خبرنگاران "گجتی" رسانه ها را نجات می دهند؟
پارسینه: با این فرض که وظیفه و مأموریت مدیر، بقای سازمان، جذب و تخصیص منابع، درآمدزایی، توسعه جامعه مشتریان، نوآوری و ایجاد تنوع در محصول برای افزایش مزیتهای رقابتی، ایجاد انگیزش در بین کارکنان و... است،
وقتی بخواهیم سختی کار یک مدیر را مورد سنجش قرار دهیم به این نتیجه میرسیم که مدیریت از دشوارترین مشاغل است، آن هم زمانی که یک مدیر، مسئولیت سازمانی را عهده دار باشد که صدها یا هزاران نفر در آن مشغول به کار هستند.
اما باز هم مدیریت یک رسانه را نمیتوان با مدیریت یک سازمان صنعتی مقایسه کرد. شاید مهم ترین تفاوتها در مدیریت یک رسانه با مدیریت یک سازمان صنعتی در میزان «تحول» باشد.
هرچند نمیتوان رسانهها را در میزان تحولپذیری یا در معرض تحول قرار گرفتن مستثنی قرار داد و سازمانهای دیگری هم هستند که مدام برای تغییرات قابل انتظار و دور از انتظار باید خود را آماده کنند، اما باید در نظر داشت که در هیچ مقطع زمانی بنگاههای رسانهای تا این حد خود را بهعنوان سوژهای که تحت هجوم تحولات فناوری، سلیقه و پسند مشتریان، قانون عرضه و تقاضا و... است نیازمند پوستاندازی و هماهنگی با این تغییرات احساس نکردهاند.
موج این تغییرات در حال حاضر بیش از همه رسانه هایی را در بر گرفته که به کانون تحولات نزدیکترند. هفته نامه لوموند در گزارش اخیر خود از نیازهای جدیدی مینویسد که مدیران رسانه بشدت به آن نیاز دارند. این نیاز، «روزنامه نگاران گجتی» است؛ کسانی که همه کارهاند و بسرعت میتوانند با پلتفرمهای متنوع رسانهای کار کنند؛کسانی که هم با شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنهای پیام رسان آشنایی دارند و هم محتوای مکتوب خود را میتوانند در زمینه ها و بسترهای چند رسانهای نیز عرضه کنند.
این وضعیت البته مورد اقبال و پذیرش قلبی نویسنده لوموند نیست. او ضمن اینکه دلتنگی و اندوه خود را از نوستالژی و کم شمار شدن مطبوعات مکتوب، ناپدید شدن صفهای خوانندگان در مقابل پیشخوان روزنامه فروشیها و از بین رفتن سکوت لذت بخش رسانهای تا قبل از به خیابان آمدن نسخههای چاپ صبح یک روزنامه محبوب پنهان نمیکند، وضعیت کنونی را کالایی شدن اطلاعرسانی میداند: وجه تمایز میان انواع مختلف تولیدات روزنامهنگاری (خبر، مطالب سرگرمکننده و خبرهای سرگرم کننده) معنای خود را از دست داده است و به این ترتیب جنبههای ویژه روزنامه نگاری تحقیقی نیز از بین میرود.
گروههای اقتصادی که داراییهای مختلف در حوزههای اینترنت و مطبوعات دارند، مرتب به کپی کردن مطالب یک روزنامه یا رسانه در روزنامه یا رسانه دیگر دست میزنند. مؤسسات اقتصادی که در یک شهر رسانههای گوناگونی را در اختیار دارند (مطبوعات، تلویزیون، رادیو، اینترنت)، بهدنبال روزنامه نگارانی هستند که «همه کاره» باشند و بتوانند مطالبی تهیه کنند که فوراً قابل انطباق بر انواع مختلف رسانهها باشند.
تکنولوژیهای نوین و همگرایی دیجیتال امکانات فوقالعادهای برای نوآوری در این زمینه عرضه میکنند. کیفیت کار روزنامه نگاری، جدیت و بررسی حقیقت خبر همیشه مدنظر نیستند. بنا به گفته «جان پاولیک»، استاد روزنامه نگاری در دانشگاه کلمبیا، «افراد بین شانزده تا بیست ساعت در روز کار میکنند و ناگهان میبینند که توانشان را به کلی از دست داده اند» بس که در آن واحد کارهای متعدد میکنند.
از آنجایی که واقعگرایی در هر شرایطی و با هر تغییر جزو ثابت و غیر قابل تغییر کار روزنامه نگاری است، مدیران رسانهای نیز باید بدون آنکه دلتنگی برای وضعیت گذشته تأثیری بر تصمیمهای امروزشان بگذارد، باید مدام برای هماهنگی با تغییرات امروزی و عبور موفقیتآمیز بنگاه و سازمان رسانهای خود از کوران این تغییرات برنامهریزی کرده و به فکر خلق تصمیم متناسب با اقتضائات روزانه باشند.
