گزارش اسحاق جهانگیری از «ستاد انتخاباتی هاشمی رفسنجانی»
پارسینه: در روز 24 اردیبهشت با آقای هاشمی ملاقات کردم، ایشان حکم ریاست ستاد را صادر و از من خواستند که این مسوولیت را بر عهده بگیرم. پس از اعلام رسمی حکم ریاست ستاد، با موج عظیمی از مراجعه شخصیتهای سیاسی، مدیریتی و جوانان به دفترم روبهرو شدم.
به گزارش پارسینه، اسحاق جهانگیری رئیس ستاد انتخاباتی هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در مطلبی به تشریح فعالیت های خود در مقطع شکل گیری تا پایان کار این ستاد پرداخت.
متن این یادداشت بدین شرح است:
در روزهای گذشته گرفتاری های کاری اجازه نداد که روزنوشتی داشته باشم. بد نیست با فراغت از کار سنگین ستادی، حالا گزارشی ارائه دهم از آنچه گذشت:
در روز 24 اردیبهشت با آقای هاشمی ملاقات کردم، ایشان حکم ریاست ستاد را صادر و از من خواستند که این مسوولیت را بر عهده بگیرم. پس از اعلام رسمی حکم ریاست ستاد، با موج عظیمی از مراجعه شخصیتهای سیاسی، مدیریتی و جوانان به دفترم روبهرو شدم.
به عنوان گام نخست به سرعت چارتی تهیه کردم و از دوستان خواستم کمک کنند. به همراه آقای دکتر نجفی و جمعی از صاحبنظران اتاق فکری تشکیل شد که از نظر محتوا به آقای هاشمی و ستاد کمک کنند. انصافا این جمع ساعتها جلسه میگذاشتند و پیرامون مسائل مختلف مختلف بحث میکردند.
آقای عبدالعلیزاده بهعنوان قائممقام ستاد انتخاب شد و هر کس که به ستاد مراجعه میکرد با من یا ایشان گفتوگو میکرد.
در ادامه آقای دکتر صفدر حسینی بهعنوان معاونت امور استانها منصوب شد. فشار این بخش بیش از سایر قسمتها بود. ما اصرار داشتیم با توجه به شخصیت فراجناحی آقای هاشمی، فردی بهعنوان رییس ستاد منصوب کنیم که همه با او کار کنند و مجبور به تشکیل چند ستاد در هر استان نشویم.
بحمدا... خوب پیش رفتیم؛ کاری که باید حداقل در چند ماه انجام میگرفت به شیوهای دموکراتیک ظرف 5-4 روز انجام شد و فقط در دو استان مجبور شدیم دو ستاد ایجاد کنیم.
خبرهایی که از ستادهای استانها و شهرستانها، خصوصا مناطق محروم میرسید بیانگر موج عظیمی بود که در مردم ایجاد شده بود.
آقایان دکتر عباس آخوندی و حجتالاسلام یونسی معاونت مرتبط با صنوف و اقشار اجتماعی را بر عهده گرفتند. در همین حال، فضا به گونه ای بود که مردم با ذوق و شوق فراوان سریعتر از ستاد حرکت می کردند؛ موج طوری بود که قبل از شروع به کار جدی ستاد، برخی اقشار از جمله فرهنگیان، هنرمندان، پزشکان، صنعتگران و ... کارشان را آغاز کرده بودند.
در ستاد انتخاباتی، معاونت تبلیغات بر عهده آقای دکتر صادق بود که اقدام لازم برای شروع کارها را انجام داده بود.
گروه جوانان با حضور فعال و پرنشاط و در عین حال با عقلگرایی کامل بیش از بقیه توصیه به آرامش کرده و با دوری از افراط کارشان را با سرعت پیش میبردند.
من هم برادر عزیزم احسان باکری را به عنوان مسوول کمیتهای از جوانان گذاشته بودم که هماهنگی لازم با این جمع را انجام دهد.
نمایندگان ادوار مجلس از دیگر گروههای فعال در عرصه ستاد بود که کمیتهای مرکب از اصلاحطلبان و مستقلها و اصولگراها کار سازماندهی را بر عهده داشتند. فکر میکنم این مجموعه قادر بود بسیج خوبی از نمایندگان ادوار مختلف مجلس به مناطق طراحی کند.
اگر بخواهم به همه موارد اشاره کنم خیلی وقت میخواهد. شاید در آینده به برخی مسائل آن اشاره کنم تلاش ما این بود که از ستاد پیام فراجناحی بودن کاندیدا، عقلانی حرکت کردن مسوولان ستاد، قانونمند بودن فعالیتها و اخلاقمداری را به جامعه منتقل کنیم، نمیدانم در این مسیر تا چه حد موفق شدیم.
به هر حال روز چهارشنبه اول خرداد قرار بود روز آغاز به کار رسمی ستاد باشد. از چند روز قبل، از مسوولان استانها دعوت کرده بودیم که در تهران حاضر شده و با مسوولان ستاد مرکز جلسه داشته باشیم و بعدازظهر با آقای هاشمی ملاقات و عملا کارهایمان را شروع کنیم اما با اعلام ناباورانه عدم احراز صلاحیت، جلسه برگزار شد و به جای شروع فعالیت، پایان فعالیت ستاد را اعلام کردم..واقعا روز تلخی بود.
متن این یادداشت بدین شرح است:
در روزهای گذشته گرفتاری های کاری اجازه نداد که روزنوشتی داشته باشم. بد نیست با فراغت از کار سنگین ستادی، حالا گزارشی ارائه دهم از آنچه گذشت:
در روز 24 اردیبهشت با آقای هاشمی ملاقات کردم، ایشان حکم ریاست ستاد را صادر و از من خواستند که این مسوولیت را بر عهده بگیرم. پس از اعلام رسمی حکم ریاست ستاد، با موج عظیمی از مراجعه شخصیتهای سیاسی، مدیریتی و جوانان به دفترم روبهرو شدم.
به عنوان گام نخست به سرعت چارتی تهیه کردم و از دوستان خواستم کمک کنند. به همراه آقای دکتر نجفی و جمعی از صاحبنظران اتاق فکری تشکیل شد که از نظر محتوا به آقای هاشمی و ستاد کمک کنند. انصافا این جمع ساعتها جلسه میگذاشتند و پیرامون مسائل مختلف مختلف بحث میکردند.
آقای عبدالعلیزاده بهعنوان قائممقام ستاد انتخاب شد و هر کس که به ستاد مراجعه میکرد با من یا ایشان گفتوگو میکرد.
در ادامه آقای دکتر صفدر حسینی بهعنوان معاونت امور استانها منصوب شد. فشار این بخش بیش از سایر قسمتها بود. ما اصرار داشتیم با توجه به شخصیت فراجناحی آقای هاشمی، فردی بهعنوان رییس ستاد منصوب کنیم که همه با او کار کنند و مجبور به تشکیل چند ستاد در هر استان نشویم.
بحمدا... خوب پیش رفتیم؛ کاری که باید حداقل در چند ماه انجام میگرفت به شیوهای دموکراتیک ظرف 5-4 روز انجام شد و فقط در دو استان مجبور شدیم دو ستاد ایجاد کنیم.
خبرهایی که از ستادهای استانها و شهرستانها، خصوصا مناطق محروم میرسید بیانگر موج عظیمی بود که در مردم ایجاد شده بود.
آقایان دکتر عباس آخوندی و حجتالاسلام یونسی معاونت مرتبط با صنوف و اقشار اجتماعی را بر عهده گرفتند. در همین حال، فضا به گونه ای بود که مردم با ذوق و شوق فراوان سریعتر از ستاد حرکت می کردند؛ موج طوری بود که قبل از شروع به کار جدی ستاد، برخی اقشار از جمله فرهنگیان، هنرمندان، پزشکان، صنعتگران و ... کارشان را آغاز کرده بودند.
در ستاد انتخاباتی، معاونت تبلیغات بر عهده آقای دکتر صادق بود که اقدام لازم برای شروع کارها را انجام داده بود.
گروه جوانان با حضور فعال و پرنشاط و در عین حال با عقلگرایی کامل بیش از بقیه توصیه به آرامش کرده و با دوری از افراط کارشان را با سرعت پیش میبردند.
من هم برادر عزیزم احسان باکری را به عنوان مسوول کمیتهای از جوانان گذاشته بودم که هماهنگی لازم با این جمع را انجام دهد.
نمایندگان ادوار مجلس از دیگر گروههای فعال در عرصه ستاد بود که کمیتهای مرکب از اصلاحطلبان و مستقلها و اصولگراها کار سازماندهی را بر عهده داشتند. فکر میکنم این مجموعه قادر بود بسیج خوبی از نمایندگان ادوار مختلف مجلس به مناطق طراحی کند.
اگر بخواهم به همه موارد اشاره کنم خیلی وقت میخواهد. شاید در آینده به برخی مسائل آن اشاره کنم تلاش ما این بود که از ستاد پیام فراجناحی بودن کاندیدا، عقلانی حرکت کردن مسوولان ستاد، قانونمند بودن فعالیتها و اخلاقمداری را به جامعه منتقل کنیم، نمیدانم در این مسیر تا چه حد موفق شدیم.
به هر حال روز چهارشنبه اول خرداد قرار بود روز آغاز به کار رسمی ستاد باشد. از چند روز قبل، از مسوولان استانها دعوت کرده بودیم که در تهران حاضر شده و با مسوولان ستاد مرکز جلسه داشته باشیم و بعدازظهر با آقای هاشمی ملاقات و عملا کارهایمان را شروع کنیم اما با اعلام ناباورانه عدم احراز صلاحیت، جلسه برگزار شد و به جای شروع فعالیت، پایان فعالیت ستاد را اعلام کردم..واقعا روز تلخی بود.
ارسال نظر