قسم حضرت عباس عراقیها را باور کنیم یا دم خروس را؟
رسانههای رسمی و برخی مقامات و البته شماری از تحلیلگران و روزنامه نگاران کشور، طی ۲ روزاخیر با بزرگنمایی مواضع نوری مالکی، عمار حکیم، مقتدی صدر و ... در انتقادهای مستقیم و غیرمستقیم شان از سخنان حیدرالعبادی، نخست وزیر عراق، که گفته بود «به رغم قبول نداشتن تحریمهای آمریکا علیه ایران، اما بخاطر منفعت مردم ام ناچار به پیروی از آن هستم»، و نیز اشاره به این موضوع که عبادی جایگاهش برای ادامه نخست وزیری متزلزل است، خواسته اند از اثرات این موضع کاسته و قدرت نفوذ ایران در بین النهرین و قدرشناسی دیگر عراقیها را بیشتر نمایان سازند.
اما باید گفت: اولا هیچیک از منتقدین موضع عبادی، اینک رئیس دولت عراق نیستند، و اگر بودند احتمالاً با ادبیات خاص خود نهایتاً موضعی شبیه عبادی میگرفتند، همانطور که اگر عبادی نخست وزیر نبود موضعی شبیه اینک آنان میگرفت! در ثانی همین آقای مالکی در دوران نخست وزیری اش و در تحریم پیشین فروش نفت ایران توسط آمریکا، در بحث افزایش بدون کسب موافقت اوپک، تلاش زیادی نمود تا بطور غیراصولی و بدون توجه به اعتراضات به حق ایران، نفت کشورش را جایگزین نفت ایران در هند و ... کند که تا حد زیادی هم موفق بود.
ثالثاً باید گفت: سیاسیون عراقی منتقد موضع کنونی عبادی، بیشترشان شبیه آقای «محمدعلی نجاح»، تحلیلگر لندن نشین عراقی مسلط به زبان فارسی هستند، که در برنامههای تلویزیونهای فارسی زبان آن ور آب، مدام با و تاب خود را یک حامی، دوست و متحد قدرشناس و پروپا قرص جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد و حتی در این برنامهها برای برخی از کارشناسان ایرانی منتقد جمهوری اسلامی خط و نشان و شاخ و شانه هم میکشد! اما همین ایشان در توئیت عربی اش که مخاطبانش مردم عراق هستند، با هشتگ «العراق_اولاً»، که به نظر میرسد هشتگ ملی گراهای عراقی است، مینویسد: «تحریمهای آمریکا علیه ایران فرصتی برای عراق است تا هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی از آن استفاده کند و عراق را تبدیل به مرکز و قطب منطقهای و بین المللی کند به عنوان یک بازیگر موثر و قوی، نه به مانند الان که تابع دیگران و فاقد قدرت است، البته مشروط به اینکه بتواند از این تحریمها نهایت استفاده را ببرد!»
لذا به مقامات تصمیم گیر، تحلیلگران و دوستانی که دلخوش به چنین مواضعی هستند باید یادآوری کرد عراق از دیرباز خواسته یا ناخواسته به دلایل چندی از جمله تنگای ژئوپلتیکی اش و ... رقیب ایران بوده، هست و خواهد ماند، و هرچند که ایران طی این سالها و بخصوص در دو قضیه جنگ با داعش و جلوگیری از تجزیه عراق در پی رفراندوم استقلال اقلیم کردستان، در کنار آنان بوده است، و از این بابت هم «نسبتاً» شاکر هستند! اما باز هم در نهایت دو انگیزه منافع ملی و نیز استقلال عمل باعث میشود آنان مسیر خود را طی کنند، مسیری که در انتخابات اخیر کسانی، چون مقتدی صدر رهبری آن را بر عهده داشتند، سیاستمدارانی که برای بازگشت به عرصه قدرت منطقهای ابایی از گفتن آشکار نقدهای تند و تیز علیه ایران و یا گفتن اینکه «عربستان پدر معنوی اعراب است» ندارند!
طبیعی هم هست آنان قبل از آنکه دوست و برادر ایران باشند، مقامات و البته شهروندان عراقی هستند، و برایشان منافعشان ارجحیت به هرچیز و کس دیگری دارد، در ضمن بد نیست که اشاره کنم این روزها برخی از عراقیها در برخی از رسانهها میگویند ایران در جنگ با داعش منتی بر سر عراقیها ندارد چرا که ایران برای دفاع از مردم عراق با داعش نجنگید، بلکه برای آنکه در خوزستان و کرمانشاه و ... با داعش نجنگند در عراق و سوریه جلوی آنها ایستاد و هدف دیگرش حفظ حرمهای مقدس شیعیان بود، و برای اثبات ادعایشان میگویند ایران نام نیروهایش را «مدافعین حرم» گذاشت نه «مدافعین مردم سوریه و عراق»
به هرحال این مسائل یکبار دیگر به ما گوشزد میکند در جهانی که در آن زیست میکنیم همچنان واقعگرایی و منافع ملی حرف اول را میزند.
به همین دلیل نباید چندان با مواضع «جناح ها» و «عبادی ها» برآشفته و سردرگم شویم و احساس کنیم آنها پرده حیا با ما دریده و یک سر در آخور و سری دیگر در توبره دارند، یا فراتر از این حس، آنان را خائن به خود بدانیم، چرا که آنان واقع بینانه میخواهند از معدود فرصتهای موجود به نفع خود استفاده کنند و خوب میدانند در سیاست هیچ دوستی و هیچ دشمنی ابدی نبوده و نیست همانطور که زمانی بیشتر فرماندهان و نیروهای نظامی عراقی از جمله ۸۲ درصد کشتههای ارتش شان در جنگ علیه ایران را اعراب شیعی این کشور تشکیل میدادند و اینک بازماندگان آنان هم خود را دوست ما میدانند و هم حمایت از تحریم آمریکا را اگر هم فرصت ندانند دست کم آن را برای منافع شان لازم میدانند!
