کوتاهی خواص
پارسینه: بازار داغ بزرگ ترین رقابت سیاسی در نظام اسلامی به پایان رسیده است و مردم شریف ایران اسلامی، کلید اجرایی کشور را به دست جریانی غیر از جریان اصول گرایی سپرده اند.
بازار داغ بزرگ ترین رقابت سیاسی در نظام اسلامی به پایان رسیده است و مردم شریف ایران اسلامی، کلید اجرایی کشور را به دست جریانی غیر از جریان اصول گرایی سپرده اند. امروز بسیاری مبهوت از اینکه چه اتفاقی افتاد که در جریان پیشرفت روبه تعالیایران اسلامی و در بحبوحه بیداری اسلامی که باید ایران و ایرانی،محکم بر روی اصول و آرمان های خود بایستد و الگوی نمونه اسلامی را بر سر دست گیرد، مردم ایران به ناگاه سکان اجرایی کشور را به دست جریانی می سپارند که دم از سازش و انعطاف نسبت به خواسته های بی منطق استکبار جهانی و آمریکای جهان خوار می زند. آیا این اشکالی بر مردم همیشه در صحنه ی ایران اسلامی است یا اینکه باید مشکل را در جای دیگر جستجو کرد؟
به نظر می رسد، بی انصافی است که مردم ایران اسلامی را مقصر اصلی چرخش در گفتمان سیاسی حاکم بر حساس ترین رکننظام اسلامی دانست؛ مردمی که به اعتراف دوست و دشمن، پس از درخواست رهبری عزیز مبنی بر خلق حماسه سیاسی و حضور پرشور در صحنه انتخابات، لبیک گویان وارد صحنه انتخابات شدند و بسان گذشته رفتاری هوشیارانه و از روی بصیرت سیاسی از خود نشان دادند. در شرایطی که دشمن قسم خورده نظام اسلامی به اعتراف خود سنگین ترین فشارها در طول تاریخ را بر ملت ایران تحمیل کرده است، تا شاید وضع اقتصادی مردم را فلج کند و به خیال خام خود، مردم را واردار به عقب نشینی در حمایت و پشتیبانی از جمهوری اسلامی نماید. بنابراین نمی توان مشکل را از جانب بیش از 50 درصد شرکت کننده ای دانست که به ندای بصیرت خواهی رهبر پاسخ دادند و به صحنه حمایت از نظام اسلامی وارد شدند.اما سوال اینجاست که چرا نتیجه انتخابات به گونه ای رقم خورد که به صراحت می توان ادعا کرد، خارج از گفتمان و منویات مقام ولایت در رهبری فرآیند پرشتاب پیشرفت ایران اسلامی اتفاق افتاده است؟
اینجاست که نویسنده مدعی است قصور اصلی از جانب خواصی است که در درجه اول وظیفه شناختصحیح شرایط داخلی و خارجی کشور و درک عمیق از خواسته های ولی فقیه را برعهده دارند و در رتبه بعد موظف به نشر و گسترش آن در میان آحاد ملت هستند. علت اصلی شکل گیری این شرایط، کوتاهی آن دسته از نهادها، شخصیت های ذی نفوذ و رسانه های همسو با اصول و سیاست های راستین انقلاب هستند که وظیفه گفتمان سازی منویات رهبری را برعهده داشتند؛ خواصی که خود از شناخت صحیح و دقیق موقعیت راهبردی نظام جا ماندند و سیاست ها و راهبردهای بصیرت بخش رهبری در شرایط حساس کنونی را به درستی درک نکردند.
