سلیمانی: کتاب در ایران فستفود شده است
پارسینه: محسن سلیمانی میگوید: مردم در بازار کتاب دنبال اثری هستند که نیازی از آنها را برآورده کند. وقتی میبینند برخی کتابها مانند پفک تولید انبوه شده است و یا مثل فست فود به بازار آمده تا تنها یک گاز به آن بزنی و باقی را به دور بریزی، شک نکنید که آنها با کتاب قهر میکنند.
پارسینه-گروه فرهنگی: محسن سلیمانی با بیان اینکه ویروس مشکلات اقتصادی پیش از اینکه به صنعت نشر آسیب برساند به بدنه نویسندگان آسیب زده و آنها را به سمت تولید آثار بازاری هدایت کرده است، اظهار داشت: در وضعیت اقتصادی فعلی نشر، وجود این مشکلات طبیعی است. انسان برای زندگی نیازهایی اقتصادی دارد که باید تامین شود. نویسندگی و نشر هم همین گونه است و نمیشود انتظار داشت که همه بخشهای نشر تنها از زاویه فرهنگی و معنوی به آن نگاه کنند. ولی باید به دنبال راهی باشیم که نویسنده حس کند میتواند هر دو این نگاهها را در کارش باهم داشته باشد.
این نویسنده افزود: نویسنده به طور غیرمستقیم با اضلاع مثلث مردم، ناشران و دولت در ارتباط است. هرکدام از این سه ضلع در روند فعالیت خود شاهد تغییراتی باشند، روی کار نویسنده تاثیرگذار است. یعنی اگر ناشر کاری را سخت منتشر کند، دولت به وضع نشر رسیدگی نکند و مردم کتاب نخرند بر کار نویسنده تاثیر میگذارد. من البته نمیخواهم بگویم که مردم بروید کتاب بخرید و یا ناشران، هرکتابی را چاپ کنید، اما از دولت انتظار میرود که حمایتش را از نویسندگان قطع نکند و به آن شکل و سیاقی صحیح بدهد.
سلیمانی افزود: دولت الان روشهای حمایتی خاصی در حمایت از نویسندگان دارد. مثلا به آنها یارانه خرید کتاب میدهد و یا جوایز ادبی به راه میاندازد. به نظرم وقتش رسیده که بررسی کنیم آیا این روشها منجر به ایجاد خروجی مناسب از سوی نویسندگان در قالب کتاب شده است یا خیر؟ به نظر من با دادن چند جایزه و چند سکه و یا بُن خرید کتاب کاری برای نویسنده صورت نگرفته است که مثلا از او انتظار خلق شاهکار داشته باشیم. از طرف دیگر بحث ممیزی را هم داریم که علاوه بر اینکه نویسندگان را در نوشتن ناامید کرده، ناشران را نیز به انتشار بسیاری از آثار بیرغبت کرده است. از طرف دیگر ناشران غیرخصوصی هم سرمایهگذاری دقیقی ندارند و نویسنده را در مرکز فرآیند فعالیت خود نمیبینند.
نویسنده کتاب «اسرار و ابزار طنزنویسی» ادامه داد: خود من برای یکی از کتابهایم که ناشر دولتی دارد، وقتی برای تجدید چاپ مراجعه کردم و گفتم که کتابم برای تجدید چاپ نیاز به اضافه شدن مواردی دارد، به جای آنکه با من قراردادی ببندد و پیش پرداختی برای این کار بدهد، به سادگی گفت برو متن را تصحیح کن و هرچه خواستی به آن اضافه کن و بعد بیاور تا من ببینم چه میشود کرد. این یک نگاه سنتی به نشر است؛ در حالی که نویسندگان به عنوان تولیدکننده اصلی در فرآیند نشر باید همانند تولیدکننده در سایر بخشهای اقتصادی دیده شوند. آیا میشود به تولیدکنندگان دیگر گفت بدون هیچ پیش پرداختی جنسی را تولید کنند و به بازار بفرستند و هر وقت فروش رفت بیاییند و پولشان را طلب کنند؟
وی تاکید کرد: باید قبول کنیم نویسندگی هم مانند تولید هزینه دارد و تولید خوب نیز نیازمند اتخاذ روشهای مناسب و دقیق است. کتابسازی و تولید کارهای بیارزش، حاصل نگاه غیرحرفهای به نشر است و باعث شده برخی تنها با با تمسک به آن به چیزی جز فریب مخاطب و کسب سود اقتصادی نیندیشند و این یعنی از بین رفتن پژوهش و کتاب خوانی و تولید اثر اصیل.
