جنایت هولناک پایان رابطه شیطانی
پارسینه: رابطه شیطانی زن خیانتکار با دوست همسرش جنایتی هولناک را رقم زد.
قانون: سحرگاه پانزدهم شهریور ماه سال 89 کسی که خودش را رهگذر معرفی کرده بود خبر پیدا شدن دو کیسه زباله مشکوک را درجوی آبی در حوالی کهریزک به پلیس 110 اعلام کرد. زمانی که ماموران برای بررسی موضوع به محل مورد نظر رفتند دریافتند در کیسههای زباله مشکی رنگ جسد مردی جوان قرار داده شده که از ناحیه کمر نصف شده و هر نصف آن در یکی از کیسهها قرار داده شده بود.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات درباره مقتول آغاز شد.4 روز پس از کشف جسد، زنی به سازمان بهشت زهرا مراجعه کرد و ادعا کرد که شوهرش گمشده است و از آنجایی که ردی از او پیدا نکرده بود برای پیدا کردن نشانی از او به بهشت زهرا آمده است.
جستوجوهای زن جوان ادامه داشت تا اینکه عکس جسد مرد نصف شده به او نشان داده شد و او عنوان کرد که عکس متعلق به محسن همسر گمشده اوست. با توجه به اینکه هویت مرد کشته شده کشف شده بود تحقیقات با بازجویی از سحر همسر محسن ادامه پیدا کرد.
سحر در ادعاهای اولیه اش گفته بود که شوهرش زمانی که او خواب بوده از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است اما در ادامه تحقیقات در گفتههای سحر تغییرات محسوسی پیدا شده بود تا حدی که کارآگاهان متوجه ضد و نقیض گوییهای او شدند و سحر را مجبور کردند تا حقیقت را اعتراف کند. سحر هم وقتی که دید راه فراری ندارد به قتل همسرش محسن با همدستی مردی به نام سعید اعتراف کرد.سعید که همزمان با اعتراف سحر در ترمینال بود و قصد فرار داشت با اقدام به موقع ماموران دستگیر شد و برای تحقیقات به اداره آگاهی منتقل شد.
سحر در بازجوییها درباره علت کارش به کارآگاهان گفت: «سعید دوست شوهرم محسن بود. شوهرم مرد بداخلاقی بود و من و بچههایم را کتک ميزد تا حدی که من جذب محبتهای سعید شدم.شوهرم به ما پول نميداد و من دائما از سعید پول ميگرفتم. همین باعث شد تا رابطه مان عمیقتر شود. شوهرم به سعید بدهکار بود به همین خاطر دائما به خانه ما رفت و آمد داشت. محسن شوهرم به خاطر اعتیادش به شیشه مرد پرخاشگری بود تا حدی که با سعید قرار گذاشتیم تا محسن را بکشیم. قرار بود سعید چند عدد قرص به من بدهد تا با آن محسن را بیهوش کنیم و بعد با آمپول هوا او را بکشیم. آن شب محسن یکی از دخترهایم را به شدت کتک زد تا حدی که لب او جراحت جدی برداشت به همین خاطر به سعید زنگ زدم و گفتم که باید همین امشب کار را تمام کنیم. قرصهایی که سعید به من داده بود با یک لیوان آبمیوه به محسن دادم و او خورد.چند ساعت بعد که او در خواب بود سعید با کلیدی که قبلا به او داده بودم وارد خانه شد به محض اینکه سعید وارد خانه شد محسن از خواب بیدار شد و قضیه را فهمید به خاطر همین آنها درگیر شدند زمانی که سعید گلوی محسن را فشار ميداد من دست و پای او را گرفته بودم تا تکان نخورد.
بعد از مردن محسن، چون او مرد درشت هیکلی بود نميدانستیم چطور جنازه اش را تکان بدهیم به همین خاطر سعید پیشنهاد داد که او را دو تکه کنیم و با کیسه به بیرون ببریم.حدود دو ساعت طول کشید تا جسد را دو تکه کنیم و در کیسه زباله بگذاریم. من نميدانستم سعید جنازه را کجا سر به نیست کرده و به من هم نميگفت من هم به خاطر عذاب وجدان به دنبال جنازه اش بودم که عاقبت پیدایش کردم.» سعید نیز در اظهارات مشابه گفتههای سحر را تایید کرد که با اعترافات آنها بازپرس دادسرای جنایی برای آنها به اتهام مباشرت و معاونت در قتل قرار مجرمیت صادر کرد که با تایید قرار مجرمیت و صدور کیفرخواست پرونده برای محاکمه به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
با وجود آنکه هر دوی آنها صراحتا در گفتههایشان به قتل محسن با همدستی هم اعتراف کرده بودند اما در جلسه صبح دیروز این پرونده در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عزیزمحمدی سعید در دفاعیاتش مدعی شد که به تنهایی این کار را کرده است و سحر هیچ نقشی در این همسرکشی نداشته است. در کیفر خواست قرائت شده از سوی قاضی فتاحی نماینده دادستان عنوان شده بود که سعید متهم ردیف اول متهم به قتل محسن، مثله کردن جسد و برقراری رابطه نا مشروع با سحر همسر محسن است. سحر همسر محسن نیز به معاونت در قتل، تلاش برای خلاصی متهم از محاکمه و برقراری رابطه نامشروع متهم شده بود. قاضی پس از تقاضای قصاص از سوی اولیای دم اتهام سعید را به او تفهیم کرد و از او خواست که در جایگاه حاضر شود و از خودش دفاع کند.
سعید در اظهاراتش گفت: «من و محسن همکار بودیم.من بچههای او را دوست داشتم و از اینکه ميدیدم محسن با بچههایش بد رفتار ميکند ناراحت ميشدم چند بار به او تذکر دادم اما او توجهی نکرد. تا اینکه آن شب سحر به من پیامک زد و گفت که یکی از بچهها به شدت مجروح شده به همین خاطر سریع خودم را به آنجا رساندم.وقتی به محسن گفتم چرا این کار را کردی درگیر شدیم. او ميخواست از آشپزخانه چاقو بردارد که من زود تر او را از پشت سر گرفتم و خفه کردم. بعد به سحر و بچههایاو گفتم که به اتاق خواب بروند و بیرون نیایند بعد جنازه محسن را نصف کردم تا راحتتر از طبقه چهارم به بیرون ببرم. در تمامياین مراحل من تنها بودم و سحر هیچ نقشی نداشت.»
سحر نیز پس از قرار گرفتن در جایگاه عنوان کرد: «آن شب من 8 تا قرص خورده بودم و در اتاق پیش بچهها خوابیده بودم. صبح که بیدار شدم سعید زنگ زد و گفت کار محسن دیگر تمام شد و او دیگر در این دنیا نیست. بعد من را تهدید کرد اگر این موضوع را به کسی بگویم من و بچههایم را هم ميکشد.» هیات قضاوت پس از شنیدن اظهارات متهمان و وکلای دفاع آنها برای صدور حکم وارد شور شدند.
ارسال نظر