گوناگون

فصل الخطاب ما رهبري است نه شوراي نگهبان

پارسینه: خبرگزاري‌ها اعلام كردند: شريف‌زاده مسئول ستاد انتخاباتي اسفنديار رحيم مشايي...


پارسینه: خبرگزاري‌ها اعلام كردند: شريف‌زاده مسئول ستاد انتخاباتي اسفنديار رحيم مشايي شد. اين خبر را هنگامي ‌شنيديم كه قرار مصاحبه ما با بهمن شريف‌زاده هماهنگ شده بود. با اين رويكرد به دفتر وي رفتيم. بعد از حال و احوال ضبط صوت را كه از كيف درآوردم وي اعلام كرد صبر كنند! ناگهان اطرافيان شريف‌زاده دو دستگاه ضبط صوت آوردند و روشن كردند كه اين نشان‌دهنده اين بود كه ايشان قبلا از رسانه‌ها زخم خورده بود و خود نيز به آن اقرار كرد. روي ديوار سفيد اتاقش غير از ساعت و جمله‌اي از شهيد رجايي هيچ تصوير ديگري نبود. غير از ما دو نفر از نزديكان شريف‌زاده نيز در داخل اتاق بودند و به رئيسشان در مقابل ما كمك مي‌كردند. شريف‌زاده قبلا رئيس حوزه علميه مروي بوده ولي با گشت ارشاد و اجبار اجتماعي به شدت مخالف است، از سويي اشتياق به دفاع از آرمان‌ها و افكار مشايي در وجودش موج مي‌زند. در ابتداي امر از قضاياي احضارش به دادگاه پرسيدم كه چندان علاقه‌اي به پاسخ به اين سوال نداشت و ما نيز مصاحبه را برديم به سمت انتخابات و پرسيديم:

شما رئيس ستاد انتخاباتي آقاي رحيم مشايي هستيد، ساختار اين ستاد را چگونه چيده ايد؟

جناب مهندس مشايي باورشان اين نيست كه تنها يك ستاد رسمي‌انتخابات داشته باشند بلكه هواداران و حاميان خودشان را در تشكيل ستاد آزاد گذارده‌اند. يك ستاد به عنوان آغاز درحقيقت، تشكيل شده بود. ستادهاي ديگر به‌صورت خودجوش شكل گرفت، مثل ستادهاي روشنايي، كه من زياد با تشكيل دهندگان اين ستاد آشنايي ندارم. يك ستاد مردمي‌هم اخيرا تشكيل شده با عنوان زنده باد بهار كه گروهي از همفكران مهندس مشايي آن ستاد را تشكيل دادند كه اغلب از دوستاني بودند كه طي چند سال اخير در فضاي رسانه اي از افكار مهندس مشايي حمايت مي‌كردند. البته اين افراد از حاميان دكتر احمدي‌نژاد بودند و در ستادهاي انتخاباتي ايشان حضور داشتند؛ جواناني هستند مذهبي با شور انقلابي كه نزديك به سه سال است به صورت جدي از جناب آقاي مشايي حمايت مي‌كنند و اخيرا هم اين ستاد زنده باد بهار را تشكيل دادند كه ظاهرا امروز كه روز دوشنبه 30 ارديبهشت باشد، اگر اشتباه نكنم بيانيه رسمي‌تشكيل اين ستاد منتشر مي‌شود. دوستان عنايت و لطف داشتند، بنده را به عنوان رئيس اين ستاد انتخاب كردند نفرات ديگر هم اسمشان در ليست هست.

شما گفتيد ستادي به اسم زنده باد بهار. در اين مدت خيلي اين موضوع مطرح شد و آقايان احمدي نژاد و مشايي همواره تكذيب كردند كه شعار زنده باد بهار يك شعار انتخاباتي نيست و آن را به امام زمان(عج) منتسب كردند اما اكنون مشخص مي‌شود كه زنده باد بهار صرفا يك شعار انتخاباتي بوده است شما اين تناقض را چگونه توضيح مي‌دهيد؟

اهل منطق مي‌گويند در تناقض هشت وحدت شرط دارد. وحدت موضوع و محمول و مكان و... بحث زنده باد بهار را جناب آقاي احمدي نژاد مطرح كردند و اين نام را ما به عنوان نامي‌زيبا براي ستاد خودمان برگزيديم بنابراين وحدت گوينده وجود ندارد و تناقض در كار نيست. عرض كردم مشي جناب آقاي مشايي آن است كه هركسي مي‌خواهد براي او ستاد داشته باشد آزاد باشد، بدين ترتيب نام اين ستاد با ارشاد و هدايت جناب آقاي مشايي به وجود نيامده است، بلكه اين نام و اين ستاد با هم انديشي دوستاني كه نامشان در بيانيه ستاد وارد شده شكل گرفته است. بنابراين تناقضي ميان گفته احمدي‌نژاد با نام اين ستاد وجود ندارد اين درست است كه جناب احمدي‌نژاد مسئله بهار را به عنوان بهار هستي يعني وجود حضرت بقيه‌ا...الاعظم مطرح كردند نه اينكه اخيرا مطرح كرده باشند در سازمان ملل مطرح كردند حتي پيش از آن ايشان، مسئله زنده باد بهار را مطرح كردند. جناب آقاي احمدي‌نژاد و مشايي تصريح كردند كه منظور ما از زنده باد بهار در حقيقت درود بر بهار هستي امام عصر(عج) است ولي آقاي مشايي اخيرا چند باري تصريح كردند كه ديگران كوشيده‌اند بگويند زنده باد بهار شعار انتخاباتي است ما پيوسته گفته‌ايم منظور ما از بهار، بهارهستي امام عصر است اما ديگران اصرار داشتند بر اين كه اين شعار را شعار انتخاباتي بگيرند خوب راحت باشند هرطور كه دوست دارند فكر كنند ما مقصودمان آن است اين را حمل بر انتخابات بكنند در حمل‌شان آزادند اين تصريح آقاي مشايي است. اتفاقاً در آغاز بيانيه هم اگر دقت كرده باشيد مسئله بهار باز به حضرت بقيه‌ا... حمل شده است، گفتيم در مسير بهار مي‌خواهيم حمايت كنيم از مردي بهاري كه انتظار را در دل مردم تقويت مي‌كند چون ما معتقديم جناب آقاي مشايي و احمدي‌نژاد از نادر كساني بودند كه نام حضرت بقيه ا... را در دنيا مطرح كردند با همان دعايي كه در اغازسخنانشان دارند اين نام را حتي در سازمان ملل مطرح كردند و به هرحال دولتمردان دنيا را با اين سوال روبه‌رو كردند كه اين بقيه ا... كيست كه اينها در آغاز سخنان ايشان در سازمان ملل به او درود مي‌فرستند براي او دعا مي‌كنند و رهبر معظم انقلاب هم اين عملكرد را نه فقط تاييد كردند كه تحسين كردند. در بيانيه گفتيم ما اين ستاد را با اين نام موسوم مي‌كنيم چون حمايت از مشايي را حمايت از فردي مي‌دانيم كه انتظار در دل‌ها تقويت مي‌كند. چرا؟ چون ايشان در مطرح كردن نام بقيه ا... و مطرح كردن مديريت مهدوي جهاني پيشرو است يعني پيوسته اشاره مي‌كنند كه مديريت جهان بايد به سمت مديريت انسان كامل كه حضرت بقيه‌ا... باشد، برود.براي همين اين امور را عاملي براي تقويت روحيه انتظار بقيه ا... در مردم مي‌دانيم اين است كه اين نام را برگزيديم. يعني گفتيم زنده باد بهار شعاري است براي مهدي اما ما اين را براي ستاد آقاي مشايي برمي‌گزيديم چون ايشان به قول آقاي احمدي نژاد مردي بهاري است كه انتظار را تقويت مي‌كند.

بسياري از اصول‌گرايان آقاي مشايي را سرحلقه جريان انحرافي مي‌خوانند، اصولا از اساس اين موضوع جريان انحرافي چيست؟ شما از چه چيزي منحرف شده‌ايد؟ ريشه اينكه نامي‌به اسم جريان انحرافي باب شد از كجا آمد؟

مسئله اينجاست كه چه انحرافي رخ داده است آنها نكاتي را بازگو كرده‌اند مانند اينكه اين جريان از ارزش‌هاي اصيل انقلاب روي برگردانده است. خب رهبر معظم انقلاب در سال 91 فرمودند اين دولت احيا كننده ارزش‌هاي انقلاب و گفتمان حضرت امام بود. احيا كننده آنچه ما از امام آموخته‌ايم و بعد فرمودند علت مخالفت با دولت تأكيد شما برهمين ارزش‌هاست. هرقدر تأكيد شما بر اين ارزش‌ها بيشتر شده مخالفت با شما هم افزايش يافته است. به‌ويژه در سه سال اخير. يعني رهبر انقلاب در حقيقت فرموده‌اند دولت نهم و دهم ارزش‌هاي انقلاب را احيا كرده‌اند و در دولت دهم تأكيد بيشتري بر اين ارزش‌ها داشته‌اند. كساني كه مي‌گويند جريان دولت جريان انحرافي است، دقيقا در نقطه مقابل رهبري قرار مي‌گيرند و با رأي رهبر معظم انقلاب مخالفند. بالاخره بايد توجيه و دليلي داشته باشند كه فرمايش رهبري را نقض مي‌كنند. مطالبي كه رهبري فرمودند قابل تحريف نيست و مي‌توانيد اين نقل قول رهبري را در پايگاه اطلاع‌رساني ايشان ببينيد. مباحثي مانند محوريت انسان يا اومانيسم يا تكثرگرايي ديني يا پلوراليسم به‌عنوان مصداق‌هاي انحرافات مطرح مي‌كنند. ناسيوناليسم يا ملي‌گرايي ايراني يكي از مصاديق انحرافات اين گروه است. اين سه مورد انحرافات عمده‌اي است كه ريشه‌هاي فكري اين جريان است و آقايان به آن استناد مي‌كنند. بنده در كتابي به نام آواي خرد به تمامي‌اين مسائل و اتهامات پاسخ دادم و تاكنون هيچ جوابي به آن نداده‌اند.

شما به سخنان مقام معظم رهبري اشاره كرديد؛ اين در حالي است كه رهبري انتقادات زيادي هم به دولت داشته‌اند؟

رهبري به تمام دولت‌ها انتقاد داشته‌اند اما بين انتقاد و انحراف تفاوت وجود دارد رهبري همواره افزون بر حمايت به ضعف‌ها هم اشاره و گاه تصريح مي‌كند، قطعاً هيچ دولتي در آينده هم بدون ضعف نخواهد بود به غير از دولت كريمه انسان كامل. اگر انتقاد را به معني انحراف بدانيم پس در طول سي و پنج سال گذشته مديريت كشور دچار انحراف بوده است.

آنها دو مصداق را بيان مي‌كنند؛ اول يازده خانه روز‌نشيني معروف و سپس بحث نامه معروف رهبري جهت جلوگيري از معاون اولي آقاي مشايي كه احمدي‌نژاد در مقابل هردوي آنها مقاومت كرد؟

بازهم اين بحث‌اش از انحراف جداست.

اين دو مورد را نمونه و مصداق مخالفت با ولي‌فقيه نمي‌دانيد؟

اين بحث ديگري است. ارتباطي با انحراف ندارد؛ شما از واژه انحراف پرسيديد و من هم آن را توضيح مي‌دهم. ماجراي 11 روز خانه‌نشيني ربطي به انحراف ندارد به دليل اينكه موضوع 11 روز به آقاي احمدي‌نژاد مربوط است. موضوع انحراف آقاي مشايي است.

خُب آقاي احمدي‌نژاد مي‌گويد مشايي احمدي‌نژاد است و احمدي‌نژاد مشايي.

اين نظر را ما هم تأييد مي‌كنيم. اما بحث بر سر اين نيست آقايان مي‌خواهند بگويند مبدأ انحراف مشايي است و او دولت را به انحراف كشيد. واژه انحراف را پيش از ماجراي 11 روز به مشايي اطلاق مي‌كردند. اينكه نامه رهبري در مورد مشايي را نشانه انحراف مي‌دانند هم درست نيست زيرا مخالفت‌ها از پيش از ان آغاز شد و اصلا براي رسيدن به همان هدف بود. كساني كه با معاونت اولي مشايي مخالفت كردند در بحث انحراف تكيه مي‌كردند پس پيشينه بحث جريان انحرافي به پيش از سال 88 بازمي‌گردد.

پس آن‌ها به اين نتيجه رسيده بودند كه مشايي منحرف است و با معاونت اولي وي مخالفت مي‌كردند؟

به چه نتيجه‌اي؟ شما هم با اين حرف در مقابل سخنان رهبري ايستاده‌ايد.

