طنز/ وقتی عباس جدیدی اشک آدم را درمیآورد!
پارسینه: یعنی اشک در چشمان آدم جمع میشود وقتی حرفهای آقای جدیدی را میخواند. یعنی دوست داشتم من هم در جلسه بودم تا آقایان را در آغوش بکشم.
یعنی اشک در چشمان آدم جمع میشود وقتی حرفهای آقای جدیدی را میخواند. یعنی دوست داشتم من هم در جلسه بودم تا آقایان را در آغوش بکشم.
گروگانگیری چند هفتهی پیش در شرکت واحد اتوبوسرانی تهران هشت ساعت طول کشیده بود. فرمانده انتظامی تهران بزرگ شخصا عملیات را فرماندهی کرده بود. تکتیراندازها در محل مستقر شده بودند و بعد از هشت ساعت با گاز اشکآور گروگانگیرها را دستگیر کردند، خب؟ حالا فکر میکنید مدیرعامل شرکت واحد که او را گروگان گرفته بودند، چشم در چشم خبرنگاران در اینباره چه گفته بود؟ گفته بود: اطلاعی از حضور مأموران ندارم. این دو نفر با قرار قبلی برای حل اختلاف به دفتر من آمدند که مذاکره به درازا کشید و گروگانگیری در کار نبوده است.
اصولا برخی از مدیران و مسؤولان در آرام نشان دادن اوضاع تخصص عجیبی دارند. برخی مسؤولان اجرایی ارشد سابق هم از ذکاوتی ذاتی در این زمینه برخوردار بودند. اصولا برخی از مسؤولین دچار نوعی خوشبینی مفرط هستند که این خوشبینی گاهی به نظر میرسد طبیعی نیست! مثال میزنم، شورای شهر تهران در 17 شهریور برای انتخاب شهردار رأیگیری کرد، جلسهای که حاشیههای زیادی داشت، حاشیههایی که هنوز هم ادامه دارد و کسی در ایران نیست که نداند حاشیههای رأی خانم راستگو به دکتر قالیباف چیست. الهه راستگو به دلیل همان یک رأی تا به حال از دو حزبِ حزب اسلامی کار و مجمع زنان اصلاحطلب اخراج شده است و داد همحزبیهایش در شورا به آسمان رسیده است. یک هفته است موافقان و مخالفان این اقدام در شورا و خارج از شورا به جان هم افتادهاند و روزی نیست که کسی افشاگری نکند و انگ تبانی به دیگری نزند!
اما در میان این همه مرافعه، نظر استاد عباس جدیدی دربارهی رأیگیری چیز دیگری است. ایشان در مکالمهای سهخطی دربارهی آن جلسهی پرتنش فرمودهاند:
«انتخابات خوبی بود. پس از اعلام نتیجه، این دو عزیز همدیگر را در آغوش کشیدند. انتخابات بسیار خوب و دوستانهای بود. شاهد انتخابات بسیار صمیمی، دوستانه و سالمی بودیم. به گفتهی برخی از پیشکسوتان، این بهترین و دوستانهترین انتخاباتی بود که در چند دوره فعالیت شوراهای شهر و روستا برگزار شده است».
یعنی اشک در چشمان آدم جمع میشود وقتی حرفهای آقای جدیدی را میخواند. یعنی دوست داشتم من هم در جلسه بودم تا آقایان را در آغوش بکشم. اصلا انسان دوست دارد بعد از خواندن این جملات زیبا، جان به جانآفرین تسلیم کند و قفس تن را رها کند و پرواز به بلندای برج میلاد و صفا و صمیمیت را فریاد بزند!
اصلا فکر نکیند چون آقای جدیدی در جریان اتفاقات نیست این حرفها را زده است، اتفاقا چون ایشان خیلی خوب در جریان است، سعی کرده فضا را آرام کند و حرفهایی بزند که همه چیز را خوب و خوش نشان بدهد و بگوید شاهد انتخابات بسیار صمیمی، دوستانه و کمحاشیهای بودیم! اگر باور ندارید، همین الآن نام خانم راستگو را در اینترنت جستوجو کنید تا ببینید چه صفا و صمیمیتی در خبرها موج میزند!
منبع: ایسنا/ رضا ساکی
منبع:
خبرگزاری ایسنا
ارسال نظر