حقوق حیوانات در کلام و سیره ائمه اطهار(ع)
پارسینه: یکی از مسائلی که امروزه با گسترش فرهنگ بشری و رشد کشورها به طور ویژه ای مطرح گردیده است، بحث حمایت از حیوانات می باشد و متاسفانه عده ای آغاز این مسئله را آگاهانه یا ناآگاهانه به کشورهای توسعه یافته و اروپایی نسبت می دهند، غافل از این که این بحث در چهارده قرن پیش، و به وسیله ی دین مبین اسلام و ادمه اطهار (ع) مطرح شده است!
پارسینه-گروه فرهنگی: مساله حمایت از حیوانات، در اسلام به طور قابل ملاحظه و جدی مطرح و سفارش شده است، به نحوی که در آیه 38 سوره انعام می خوانیم: «وَ ما من دابَّةٍ فی الارض و لاطائر یطیر بجناحیه الا امم امثالکم؛ هیچ جنبنده ای در زمین، و هیچ پرنده ای که با دو بال پرواز می کند نیست، مگر این که امت هایی امثال شما هستند.»
استاد محمدی اشتهاردی در باب کلمه ی امت ها در آیه ی فوق می نویسد: یکی از معانی امت بودن حیوانات همانند انسان این است که آن ها نیز از نظر درک و فهم و شعور در عالم خود بهره مند هستند، خدا را می شناسد و به اندازه ی توان خود، خدا را تسبیح گفته و تقدیس می کند. بنابراین آن ها موجوداتی دارای تشکیلات و نظم و هوش های مرموز هستند و نباید مورد آزار قرار گیرند، بلکه باید از آن ها حمایت شود، جز آن ها که مرموزی و آسیب رسان هستند که باید برای جلوگیری از آزار رسانی آن ها تنبیه مناسب شوند، چنان که این قانون در انسان ها نیز وجود دارد.
در روایات اسلامی و گفتار پیامبر (ص) و امامان (ع)، و فرهنگ و ادبیات اسلامی، نمونه های فراوان از حمایت حیوانات در سطح اعلی دیده می شود، که با توجه به آن ها به خوبی به دست می آید که اسلام در چهارده قرن قبل، استوارترین دستورها را برای حمایت از حیوانات داده، و مردم جهان را به رابطه خوب با حیوانات و محبت به آن ها فراخوانده است که شاید ذکر تنها تعدادی از این موارد برای اثبات تقدم دین مبین اسلام در حمایت از حیوانات، خالی از لطف نباشد:
1-در این باره روایت شده است که یک روز پیامبر (ص) شتری را دید که زانوی او را بسته اند در عین حال بار آن همچنان در پشتش باقی است، فرمودند: «صاحب این شتر کجاست؟ حتماً باید خود را برای داوری خدا (و قصاص در قیامت) آماده سازد.» و به این ترتیب، صاحب شتر را به خاطر آزاردهی به شتر، نکوهش نموده و به او هشدار داد. (تفسیر نورالثقلین، ج1: 715)
2- در رابطه با بلعم باعورا دانشمند زاهد عصر خلافت موسی (ع) که از نظر معنوی در سطحی بود که اسم اعظم را می دانست و دعایش به استجابت می رسید، از حضرت رضا نقل شده: هواپرستی باعث شد که او در ماجرای جنگ با عمالقه، با حضرت موسی (ع) مخالفت کرد، و سوار بر الاغ خود شد تا بالای کوه رود و برای نابودی موسی و لشگرش نفرین کند، الاغ در مسیر راه توقف کرد، او هر کار کرد، آن حیوان حرکت نکرد، بلعم آن قدر آن حیوان را زد که آن کشته شد، خداوند بر بلعم باعورا غضب کرد، و اسم اعظم را از او گرفت و دیگر دعای او مستجاب نشد، آنگاه حضرت رضا (ع) فرمود: این است معنی آیه: «فانسلخ منها فاتبعه الشیطان فکان من الغاوین؛ سرانجام (بلعم باعورا) خود را از آن (اسم اعظم) تهی ساخت، و شیطان در پی او افتاد و از گمراهان شد.» (اعراف، آیه 175؛ نورالثقلین، ج1: 716)
به این ترتیب کشتن یک حیوان بی گناه نقش موثری در رسوایی بلعم باعورا داشت.
3- روزی امام حسن مجتبی (ع) کودکی را دید که نان خشکی در دست دارد، لقمه ای از آن می خورد و لقمه دیگری به سگی که در آنجا بود می دهد، و آن کودک غلام زاده بود. امام از او پرسید: «پسرجان! چرا چنین می کنی؟» کودک در پاسخ گفت: «من از خدای خود شرم می کنم که غذا بخورم و حیوان گرسنه به من نگاه کند و من به او غذا ندهم.» امام حسن (ع) روش او را پسندید، جایزه خوبی از غذا و لباس زیبا به آن کودک اهدا کرد، سپس آن کودک را از اربابش خرید و آزاد نمود. (بدایة النمایه، ج8: 38)
4- روزی امام حسین (ع) جوان برده ای را دید که به سگی غذا می داد و به او مهربانی می کرد، امام از عمل او بسیار خرسند شد، آن جوان را تشویق فراوان کرد. او را از اربابش که یک نفر یهودی بود، به دویست دینار خرید، آن یهودی مجذوب جمال و کمال امام حسین (ع) شد، آن غلام و دویست دینار و یک بوستان به امام بخشید،و در پی آن امام آن غلام را آزاد ساخت و آن بوستان و دویست دینار را به او بخشید. (مناقب ابن شهرآشوب، ج4: 75)
5- در سیره درخشان امام سجاد (ع) آمده است که: آن حضرت بیست یا بیست و دو بار بر یک شتر سوار شد و از مدینه به سوی مکه برای انجام مراسم حج و عمره رفت، در این مدت (که در حدود 3200 فرسخ با شتر سفر کرد) با این که تازیانه در دستش بود، یک بار تازیانه بر آن شتر نزد، هرگاه می خواست شترش تندتر حرکت کند، تازیانه اش را بر بالای سرش حرکت می داد و می فرمود: «لو لا خوف القصاص لَفَعَلتُ؛ از قصاص الهی می ترسم از این رو این کار را انجام نمی دهم.»
آن حضرت در بستر رحلت به فرزندش امام باقر (ع) چنین وصیت کرد: «من با این شتر، بیست بار به مکه سفر کرده و حج را به جا آورده ام، و حتی یک بار به او تازیانه نزده ام، هرگاه این شتر از دنیا رفت، پیکر او را دفن کن، تا مبادا طعمه حیوانات درنده شود...» امام باقر (ع) به وصیت پدر عمل کرد. امام سجاد (ع) وقتی از دنیا رفت، این شتر به خاطر آن همه محبت های امام، آن چنان اندوهگین شد که کنار قبر شریف امام سجاد (ع) آمد و همانجا خوابید و گردن و گلوی خود را بر زمین قبر زد، و بر خاک غلطید و نعره می کشید و اشک می ریخت، و امام باقر (ع) آن شتر را در اصطبل خود برگردانید، ولی روز بعد باز آن شتر دیوانه وار به سوی قبر امام سجاد (ع) حرکت نموده و در کنار قبر خوابید و گریه می کرد، این بار نیز امام باقر (ع) خطاب به او فرمود: برخیز و از اینجا برو، ولی او که بسیار غمگین بود برنخاست تا این که پس از سه روز از دنیا رفت. (تفسیر نورالثقلین، ج1، 715؛ انوارالیهیة، 198؛ ابن شهرآشوب، ج4، 155)
عاقبت شوم حیوان آزاری!
البته نمونه های از این دست حمایت ائمه اطهار (ع) از حیوانات و انسان های حامی حیوانات بسیار می باشد، و در این بین شاید خالی از لطف نباشد به خاطره ای از مرحوم، مجتهد و عارف وارسته، آیت الله بهاءالدین، از عقوبت افرادی که عمداً به حیوانات آسیب می رسانند تا تفریحی کرده باشند، بپردازیم؛ از ایشان در کتاب آیت بصیر صفحه 99 نقل شده است که بیان داشته اند:
اوایل کار سلطنت رضاخان پهلوی بود، او شبی وارد قم شد، و برای ارعاب و ترساندن مردم شهر، دو نفر جوان را دستگیر کرده، با این که در ظاهر کاری نکرده بودند آن دو را در برابر چشم مردم کشت، بنده از این کار وحشیانه، بسیار ناراحت شدم، ولی در فکر بودم که چرا در میان آن همه مردم، این جوان کشته شدند، پس از تحقیق دریافتم که این دو جوان به حیوانات آزار می رساندند، حتی برای تفریح و خنداندن مردم، گربه را گرفته بودند و نفت بر سر آن ریخته و زنده زنده آن را به آتش زده و کشته بودند، به این ترتیب این ظالمان به دست ظالمی دیگری که حتی روحش از اعمال آن جوانان خبر نداشت و صرفا برای اثبات قلدری خود آن ها را کشته بود، به مجازات رسیدند.
منبع: قدس آنلاین
ارسال نظر