محیط سازمانهای رسانهای در مقایسه با دیگر محیطهای صنعتی محیطـی اسـت کـه بـا پیچیدگیهای فراوانی همراه است و بسیار متحول و نوشونده است. دنیس مک کوئیـل پژوهشگر صاحبنام حوزه رسانه معتقد است «رسانه در مقایسه با سایر سـازمانهـای پیچیـده، بـا نبـود قطعیــت بـیشتـری مواجه است. فرآیند تولیـد رسـانهای و در نتیجـه محصـولات سـازمانهـای رسـانهای بـیشتـر ازسازمانهای صنعتی به شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگـی موجـود در جامعـه نزدیـک و از جامعه جهانی تأثیر میپذیرند. تحقیقات بلاک نشان داده است که متون رسانهای از نهادهای رسانهای و نهادهای رسانهای از سیاست رسانهای و این سیاست از شرایط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی حاکم بر جامعه تأثیر میگیرند و البته برعکس.»
حسن خجسته باقرزاده در پژوهشی با عنوان تفاوت مدیریت رسانه با سازمانهای صنعتی مینویسد:
امـروزه تکنولوژیهای دیجیتال خبررسانی را پیچیده کرده است. دیگر فقط سخن از متن، عکس، یا تصویر ویدئویی نیست، بلکه نیرو و نفوذ دیجیتال قابلیت ترکیـب ایـن امکانـات را فـراهم کرده است؛ ترکیبی که در مرز و معنای خبررسانی تأثیر گذاشـته اسـت. دیگـر انـواع ارائـه بخشهای خبری متحول شدهاند، چه این قابلیتها ذائقه مخاطب را نیز تحـت تأثیر قـرار دادهاند. یک سازمان رسانهای و خبری باید با نهایـت اسـتفاده از جدیـدترین قابلیـتهـای موجود دیجیتال خبررسانی خود را هرچه جامعتر و جذابتر کند. بیشک، مهارت در خلق شیوههای جدید خبررسانی مزیتی است که میتواند در محیط تنگاتنگ رقابتهای رسانهای پیشرو دست برتر را رقم بزند. همچنین امکان هر چـه بـیشتـر و صـادقانهتر تعامـل بـا مخاطب و متنوعسازی انواع شکلهـای گفتوگومحـور از کلیـدهای کامیـابی در محـیط رسانهای پیش رو است.
این پژوهشگر توانایی استفاده از قالبهای گوناگون و متنوع رسانهای را از ویژگیهای مدیر یک رسانه در شرایط امروزی میداند: برای رقابت تنگاتنـگ در جذب و حفظ مخاطب در محیط پیچیده رسانهای، بسیار حیاتی است که سازمان رسـانهای بتواند محتوایش را در پلتفرمهای رسانهای گوناگون عرضه کند. به این منظـور، سـازمان باید هم خصوصیات و ظرفیتهای هـر پلتفـرم رسـانهای را بشناسـد و هـم نسـبت بـه گروههای گوناگون مخاطبان و نیازهای برآورده و ارضا نشده آنها شناخت و آگـاهی کامـل داشته باشد. این شناخت به سازمان رسانهای کمک میکند که متناسب با توقعی کـه از هـر پلتفرم برای جذب و حفظ گروههای گوناگون مخاطب دارد، برنامهریزی کند.
خداحافظی با مونولوگها
فرقی نمیکند مدیر رسانه باشید یا روزنامه نگار آن رسانه؛ اگر مهمترین تفاوت عصر کنونی با گذشتهای را که چندان دور نیست درک نکنید خیلی زود باید با شغل خود خداحافظی کنید.
باور کنید یا نه، ما اکنون وارد عصر رسانههای تعاملی و همسنگ شدهایم؛ عصری که دیگر نظریات تزریقی یا کانال یکطرفه در ارتباطات و روند انتقال اطلاعات به فراموشی رفته است. برای اینکه دیده شوید باید لایک و کلیک بخورید و برای دریافت این دو باید نظر مخاطب را جلب کرده باشید. شاید برای رسانههایی که سالهای زیادی از عمر خود را در دوران مونولوگ و آفلاین سپری کردهاند، تطبیق دادن خود با چنین شرایطی جزو سختترین قسمت تغییرات باشد.
زیرا برای تطبیق خود با رسانههای تعاملی در درجه اول باید افکار و ساختار ذهنی خود را تغییر دهند. روزنامه نگار وقتی پشت میز کارش قرار میگیرد باید بهدنبال راهی باشد تا به افکار مخاطبان خود نفوذ کند و دریابد آنها به چه میاندیشند. ادوارد جیسون استاد ارتباطات دانشگاه میشیگان، ورود به عصر رسانههای تعاملی را در دنباله تغییراتی میداند که در سبک زندگی طبقه متوسط در طول بیش از سه دهه است که ایجاد شده و این تغییرات ادامه دارد هر چند با توجه به موقعیت یک کشور، این ورود با تقدم و تأخر همراه است اما به مرور به پدیده جهانشمول تبدیل میشود.
به عقیده جیسون، طبقه متوسط به سمت فردیت هرچه بیشتر میرود. از آپارتمان خصوصی گرفته تا ماشین اختصاصی، کار نیمه وقت و آزاد و... در دنباله این تغییر اکنون به رسانههای اختصاصی رسیدهایم. رسانههایی که دارند به تعداد هر شهروند تکثیر میشوند. هر کس که حرفی برای گفتن داشته باشد یا نه؛ رسانه هم دارد. در چنین وضعیتی هیچ رسانهای نمیتواند در نقطهای غیر قابل دسترس بنشیند و برای مخاطبان سرا پا گوش، هر چه میخواهد بگوید و بنویسد.
محمد رضا عزیزی/ایران
ارسال نظر