گوناگون

گزارش برنا از مجلس عزاداري در منزل غلامحسين الهام

ماجراي بازسازي اين خانه را که مي خواهد بگويد، از مرحوم علامه دواني شروع مي کند. مرحوم دواني محقق عاليقدر تاريخ اسلام پدر همسر دکتر الهام، 2 سال پيش درگذشت. در وصف علامه فقيد مي گويد روحيه جوانانه اي داشت و بسيار عجين با خانواده بود.
حتي پيش از فوت، کتابخانه اش را وقف کرد و تمام اموالش را نيز ميان اولاد تقسيم. نمي خواست کاري براي پس از خود باقي بگذارد. از همان سهم، اين خانه هم بازسازي شد و حسينيه اي براي بچه ها درست شد که محل ثابتي براي جلساتشان داشته باشند. يکي از حاضران به عمر با برکت مرحوم دواني و اينکه پس از وي، اموالش نيز در همان راه خير صرف شده است، اشاره مي کند.


باشگاه جواني برنا: 5 کيلومتر آن طرف ‌تر از ميدان آزادي، مثل بقيه کوچه و خيابان هاي کشور که بزم عزاي حسيني(ع) برپاست، بيرق يک هيئت خورده است. "هيئت ام الائمه(ع)"
وقتي مي رسم سخنراني سخنران تمام شده و مداح جوان روضه جانسوز 6 ماهه ابي عبدالله، علي اصغر(ع) را مي خواند و بعد حدود 130 نفري که اغلب جوان هستند، بر سر و سينه مي زنند.
دعا که مي کنند و چراغ ها روشن مي شود، يک چهره آشنا را مي بيني که بين سينه زنان نشسته است. "دکتر غلامحسين الهام"، سخنگوي دولت و وزير دادگستري.
شام؛ "عدس پلو". جوانان پس از سلام و احوالپرسي با الهام، يکي، يکي از حسينيه خارج مي شوند و تعدادي هم مي مانند تا شام را با سخنگوي دولت که از قضا، سخنران هيئت است، بخورند.

اينجا، منزل سخنگوي دولت است، همان منزلي که وقتي خبرنگار هفته نامه شهروند (که گرايش سياسي مخالف دولت داشت)، بهمن ماه سال قبل براي مصاحبه با فاطمه رجبي همسر سخنگوي دولت به آن رفت، در مقدمه مصاحبه اش نتوانست شگفتي خود را از سادگي اين منزل پنهان کند.

خانه البته قدري با سال گذشته اش فرق کرده است. بازسازي شده و طبقه همکف شده حسينيه تا جوانان اين محل براي جلسات هيئت خود که صادق الهام پسر دکتر الهام يکي از دست اندرکاران اصلي آن است، محل ثابتي داشته باشند.
دکتر الهام از سال 63 به اين محل آمده است. آن زمان، هنوز تعداد منازل موجود در محل قابل توجه نبوده. شايد همين پرسش من درباره مدت سکونت در اين منزل است که سخنگوي دولت را به 20 سال قبل مي برد و از شب هايي که با موتور در اين مسير رفت و آمد مي کرده است، مي گويد: «از آزادي تا اينجا، حرکت با موتور ممنوع بود ولي ما گاهي مجبور بوديم با موتور رفت و آمد کنيم.» وقتي مي پرسد با چه وسيله اي آمده ايد و مي گويم ماشين، خيالش راحت مي شود. مي گويد اين مسير با موتور پرخطر است.