سلیمانی همچنین گفت: مردم در بازار کتاب دنبال اثری هستند که نیازی از آنها را برآورده کند. وقتی میبینند که برخی کتابها مانند پفک تولید انبوه شده است و یا مثل فست فود به بازار آمده تا تنها یک گاز به آن بزنی و باقی را به دور بریزی، شک نکنید که آنها با کتاب قهر میکنند.
وی در پایان افزود: اگر مسائل اقتصادی کار نویسندگی به معنی رساندن اجر حقیقی زحمت نویسنده به او را نخواهیم قبول کنیم و برایش برنامهریزی اصولی نداشته باشیم، تولید کتابهای ماندگار و آثار مفید و ماندگار و پرمخاطب را هم باید به فراموشی بسپاریم.
این نویسنده افزود: نویسنده به طور غیرمستقیم با اضلاع مثلث مردم، ناشران و دولت در ارتباط است. هرکدام از این سه ضلع در روند فعالیت خود شاهد تغییراتی باشند، روی کار نویسنده تاثیرگذار است. یعنی اگر ناشر کاری را سخت منتشر کند، دولت به وضع نشر رسیدگی نکند و مردم کتاب نخرند بر کار نویسنده تاثیر میگذارد. من البته نمیخواهم بگویم که مردم بروید کتاب بخرید و یا ناشران، هرکتابی را چاپ کنید، اما از دولت انتظار میرود که حمایتش را از نویسندگان قطع نکند و به آن شکل و سیاقی صحیح بدهد.
سلیمانی افزود: دولت الان روشهای حمایتی خاصی در حمایت از نویسندگان دارد. مثلا به آنها یارانه خرید کتاب میدهد و یا جوایز ادبی به راه میاندازد. به نظرم وقتش رسیده که بررسی کنیم آیا این روشها منجر به ایجاد خروجی مناسب از سوی نویسندگان در قالب کتاب شده است یا خیر؟ به نظر من با دادن چند جایزه و چند سکه و یا بُن خرید کتاب کاری برای نویسنده صورت نگرفته است که مثلا از او انتظار خلق شاهکار داشته باشیم. از طرف دیگر بحث ممیزی را هم داریم که علاوه بر اینکه نویسندگان را در نوشتن ناامید کرده، ناشران را نیز به انتشار بسیاری از آثار بیرغبت کرده است. از طرف دیگر ناشران غیرخصوصی هم سرمایهگذاری دقیقی ندارند و نویسنده را در مرکز فرآیند فعالیت خود نمیبینند.
نویسنده کتاب «اسرار و ابزار طنزنویسی» ادامه داد: خود من برای یکی از کتابهایم که ناشر دولتی دارد، وقتی برای تجدید چاپ مراجعه کردم و گفتم که کتابم برای تجدید چاپ نیاز به اضافه شدن مواردی دارد، به جای آنکه با من قراردادی ببندد و پیش پرداختی برای این کار بدهد، به سادگی گفت برو متن را تصحیح کن و هرچه خواستی به آن اضافه کن و بعد بیاور تا من ببینم چه میشود کرد. این یک نگاه سنتی به نشر است؛ در حالی که نویسندگان به عنوان تولیدکننده اصلی در فرآیند نشر باید همانند تولیدکننده در سایر بخشهای اقتصادی دیده شوند. آیا میشود به تولیدکنندگان دیگر گفت بدون هیچ پیش پرداختی جنسی را تولید کنند و به بازار بفرستند و هر وقت فروش رفت بیاییند و پولشان را طلب کنند؟
وی تاکید کرد: باید قبول کنیم نویسندگی هم مانند تولید هزینه دارد و تولید خوب نیز نیازمند اتخاذ روشهای مناسب و دقیق است. کتابسازی و تولید کارهای بیارزش، حاصل نگاه غیرحرفهای به نشر است و باعث شده برخی تنها با با تمسک به آن به چیزی جز فریب مخاطب و کسب سود اقتصادی نیندیشند و این یعنی از بین رفتن پژوهش و کتاب خوانی و تولید اثر اصیل.
سلیمانی همچنین گفت: مردم در بازار کتاب دنبال اثری هستند که نیازی از آنها را برآورده کند. وقتی میبینند که برخی کتابها مانند پفک تولید انبوه شده است و یا مثل فست فود به بازار آمده تا تنها یک گاز به آن بزنی و باقی را به دور بریزی، شک نکنید که آنها با کتاب قهر میکنند.
وی در پایان افزود: اگر مسائل اقتصادی کار نویسندگی به معنی رساندن اجر حقیقی زحمت نویسنده به او را نخواهیم قبول کنیم و برایش برنامهریزی اصولی نداشته باشیم، تولید کتابهای ماندگار و آثار مفید و ماندگار و پرمخاطب را هم باید به فراموشی بسپاریم.
ارسال نظر