مقام معظم رهبری در تحلیل مختصات کانونی حرکت انقلاب اسلامی معتقدند، وضعیت کنونینظام اسلامی در درون و بیرون کشور را باید با «پیچ تاریخی دنیا»مرتبط دانست؛ شرایطی که در آن از یک سو ارکان تمدن غرب به دلیل بروز بحران شدید اقتصادی و شیوع ناهنجاری های عمیق فرهنگی و اجتماعی، رو به تزلزل است و از دیگر سو بیداری اسلامی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، نوید بخش هندسه جدیدی در روابط میان کشورهاست. «اوضاع جهان در حال تبدیل به یک شکل جدید و هندسهى جدید است.تاریخ بشریت، بر سر یک پیچ بزرگ تاریخى است. دوران جدیدى در همهى عالم دارد آغاز میشود. نشانهى بزرگ و واضح این دوران عبارت است از توجه به خداى متعال و استمداد از قدرت لایزال الهى و تکیهى به وحى. بشریت از مکاتب و ایدئولوژىهاى مادى عبور کرده است.روزگار تازهاى آغاز شده است، وضع جدیدى در دنیاى اسلام به وجود آمده است، و این وضع بر روى زندگى همهى ملتهاى جهان بتدریج اثر خواهد گذاشت؛ «باش تا صبح دولتت بدمد»؛ انشاءاللّه.»
با درک چنین شرایطی است که رهبری هوشمند ایران، نقش بی بدیل جمهوری اسلامی را الگودهی به کشورهای بیداری اسلامی و حتی مستضعفان جهان عنوان می کند:«دنیادرحالیکپیچتاریخىاست.
ملتعزیزما،ملتهاىمسلمان،امتعظیماسلامى،میتوانندنقشایفاءکنند...اینجاستکهنظامجمهورىاسلامىمیتواندالگوبودنخودشرابراىهمهىمردمدنیااثباتکند.»الگوی حکومتی و اجتماعی جمهوری اسلامی از دو جهت برای کشورهای اسلامی و مردم جهان قابل توجه است: اول اینکه این الگو مبتنی بر آموزه های اسلام و احکام الهی شکل گرفته است؛ و دیگر اینکه ایران اسلامی نه تنها در لوای وابستگی به تمدن غرب به این پیشرفت های چشم گیر دست نیافته است؛بلکه در سایه تهدیدات و کارشکنی های بیشمار آمریکا و متحدانش به این جایگاه منطقه ای و بین المللی نائل شده است.
از سویی امروزه روشن شده است کهماهیت تمدن غرب بر اساس نفی خدا و بنیادگذاری جامعه ای مبتنی بر عقل مادی بشر شکل گرفته است؛ بنابراین طبیعی است که معرفی الگویی موفق بر اساس آموزه های دینی که در سایه شعار نه شرقی و نه غربیِ ملت ایران عینیت یافته است، خطری بنیادین برای تمدن غرب به شمار می رود. صدور این الگو به کشورهای اسلامی و مستضعفان جهان، به مراتب مخرب تر از هزاران بمب اتم در فروپاشی ارکان متزلزل تمدن غرب خواهد بود.
مقام معظم رهبری،مبتنی بر این تحلیل، ماهیت فشارهای دشمن را متفاوت از تصورات معمول عنوان می کنند. ایشان معتقدند، مواجهه دشمناز روی قدرت و بر اساس اقدام پیش دستانه صورت نمی گیرد؛ بلکه انفعالی بوده و به منظور دفع قدرت چالش برانگیر ایران اسلامی و جلوگیری از الگوی مقاومت جمهوری اسلامی انجام می شود. بنابراین علت اصلی تحریم های شدید تحمیلی علیه ایران اسلامی را باید در جهت تضعیف روحیه ملت و دست کشیدن از پشتیبانی بی دریغ نظام اسلامی عنوان کرد؛ زیرا در چنین حالتی است که مقاومت جمهوری اسلامی شکسته شده و صدور الگوی نمونه اسلامی متوقف خواهد شد:«آنها میگویند تکیهى نظام جمهورى اسلامى به این مردم است؛ اگر توانستیم این مردم را از نظام جمهورى اسلامى جدا کنیم، قدرت مقاومت از نظام جمهورى اسلامى گرفته خواهد شد. این فکرِ طرف مقابل ماست.» براین پایه، مساله انرژی هسته ای نیز صرفا بهانه ای برای اعمال فشار بیشتر بر مردم به منظور فلج کردن ملت ایران اسلامیاست؛ از این رو استکبار جهانی به دنبال حل و فصل این مساله از طریق شیوه های دیپلماسی مرسوم نمی باشد:«[در مذاکرات هسته ای]هروقتنزدیکبهراهحلمی
شویم،آمریکائیهایکسنگیمیاندازندکهجلویراهحلگرفتهشود.
هدفآنهاطبقتلقیوبرداشتیکهمندارم،ایناستکهمیخواهنداینقضیهباقیبماندتابهانهایباشدبرایفشار؛کهآنفشارهاــهمانطورکهخودشانگفتندــبرایفلج کردنملتایراناست.»
در چنین شرایطی، تلاش برای مذاکره مستقیم با آمریکا، بازی در نقشه دشمن خواهد؛ چراکه آمریکا با طرح مذاکره مستقیم،به دنبال شکستن الگوی مقاومت ایران اسلامی و تضعیف جایگاه ملت ایران در چشم کشورهای بیداری اسلامی است. همچنین ادعای ضرورت انعطاف در مذاکرات 1+5 از سوی برخی از طیف های سیاسی نیز این پیام را به استکبار جهانی مخابره می کند که تحریم ها، حداقل توانسته است در میان گروهی از سیاسیون کارساز شود؛ چراکه روحیه مقاومت در میان این دسته از نخبگان سیاسی ضعیف شده و شعار انعطاف در برابر مذاکره کنندگان غربی به منظور گرفتن امتیاز و لغو تحریم ها را مطرح می کنند. رهبری عزیز در پاسخ به این انفعال ها می فرمایند:«بعضى با این تحلیل غلط که به دشمنان امتیاز بدهیم تا عصبانیت آنها را نسبت به خودمان کم کنیم، عملاً منافع آنها را بر منافع ملت ترجیح میدهند؛ این اشتباه است. عصبانیت آنها ناشى از این است که شما هستید، ناشى از این است که جمهورى اسلامى هست، ناشى از این است که امام در اذهان مردم و در برنامههاى این کشور زنده است... عصبانیت دشمن را باید با اقتدار ملى علاج و جبران کرد.» ؛«دشمن بینالمللى دشمنى نیست که با رودربایستى و با من
بمیرم، تو بمیرى کنار بکشد؛ دردنیا سیاست اینجورى نیست که با رودربایستى بگوییم: طرف را خجالتزده کنیم، مثلاً عقب بکشد؛ نخیر، هرچه شما ضعف نشان بدهید، او مىآید جلو؛ هرچه شما عقب بکشید، او جرىتر میشود.»
بنابراین در چارچوب اندیشه رهبری، تنها راه امتیازگیری از غرب و لغو تدریجی تحریم ها، مقاومت هوشیارانه و مبتنی بر تحلیل صحیح از شرایط درون و بیرون کشور و شناختِ نوع مواجهه دشمن می باشد؛ مقاومتی نه از روی انفعال بلکه «مقاومت مقتدرانه» و بر پایه باور به نصرت خداوند و اتکا به قدرت الهی ملت بزرگ ایران:«درمقابلدشمنبین المللى،بااراده ىقوى،بااحساسعزّت،بااعتمادبهاینملت - بهاینملتبایداعتمادکرد،ملتماملتشجاعورشیدىاست - وباتوکّلبهخداىبزرگوباحسنظنّبهوعده ىالهى،بایستىراهراانتخابکرد».
آنچه از مطالب پیش گفته روشن شد اینکه مقام معظم رهبری راهبرد مقاومت را در چارچوب فرایند تحقق اهداف بین المللی نظام اسلامی و در راستای ارائه الگوی نمونه به کشورهای بیداری اسلامی و مستضعفان جهان عنوان می کنند. مع الاسف،فروکاست موضوع مقاومت از چنین سطح بالایی به مساله ای چون انرژی هسته ای، زمینه ساز بروز انحراف جدی در میان خواص و بازتاب آن در میان افکار عمومی شده است.
مسلما گفتمان رهبری را می توان شاخصی راستین برای ارزیابی آرای خواص و نامزدهای ریاست جمهوری یازدهم درنظر گرفت. سومین مناظره تلویزیون در جریان رقابت انتخاباتی، نمونه ای گویا از آرای هشت نامزد رقیب است که به جرات می توان گفت نماینده هشت گرایش سیاسی در کشور و به نوعی همه جریان های فعال در عرصه سیاسی ایران بودند.رویکرد نامزدهای محترم نسبت به راهبرد مقاومت مقتدرانه رهبری، در چند گرایش قابل دسته بندی است: همچنان که گفته شد،برخی از نامزدها راهبرد تهدید زدایی را درپیش گرفتند و طیفی نیز بر طبل تنش زدایی کوبیدند. طبیعتا راهکار عملیاتی این دو گروه برای خروج از وضعیت تحریم، زمینه سازی برای مذاکرات مستقیم با آمریکا به منظور کاهش تنش ها و خطر مخاصمه می باشد. نماینده طیفی دیگر، بر ضرورت انعطاف در مذاکرات پیش رو تاکید ورزید و با شعار آشتی با دنیا و مقاومت مدبرانه، مدعی شد اصول گرایی لزوما به معنای سرسختی در مذاکرات هسته ای نیست. درطرف دیگر، برخی صلاح را بر سکوت دیدند و با استفاده از جملاتی دوپهلو و مبهم، خود را از معرکه آرا خارج کردند. بعضی دیگر هم که سعی در تبیین راهبرد مقاومت داشتند از یک سو نتوانستند عمق مساله را به
درستی تبیین نمایند و از دیگر سو، در مقابل حمله شدید رقیبان، توان اقناع مخاطب و تبیین اثباتی موضوع را از دست دادند.
در سطح فضای رسانه ای و گفتمانی کشور نیز،کمتر تحلیلی در تبیین گفتمان رهبری و راهبرد مقاومت نظام اسلامی دیده شد و اگر هم صدایی در این راستا بلند شد، در هیاهوی رقابت های انتخاباتی گم شد. در چنین شرایطی طبیعی است که مردم ایران در بستر بمباران شدید تبلیغات خارجی و انفعال گروه های داخلی، به سمت این تحلیل گرایش پیدا کنند که اگر تحریم های شدید غرب به خاطر جلوگیری از دستیابی ملت به انرژی هسته ای است، می توان حداقل برای مدتی از چرخش سانتریفیوژها دستبرداشت تا شاید چرخ کارخانه های تعطیل شده دوباره بچرخد و بازار متورماقتصادروی خوش به مردم نشان دهد.مبتنی بر چنین تحلیل القایی است که نامزد جریانی رای می آورد که با نقد مشی اصول گرایی مورد قبول رهبری در مذاکرات هسته ای، مدعی برطرف کردن تحریم ها نه تنها بر اساس تنش زدایی بلکه مبتنی بر راهبرد تهدیدزدایی و کم کردن خطر تخاصم آمریکا است.
بنابراین، بی انصافی است در شرایطی که اکثر خواص جامعه به عنوان متغیر اصلی شکل گیری بصیرت اجتماعی، در تحلیل شرایط حساس کشور به خطا می روند و نسبت به شاخص گفتمان رهبری، دچار انحراف اصولی یا زاویه هایی کم و بیش جدی می شوند، متغیر وابسته ای چون افکار عمومی جامعه و اقشار مختلف مردم را مورد سرزنش قرار داد.
[1]. بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها 22/05/91
[1]. بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی «جوانان و بیدارى اسلامى» 10/11/90
[1]. خطبههاى نماز عید فطر 29/05/91
ارسال نظر