انصار حزب‌الله: زن بدحجاب نمی‌تواند داعیه‌دار انقلابی بودن باشد

هفته‌نامه یا لثارات الحسین نوشت:

امسال ودر طول برگزاري انتخابات مجلس نهم مي‌توانستي با نگاهي به شبكه‌هاي سرتاسري سيماي جمهوري اسلامي با يك جريان نه‌چندان جديد روبه‌رو شوي كه در حال تبديل به يك عرف حرفه اي در رسانه ملي است. روندي كه پيش از اين نيز دررسانه‌هاي مجازي كم و بيش رواج داشت و البته طي انتخابات سال جاري مجلس نهم به شكل يك هنجار پررنگ و لعاب در حال نمايش به مخاطبين بود.

وقتي تنور انتخابات داغ مي‌شود سيماي جمهوري اسلامي با پخش مكرر شانتاژ آن سوي آبي‌ها، براي مردم اين سوي آب، سعي دارد به انتقال اين مفهوم بپردازد كه مشاركت آنان چقدر براي حفظ نظام جمهوري اسلامي مهم است.

البته اين رويه حرفه اي پسنديده اي است كه هميشه جواب داده و در كنار دعوتهاي پياپي از مردم براي حضور در پاي صندوق‌هاي راي نتيجه مطلوبي براي نظام جمهوري اسلامي به ارمغان آورده است.

اما گويا در ادامه اين حركت حرفه اي، گهگاهي هم عنان كار از دست كارگردانان سيما خارج مي‌شود. البته اين عنان گسيختگي بيشتر اعمال يك رويه عمدي به نظر مي‌آيد كه در حال تبديل شدن به يک عرف خطرناک است.

حتما مشاهدين گرامي گزارشهاي داغ سيماي جمهوري اسلامي به خصوص طي برگزاري انتخابات نهم مجلس، شاهد مصاحبه‌هاي پرشور اين نهاد ديداري با زناني بوده اند كه براساس آنچه به گزارشگر تلويزيون مي‌گويند «براي اداي دين شرعي يا ملي» خود به پاي صندوق راي آمده اند.

البته نه در همه گزارش‌ها، اما به شكل پر تعدادي طي روزهاي گذشته شاهد پخش تصاوير بسته و باكيفيت گروهي از زنان مشاركت كرده در انتخابات از سوي سيماي جمهوري اسلامي ايران بوديم كه برادران و خواهران حزب‌اللهي طبق سنت ديني و انقلابي خود از وضعيت ظاهري آنان با عنوان «منكراتي» ياد مي‌كننديا بهتر است بگوييم مي‌کردند!

اگرچه درغرض‌ورزانه بودن يا نبودن اين كارگرداني عامدانه جاي بحث وجود دارد، اما فعلا و در اين نوشتار قصد ايجادشك در نيت سيماي جمهوري اسلامي ايران براي بازتاب مشاركت حداكثري نداريم، اما اين روند آزار دهنده، ذهن اقشار متدين را به خود مشغول مي‌دارد.

پخش گزارش از خانمي با «آرايش كامل شب!» در حوزه راي گيري درحالي كه گزارشگر سعي دارد با غرور به همه بفهماند كه حتي اين شخص با اين وضعيت خارج از قاعده به نظام پايبند است، هرچند داراي اين فايده تك بعدي است. اما براساس استدلال داراي نكات منفي ديگري نيز هست كه شاهد ظهور اضرار آن در مدت زماني اندك(به زودي) خواهيم بود.

قهرمان سازي از فردي كه واقعا يك استثنای ناهنجار در ميان همه اقشار متعارف حاضر در صحنه‌هاي مشاركت سياسي محسوب مي‌شود به رغم بازتاب تنها عمل قابل تقدير او(مشاركت)، پيام آور نكات منفي ديگري هست كه خواسته يا ناخواسته به ذهن بيننده منتقل مي‌شود.

او( خانم بدحجاب) كه زماني توسط همه، به عنوان يك متخلّف از شرع مقدس شناخته مي‌شد و البته توسط دستگاه انتظامي بر اساس متن صريح قانون به عنوان مجرم دستگير و به دستگاه قضايي سپرده و مجازات مي‌شد، امروز نه با آن مختصات، بلكه به عنوان نشانه ظهور و تجلي غيرت ديني و ملي در انتخابات به همه معرفي مي‌شود و در مقابل همه مي‌گويد كه ايراني است و مي‌خواهد با رايش به دهان آمريكا مشت بزند!

ملت فهيم ايران كه تا چندي پيش تنها اين واژگان را از زبان اشخاصي با پسوند حزب اللهي و احتمالا با ظاهري متناسب بااين پسوند مي‌شنيدند امروز همان ادبيات را از زبان خانم سانتي مانتالي مي‌شنوند كه حداقل در ظاهر امر فاصله زيادي از مشخصات يک فرد پايبند به شرع و ارزشهاي انقلاب دارد.

