تناقض در روایت سعودی از بولتن فارس
پارسینه: یک فعال سیاسی اصولگرا با تأکید بر اینکه بولتن باید هویت داشته باشد، گفت: رسانههای وابسته به سعودی مدعی هستند که اخبار خود فرمانده سپاه را در این بولتن ارائه میداده اند. این عقلایی نیست که بولتنی با سفارش خود فرمانده سپاه منتشر شود، برای اینکه اخبار او را به خودش ارائه بدهد.
عباس سلیمی نمین، فعال سیاسی اصولگرا با تأکید بر اینکه بولتن باید هویت داشته باشد، گفت: رسانههای وابسته به سعودی مدعی هستند که اخبار خود فرمانده سپاه را در این بولتن ارائه میداده اند. این عقلایی نیست که بولتنی با سفارش خود فرمانده سپاه منتشر شود، برای اینکه اخبار او را به خودش ارائه بدهد.
به نقل از جماران؛ مشروح گفت و گو با عباس سلیمی نمین را در ادامه میخوانید:
سابقه بولتن نویسی در سطح عالی کشور ما به چه دورهای بر میگردد؟ اوایل انقلاب و دوران دفاع مقدس عمدتا چه نهادهایی بولتنها را تهیه میکردند؟ ویژگی آن بولتنها چه بود؟
بولتن، همان طوری که از نامش پیدا هست، یک پدیده وارداتی است؛ و میتواند در زمینههای مختلف، به ویژه حوزههای تخصصی کارآیی داشته باشد. خود دفتر مطالعات ما بولتنی دارد که هر شماره آن به یک کتاب تاریخی اختصاص مییابد و خلاصه آن کتاب تاریخی را عرضه میکند و در تداومش نقدی را بر آن کتاب تاریخی مینویسد. یعنی هم کتاب و هم نقد در قالب یک بولتن عرضه میشود. چندین سال این کار را دنبال کرده ایم و به صورت تخصصی این بولتن برای اهل مطالعه در حوزه تاریخ، بسیار هم مفید واقع میشود؛ چرا که افراد به وسیله آن یک کتاب حجیم را در فرصت کمی مطالعه میکنند.
یعنی این طور نیست که صرفا اطلاعات خاصی که هیچ کس از آنها اطلاع ندارد در بولتنها بیاید و ممکن است اطلاعاتی باشد که پیش از این منتشر شده و حالا در یک بولتن خلاصهای از آنها جمع میشود؟
در حوزه تخصصی کارهای متفاوتی عرضه میشود. یک دورانی در مؤسسه کیهان، مدیر روزنامه کیهان بولتنی را در ارتباط با رمانهای روز منتشر میکرد و فرازهای غیر اخلاقی آنها را در قالب بولتن ارائه میداد. به نظر من مهم این است که بولتنها هویت داشته باشد. یعنی مؤسسه، روزنامه یا هر جایی که میخواهد کاری را به صورت خاص منتشر کند، با نام و نشان و مسئولیت پذیری این کار را انجام بدهد؛ یعنی مجهول نباشد و به حقوق دیگران هم پایبند باشد.
مثلا در طول روزنامه نگاری خودم گاهی وقتها مطالبی منتشر شده و من نتوانستم از حقوق خودم دفاع کنم. وقتی من که بیش از ۴۰ سال سابقه کار رسانهای دارم، در ارتباط با مطالبی که با نام و نشان منتشر میشود، نمیتوانم از حقوق خودم دفاع کنم، طبیعی است که آدم احساس کند در قالب آنچه که بعضا برای رئیس جمهور یا بقیه شخصیتها بولتن در میآورند، میتواند به راحتی ذهن او را نسبت به افراد خراب کنند و آن فرد نتواند دفاع کند. اگر میخواهیم در عرصه اطلاع رسانی کاری کنیم که منافع ملی تأمین شود و تبعات سوء آن به حداقل برسد، باید روی «پاسخگو بودن» پافشاری کنیم.