اما باید گفت: اولا هیچیک از منتقدین موضع عبادی، اینک رئیس دولت عراق نیستند، و اگر بودند احتمالاً با ادبیات خاص خود نهایتاً موضعی شبیه عبادی میگرفتند، همانطور که اگر عبادی نخست وزیر نبود موضعی شبیه اینک آنان میگرفت! در ثانی همین آقای مالکی در دوران نخست وزیری اش و در تحریم پیشین فروش نفت ایران توسط آمریکا، در بحث افزایش بدون کسب موافقت اوپک، تلاش زیادی نمود تا بطور غیراصولی و بدون توجه به اعتراضات به حق ایران، نفت کشورش را جایگزین نفت ایران در هند و ... کند که تا حد زیادی هم موفق بود.
ثالثاً باید گفت: سیاسیون عراقی منتقد موضع کنونی عبادی، بیشترشان شبیه آقای «محمدعلی نجاح»، تحلیلگر لندن نشین عراقی مسلط به زبان فارسی هستند، که در برنامههای تلویزیونهای فارسی زبان آن ور آب، مدام با و تاب خود را یک حامی، دوست و متحد قدرشناس و پروپا قرص جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد و حتی در این برنامهها برای برخی از کارشناسان ایرانی منتقد جمهوری اسلامی خط و نشان و شاخ و شانه هم میکشد! اما همین ایشان در توئیت عربی اش که مخاطبانش مردم عراق هستند، با هشتگ «العراق_اولاً»، که به نظر میرسد هشتگ ملی گراهای عراقی است، مینویسد: «تحریمهای آمریکا علیه ایران فرصتی برای عراق است تا هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی از آن استفاده کند و عراق را تبدیل به مرکز و قطب منطقهای و بین المللی کند به عنوان یک بازیگر موثر و قوی، نه به مانند الان که تابع دیگران و فاقد قدرت است، البته مشروط به اینکه بتواند از این تحریمها نهایت استفاده را ببرد!»
لذا به مقامات تصمیم گیر، تحلیلگران و دوستانی که دلخوش به چنین مواضعی هستند باید یادآوری کرد عراق از دیرباز خواسته یا ناخواسته به دلایل چندی از جمله تنگای ژئوپلتیکی اش و ... رقیب ایران بوده، هست و خواهد ماند، و هرچند که ایران طی این سالها و بخصوص در دو قضیه جنگ با داعش و جلوگیری از تجزیه عراق در پی رفراندوم استقلال اقلیم کردستان، در کنار آنان بوده است، و از این بابت هم «نسبتاً» شاکر هستند! اما باز هم در نهایت دو انگیزه منافع ملی و نیز استقلال عمل باعث میشود آنان مسیر خود را طی کنند، مسیری که در انتخابات اخیر کسانی، چون مقتدی صدر رهبری آن را بر عهده داشتند، سیاستمدارانی که برای بازگشت به عرصه قدرت منطقهای ابایی از گفتن آشکار نقدهای تند و تیز علیه ایران و یا گفتن اینکه «عربستان پدر معنوی اعراب است» ندارند!
طبیعی هم هست آنان قبل از آنکه دوست و برادر ایران باشند، مقامات و البته شهروندان عراقی هستند، و برایشان منافعشان ارجحیت به هرچیز و کس دیگری دارد، در ضمن بد نیست که اشاره کنم این روزها برخی از عراقیها در برخی از رسانهها میگویند ایران در جنگ با داعش منتی بر سر عراقیها ندارد چرا که ایران برای دفاع از مردم عراق با داعش نجنگید، بلکه برای آنکه در خوزستان و کرمانشاه و ... با داعش نجنگند در عراق و سوریه جلوی آنها ایستاد و هدف دیگرش حفظ حرمهای مقدس شیعیان بود، و برای اثبات ادعایشان میگویند ایران نام نیروهایش را «مدافعین حرم» گذاشت نه «مدافعین مردم سوریه و عراق»
به هرحال این مسائل یکبار دیگر به ما گوشزد میکند در جهانی که در آن زیست میکنیم همچنان واقعگرایی و منافع ملی حرف اول را میزند.
به همین دلیل نباید چندان با مواضع «جناح ها» و «عبادی ها» برآشفته و سردرگم شویم و احساس کنیم آنها پرده حیا با ما دریده و یک سر در آخور و سری دیگر در توبره دارند، یا فراتر از این حس، آنان را خائن به خود بدانیم، چرا که آنان واقع بینانه میخواهند از معدود فرصتهای موجود به نفع خود استفاده کنند و خوب میدانند در سیاست هیچ دوستی و هیچ دشمنی ابدی نبوده و نیست همانطور که زمانی بیشتر فرماندهان و نیروهای نظامی عراقی از جمله ۸۲ درصد کشتههای ارتش شان در جنگ علیه ایران را اعراب شیعی این کشور تشکیل میدادند و اینک بازماندگان آنان هم خود را دوست ما میدانند و هم حمایت از تحریم آمریکا را اگر هم فرصت ندانند دست کم آن را برای منافع شان لازم میدانند!
*اردشیر پشنگ پژوهشگر مسائل خاورمیانه
منبع:
فراتاب
انگیزه منافع ملی و نیز استقلال عمل باعث میشود آنان مسیر خود را طی کنند.
این حرف رو به سیاستمدار و سرداران ما بگو
ما که زبونمون مو درآورد