پس بايد اتفاقات عميقي رخ داده باشد! در بهترين شرايط وبا خوشبينانه ترين برداشتها تنها مي‌توان نتيجه گرفت كه ديگر انقلاب در انحصار مردان متدين و زنان محجبه نيست.

خانمي كه وزن آرايش روي صورتش به چند صد گرم مي‌رسد و شال روي سرش نيز تقريبا از نيمه به پايين سرخورده و احتمالا همه تماشاگران قادرند دور كمرش را از روي ظاهرلباسش حدس بزنند، نيز مي‌تواند داعيه دار انقلابي بودن باشد كه البته به خاطر اين ادعا از او تجليل، قدرداني و حمايت ويژه مي‌شود.

به قول قديمي‌ها اين «تخم دوزرده» (راي دادن يك بي‌حجاب) از سوي سيماي جمهوري اسلامي درحالي به شکل برجسته به نمايش درمي آيد كه اکثريت مردم متدين طبق روال هر باره، به عنوان يک وظيفه شرعي و ملي پاي صندوق راي حاضر شده و راي مي‌دهند بدون اينکه برجسته شوند.

پس از سينما، اين عرصه واگذار شده به نيروهاي بي‌ارزش و هنجار شکن، امروز به نظر مي‌رسد سيماي جمهوري اسلامي ايران در حال تمرين در همان چارچوب است تا احتمالا پس از سنجش آستانه تحمل جامعه در موقع مقتضي بند را به آب دهد.

گرچه احتمالا از اين نوشتار در حد يک شانتاژ مطبوعاتي توسط بعضي ياد خواهد شد اما بايد يادآور شد اين گروه همان‌هايي هستند که هشدار سالهاي گذشته دلسوزان در خصوص عرصه موسيقي و سينما را نيز شانتاژ قلمداد مي‌کردند.

فرياد زنندگان عرصه فرهنگ درحالي با انگ «گروه فشار» به حاشيه رانده شدند که امروز شاهدان عيني (دوستان خبرنگار) و البته از نوع ارزش‌مدارکه در برج ميلاد(محلي که براي نمايش فيلمهاي جشنواره فجرامسال براي اهالي رسانه درنظر گرفته شده بود) حاضر بودند، برخي صحنه‌هاي تهوع آور جاري در اين محل را به مثابه رژه زنان بدکاره با دوستان مذکرشان توصيف کردند.

فرايند استحاله و در نهايت تهي شدن از درون، همان آرماني است که غرب در برخي جبهه‌ها مثل سينما، با گسترش آزادي‌هاي فردي واشاعه ليبرال دموکراسي و البته اهمال و غرض و مرض ورزي برخي مسئولين بي‌کفايت به آن دست يافته است و البته به نظر مي‌رسد امروز از سوي همه از جمله مردم پذيرفته شده که مشخصات اين حوزه(سينما) بايد باپسوند فساد همراه و اينچنين مغاير شرع و عرف اسلامي باشد.

عملکرد خزنده سيماي جمهوري اسلامي ايران نيزحکايت از اين دارد که در صورت عدم توجه به هشدارها و توقف اين مسئله در ابتداي راه، به سرعت به جايي خواهيم رسيد که با معرفي افراد بي‌حجاب و بدحجاب به عنوان اشخاص به اصطلاح «پاي کار»، در مقابل حجاب و عفاف را به عنوان با ارزش ترين دستاورد انقلاب به يک ضد ارزش و يا حداکثر يک پديده خنثي تبديل مي‌کنيم که بود و نبودش و رعايت و عدم پايبندي به آن فرقي به حال انقلاب ندارد ودرحالي که تقريبا فرايند قانوني و برخورد مجرمانه با پديده بدحجابي سالهاست؛ که به فراموشي سپرده شده، بايد به همين روايت کوچه بازاري بي‌اصالت دلخوش کنيم که «اي بابا آدم بايد قلبش پاک باشه!.»

در پايان اين مرثيه سرايي به نظر مي‌رسد بايد ضمن تقدير از احساس مسئوليت اقشار بدحجاب و مشارکتشان در انتخابات به شوراي نظارت برصدا و سيما و البته رياست اين سازمان هشدار و آنان را ازادامه اين رويه غلط نهي و به توقف آن امر کنيم و متذکر شويم فعلا بدنه اصلي حامي اسلام و انقلاب آنقدر تحليل نرفته تا نيازمند برجسته سازي اقشاري که ساده ترين قيود شرعي اسلام را رعايت نمي‌کنند باشيم.