در کار نیست).
با اعلام نتیجه انتخابات در تهران و پیروزی ٣٠ به صفر لیست امید و پیروزی اصلاحطلبان بر اصولگرایان یک «نه تاریخی» به قومگرایی در تهران نیز داده شد و به نظر نگارنده این «نه» تاریخی از هر نه دیگری مهمتر است و میتوان از این منظر این پیروزی را برای هر دو جناح در نظر گرفت. پیروزیاي که برای شهروند تهرانی محسوب میشود نه کاندیدایی که با افکار پیشامدرن خود راه را برای سودجویان باز کرده بود.
پیروزیاي که پایه و اساس روند استقرار و نهادینهشدن احزاب در ایران است.
بايد پذیرفت که سپهر سیاست در ایران امروزی را دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا هدایت میکنند که بدون شک کنشگران سیاسی درون نظام به یکی از این دو جناح تعلق فکری یا حزبی دارند و روند سیاسی ایران حول محور این دو جریان میچرخد و این مسئله یک امر مسلم است. بنابراين پیشنهاد روشن برای کاندیداهای شورای شهر تهران این است که مراقب باشید قومگرایان و طایفهبازان تهراننشین، بهاصطلاح کوچهبازاری، «تیغتان نزنند» که بدون شک در تهران حزب نهادینه شده است و مردم براساس اندیشه و مرام سیاسی و حزبی خود رأی خواهند داد تا مبنای نژاد، خون، قوم، طایفه و.... مردم تهران منتظر دو فهرست از اصلاحطلبان و اصولگرایان برای شورای شهر هستند تا بر اساس این دو فهرست انتخاب کنند.
ارسال نظر