گاهی رئیس پیشین دانشگاه آزاد مطلبی را علیه من در روزنامه اعتماد مینوشت و من جواب او را میدادم و هرچه اصرار میکردم که درج کنید، درج نمیکردند. من به شدت متأسف میشدم؛ به ویژه اینکه با مدیر مسئول آن روزنامه سابقه دوستی دیرینه داریم. ولی به صراحت میگفت که ما نمیتوانیم مطلبی علیه آقای جاسبی بنویسیم؛ اینها جای تأسف دارد. ما باید همه کارهای اطلاع رسانی خودمان را نسبت به حقوق دیگران متعهد بسازیم. امکان دارد در اطلاع رسانی اشتباه صورت بگیرد، هر زمان اشتباه برای ما مشخص شد، برای فردی به غلط به او تعرضی کرده ایم حق پاسخگویی قائل باشیم و عذرخواهی و تصحیح خطا را بر خودمان واجب بدانیم.
به نظر من این طوری میتوانیم از اشکال مختلف اطلاع رسانی استفاده کنیم، بدون اینکه زیان چندانی متوجه حقوق دیگران شود. به نظر من بولتن هم مثل یک روزنامه است که در حد محدود منتشر میشود.
یعنی روزنامهای است که مخاطب خاص دارد و ممکن است از یک نفر تا چندین نفر مخاطب آن باشند؟
هویت داشته باشد و در قبال مخاطبین و کسانی که متعرض میشود، پاسخگو باشد. این هم در سطح جهان متداول است. خیلی از برنامههای بین المللی مثل جشنوارهها و نمایشگاهها به صورت روزانه بولتنی را منتشر میکنند. اما با نام نمایشگاه است و با مشخصات کاملا شفافی منتشر میشود و میتواند برای اطلاع رسانی خاص مفید باشد. در حوزه خبری هم شما میتوانید اخبار خاص ورزشی، اقتصادی یا اجتماعی را به صورت تخصصی به یک سری از مخاطبین خاص خودش ارائه بدهید.
از دوران دفاع مقدس در خصوص تهیه بولتنها و ارسال آن برای مخاطبین خاص خاطرهای دارید؟
بعد از انقلاب ما بحث اطلاع رسانی ویژه یک عرصه را داشتیم؛ که الآن هم احتمالا در جاهای مختلف داریم. مثلا خود ریاست جمهوری در دورههای مختلف بولتنهایی تهیه میکند و برای رئیس جمهور یا دست اندرکاران ریاست جمهوری در دورههای مخلف وجود داشته است. یعنی این طور نیست که فرض کنید برای آقای روحانی وجود نداشته و برای آقای احمدی نژاد وجود داشته یا برای آقای هاشمی وجود نداشته و برای آقای خاتمی وجود داشته باشد.
موردی هم به خاطر دارید که انتشار این بولتنها موجب مشکل و دردسری شده باشد و یا محتوای این بولتنها افشا شده باشد؟
شبکههای وابسته به سعودیها میتوانند هر ادعایی را مطرح کنند و نمیشود راجع به آن صحبت کرد. اما بولتنهایی که برای رئیس جمهور ارسال میشود میتوانند جهت گیری داشته باشند و به ذهن رئیس جمهور جهت بدهند. البته رئیس جمهور باید دقت کند و افرادی را به این کار بگمارد که نخواهند از این طریق ذهن رئیس جمهور را کانالیزه کنند و مثلا علیه یک جریان سیاسی ذهن او را آشفته بسازند. این در گذشته متداول بوده و الآن هم متداول است و نفس این کار بد نیست.