ماجراي بازسازي اين خانه را که مي خواهد بگويد، از مرحوم علامه دواني شروع مي کند. مرحوم دواني محقق عاليقدر تاريخ اسلام پدر همسر دکتر الهام، 2 سال پيش درگذشت. در وصف علامه فقيد مي گويد روحيه جوانانه اي داشت و بسيار عجين با خانواده بود. حتي پيش از فوت، کتابخانه اش را وقف کرد و تمام اموالش را نيز ميان اولاد تقسيم. نمي خواست کاري براي پس از خود باقي بگذارد. از همان سهم، اين خانه هم بازسازي شد و حسينيه اي براي بچه ها درست شد که محل ثابتي براي جلساتشان داشته باشند. يکي از حاضران به عمر با برکت مرحوم دواني و اينکه پس از وي، اموالش نيز در همان راه خير صرف شده است، اشاره مي کند.
موقع خوردن شام درباره نحوه عزاداري ها هم بحث مي شود. چند نفر از دوستان دکتر الهام از اينکه در اين هيئت، از روي مقتل روضه خوانده مي شود، تقدير مي کنند. الهام از برخي برخوردهاي دستوري با هيئت هاي مذهبي به ويژه در سال گذشته گلايه مي کند و مي گويد: «حتي تمثال هايي که مي کشند اگرچه مستند نيست اما وقتي به اهلبيت منتسب مي شود، به سبب اين انتساب، نوعي تقدس پيدا مي کنند و اقداماتي مانند پاره کردن اين تمثال ها شايسته نيست.»

کساني که سخنگوي دولت را از نزديک مي شناسند، مي گويند وي از تاريخ انقلاب خاطرات خوبي در ذهن دارد و معمولاً براي جا انداختن نظراتش از اين خاطرات استفاده مي کند. مي گويد: «در سال منتهي به انقلاب اسلامي، اغلب مجالس و دسته هاي عزاداري به تظاهرات تبديل شده بود، پس از انقلاب هم اين روند بود و برخي ادوات موسيقي مثل ني هم در مجالس استفاده مي شد که امام راحل فرمودند همان عزاداري هاي سنتي را در مجالس اهلبيت(ع) احيا و حفظ کنيد.»

سخنگوي دولت اما سخنران اين هيئت نيز هست، اگرچه برخي شب ها را نمي تواند براي سخنراني برسد. مي گويد ابتدا قرار بود فرد ديگري سخنران باشد اما يک سفر ناگهاني به سوريه برايش پيش آمد و با وجودي که در اعلاميه هاي هيئت هم نام او آمده بود، سخنراني به گردن من افتاد.

يکي از دوستان سخنگوي دولت يادآوري مي کند که حدود 11 سال قبل هم يک بار ديگر به اين خانه آمده بوده. الهام با لبخند به يادش مي آورد که "آن روز از عصبانيت جسارت به اهلبيت(ع) و ولايت در رسانه هاي جريان حاکم به اينجا آمده بودي و گلايه مي کردي، امشب هم با همان نيت عشق به اهلبيت(ع) آمده اي. چندان تفاوتي نکرده."

الهام، جوانان اين هيئت را به نام مي شناسد و با آنها صحبت مي کند. مي گويند هر شب جمعيت بيشتر مي شود.
سخنگوي دولت که اينجا ديگر ميزبان و سخنران هيئت است، ميهمانان را تا در بدرقه مي کند: "تا شب سيزدهم اينجا روضه است، فراموش نکنيد."

يادم مي آيد عده اي مي خواستند جامعه ايراني را سکولار کنند و چون مي دانستند "الناس علي دين ملوکهم" از خود شروع کرده بودند. طوري رفتار مي کردند که در ايام محرم اگر با پيراهن مشکي به محل کار و اداره ات رفتي، نگاه ها بر تو سنگين شود. نمادهاي ديني قرار بود حذف شوند و دينداري يک امر کاملاً شخصي باشد. و امروز سخنگوي دولت مي گويد "اهلبيت(ع) بهترين هستند، ما هم بايد در عرض ارادت به آنها نهايت و بهترين توانمان را بگذاريم."
باز يادم مي آيد آيه قرآن را که "يريدون ليطفئوا نورالله بافواههم والله متمم نوره و لو کره الکافرون" و "با آل علي هر که درافتاد، ور افتاد"

ارسال نظر

  • ناشناس

    خداقبولکند

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار