ناشری که گرفتن مجوز را به نویسنده سفید موی واگذار کرد!
پارسینه: قباد آذرآئین همزمان با انتشار دو اثر داستانی تازه از خود گفت: ناشرم به من گفته برای انتشار مجموعه داستان تازهام با عنوان «داستان من نوشته شد» خودم باید به دنبال دریافت مجوز نشر کتاب بروم.
پارسینه-گروه فرهنگی: قباد آذرآئین همزمان با انتشار دو اثر داستانی تازه از خود گفت: ناشرم به من گفته برای انتشار مجموعه داستان تازهام با عنوان «داستان من نوشته شد» خودم باید به دنبال دریافت مجوز نشر کتاب بروم.
قباد آذر آئین با اشاره به انتشار دو اثر داستانی تازه از خود گفت: رمان «من مهتاب صبوری» به تازگی از سوی نشر روزنه منتشر شده است. البته به من گفته شده که جلد کتاب مشکلاتی دارد و باید اصلاح شود. امید داشتم که این رمان در نمایشگاه کتاب امسال ارائه شود که ناشر از حضور در نمایشگاه محروم شد.
به گفته آذرآئین داستان این رمان درباره زنی به نام مهتاب است که پس از درگذشت همسرش تصمیم میگیرد با رانندگی از عهده تامین مخارج خانواده خود برآید.
این نویسنده همچنین از انتشار اثر تازهای از خود در نشر قطره با عنوان «از باران تا قافله سالار» خبر داد و گفت: این مجموعه داستان گزیده چهل سال حضورم در فضای داستان نویسی ایران است که در آن جدای از گزیده داستانهای من، نخستین داستانی که از من منتشر شده است را نیز در درون خود دارد. این داستان که عنوان باران را بر خود دارد، داستانی را درباره شهر خشک و بیباران مسجد سلیمان روایت میکند که برای نخستین بار در نشریهای متعلق به شهر بارانی رشت منتشر شد و جالب اینکه این داستان را در «نفی» باران و «نانبُر» بودنش نوشته بودم.
آذرآئین همچنین با اشاره به مجموعه داستان دیگری از خود که در دست انتشار است، گفت: 9 ماه قبل مجموعهای از داستانهایم را در کتابی با عنوان «داستان من نوشته شد» را از سوی نشر ثالث برای کسب مجوز به ارشاد فرستادیم. اما بعد از این مدت ناشر به من میگوید که از پیگری کسب مجوز انتشار این کتاب خسته شده و خودم باید به دنبال رفع و رجوع آن باشم. من هم در اداه کتاب کسی را نمیشناسم و همین باعث شده انتشار این مجموعه فعلا دچار مشکلاتی شود.
از آذرآئین پیش از این آثاری همچون «چه سینما رفتنی داشت یدو» و «عقربها را زنده بگیر» منتشر شده است.
قباد آذر آئین با اشاره به انتشار دو اثر داستانی تازه از خود گفت: رمان «من مهتاب صبوری» به تازگی از سوی نشر روزنه منتشر شده است. البته به من گفته شده که جلد کتاب مشکلاتی دارد و باید اصلاح شود. امید داشتم که این رمان در نمایشگاه کتاب امسال ارائه شود که ناشر از حضور در نمایشگاه محروم شد.
به گفته آذرآئین داستان این رمان درباره زنی به نام مهتاب است که پس از درگذشت همسرش تصمیم میگیرد با رانندگی از عهده تامین مخارج خانواده خود برآید.
این نویسنده همچنین از انتشار اثر تازهای از خود در نشر قطره با عنوان «از باران تا قافله سالار» خبر داد و گفت: این مجموعه داستان گزیده چهل سال حضورم در فضای داستان نویسی ایران است که در آن جدای از گزیده داستانهای من، نخستین داستانی که از من منتشر شده است را نیز در درون خود دارد. این داستان که عنوان باران را بر خود دارد، داستانی را درباره شهر خشک و بیباران مسجد سلیمان روایت میکند که برای نخستین بار در نشریهای متعلق به شهر بارانی رشت منتشر شد و جالب اینکه این داستان را در «نفی» باران و «نانبُر» بودنش نوشته بودم.
آذرآئین همچنین با اشاره به مجموعه داستان دیگری از خود که در دست انتشار است، گفت: 9 ماه قبل مجموعهای از داستانهایم را در کتابی با عنوان «داستان من نوشته شد» را از سوی نشر ثالث برای کسب مجوز به ارشاد فرستادیم. اما بعد از این مدت ناشر به من میگوید که از پیگری کسب مجوز انتشار این کتاب خسته شده و خودم باید به دنبال رفع و رجوع آن باشم. من هم در اداه کتاب کسی را نمیشناسم و همین باعث شده انتشار این مجموعه فعلا دچار مشکلاتی شود.
از آذرآئین پیش از این آثاری همچون «چه سینما رفتنی داشت یدو» و «عقربها را زنده بگیر» منتشر شده است.
ارسال نظر