قطعا رئیس جمهور وقت دیدن منابع مختلف را ندارد و لذا در دفتر خودش بخشی را به کار میگیرد که او را از این جهت تغذیه کنند. یعنی مطالب را به گونهای گزینش کنند که مثلا رئیس جمهور با مطالعه ۲۰ صفحه از مطالبی که راجع به رئیس جمهور نوشته شده مطلع شود. اما این اطلاع رسانی میتواند به گونهای باشد که مثلا نظر رئیس جمهور در مورد یک رسانه را خراب کند.
اینکه مقامات باید از بولتنها استفاده کنند و اخبار به صورت خلاصه شده دست آنها برسد، درست است. اما چقدر درست است که مسئولین ما صرفا به این بولتنها اکتفا کنند؟
میتواند درست باشد یا نباشد؛ بستگی به آدمهایی دارد که در این زمینه به کار گرفته میشوند. میتواند این خدمت به گونهای ارائه شود که مسئولیت پذیر نباشد و سعی کند منافع یک قشر خاص را تأمین کند و در مسیر منافع ملی نباشد. بولتنی که برای رئیس جمهور تهیه میشود باید واقعا بر اساس نگاه کلان و ملی تنظیم شود و بر اساس منافع یک جریان خاص و گروه تهیه کننده آن بولتن نباشد.
این یک امر متداول است و ما به واسطه دروغ پردازیهایی که یک شبکه وابسته دارد انجام میدهد، نسبت به کل این کار بدبینی شکل بگیرد. ما باید روی معتهدانه و پاسخگو بودن تأکید کنیم. یعنی آیا میشود که به دلایل خاصی افرادی از دفتر رئیس جمهوری ذهن بالاترین شخص قوه مجریه را نسبت به برخی مقولات خراب کنند و بخواهند در کشور دعوا ایجاد کنند؟ بله، میشود. مثلا آیا میشود بین قوه مقننه و قوه مجریه اختلاف ایجاد کنند؟ بله، میشود.
بنابر این من میخواهم بگویم که اطلاع رسانی به صورت تخصصی و حرفهای گاهی لازم و ضروری است؛ منوط به اینکه یک سری شرایط، مقررات و اصول را پایبند باشند.
مسئولین سطوح عالی و میانی کشور ما چقدر متأثر از این بولتنها و بولتن نویسان هستند؟
میتوانند بسیار زیاد متأثر باشند؛ بستگی به آدم هایشان دارد و ما نمیتوانیم یک حکم کلی بدهیم. یک سری افراد تیزهوش هستند و ممکن است از یک بولتن هم استفاده کنند، اما تحت تأثیر آن بولتن قرار نگیرد؛ یعنی آدمهای باهوشی باشند و افرادی نتوانند آنها را در محدوده خودشان جهت فکری بدهند. اما من دارم در مورد بحثی صحبت میکنم که در همه کشورها یک مقوله فراگیر است و در جاهای مختلف هم وجود دارد؛ من قوه مجریه را اسم بردم، نه اینکه قوه مقننه چنین چیزی نداشته باشد. رئیس قوه مقننه هم علی القاعده باید نسبت به مسائل داخلی و بین المللی اشراف پیدا کند. ولی قطعا باید گزینش شود و در گزینشها میتواند جهت گیری اعمال شود.
قطعا جهت گیری مضر است و میتواند آثار سوء داشته باشد و تأثیرات سوء آن خلاف مصالح ملی باشد. اما باید اصولی را بر این حاکم کنیم که زیانهای آن را محدود کند و کاهش بدهد. گاهی وقتها به آقای روحانی مطالبی میدادند که به شدت ذهنش را خراب میکرد، و یا دیگران هم همین طور، این را باید یک مقدار متعهدانه کرد، ولی بولتن برای رئیس جمهور ضروری است؛ میتوانید بگویید ضروری نیست؟!
آقای روحانی نمیتوانست زیاد وقت بگذارد و بیشتر متکی به بولتن بود، ولی آقای هاشمی خودش مطالعه میکرد و روی شبکهها میرفت و وقت میگذاشت. من اطلاع داشتم و خود ایشان هم به من میگفت. با ایشان مصاحبه داشتم و وقتی وارد اتاق شدم دیدم پشت کامپیوتر نشسته و دارد اخبار مختلف را مورد مطالعه قرار میدهد. ولی آقای روحانی شخصیتی نبود که وقت زیادی را به کارهای اینچنینی اختصاص بدهد. متفاوت است و بستگی به افراد دارد؛ نمیشود حکم کلی در این زمینه صادر کرد.
تحلیل شما از هک شدن بولتن خطاب به فرمانده سپاه و افتادن اطلاعات، به گفته آنها محرمانه، به دست شبکههای فارسی زبان خارج نشین چیست؟
من خودم به لحاظ عقلایی نمیتوانم بپذیرم که چنین مسائلی در بولتنی باشد که یک نفر برای فرمانده سپاه منتشر میکند. چون رسانههای وابسته به سعودی مدعی هستند که اخبار خود فرمانده سپاه را در این بولتن ارائه میداده اند. این عقلایی نیست که بولتنی با سفارش خود فرمانده سپاه منتشر شود، برای اینکه اخبار او را به خودش ارائه بدهد. مثالهایی که من برای شما زدم این است که اخبار دیگران را به رئیس جمهور یا رؤسای قوای دیگر و یا هر شخصیت دیگری ارائه بدهد؛ اخبار خودش که روابط عمومی دارد و علی القاعده میداند چه چیزی گفته است. خیلی بحث ویژهای نیست که فرماندهی به یک جایی سفارش بدهد که مطالب خودم را به خودم ارائه بده.
پس این مطالب با چه اهدافی عنوان میشود؟
معلوم است، اینها یک برنامه گسترده تخریب در ایران داشتند؛ یک شکست فاحش داشتند و برای اینکه اذهان را از این شکست دور کنند، دارند جنجالی به وجود میآورند. خیلی کار کردند تا بتوانند در ایران دشمنی، درگیری و صف بندیهای حاد فیزیکی ایجاد کنند. در حدی که ایجاد کردند، واقعا آدم تأسف میخورد که یک کارهایی با برانگیختن احساسات، آن هم توسط بدترین دشمنان ما یعنی سعودیها و صهیونیست ها، ایجاد شده است. ولی هدف آنها خیلی بالاتر بود؛ صهیونیستها میخواستند یک صحنه درگیری و انشقاق در جامعه ما به وجود بیاورند.
الآن هر چیزی را میتوانند ادعا کنند. کما اینکه در مورد امام جمعه محترم زاهدان یک دروغ بزرگ گفتند که ایشان هم فریب این قضیه را خورد که گویا رهبری گفته اند شخصیت ایشان را تخریب کنید. در حالی که رهبری گفته اند ایشان برای من نامه نوشته و حتما بر من واجب است که هیأتی آنجا بفرستم تا مسأله را بررسی کنند و از قضا هیأتی که رهبری فرستاد، مشخص شد برخی حرفهایی که زده شده درست بوده و گزارش فرمانده انتظامی منطقه غلط بوده است.
به نظر من باید همه روزنامه ها، با سلایق مختلف، علیه این جنجال آفرینی موضع بگیرند و نگذارند فرصتی برای این شبکه ایجاد شود. باید کاملا برای شما روشن باشد که صهیونیستها هک کردند. چرا فوری به اینترنشنال دادند؟ آیا این نشان نمیدهد که ارتباط اینترنشنال با صهیونیستها خیلی نزدیک است؟! اینجا باید همه جریانات اصلاح طلب و اصولگرا متحد باشند تا یک جریان صهیونیستی که دارد علیه ما کار میکند را بزنند؛ نه اینکه از این فرصت سوء استفاه کنند. اما متأسفانه سوء استفاده بیشتر هست تا یک موضعی بر اساس منافع ملی.
ارسال نظر