شايد رهبري هم دولت نهم و دهم را منفك از هم مي‌داند زيرا مشايي در دولت نهم نقش پررنگي نداشت؟

در كلام رهبري شخص نيست، رهبري مستقيماً دولت دهم را خطاب قرار مي‌دهند. جبهه پايداري براي اين به‌وجود آمد كه آن‌ها احمدي‌نژاد بدون مشايي را مي‌خواستند و به قول خودشان بر گفتمان سوم تير84 پايبند بودند يعني احمدي‌نژاد جداي از مشايي. آنها مي‌گفتند در دولت نهم مشايي نقش مهمي‌نداشت و دولتي بود كه در خط انقلاب بود. اما در دولت دهم اين حلقه شكل گرفت و مسير دولت را منحرف كرد. سخن رهبري دقيقا اين تفكر را ابطال كرد. پس با توجه به سخنان رهبري نمي‌توان اين را استنباط كرد كه دولت دهم از مسير خود منحرف شده است متأسفانه اخيرا يكي از اعضاي پايداري مي‌گفت: احمدي‌نژاد زبان انحراف است. تمام اين‌ها مقابله با كلام رهبري است و هيچ تفسير و توجيهي ندارد و در مقابل اين هيچ پاسخي ندارند. رهبري فرمودند نظر آقاي احمدي‌نژاد از آقاي‌هاشمي‌هم به من نزديك‌تر است پس مي‌گوييد دولت‌هاشمي‌و خاتمي‌هم انحرافي بوده است؟ اما آنان كلمه انحرافي را نسبت به آن دو دولت به‌كار نبرده‌اند.پس انحراف از انتقاد جداست.

پس شما معتقديد افكار و اعتقادات مشايي و احمدي‌نژاد كاملا مورد تأييد رهبري است؟

بنده اين‌طور نگفتم؛ ممكن است تفاوت‌هايي بين برخي از باورها وجود داشته باشد.

منظورم در مورد اصول بود؟

اصول آقاي احمدي‌نژاد و مشايي همان اصول و باورهاي رهبري انقلاب است. همان اصولي كه امام به ما تعليم دادند و اين را رهبري تأكيد كردند.

الان آقاي مشايي كانديداي رياست‌جمهوري است، رهبري در نامه مورخه 27/4/88 فرمودند انتصاب آقاي مشايي به سمت معاون اولي رئيس جمهور به مصلحت نيست و الي‌ آخر. اينكه به هر دليلي رهبري كسي را صلاح ندانستند كه معاون رئيس جمهور باشند اين شخص چگونه مي‌تواند رئيس‌جمهور باشد؟ انتشار اين نامه هم كمي‌عجيب است چون گفته شد اين نامه محرمانه بين رهبري و رئيس جمهور بوده است و عده‌اي بدون اجازه رهبري آن را منتشر كردند. تحليل‌تان درمورد كليت اين نامه و نحوه انتشارش چيست؟

اولاً اين نامه را آقاي ابوترابي اخيراً گفتند من منتشر كردم و هيچ دليلي هم نياوردند كه چرا اقدام به اين كار كردند و هيچ سخني نگفتند كه آيا رهبري از او خواسته‌اند نامه را منتشر كند. به اعتقاد بنده ايشان بايد در مراجع قانوني مورد سؤال قرار بگيرند كه چرا و با اجازه چه كسي نامه محرمانه ميان رهبري و رئيس‌جمهور را منتشر كرده است. شايد با بررسي‌هاي قانوني مشخص شود كه اين عمل آقاي ابوترابي‌فرد جرم است. احتمال جرم بودن اين موضوع وجود دارد. اصلا اين نامه به ناگهان از دست آقاي ابوترابي بيرون مي‌آيد.رهبر انقلاب براي انتشار نامه خود نياز به ابوترابي ندارد و اگر لازم باشد از طريق دفترشان نامه را منتشر مي‌كنند. بنده در چند مصاحبه گفته‌ام كه متاسفانه از اين نامه برداشت غلط مي‌كنند و آنگاه از اين برداشت غلط نتيجه مي‌گيرند كه مشايي مصلحت نيست رئيس جمهور شود. شما در اين نامه به كلمه مصلحت توجه كنيد اين مصلحت انديشي براي شخص احمدي‌نژاد است و ربطي به مشايي ندارد. اين مصلحت نشان مي‌دهد كه تصميم رهبري بر اساس مصلحت انديشي بوده است نه بر اساس ذات و نامه رهبري حكم حكومتي نيست. اين حكم براساس صلاحيت آقاي مشايي نيست يعني به آقاي مشايي كاري نداريم اصلا ايشان گل، از ملائك و فرشتگان اما فعلا صلاح نيست كه ايشان در اين پست باشد. براي من همين كافي است كه متوجه شوم رهبري با فرد مشايي كاري ندارد.پس من الان نمي‌توانم بگويم براساس نامه رهبري مشايي صلاحيت رئيس جمهوري ندارد.

اگر فرض را بر اين بگذاريم كه شوراي نگهبان به هر دليلي مشايي را رد صلاحيت كند، با توجه به اينكه بسياري از منتقدان دولت مي‌گويند شما براي انتخابات رياست جمهوري برنامه‌ها داريد، مشايي و شما به عنوان دوستانشان چه خواهيد كرد؟

مردم سالاري ديني اقتضا مي‌كند كه به مردم احترام گذاشته شود حق مردم ديده شود و به شعور آن‌ها توهين نشود، شوراي نگهبان يك نهاد قانوني است و بر اساس قانون به وظايفش عمل مي‌كند. اما بايد علل رد صلاحيت افراد را به مردم اعلام كند.دست كم بايد علت رد صلاحيت را به خود كانديدا اعلام كنند.

اگر مشايي رد صلاحيت شود از شوراي نگهبان چنين چيزي را خواهد خواست؟

قطعا اگر اين اتفاق بيفتد مشايي و هر كانديداي ديگر اين خواسته را خواهد داشت.

فرض را بر اين بگذاريد كه دلايل را هم بگويند اما اين تغييري در تصميم شوراي نگهبان ايجاد نمي‌كند آن زمان شما چه مي‌كنيد؟

تنها مرجع تصميم گيري در كشوركه شوراي نگهبان نيست!

واضح است كه در اين موضوع شوراي نگهبان تصميم مي‌گيرد.

آقاي مشايي جواب اين پرسش را قبلا داده‌اند كه ما فصل‌الخطابي به نام ولايت داريم و تمام مشكلات ما با ولايت حل مي‌شود. بن‌بست‌ها با ولايت حل مي‌شود، اين نشانه اعتقاد مشايي به ولايت فقيه است. شوراي نگهبان تنها تصميم گيرنده نيست، فصل‌الخطاب ولايت است. اگر رهبري مصلحت مي‌بينند آري. و اگر نه هيچ.

وتمام؟!

تمام.

ما از افكار و عقايد سياسي مشايي هيچ چيز نمي‌دانيم،براي مثال در باب اتفاقات سال 88 موضع گيري ايشان چيست؟

مواضع مشايي در قبال فتنه 88 همان مواضع رهبري است، همان مواضعي كه احمدي نژاد بارها بيان كرده‌اند.آقاي مشايي جايي گفته‌اند خدا لعنت كنند كساني را كه در سال 88 فتنه اي بر پا كرده اند كه امروز به جاي اينكه از كانديدا‌ها سوال شود اگر رئيس جمهور شويد چه مي‌كنيد مي‌پرسند اگر رد صلاحيت شويد چگونه رفتار مي‌كنيد.

آقاي فلاحيان حدود يك ماه پيش گفته بودند مشايي به دليل ارتباط با منافقين صلاحيتش در وزارت اطلاعات رد شد. اين موضوع صحت دارد؟

بعضي‌ها را بايد خدا جوابشان را بدهد. اما در اين حد مي‌گويم كه اين موضوع هم از مهروزي ايشان ريشه دارد. مشايي با منافقين هم طوري رفتار مي‌كردند كه بسياري از آنها بعدها مريد ايشان شدند.

منبع:قانون

ارسال نظر

  • افرا

    اگر فصل الخطاب نظر رهبری است چرا مشائی کاندید شد . مگر رهبری ایشان را برای معاون اولی فردی ناصالح تشخیص ندادند . چرا مشائی سعی می کند در هر مورد پای رهبری را پیش بکشد .

  • مهدی

    رهبر می فرمایی فصل الخطاب شورای نگهبان است یعنی قانون

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار