دو فیلم مهم روز را بشناسید
پارسینه: استاد بزرگ (2013) تازهترین اثر وونگ کار وای، فیلمساز صاحبسبک و تحسین شده چینی، پس از شبهای بلوبری من (محصول 2007 و تنها فیلم بلند او به زبان انگلیسی و با عواملی غربی) است.
استاد بزرگ (2013) تازهترین اثر وونگ کار وای، فیلمساز صاحبسبک و تحسین شده چینی، پس از شبهای بلوبری من (محصول 2007 و تنها فیلم بلند او به زبان انگلیسی و با عواملی غربی) است. این فیلم حماسی و پرهزینه، داستان پرفراز و نشیب دو استاد کونگفو و رابطهشان با هم را به تصویر میکشد. فیلمی که مانند دیگر آثار کار وای با دقت و وسواس فراوان ساخته شده و دوران تولید طاقت فرسایی نیز داشته است.
دورانی که روزهای پر دردسر و سختی را برای بازیگران و عوامل تولید فیلم به همراه داشته؛ به طوری که بازیگر محبوب کار وای تونی لیونگ (ایپ من) یک بار در تمرینات و بار دیگر سر صحنه فیلمبرداری دچار شکستی دست شده و ژانگ زییی (کونگ ار) نیز جراحات شدیدی برداشته است.
البته این اولین بار نیست که فیلمی از کار وای به خاطر حوادث مختلف و مهمتر از آن وسواس بسیار خود او، دوران تولید طولانیای را طی میکند. برخی از علاقهمندان سینما در جریان پروسه تولید 5 ساله و پر هزینه فیلم 2046 (2004) هستند. فیلمی که پس از نمایش بسیار مورد توجه قرار گرفت و از آن به عنوان یکی از آثار موفق و دیدنی دهه گذشته یاد میکنند.
اما اینها تنها حواشی ماجرا هستند. نکته اصلی این است که استاد بزرگ، یک فیلم چیرهدستانه دیگر از این مولف با سلیقه سینمای مدرن است. مولفی که اینبار هنرهای رزمی را با نگاه شاعرانه خود درآمیخته و بار دیگر اثری خلق کرده مملو از جزئیات حساب شده، قابهای چشمنواز و میزانسهای کار شده و خلاقانه. فیلمی که همانند دیگر آثار کار وای استفاده درست و به جایی از موسیقی، نور و رنگ داشته و تجربهای متفاوت در سینمای هنرهای رزمی به حساب میآید. محوریت اصلی استاد بزرگ اگرچه کونگ فو است، اما همانطور که انتظار میرفت فیلم از عشق نیز تهی نیست.
کار وای اینبار داستان یک عشق به ثمر نرسیده را با هنرهای رزمی پیوند زده و فیلمی ساخته که درکنار فضاهای احساسی و پر زد و خوردش، به فلسفه و مرام کنگفو و نقش آن بر روح و سرنوشت انسانها نیز میپردازد. از چیرهدستی کار وای گفتیم، اما باید به این نکته اشاره کرد که این چیرهدستی در فیلم استاد بزرگ تنها برازنده کار وای کارگردان است و نه کار وای فیلمنامهنویس.
متاسفانه فیلمنامه این اثر انسجام لازم را ندارد. عدم انسجامی که البته به اندازهای نیست که بخواهیم نکات برجسته فیلم را نادیده بگیریم و حکم به شکست آن بدهیم. مشکل اصلی در تعدد شخصیاتها و داستانهای فرعی است که در مواردی تمرکز فیلم را بر هم زده و موجب شده تا برخی از زوایای داستان برای مخاطب مبهم بمانند.
شاید اگر ساختار روایی فیلم دچار مشکل نبود، استاد بزرگ را میتوانستیم با خیال راحت در رده آثاری چون در حال و هوای عشق (2000) قرار دهیم. اما حالا با فیلمی طرف هستیم که بافت تصویری غنیاش ضیافتی برای چشمهاست، اما نمیتواند داستان پر پیچ و خم خود را بدون لکنت تعریف کند. کار وای با استاد بزرگ نشان داد که هنوز بیحوصله نشده و برای فیلمهایش وقت و انرژی فراوانی صرف میکند. در فیلمهای او لحظاتی وجود دارند که ویژه و منحر به فرد هستند. لحظاتی که میدانیم قرار نیست در آثار دیگران با آنها رو به رو شویم. لحظاتی که برای دیدار دوبارهشان ناچاریم احتمالا چند سال دیگر و تا فیلم بعدی کار وای صبر کنیم.
به سوی شگفتی (2012) جدیدترین اثر به نمایش درآمده ترنس مالیک، فیلمساز کهنهکار و صاحب سبک سینماست. فیلمی که قدم بعدی مالیک بعد از موفقیت قابل توجه درخت زندگی (2011) به حساب میآید و به نوعی ادامه همان مسیر است. به سوی شگفتی تصویرگر دغدغههای مالیک در رابطه با سرگشتی انسان در دنیای مدرن امروز است. همان دغدغههایی که نشانههایش را در لحظات کوتاهی از درخت زندگی و در قالب تصاویر مربوط به بزرگسالی جک (شان پن) دیده بودیم.
اگر درخت زندگی را مکاشفهای در باب خلقت و رابطه انسان با طبیعت در نظر بگیریم، به سوی شگفتی بیش از هر چیز مکاشفهای در باب عشق است.
عشق انسانها نسبت به یکدیگر و البته نسبت به خداوند. جدیدترین فیلم مالیک تصویرگر رابطه پرفراز و نشیب یک زن اروپایی (الگا کوریلنکو) و مردی آمریکایی (بن افلک) است که مهاجرتشان از اروپا به آمریکا و پیدا شدن سر و کله عشق قدیمی مرد (ریچل مک آدامز) زندگیشان را دستخوش تغییر میکند. در این بین یک شخصیت کشیش (خاویر باردم) نیز وجود دارد که در کشاکش تقابل ایمان و شک، به بازیابی رابطه خود با خالقش میپردازد. گفتیم که به سوی شگفتی فیلمی در ادامه درخت زندگی است، اما نه لزوما به همان چشمنوازی و تاثیرگذاری.
مالیک با درخت زندگی تسلطاش بر ابزار سینما را به رخ کشید و زبان جدیدی به سینما معرفی کرد؛ زبانی که مباحث انتقادی فراوانی را به راه انداخت. عدهای با شوق فراوان آن را ستایش کردند و عدهای با بیتفاوتی آن را تجربهای ناموفق نامیدند. اگر شما در دسته اول قرار دارید، احتمال اینکه به سوی شگفتی را بپسندید وجود دارد.
اما اگر جزو مخالفان درخت زندگی هستید، بسیار بعید است که نسبت به این فیلم نظر مثبتی داشته باشید. در به سوی شگفتی نیز شاهد حرکات سیال دوربین، تلاش برای به تصویردرآوردن حس درونی انسانها بدون استفاده از کلام، نگاه خاص مالیک به موضوعات آشنایی چون رابطه احساسی میان انسانها و بافت تصویریای شبیه به درخت زندگی هستیم. با این وجود این فیلم را نمیتوان در حد و اندازههای درخت زندگی دانست.
گویی همه چیز در این اثر تازه، تکرار سطح پایینتر فیلم قبلی است. چه در بحث مفاهیم مورد بررسی و چه در بحث ساختارشکنیهای فرمی و روایی. اینجا حتی در قابهای امانوئل لوبتسکی فیلمبردار نیز خبر چندانی از آن زیبایی چشمنواز و هوشربای قابهایش در درخت زندگی نیست. نتیجه اینکه به سوی شگفتی نه تنها شگفت زده نمیکند، که حتی حوصله را هم سر میبرد. وقتی میبینیم آنچه در فیلم وجود دارد را پیش از این با زیبایی و عمق بیشتری در درخت زندگی دیدهایم، دیگر دلیلی وجود ندارد که از این تجربه تازه سر ذوق بیاییم.
دو فیلم اخیر مالیک بار دیگر ثابت میکنند که تکرار تجربههای موفق یک فیلم در فیلمی دیگر، لزوما به اثر خوب دیگری منجر نمیشود. فاصله زیادی است میان شکوه درخت زندگی، که حاصل تلفیق خلاقیت و جاهطلبیهای مالیک و توانایی لوبتسکی بود، و تصاویر کم تاثیر و گاه بیربط به سوی شگفتی.
مالیک در این فیلم به هیچ عنوان نمیتواند تجربه موثر و قابل تامل خود در به تصویرکشیدن رابطه شخصیتها با یکدیگر و با طبیعت را همانند آنچه در درخت زندگی شاهدش بودیم تکرار کند. به سوی شگفتی تنها در به تصویر درآوردن احساسات درونی شخصیت مارینا (الگا کوریلنکو) تا حدودی موفق عمل میکند، و گرنه شخصیت کشیش و عشق قدیمی نیل کاملا در سطح مانده و نیل نیز با حضور بسیار ضعیف بن افلک، بیشتر به عقبماندهای حیران میماند! با این وجود همین که مالیک این فیلم را به فاصله کمی از درخت زندگی ساخت، خودش جای امیدواری دارد. به سوی شگفتی نشان میدهد که مالیک دست از آن کم کاری بی سابقهاش کشیده (بیشترین مدت دوری او از سینما بیست سال است) و در دوره تازه و کنجکاویبرانگیز فیلسازیاش قصد دارد فیلمهای بیشتری بسازد.
او پس از این فیلم، دو فیلم دیگر هم با بازی کریستین بیل در مرحله فیمبرداری دارد. به هر حال این فیلمساز نامتعارف یکی از مهمترین فیلمسازان سینمای جهان است و هر فیلم او میتواند مباحث انتقادی متنوعی را بین مخاطبان جدی سینما به وجود آورد.
منبع : کافه سینما
ارسال نظر